مكتب ادبي كاشان در دوره صفويه (1)

نويسنده: دكتر عبدالرضا مدرس زاده




پيش درآمد:

كاشان از شهرهاي نام آور و تأثيرگذار در طول تاريخ ايران پس از اسلام است كه به دلايل گوناگون از جمله گرايش حقيقي و مخلصانه به مذهب تشيع از همان روزگار صدر اسلام و نيز پرورش گروه گثيري از علما و فقها و دانشمندان گوناگون، هرچند هيچگاه نتوانسته است از نظر سياسي و جغرافيايي عنوان پايتخت را از آن خود كند اما در هيچ دوره‌اي هم نيست كه مورد توجه پايتخت نشينان نباشد. كه اين وضعيت از روزگار تيموري تا مشروطه خود را به خوبي در عرصة فرهنگ و دانش و شعر ادب ما نشان مي‌دهد.‏ فراخواندن رياضي دان نامي جهان اسلام غياث‌الدين جمشيد كاشاني از سوي تيمور به دربار سمرقند تا توجه صدرالمتألهين ملاصدرا به اين شهر به اعتبار داماد گرامي اش فيض كاشاني و نيز شهرت جهاني محتشم كاشاني در سرودن مرثيه عاشورايي اش نمونه‌هايي از ارزش‌هايي است كه كاشان هميشه با خود داشته است.
گسترش شعر و ادب به سبك و زبان و بياني تازه در روزگار صفويه و انتقال پايتخت از قزوين به اصفهان، براي كاشان موقعيتي فراهم آورد تا بتواند بخشي از استعدادها و امكانات بالقوه فرهنگي و ادبي خود را به ظهور برساند. در مقاله حاضر كوشش ما نماياندن اين ارزش و استعداد ادبي ناحيه كاشان در جغرافياي ادبي ايران زمين است.
از امتيازات ارزشي شهر كاشان در طول تاريخ ايران پس از اسلام، گرايش مردمان آن به آيين تشيع از همان روزگار صدر اسلام است كه درخواست مردم اين شهر از امام محمد باقر (ع) براي فرستادن نماينده‌اي از جانب خود به كاشان و آمدن امامزاده علي بن محمدباقر(ع)به كاشان در قرن اول هجري نشان از آن دارد كه مركزيت كاشان موقعيتي مناسب براي پايگاه شدن اين شهر از جانب شيعيان ـ كه كاملاً در اقليت قرار داشتند ـ فراهم مي‌آورد. كم كم نواحي قم و آوه هم كه همزمان اين گرايش در آنها بود باعث شدند كه منطقه مركزي ايران پناهگاه شيعيان و اولاد و احفاء خاندان رسالت و ولايت باشد كه فراواني امامزادگان (عليهم السلام) در اين شهرها مؤيد اين وضعيت است.‏

شعر و ادب كاشان پيش از صفويه ‏

بهترين نمونه‌اي كه نشان دهنده علاقه و ذوق مردم كاشان به شعر و ادب فارسي پيش از روزگار صفويه است، در خواست آنان از مجد همگر براي داوري كردن ميان شعر انوري و ظهير فاريابي است كه كدام يك برتر و والاتر است: جمعي از فضلاي كاشان درباره برتري شعر انوري يا ظهير فاريابي از مجدهمگر سؤال كردند و از وي خواستند تا نظر خود را در اين مورد بيان كند:‏
‌اي آن زميـن وقـار كه بر آسمــان فضل
ماه خجسته منظر و خـورشيد انوري
جمعي ز نــاقدان سخـن گفتـه ظهيــر
ترجيح مي‌نهنـد بـر اشعـار انـوري
جمعي دگر بر اين سخن انكار مي‌كنند
في الجمله در محل نـزاعند و داوري
رجحـان يك طرف تو بديشان نما كه هست
زيـر نگيـن طبـع تو ملك سخنـوري
مجد همگر هم در جواب نوشت:‏
جمعي ز اهل خطه كاشان كه بـرده‌اند
ز ارباب فضل و دانش گوي سخنوري
كـردنـد بحـث در سخـن منشيـان نظم
تـا خـود كه سفت بـه درر دُري دري
(تاريخ ادبيات دكتر صفا ج2، ص664)
ناگفته پيداست كه اين علاقه مندي به برتر شمردن شاعري بر شاعر ديگر ريشه در فعاليت‌هاي ادبي و نيز اقتباس سبك شاعري اين دو شاعر دارد و حتماً ميان ادباي كاشان در پيروي از انوري يا ظهير اختلاف نظر بوده است كه به داوري مجد همگر روي آورده‌اند.

نقش كاشان در شكل گيري مكتب وقوع ‏

از وقايع مهم ديگر در حوزه ادبيات فارسي در كاشان پيش از دوره صفويه آمدن شاعراني چون وحشي بافقي به اين شهر است. وحشي براساس گفته‌هاي خودش و تذكره‌هاي ادبي مدتي را در كاشان ملازم و همراه محتشم كاشاني بوده است. وحشي در شهر كاشان به شغل مكتب داري اشتغال داشته است و از اين شغل مي‌توان سروكار داشتن او را با نوجوانان حدس زد كه از رگه‌هاي وقوع گويي و نيز شيوه واسوخت در شعر او مي‌تواند همين سرو كار داشتن شاعر با زيبارويان و نوجوانان باشد؛ آن گونه كه خود هم مي‌گويد:‏
يوسف ديگر به دست آريم وحشي قحط نيست
ما مگر در مصر يعني شهر كاشان نيستيم (ص 113)
وحشي تأثيرات قابل توجهي از سبك و سياق شاعري در كاشان مي‌آموزد تا جايي كه خود به صراحت به اين نكته اشاره دارد:
وحشي از طرز سخن بگذر كه اينجا عام نيست 1
طرز خاص نكته پردازان كاشاني هنوز (ص97)
از مختصات اصلي مكتب ادبي كاشان يكي همين بنيان گذاري وگسترش دادن شيوه وقوع گويي است كه در «رساله جلاليه» محتشم كاشاني به اوج مي‌رسد و در سراسر كتاب نفيس و دقيق «مكتب وقوع درشعر فارسي» همه جا نام محتشم كاشاني به عنوان سرآمد و رهبر شيوه وقوع مطرح است و به همين دليل است كه شاعراني چون صرفي ساوجي و مظهري كشميري و نثاري تبريزي از شهرهاي ديگر به كاشان آمده‌اند و از محضر محتشم نكته‌ها فرا گرفته‌اند؛ به‌گونه‌اي که مثلاً درباره صرفي ساوجي گفته‌اند كه‌او « به‌ طرزاستاد خود مولانا محتشم حرف مي‌زند». (گلچين معاني، 1374: 331)

كاشان و شعر دوره صفويه ‏

با آمادگي و پيش زمينه‌اي كه كاشان در شعر مكتب وقوع پيدا كرده بود، رواج شيوه تازه شاعري در مركز ايران ـ به اعتبار انتقال پايتخت از قزوين به اصفهان ـ بار ديگر اين شهر را مركز توجه شاعران و اديبان گوناگون قرارداد و شاعران هم چنان كه مانند خانواده صائب از تبريز به اصفهان مهاجرت مي‌كردند، كاشان را نيز از نظر دور نگاه نداشتند و عده زيادي از شاعران از شهرهاي گوناگون به اين شهر آمدند.
درباره اين كه چرا كاشان در دوره صفوي مورد توجه همگاني قرار گرفته است مي‌توان دلايل زير را برشمرد:

1ـ قرار گرفتن بر سر راه پايتخت:‏

كاشان به عنوان نزديكترين شهر مهم به پايتخت با شكوه صفوي ـ اصفهان ـ خود به خود بر سر راه كساني بود كه از خراسان يا آذربايجان و يا حتي سرزمين‌هاي بيرون از جغرافياي ايران (روس و اروپا) مي‌خواستند به پايتخت ايران بروند.‏
به گواه سفرنامه‌هاي شخصيت‌هاي گوناگوني كه از ايران بازديد كرده‌اند و نام و توصيف كاشان درآنها فراوان است، اين شهر كي كمتر از اصفهان مورد توجه بايسته و شايسته و همه جانبه بوده است.
همچنين شاعراني كه از گيلان و مازندران و آذربايجان به سفر هند مي‌رفتند، در كاشان حضور و درنگي داشته‌اند و يا اگر براي كسب تجربه شاعري به كاشان آمده‌اند، تشويق شده‌اند که همچون برخي شاعران كاشاني مانند كليم و مسيح و... آنان نيز به هند بروند.

‏2ـ بهره‌مندي كاشان از امكانات رفاهي و اقتصادي:

دولت صفويه با استقرار در اصفهان به بازسازي و نيز ساخت و سازهايي منحصر به فرد و تاريخي اقدام كرد (كه هنوز هم مي‌توان بهره‌مندي از آنها و اعتبار فرهنگي و تاريخي شان را شاهد بود). يكي از دلايل توجه به اصفهان همين سطح عالي رفاه و خدمات شهري و اجتماعي است كه همگان را به زندگي در اين مادر شهر (‏Metro politan‏) ترغيب مي‌كرد. (شميسا، 1383،ص 275)‏ در اين دوره همين اصرار شاهان صفوي براي ساخت و ساز و آباداني در كشور در اولين جايي كه بيرون از پايتخت مي‌توانست مجال ظهور و بازتاب پيدا كند، كاشان بود كه آثار آن تا امروز هويداست و در كاشان به نسبت پايتخت، تعداد زيادي آب انبار و كاروانسرا و سرا و تيمچه و بازار و مسجد و مدرسه از دوره صفويه باقي مانده است كه نشان مي‌دهد در كاشان هم رفاه اجتماعي در اوج بوده است و كساني كه از نقاط دور و نزديك براي بهره مندي از اين امكانات روانه مركز ايران مي‌شوند، اگر توان حضور در پايتخت را نداشته‌اند در كاشان مقيم مي‌شده‌اند كه تا امروز از بيشترشهرهاي ايران نام خانوادگي در كاشان يافت مي‌شود.2‏

‏3ـ شور شاعري در كاشان:

در ميان كساني كه با هر دليل و توجيه، زاد بوم خويش را ترك مي‌كردند و روانه اصفهان يا كاشان مي‌شدند؛ اهل ذوق و ادب هم حضور داشتند. به ويژه اين كه در دوره صفويه براي اولين بار رواج شعر و شاعري را در ميان اصناف و صاحبان پيشه‌هاي گوناگون شاهد هستيم.
اين اهل ذوق هنگام حضور در كاشان با تعداد زيادي شاعر رو به رو مي‌شدند كه داراي محفل و مجلس شعر خواني و ديوان شعر بودند و خود به خود توجه هر كسي را با كمتر ذوق و سليقه ادبي جلب مي‌كردند.
از مهمترين كساني كه در دوره صفويه از شهرهاي گوناگوني به كاشان آمده‌اند و در اين شهر نشو و نما يافته و شاعري نشان به كمال رسيده است، مي‌توان از اينان ياد كرد: وحشي بافقي، عبدالباقي نهاوندي، شاه طاهر دكني، نظيري نيشابوري، طالب آملي، صرفي ساوجي، داعي انجداني، ملا حياتي گيلاني، شيخ علينقي كمره‌اي و حيرتي توني.(عاطفي، 1379: 23)‏
در همين دوره مورد بحث ما (صفويه)؛ كاشان شاعراني بزرگ و نام آور در خود داشته است كه برخي از آنان عبارتند از: محتشم، كليم، مسيح، ميرحيدر معمايي، سنجر، ميرمعصوم، وحشتي، ابوتراب بيگ فرقتي، مير يحيي، غضنفر كُلجاري، شريف وادقاني، حاتم، شعوري، شعيب، فهمي، شجاع، رضايي، سرمد، سروري، ميرغروري، تجلي، مظفر حسين.(عاطفي، همانجا)‏
دراواخر دوره صفوي هم سه شاعر بزرگ كاشاني يعني قصاب، نجيب و مخلص كاشاني كار شاعري را به اوج رسانيدند.

كاشان و شعر دوره بازگشت ‏

همين نزديكي كاشان به پايتخت و ارتباط ودوستي نزديك شاعران پايتخت و شاعران كاشان درشكل گيري شعر بازگشت ادبي و انحلال سبك صفوي (هندي) مؤثر واقع شده است. صباحي بيدگلي شاعري است كه با‌هاتف و شعله و مشتاق در ارتباط است و طرز فكر و خط سير شعر دوره جديد را كه همان پيمودن طريقه استادان پيشين است مطرح مي‌كند و او كسي است كه به نمايندگي از «مكتب ادبي كاشان» اين وظيفه را بر عهده دارد.
در بخش دوم شعر بازگشت (پس از روزگار زندي و افشاري) با استقرار قاجارها در تهران، بار ديگر كاشان مركز و مدار شعر وشاعري مي‌شود و اگر در دوره صفويه از جنوب به پايتخت (اصفهان) نزديك بود، اينك در دوره قاجار از شمال به پايتخت جديد (تهران) نزديك شده است.شاعران فراواني كه در دوره بازگشت ادبي از كاشان به دربار راه يا فته اند؛ مانند صباي كاشاني و عندليب كاشاني و شيباني كاشاني مؤيد نقش و قدرت تأثير ادبيات كاشان در دوره بازگشت ادبي است.‏

ابتكارهاي مكتب ادبي كاشان در شعر دره صفويه ‏

كاشان به دليل حضور فعالي كه در سه دوره شاعري (وقوع، صفوي و بازگشت ) دارد و قدر مشترك هر سه دوره رواج و گسترش آيين تشيع در ايران است از اقليت وگمنامي بيرون آ‌مده توانسته است كاركردهاي ارزشمندي را در عرصه هنر و ادبيات از خود بر جاي گذارد كه به چند قسم از مهمترين آنها اشاره مي‌كنيم:

‏1ـ گسترش و رواج ادبيات آييني:

مي‌دانيم كه در زمان صفويه، شاه طهماسب از شاعران درخواست كرد كه شعر مذهبي و در ستايش اهل بيت عليهم السلام بسرايند و از آن خاندان نوراني در آخرت درخواست اجر و پاداش كنند (دكتر صفا، 1366، ص 794)؛ اما نكته اينجاست كه اين بخشنامه در برابر قصيده مدحي محتشم كاشاني در نكو داشت همين شاه طهماسب صادر شد و از حسن اتفاق همين محتشم بود كه شعر آييني را به اوج رسانيد.
اگر در ديوان‌هاي شعر دوره صفويه دقت كنيم با شعرهاي آييني و مدحي و منقبتي كمي رو به رو نمي‌شويم، اما اين كه چرا محتشم در اوج اين شيوه قرار گرفت دقيقاً به ويژگي آييني مكتب ادبي كاشان بر مي‌گردد كه عصاره چند قرن گرايش به اهل بيت را ناگهان در دوازده بند عاشورايي خود نشان داده است و به همين دليل است كه در ميان چهارصد مقلد و استقبال‌كننده از شعر محتشم تا امروز كسي به پاي او نرسيده است. البته شعرهايي محكم‌تر و زيادتر و فني‌تر سروده‌اند اما هيچكدام مشخصه سوزناكي، صداقت، رواني و سادگي شعر محتشم را پيدا نكرده است؛ زيرا محتشم پرورش يافته حقيقي مكتبي است كه در جان و دل و رگ و پوست خود اعتقاد به تشيع را داشته است اما در شهرهاي ديگر پس از رسميت يافتن تشيع در دوره صفوي، اين گرايش جوانه زده است.‏

‏2ـ روي آوردن به ادبيات تفنني:

گسترش رفاه اجتماعي از يك سوي و گرد هم آمدن مردم در قهوه خانه‌ها از سوي ديگر، گرايش و اشتياق به نوعي سرگرمي را دامن مي‌زد و از آنجا كه تا همين روزگار نزديك به ما، شعر فارسي جوركش همه هنرهاي ديگر هم بوده است (اسلامي ندوشن، 1370،ص 8)، مردم انتظار داشتندسرگرمي مفيد و تفريح سالم آنها را همين شعر و شاعر فراهم سازند.
همچنين از ياد نبريم كه انبوه بناهاي عام المنفعه كه در كاشان ساخته مي‌شد نياز به سرودن ماده تاريخ ساخت و افتتاح بنا آن را اجتناب ناپذير مي‌كرد. كه اين مسئوليت هم عمده اش با شاعران كاشاني است.توجه شاعران مكتب كاشان به ماده تاريخ و لغز معما دقيقاً به همين دليل است كه هم نياز همگاني مردم را به هنگام انبساط خاطر و وقت گذراني‌ها به نوعي تفريح و سرگرمي برآورده سازند و هم برشكوه و عظمت بنايي كه ساخته شده است به وسيله ثبت آن در ماده تاريخ بيفزايند و آن را با شعر خود اعتباري نهند.
اين معماسرايي در كاشان چنان ارزش و جايگاهي داشته است كه مير رفيع الدين حيدر طباطبايي كاشاني، معروف به «معمايي»؛ در مثنوي معماييه، تعريف و روش جواب معماها، صنايع بديعي معماها و چهار صنعت اصلي: تسهيل، تحصيل، تكميل و تذييل را شرح داده است. (صدري،1378،ص8)
محتشم كاشاني، خود از استادان سرآمد در سرودن ماده تاريخ است. محتشم در ديوان خود شش رباعي ماده تاريخ دارد كه محاسبه اين ماده تاريخ‌ها از معجزات كلام انساني است كه به آن اشاره خواهيم كرد.
ساختن ماده تاريخ و معما در كاشان به گونه‌اي است كه همين ميرحيدرمعمايي را تذكره نويسان، سرآمد استادان سلف دانسته‌اند (گلچين معاني، 1374، ص177) و در شرح حال علينقي كمره‌اي گفته‌اند كه در كاشان به نزد فصيح الدين كاشي آمد كه سرآمد بود و استاد آموزش معما به مبتديان به شمار مي‌رفت. (همانجا)نيز ماده تاريخ شاعران كاشاني چنان اوج واعتباري داشت كه براي بناهاي مهم صفوي در پايتخت هم از هنر شاعران كاشاني استفاده مي‌شد؛ مانند ماده تاريخ‌هايي كه نجيب كاشاني براي مدرسه چهارباغ و پل‌هاي اصفهان سروده است. (دادبه ـ صدري، 1382: يكصد و چهل و شش)

‏رقابت‌ها با مكتب ادبي كاشان

مي‌دانيم كه از آغاز شعر فارسي دري در قرن سوم هجري درخراسان تا روزگار صفويه، شاعري هرچند دركاشان رونق و رواجي داشته است اما موجب پديد آمدن مكتب و دستگاه منسجم ادبي نبوده است. از دوره صفويه و با ظهور محتشم كاشاني، «مكتب ادبي كاشان» پايه‌گذاري مي‌شود و ديديم و خوانده‌ايم كه بسياري از شاعران به اقتفاي محتشم، چه در وقوع گويي و چه در مرثيه سرايي، گام برداشته‌اند و اين شهرت محتشم كاشاني مورد قبول همگان بوده است و حتي در مواردي برخي رقابت‌هاي ادبي را دامن مي‌زده است.
در شرح حال شاعري به نام «رشكي همداني» گفته‌اند که: «وقتي در قزوين ـ پايتخت اول صفويه ـ اقامت داشت، به اغواي جمعي شعري چند به رسم حسان‌العجم مولانا محتشم مشهور ساخت و آن را به لسان‌القول موسوم گردانيده، مذمت اشعار وي مي‌نمود.» (گلچين معاني، 1374، ص140)
از فحواي سخنان ميرتقي‌الدين كاشي، جامع ديوان محتشم نيز چنين بر مي‌آيد كه ظهور شاعري چون محتشم كه به مقام ملك الشعرايي دربار صفويه مي‌رسد، مورد توجه واحياناً رشك و حسادت ديگران بوده است:«تا در ميخانه طبع عالي مشربش گشاده شد مجلس رندان فارس در هم شكسته ديگر لب به شراب ديگران شيرين نكردند تا در نوبهار سخن پيراي چمن، فكرتش چون نسيم صبا وزيدن گرفت، شمايم نفحات بهارستان كمالات نامي اهل خراسان و ماوراء النهر ديگر عطر بيزي نكرد و الحق شاعري از همه كس در پيش است».‏ (تقي‌الدين كاشي، 1384، ص 15)

پی نوشت ها :

1 ـ منظور وحشي از اينجا، زادگاهش يا هر شهر ديگري است كه او پس از خروج از كاشان به آنجا رفته است.
2ـ خانداني چون اصفهانيان، شيرازي، تبريزي، دارابي، خراساني، كرماني و غزنوي و... در كاشان مؤيد اين ديدگاه است.
منبع: روزنامه اطلاعات