مكتب ادبي كاشان در دوره صفويه (1)
نويسنده: دكتر عبدالرضا مدرس زاده
اشاره: در اسفندماه سال 1387 همايش سبك هندي در دانشگاه آزاد اسلامي آستارا برگزار شد.مقاله زير متن سخنراني نگارنده در اين همايش است كه به خوانندگان محترم روزنامه اطلاعات تقديم ميشود.
گسترش شعر و ادب به سبك و زبان و بياني تازه در روزگار صفويه و انتقال پايتخت از قزوين به اصفهان، براي كاشان موقعيتي فراهم آورد تا بتواند بخشي از استعدادها و امكانات بالقوه فرهنگي و ادبي خود را به ظهور برساند. در مقاله حاضر كوشش ما نماياندن اين ارزش و استعداد ادبي ناحيه كاشان در جغرافياي ادبي ايران زمين است.
از امتيازات ارزشي شهر كاشان در طول تاريخ ايران پس از اسلام، گرايش مردمان آن به آيين تشيع از همان روزگار صدر اسلام است كه درخواست مردم اين شهر از امام محمد باقر (ع) براي فرستادن نمايندهاي از جانب خود به كاشان و آمدن امامزاده علي بن محمدباقر(ع)به كاشان در قرن اول هجري نشان از آن دارد كه مركزيت كاشان موقعيتي مناسب براي پايگاه شدن اين شهر از جانب شيعيان ـ كه كاملاً در اقليت قرار داشتند ـ فراهم ميآورد. كم كم نواحي قم و آوه هم كه همزمان اين گرايش در آنها بود باعث شدند كه منطقه مركزي ايران پناهگاه شيعيان و اولاد و احفاء خاندان رسالت و ولايت باشد كه فراواني امامزادگان (عليهم السلام) در اين شهرها مؤيد اين وضعيت است.
اي آن زميـن وقـار كه بر آسمــان فضل
ماه خجسته منظر و خـورشيد انوري
جمعي ز نــاقدان سخـن گفتـه ظهيــر
ترجيح مينهنـد بـر اشعـار انـوري
جمعي دگر بر اين سخن انكار ميكنند
في الجمله در محل نـزاعند و داوري
رجحـان يك طرف تو بديشان نما كه هست
زيـر نگيـن طبـع تو ملك سخنـوري
مجد همگر هم در جواب نوشت:
جمعي ز اهل خطه كاشان كه بـردهاند
ز ارباب فضل و دانش گوي سخنوري
كـردنـد بحـث در سخـن منشيـان نظم
تـا خـود كه سفت بـه درر دُري دري
(تاريخ ادبيات دكتر صفا ج2، ص664)
ناگفته پيداست كه اين علاقه مندي به برتر شمردن شاعري بر شاعر ديگر ريشه در فعاليتهاي ادبي و نيز اقتباس سبك شاعري اين دو شاعر دارد و حتماً ميان ادباي كاشان در پيروي از انوري يا ظهير اختلاف نظر بوده است كه به داوري مجد همگر روي آوردهاند.
يوسف ديگر به دست آريم وحشي قحط نيست
ما مگر در مصر يعني شهر كاشان نيستيم (ص 113)
وحشي تأثيرات قابل توجهي از سبك و سياق شاعري در كاشان ميآموزد تا جايي كه خود به صراحت به اين نكته اشاره دارد:
وحشي از طرز سخن بگذر كه اينجا عام نيست 1
طرز خاص نكته پردازان كاشاني هنوز (ص97)
از مختصات اصلي مكتب ادبي كاشان يكي همين بنيان گذاري وگسترش دادن شيوه وقوع گويي است كه در «رساله جلاليه» محتشم كاشاني به اوج ميرسد و در سراسر كتاب نفيس و دقيق «مكتب وقوع درشعر فارسي» همه جا نام محتشم كاشاني به عنوان سرآمد و رهبر شيوه وقوع مطرح است و به همين دليل است كه شاعراني چون صرفي ساوجي و مظهري كشميري و نثاري تبريزي از شهرهاي ديگر به كاشان آمدهاند و از محضر محتشم نكتهها فرا گرفتهاند؛ بهگونهاي که مثلاً درباره صرفي ساوجي گفتهاند كهاو « به طرزاستاد خود مولانا محتشم حرف ميزند». (گلچين معاني، 1374: 331)
درباره اين كه چرا كاشان در دوره صفوي مورد توجه همگاني قرار گرفته است ميتوان دلايل زير را برشمرد:
به گواه سفرنامههاي شخصيتهاي گوناگوني كه از ايران بازديد كردهاند و نام و توصيف كاشان درآنها فراوان است، اين شهر كي كمتر از اصفهان مورد توجه بايسته و شايسته و همه جانبه بوده است.
همچنين شاعراني كه از گيلان و مازندران و آذربايجان به سفر هند ميرفتند، در كاشان حضور و درنگي داشتهاند و يا اگر براي كسب تجربه شاعري به كاشان آمدهاند، تشويق شدهاند که همچون برخي شاعران كاشاني مانند كليم و مسيح و... آنان نيز به هند بروند.
اين اهل ذوق هنگام حضور در كاشان با تعداد زيادي شاعر رو به رو ميشدند كه داراي محفل و مجلس شعر خواني و ديوان شعر بودند و خود به خود توجه هر كسي را با كمتر ذوق و سليقه ادبي جلب ميكردند.
از مهمترين كساني كه در دوره صفويه از شهرهاي گوناگوني به كاشان آمدهاند و در اين شهر نشو و نما يافته و شاعري نشان به كمال رسيده است، ميتوان از اينان ياد كرد: وحشي بافقي، عبدالباقي نهاوندي، شاه طاهر دكني، نظيري نيشابوري، طالب آملي، صرفي ساوجي، داعي انجداني، ملا حياتي گيلاني، شيخ علينقي كمرهاي و حيرتي توني.(عاطفي، 1379: 23)
در همين دوره مورد بحث ما (صفويه)؛ كاشان شاعراني بزرگ و نام آور در خود داشته است كه برخي از آنان عبارتند از: محتشم، كليم، مسيح، ميرحيدر معمايي، سنجر، ميرمعصوم، وحشتي، ابوتراب بيگ فرقتي، مير يحيي، غضنفر كُلجاري، شريف وادقاني، حاتم، شعوري، شعيب، فهمي، شجاع، رضايي، سرمد، سروري، ميرغروري، تجلي، مظفر حسين.(عاطفي، همانجا)
دراواخر دوره صفوي هم سه شاعر بزرگ كاشاني يعني قصاب، نجيب و مخلص كاشاني كار شاعري را به اوج رسانيدند.
در بخش دوم شعر بازگشت (پس از روزگار زندي و افشاري) با استقرار قاجارها در تهران، بار ديگر كاشان مركز و مدار شعر وشاعري ميشود و اگر در دوره صفويه از جنوب به پايتخت (اصفهان) نزديك بود، اينك در دوره قاجار از شمال به پايتخت جديد (تهران) نزديك شده است.شاعران فراواني كه در دوره بازگشت ادبي از كاشان به دربار راه يا فته اند؛ مانند صباي كاشاني و عندليب كاشاني و شيباني كاشاني مؤيد نقش و قدرت تأثير ادبيات كاشان در دوره بازگشت ادبي است.
اگر در ديوانهاي شعر دوره صفويه دقت كنيم با شعرهاي آييني و مدحي و منقبتي كمي رو به رو نميشويم، اما اين كه چرا محتشم در اوج اين شيوه قرار گرفت دقيقاً به ويژگي آييني مكتب ادبي كاشان بر ميگردد كه عصاره چند قرن گرايش به اهل بيت را ناگهان در دوازده بند عاشورايي خود نشان داده است و به همين دليل است كه در ميان چهارصد مقلد و استقبالكننده از شعر محتشم تا امروز كسي به پاي او نرسيده است. البته شعرهايي محكمتر و زيادتر و فنيتر سرودهاند اما هيچكدام مشخصه سوزناكي، صداقت، رواني و سادگي شعر محتشم را پيدا نكرده است؛ زيرا محتشم پرورش يافته حقيقي مكتبي است كه در جان و دل و رگ و پوست خود اعتقاد به تشيع را داشته است اما در شهرهاي ديگر پس از رسميت يافتن تشيع در دوره صفوي، اين گرايش جوانه زده است.
همچنين از ياد نبريم كه انبوه بناهاي عام المنفعه كه در كاشان ساخته ميشد نياز به سرودن ماده تاريخ ساخت و افتتاح بنا آن را اجتناب ناپذير ميكرد. كه اين مسئوليت هم عمده اش با شاعران كاشاني است.توجه شاعران مكتب كاشان به ماده تاريخ و لغز معما دقيقاً به همين دليل است كه هم نياز همگاني مردم را به هنگام انبساط خاطر و وقت گذرانيها به نوعي تفريح و سرگرمي برآورده سازند و هم برشكوه و عظمت بنايي كه ساخته شده است به وسيله ثبت آن در ماده تاريخ بيفزايند و آن را با شعر خود اعتباري نهند.
اين معماسرايي در كاشان چنان ارزش و جايگاهي داشته است كه مير رفيع الدين حيدر طباطبايي كاشاني، معروف به «معمايي»؛ در مثنوي معماييه، تعريف و روش جواب معماها، صنايع بديعي معماها و چهار صنعت اصلي: تسهيل، تحصيل، تكميل و تذييل را شرح داده است. (صدري،1378،ص8)
محتشم كاشاني، خود از استادان سرآمد در سرودن ماده تاريخ است. محتشم در ديوان خود شش رباعي ماده تاريخ دارد كه محاسبه اين ماده تاريخها از معجزات كلام انساني است كه به آن اشاره خواهيم كرد.
ساختن ماده تاريخ و معما در كاشان به گونهاي است كه همين ميرحيدرمعمايي را تذكره نويسان، سرآمد استادان سلف دانستهاند (گلچين معاني، 1374، ص177) و در شرح حال علينقي كمرهاي گفتهاند كه در كاشان به نزد فصيح الدين كاشي آمد كه سرآمد بود و استاد آموزش معما به مبتديان به شمار ميرفت. (همانجا)نيز ماده تاريخ شاعران كاشاني چنان اوج واعتباري داشت كه براي بناهاي مهم صفوي در پايتخت هم از هنر شاعران كاشاني استفاده ميشد؛ مانند ماده تاريخهايي كه نجيب كاشاني براي مدرسه چهارباغ و پلهاي اصفهان سروده است. (دادبه ـ صدري، 1382: يكصد و چهل و شش)
در شرح حال شاعري به نام «رشكي همداني» گفتهاند که: «وقتي در قزوين ـ پايتخت اول صفويه ـ اقامت داشت، به اغواي جمعي شعري چند به رسم حسانالعجم مولانا محتشم مشهور ساخت و آن را به لسانالقول موسوم گردانيده، مذمت اشعار وي مينمود.» (گلچين معاني، 1374، ص140)
از فحواي سخنان ميرتقيالدين كاشي، جامع ديوان محتشم نيز چنين بر ميآيد كه ظهور شاعري چون محتشم كه به مقام ملك الشعرايي دربار صفويه ميرسد، مورد توجه واحياناً رشك و حسادت ديگران بوده است:«تا در ميخانه طبع عالي مشربش گشاده شد مجلس رندان فارس در هم شكسته ديگر لب به شراب ديگران شيرين نكردند تا در نوبهار سخن پيراي چمن، فكرتش چون نسيم صبا وزيدن گرفت، شمايم نفحات بهارستان كمالات نامي اهل خراسان و ماوراء النهر ديگر عطر بيزي نكرد و الحق شاعري از همه كس در پيش است». (تقيالدين كاشي، 1384، ص 15)
پيش درآمد:
گسترش شعر و ادب به سبك و زبان و بياني تازه در روزگار صفويه و انتقال پايتخت از قزوين به اصفهان، براي كاشان موقعيتي فراهم آورد تا بتواند بخشي از استعدادها و امكانات بالقوه فرهنگي و ادبي خود را به ظهور برساند. در مقاله حاضر كوشش ما نماياندن اين ارزش و استعداد ادبي ناحيه كاشان در جغرافياي ادبي ايران زمين است.
از امتيازات ارزشي شهر كاشان در طول تاريخ ايران پس از اسلام، گرايش مردمان آن به آيين تشيع از همان روزگار صدر اسلام است كه درخواست مردم اين شهر از امام محمد باقر (ع) براي فرستادن نمايندهاي از جانب خود به كاشان و آمدن امامزاده علي بن محمدباقر(ع)به كاشان در قرن اول هجري نشان از آن دارد كه مركزيت كاشان موقعيتي مناسب براي پايگاه شدن اين شهر از جانب شيعيان ـ كه كاملاً در اقليت قرار داشتند ـ فراهم ميآورد. كم كم نواحي قم و آوه هم كه همزمان اين گرايش در آنها بود باعث شدند كه منطقه مركزي ايران پناهگاه شيعيان و اولاد و احفاء خاندان رسالت و ولايت باشد كه فراواني امامزادگان (عليهم السلام) در اين شهرها مؤيد اين وضعيت است.
شعر و ادب كاشان پيش از صفويه
اي آن زميـن وقـار كه بر آسمــان فضل
ماه خجسته منظر و خـورشيد انوري
جمعي ز نــاقدان سخـن گفتـه ظهيــر
ترجيح مينهنـد بـر اشعـار انـوري
جمعي دگر بر اين سخن انكار ميكنند
في الجمله در محل نـزاعند و داوري
رجحـان يك طرف تو بديشان نما كه هست
زيـر نگيـن طبـع تو ملك سخنـوري
مجد همگر هم در جواب نوشت:
جمعي ز اهل خطه كاشان كه بـردهاند
ز ارباب فضل و دانش گوي سخنوري
كـردنـد بحـث در سخـن منشيـان نظم
تـا خـود كه سفت بـه درر دُري دري
(تاريخ ادبيات دكتر صفا ج2، ص664)
ناگفته پيداست كه اين علاقه مندي به برتر شمردن شاعري بر شاعر ديگر ريشه در فعاليتهاي ادبي و نيز اقتباس سبك شاعري اين دو شاعر دارد و حتماً ميان ادباي كاشان در پيروي از انوري يا ظهير اختلاف نظر بوده است كه به داوري مجد همگر روي آوردهاند.
نقش كاشان در شكل گيري مكتب وقوع
يوسف ديگر به دست آريم وحشي قحط نيست
ما مگر در مصر يعني شهر كاشان نيستيم (ص 113)
وحشي تأثيرات قابل توجهي از سبك و سياق شاعري در كاشان ميآموزد تا جايي كه خود به صراحت به اين نكته اشاره دارد:
وحشي از طرز سخن بگذر كه اينجا عام نيست 1
طرز خاص نكته پردازان كاشاني هنوز (ص97)
از مختصات اصلي مكتب ادبي كاشان يكي همين بنيان گذاري وگسترش دادن شيوه وقوع گويي است كه در «رساله جلاليه» محتشم كاشاني به اوج ميرسد و در سراسر كتاب نفيس و دقيق «مكتب وقوع درشعر فارسي» همه جا نام محتشم كاشاني به عنوان سرآمد و رهبر شيوه وقوع مطرح است و به همين دليل است كه شاعراني چون صرفي ساوجي و مظهري كشميري و نثاري تبريزي از شهرهاي ديگر به كاشان آمدهاند و از محضر محتشم نكتهها فرا گرفتهاند؛ بهگونهاي که مثلاً درباره صرفي ساوجي گفتهاند كهاو « به طرزاستاد خود مولانا محتشم حرف ميزند». (گلچين معاني، 1374: 331)
كاشان و شعر دوره صفويه
درباره اين كه چرا كاشان در دوره صفوي مورد توجه همگاني قرار گرفته است ميتوان دلايل زير را برشمرد:
1ـ قرار گرفتن بر سر راه پايتخت:
به گواه سفرنامههاي شخصيتهاي گوناگوني كه از ايران بازديد كردهاند و نام و توصيف كاشان درآنها فراوان است، اين شهر كي كمتر از اصفهان مورد توجه بايسته و شايسته و همه جانبه بوده است.
همچنين شاعراني كه از گيلان و مازندران و آذربايجان به سفر هند ميرفتند، در كاشان حضور و درنگي داشتهاند و يا اگر براي كسب تجربه شاعري به كاشان آمدهاند، تشويق شدهاند که همچون برخي شاعران كاشاني مانند كليم و مسيح و... آنان نيز به هند بروند.
2ـ بهرهمندي كاشان از امكانات رفاهي و اقتصادي:
3ـ شور شاعري در كاشان:
اين اهل ذوق هنگام حضور در كاشان با تعداد زيادي شاعر رو به رو ميشدند كه داراي محفل و مجلس شعر خواني و ديوان شعر بودند و خود به خود توجه هر كسي را با كمتر ذوق و سليقه ادبي جلب ميكردند.
از مهمترين كساني كه در دوره صفويه از شهرهاي گوناگوني به كاشان آمدهاند و در اين شهر نشو و نما يافته و شاعري نشان به كمال رسيده است، ميتوان از اينان ياد كرد: وحشي بافقي، عبدالباقي نهاوندي، شاه طاهر دكني، نظيري نيشابوري، طالب آملي، صرفي ساوجي، داعي انجداني، ملا حياتي گيلاني، شيخ علينقي كمرهاي و حيرتي توني.(عاطفي، 1379: 23)
در همين دوره مورد بحث ما (صفويه)؛ كاشان شاعراني بزرگ و نام آور در خود داشته است كه برخي از آنان عبارتند از: محتشم، كليم، مسيح، ميرحيدر معمايي، سنجر، ميرمعصوم، وحشتي، ابوتراب بيگ فرقتي، مير يحيي، غضنفر كُلجاري، شريف وادقاني، حاتم، شعوري، شعيب، فهمي، شجاع، رضايي، سرمد، سروري، ميرغروري، تجلي، مظفر حسين.(عاطفي، همانجا)
دراواخر دوره صفوي هم سه شاعر بزرگ كاشاني يعني قصاب، نجيب و مخلص كاشاني كار شاعري را به اوج رسانيدند.
كاشان و شعر دوره بازگشت
در بخش دوم شعر بازگشت (پس از روزگار زندي و افشاري) با استقرار قاجارها در تهران، بار ديگر كاشان مركز و مدار شعر وشاعري ميشود و اگر در دوره صفويه از جنوب به پايتخت (اصفهان) نزديك بود، اينك در دوره قاجار از شمال به پايتخت جديد (تهران) نزديك شده است.شاعران فراواني كه در دوره بازگشت ادبي از كاشان به دربار راه يا فته اند؛ مانند صباي كاشاني و عندليب كاشاني و شيباني كاشاني مؤيد نقش و قدرت تأثير ادبيات كاشان در دوره بازگشت ادبي است.
ابتكارهاي مكتب ادبي كاشان در شعر دره صفويه
1ـ گسترش و رواج ادبيات آييني:
اگر در ديوانهاي شعر دوره صفويه دقت كنيم با شعرهاي آييني و مدحي و منقبتي كمي رو به رو نميشويم، اما اين كه چرا محتشم در اوج اين شيوه قرار گرفت دقيقاً به ويژگي آييني مكتب ادبي كاشان بر ميگردد كه عصاره چند قرن گرايش به اهل بيت را ناگهان در دوازده بند عاشورايي خود نشان داده است و به همين دليل است كه در ميان چهارصد مقلد و استقبالكننده از شعر محتشم تا امروز كسي به پاي او نرسيده است. البته شعرهايي محكمتر و زيادتر و فنيتر سرودهاند اما هيچكدام مشخصه سوزناكي، صداقت، رواني و سادگي شعر محتشم را پيدا نكرده است؛ زيرا محتشم پرورش يافته حقيقي مكتبي است كه در جان و دل و رگ و پوست خود اعتقاد به تشيع را داشته است اما در شهرهاي ديگر پس از رسميت يافتن تشيع در دوره صفوي، اين گرايش جوانه زده است.
2ـ روي آوردن به ادبيات تفنني:
همچنين از ياد نبريم كه انبوه بناهاي عام المنفعه كه در كاشان ساخته ميشد نياز به سرودن ماده تاريخ ساخت و افتتاح بنا آن را اجتناب ناپذير ميكرد. كه اين مسئوليت هم عمده اش با شاعران كاشاني است.توجه شاعران مكتب كاشان به ماده تاريخ و لغز معما دقيقاً به همين دليل است كه هم نياز همگاني مردم را به هنگام انبساط خاطر و وقت گذرانيها به نوعي تفريح و سرگرمي برآورده سازند و هم برشكوه و عظمت بنايي كه ساخته شده است به وسيله ثبت آن در ماده تاريخ بيفزايند و آن را با شعر خود اعتباري نهند.
اين معماسرايي در كاشان چنان ارزش و جايگاهي داشته است كه مير رفيع الدين حيدر طباطبايي كاشاني، معروف به «معمايي»؛ در مثنوي معماييه، تعريف و روش جواب معماها، صنايع بديعي معماها و چهار صنعت اصلي: تسهيل، تحصيل، تكميل و تذييل را شرح داده است. (صدري،1378،ص8)
محتشم كاشاني، خود از استادان سرآمد در سرودن ماده تاريخ است. محتشم در ديوان خود شش رباعي ماده تاريخ دارد كه محاسبه اين ماده تاريخها از معجزات كلام انساني است كه به آن اشاره خواهيم كرد.
ساختن ماده تاريخ و معما در كاشان به گونهاي است كه همين ميرحيدرمعمايي را تذكره نويسان، سرآمد استادان سلف دانستهاند (گلچين معاني، 1374، ص177) و در شرح حال علينقي كمرهاي گفتهاند كه در كاشان به نزد فصيح الدين كاشي آمد كه سرآمد بود و استاد آموزش معما به مبتديان به شمار ميرفت. (همانجا)نيز ماده تاريخ شاعران كاشاني چنان اوج واعتباري داشت كه براي بناهاي مهم صفوي در پايتخت هم از هنر شاعران كاشاني استفاده ميشد؛ مانند ماده تاريخهايي كه نجيب كاشاني براي مدرسه چهارباغ و پلهاي اصفهان سروده است. (دادبه ـ صدري، 1382: يكصد و چهل و شش)
رقابتها با مكتب ادبي كاشان
در شرح حال شاعري به نام «رشكي همداني» گفتهاند که: «وقتي در قزوين ـ پايتخت اول صفويه ـ اقامت داشت، به اغواي جمعي شعري چند به رسم حسانالعجم مولانا محتشم مشهور ساخت و آن را به لسانالقول موسوم گردانيده، مذمت اشعار وي مينمود.» (گلچين معاني، 1374، ص140)
از فحواي سخنان ميرتقيالدين كاشي، جامع ديوان محتشم نيز چنين بر ميآيد كه ظهور شاعري چون محتشم كه به مقام ملك الشعرايي دربار صفويه ميرسد، مورد توجه واحياناً رشك و حسادت ديگران بوده است:«تا در ميخانه طبع عالي مشربش گشاده شد مجلس رندان فارس در هم شكسته ديگر لب به شراب ديگران شيرين نكردند تا در نوبهار سخن پيراي چمن، فكرتش چون نسيم صبا وزيدن گرفت، شمايم نفحات بهارستان كمالات نامي اهل خراسان و ماوراء النهر ديگر عطر بيزي نكرد و الحق شاعري از همه كس در پيش است». (تقيالدين كاشي، 1384، ص 15)
پی نوشت ها :
1 ـ منظور وحشي از اينجا، زادگاهش يا هر شهر ديگري است كه او پس از خروج از كاشان به آنجا رفته است.
2ـ خانداني چون اصفهانيان، شيرازي، تبريزي، دارابي، خراساني، كرماني و غزنوي و... در كاشان مؤيد اين ديدگاه است.
ادامه دارد ....
منبع: روزنامه اطلاعات
/خ