آداب سفر به روایت علامه مجلسی






سفرهای نیک و بد و ایام و ساعات نیک و بد از برای سفر

از حضرت صادق علیه‏السلام منقول است که در حکمت آل داود نوشته است که نباید کسی سفر کند مگر از برای سه چیز: سفری که توشه آخرت در آن حاصل شود یا سفری که باعث مرمت امور معاش گردد یا سفری که از برای سیر و لذتی باشد که حرام نباشد.
در حدیث دیگر فرمود: سفر کنید تا بدن‏های شما صحیح شود و جهاد کنید تا غنیمت دنیا و آخرت بیابید و حج کنید تا مال دار و بی‏نیاز شوید.
در حدیث دیگر فرمود: سفر، قطعه‏ای است از عذاب، چون کار شما در سفر ساخته شود، زود به اهل خود برگردید.
در حدیث صحیح منقول است که محمد بن مسلم از حضرت صادق علیه‏السلام پرسید: به زمینی می‏روم که در آن جا به غیر از برف و یخ چیزی نیست. فرمود: چون مضطر است تیمم کند و دیگر به همچنین زمینی نرود که دینش در آن جا هلاک شود.

دفع نحوست‏های سفر به تصدق و دعا

در حدیث صحیح از حضرت صادق علیه‏السلام منقول است که تصدق کن و در هر روز که خواهی سفر برو.
در حدیث صحیح دیگر منقول است که از آن حضرت پرسیدند: آیا کراهت دارد سفر کردن در روزی از روزها، مثل چهارشنبه و غیر آن؟فرمودند: افتتاح سفر خود به تصدق بکن و هر وقت که خواهی به در رو.
در حدیث صحیح دیگر منقول است که ابن ابی عمیر گفت: من در علم نجوم نظر می‏کردم و طالع را می‏شناختم و در خاطرم می‏خلید (1) در بعضی از ساعات بعضی از کارها را اختیار کردن. در این باب به خدمت‏حضرت امام موسی علیه‏السلام شکایت کردم. فرمود: هر گاه در دل تو چیزی بیفتد تصدق کن بر اول مسکینی که می‏بینی و برو که حق تعالی ضرر آن را از تو دفع می‏کند.
در حدیث دیگر از حضرت صادق علیه‏السلام منقول است که هر که در اول روز تصدق بکند، حق تعالی نحوست (2) آن روز را از او دفع می‏کند.
در حدیث دیگر منقول است که چون حضرت امام زین العابدین علیه‏السلام به بعضی از مزرعه‏های خود می‏خواستند بروند، می‏خریدند سلامتی خود را از خدا به آن چه میسر می‏شد از تصدق و این تصدق را در وقتی می‏دادند که پا در رکاب می‏گذاشتند و چون خدا آن حضرت را به سلامت‏برمی‏گردانید، شکر و حمد الهی می‏کردند و تصدق می‏کردند به آن چه میسر می‏شد.
در حدیث‏حسن منقول است که عبد الملک به خدمت‏حضرت صادق عرض کرد: من مبتلا به علم نجوم شده‏ام و گاهی می‏خواهم پی کاری بروم و به طالع نظر می‏کنم، می‏بینم که در طالع شری هست. می‏نشینم و ترک رفتن می‏کنم و اگر طالع نیک می‏بینم، می‏روم. حضرت فرمود: آن حاجت‏برآورده می‏شود. آیا حکم به نجوم می‏کنی؟گفت: بلی. فرمود: کتاب‏های نجومت را بسوزان.
سید بن طاوس رحمه الله روایت کرده است: چون خواهی متوجه سفری شوی، در چند وقت که سفر کردن در آن اوقات کراهت دارد، پیش از متوجه شدن سفر سوره حمد و قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق و آیة الکرسی و سوره انا انزلناه و آخر آل عمران:
ان فی خلق السموات و الارض. . .
تا آخر سوره بخوان: پس بگو:
«اللهم بک یصول الصائل و بک یطول الطائل و لا حول لکل ذی حول الا بک و لا قوة یمتازها ذو القوة الا منک اسالک بصفوتک من خلقک و خیرتک من بریتک محمد نبیک و عترته و سلالته علیه و علیهم السلام صل علیه و علیهم و اکفنی شر هذا الیوم و ضره و ارزقنی خیره و یمنه و اقض لی فی متصرفاتی بحسن العافیة و بلوغ المحبة و الظفر بالامنیة و کفایة الطاغیة الغویة و کل ذی قدرة لی علی اذیه حتی اکون فی جنة و عصمة من کل بلاء و نقمة و ابدلنی فیه من المخاوف امنا و من العوائق فیه یسرا حتی لا یصدنی صاد عن المراد و لا یحل بی طارق من اذی العباد انک علی کل شی‏ء قدیر و الامور الیک تصیر یا من لیس کمثله شی‏ء و هو السمیع البصیر. »

آداب غسل و نماز و دعا در وقت‏بیرون رفتن

سید بن طاوس- علیه الرحمه- روایت کرده است که چون اراده سفر نماید، سنت است که غسل کند پیش از بیرون رفتن. در وقت غسل بگوید:
«بسم الله و بالله و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم و علی ملة رسول الله و الصادقین عن الله صلوات الله علیهم اجمعین اللهم طهر به قلبی و اشرح به صدری و نور به قبری اللهم اجعله لی نورا و طهورا و حرزا و شفاء من کل داء وافة و عاهة و سوء مما اخاف و احذر و طهر قلبی و جوارحی و عظامی و دمی و شعری و بشری و مخی و عصبی و ما اقلت الارض منی اللهم اجعله لی شاهدا یوم حاجتی و فقری وفاقتی الیک یا رب العالمین انک علی کل شی‏ء قدیر. »
در حدیث معتبر از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم منقول است که هیچ خلیفه‏ای آدمی در اهلش نمی‏گذارد بهتر از آن که در وقت‏بیرون رفتن دو رکعت نماز بگزارد. پس بگوید: «اللهم انی استودعک نفسی و اهلی و مالی و ذریتی و دنیای و آخرتی و امانتی و خاتمة عملی. »
ابن طاوس- علیه الرحمه- گفته است که در رکعت اول قل هو الله احد و در رکعت دوم انا انزلناه بخوان.
در حدیث معتبر منقول است که چون حضرت امام محمد باقر علیه‏السلام اراده سفری می‏کردند، عیال خود را در حجره‏ای جمع می‏کردند و این دعا می‏خواندند: «اللهم انی استودعک الغداة نفسی و مالی و اهلی و ولدی و الشاهد منا و الغائب اللهم احفظنا و احفظ علینا اللهم اجعلنا فی جوارک اللهم لا تسلبنا نعمتک و لا تغیر ما بنا من عافیتک و فصلک. »
سید بن طاوس- علیه الرحمه- روایت کرده است که بعد از نماز این دعا بخواند: «اللهم انی استودعک الیوم نفسی و اهلی و مالی و ولدی و من کان منی بسبیل الشاهد منهم و الغائب اللهم احفظنا و احفظ علینا اللهم اجمعنا فی رحمتک و لا تسلبنا فضلک انا الیک راغبون اللهم انا نعوذبک من وعثاء السفر و کآبة المنقلب و سوء المنظر فی الاهل و المال و الولد فی الدنیا و الاخرة اللهم انی اتوجه الیک هذا التوجه طلبا لمرضاتک و تقربا الیک فبلغنی ما اؤمله و ارجوه فیک و فی اولیائک یا ارحم الراحمین. » و اگر خواهی این دعا هم بخوان: «اللهم خرجت فی وجهی هذا بلاثقة منی لغیرک و لا رجاء یاؤی بی الا الیک و لا قوة اتکل علیها و لا حیلة الجا الیها الا طلب رضاک و ابتغاء رحمتک و تعرضا لثوابک و سکونا الی حسن عائدتک و انت اعلم بما سبق لی فی علمک فی وجهی مما احب و اکره اللهم فاصرف عنی مقادیر کل بلاء و مقضی کل لاواء و ابسط علی کنفا من رحمتک و لطفا من عفوک و سعة من رزقک و تماما من نعمتک و جماعا من معافاتک و وفق لی فیه یا رب قضائک علی موافقة هوای و حقیقة عملی و ادفع عنی ما احذر و مالا احذر علی نفسی مما انت اعلم به منی و اجعل ذلک خیرا لی لآخرتی و دنیای مع ما اسئلک ان تخلفنی فیمن خلفت ورائی من ولدی و اهلی و مالی و اخوانی و جمیع خزانتی بافضل ما تخلف فیه غائبا من المؤمنین فی تحصین کل عورة و حفظ کل مضیعة و تمام کل نعمة و دفاع کل سیئة و کفایة کل محذور و صرف کل مکروه و کمال ما یجمع لی به الرضا و السرور فی الدنیا و الاخرة ثم ارزقنی ذکرک و شکرک و طاعتک و عبادتک حتی ترضی و بعد الرضا اللهم انی استودعک الیوم دینی و نفسی و اهلی و مالی و ذریتی و جمیع اخوانی اللهم احفظ الشاهد منا و الغائب اللهم احفظنا و احفظ علینا اللهم اجعلنا فی جوارک و لا تسلبنا و لا تغیر ما بنا من نعمتک و عافیة و فضل. »
در حدیث معتبر منقول است که چون حضرت صادق علیه‏السلام اراده سفر می‏کردند، این دعا می‏خواندند: «اللهم خل سبیلنا و احسن یسیرنا و اعظم عافیتنا» .
در روایت دیگر منقول است که چون حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم اراده سفری می‏نمودند، این دعا می‏خواندند در وقتی که بر می‏خواستند که متوجه شوند: (3) «اللهم بک انتشرت و الیک توجهت و بک اعتصمت انت ثقتی و رجائی اللهم اکفنی ما اهمنی و ما لا اهم له و ما انت اعلم به منی اللهم زودنی التقوی و اغفرلی و وجهنی الی الخیر حیث ما توجهت. »
در حدیث معتبر از حضرت موسی بن جعفر علیه‏السلام منقول است که هر که اراده سفری نماید و در خانه خود بایستد و به جانبی که اراده دارد که متوجه شود، پس سوره حمد را از پیش رو و جانب راست و جانب چپ بخواند و آیة الکرسی را نیز از پیش رو و از جانب راست و از جانب چپ بخواند. پس بگوید: «اللهم احفظنی و احفظ ما معی و سلمنی و سلم ما معی و بلغنی و بلغ ما معی ببلاغک الحسن الجمیل. » حق تعالی حفظ کند او را و آن چه با اوست و به سلامت دارد او را و آن چه با اوست و برساند او را و آن چه با اوست.
سید بن طاوس- علیه الرحمه- روایت کرده است که چون بر در خانه بایستد، تسبیح حضرت فاطمه علیها السلام بخواند و سوره حمد و آیة الکرسی را به نحوی که گذشت، بخواند. پس بگوید: «اللهم الیک وجهت وجهی و علیک خلفت اهلی و مالی و ما خولتنی قد وثقت‏بک فلا تخیبنی یا من لا یخیب من اراده و لا یضیع من حفظه اللهم صل علی محمد و آل محمد و احفظنی فیما غبت عنه و لا تکلنی الی نفسی یا ارحم الراحمین اللهم بلغنی ما توجهت له و سبب لی المراد و سخر لی عبادک و بلادک و ارزقنی زیارة نبیک و ولیک امیر المؤمنین و الائمة من ولده و جمیع اهل بیته و علیهم السلام و مدنی منک بالمعونة فی جمیع احوالی و لا تکلنی الی نفسی و لا الی غیری فاکل و اعطب و زودنی و التقوی و اغفر لی فی الاخرة و لاولی اللهم اوجه من توجه الیک. »
و این دعا نیز بخواند:
«بسم الله و بالله و توکلت علی الله و استعنت‏بالله و الجات ظهری الی الله و فوضت امری الی الله رب امنت‏بکتابک الذی انزلت و بنبیک الذی ارسلت لانه لا یاتی بالخیر الهی الا انت و لا یضرب السؤء الا انت عز جارک و جل ثناؤک و تقدست اسماؤک و عظمت آلاؤک و لا اله غیرک. » به درستی که در روایتی وارد شده است که هر که صبح از خانه بیرون آید این دعا بخواند، بلایی به او نرسد تا شام به خانه برگردد، و هر که در شام بخواند و از خانه بیرون رود، بلایی به او نرسد تا صبح که به خانه برگردد.
در روایت دیگر وارد شده است که چون حضرت صادق علیه‏السلام به سفری می‏رفتند، این دعا می‏خواندند: «اللهم احفظنی و احفظ ما معی و بلغنی و بلغ ما معی ببلاغک الحسن بالله استفتح و بالله و بمحمد صلی الله علیه و آله و سلم اتوجه اللهم سهل لی کل حزونة و ذلل لی کل صعوبة و اعطنی من الخیر کله اکثر مما ارجو و اصرف عنی من الشر اکثر مما احذر فی عافیة یا ارحم الراحمین. » و این دعا نیز می‏خواندند: «اسئل الله الذی بیده ما دق و جل بیده اقوات الملائکة ان یهب لنا فی سفرنا امنا و ایمانا و سلامة و اسلاما و فقها و توفیقا و برکة و هدی و شکرا و عافیة و مغفرة و عزما لا تغادر ذنبا. »
از حضرت امیر المؤمنین علیه‏السلام منقول است که چون کسی به سفری بیرون رود بگوید: «اللهم انت الصاحب فی السفر و الحامل علی الظهر و الخلیفة فی الاهل و المال و الولد. » پس باید آن دعاها که از برای خانه بیرون آمدن و سوار شدن در فصل‏های سابق گذشت، بخواند. پس چون سوار شود بگوید:
«الحمد لله الذی هدانا للاسلام و من علینا بمحمد و آله سبحان الذی سخر لنا هذا و ما کنا له مقرنین و انا الی ربنا لمنقلبون و الحمد لله رب العالمین اللهم انت الحامل علی الظهر و المستعان علی الامر اللهم بلغنا بلاغا تبلغ به الی خیر، بلاغا تبلغ به الی رحمتک و رضوانک و مغفرتک اللهم لا ضیرک و لا خیر الا خیرک و لا حافظ غیرک. »

سایر آداب بیرون رفتن و بیان چیزی چند که باید با خود بردن

در حدیث معتبر از حضرت امیر المؤمنین علیه‏السلام منقول است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: هر که به سفری رود و با خود بردارد عصایی از چوب بادام تلخ و این آیات را بخواند، حق تعالی او را ایمن گرداند از هر سبع درنده و هر دزدی و هر صاحب زهری تا به اهل خود برگردد و با او هفتاد و هفت ملک باشند که از برای او استغفار کنند تا برگردد و عصا را بگذارد. این است آیات:
و لما توجه تلقاء مدین قال عسی ربی ان یهدینی سواء السبیل و لما ورد ماء مدین وجد علیه امة من الناس یسقون و وجد من دونهم امراتین تذودان قال ما خطبکما قالتا لا نسقی حتی یصدر الرعاء و ابونا شیخ کبیر فسقی لهما ثم تولی الی الظل فقال رب انی لما انزلت الی من خیر فقیر فجائته احدیهما تمشی علی استحیاء قالت ان ابی یدعوک تخف نجوت من القوم الظالمین قالت احدیهما یا ابت استاجره ان خیر من استاجرت القوی الامین قال انی ارید ان انکحک احدی ابنتی هاتین علی ان تاجرنی ثمانی حجج فان اتممت عشرا فمن عندک و م ارید ان اشق علیک ستجدنی انشاء الله من الصالحین قال ذلک بینی و بینک ایما الاجلین قضیت فلا عدوان علی و الله علی ما نقول وکیل.
در روایت دیگر منقول است که چون حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به سفر می‏رفتند، شیشه روغن و سرمه‏دان و مقراض (4) و آینه و مسواک و شانه و سوزن و ریسمان و چیزی که با آن کفش را پینه کنند و تسمه‏های نعل را برمی‏داشتند.

آداب توشه برداشتن در سفر و آداب صرف کردن آن

از حضرت صادق علیه‏السلام منقول است که چون به سفر روید، سفره با خود بردارید و طعام‏های نفیس در آن سفره بگذارید. از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم منقول است که از شرف آدمی آن است که توشه خود را نیکو گرداند هر گاه به سفری رود.
در حدیث‏حسن منقول است که صفوان از حضرت صادق علیه‏السلام پرسید: من اهل خود را با خود به حج می‏برم. خرجی خود را در کمر خود می‏بندم. حضرت فرمود: بلی، پدرم می‏گفت: از قوت مسافر آن است که نفقه خود را حفظ کند.
در حدیث دیگر منقول است که دیگری به آن حضرت عرض کرد: دراهمی (5) که در آن صورت‏ها نقش کردند با خود دارم و آن را در همیان (6) می‏کنم و در کمر می‏بندم در حالت احرام. فرمود: باکی نیست. خرجی تو است و اعتماد تو بعد از خدا بر آن است.

رفیق با خود بردن در سفر و آداب معاشرت ایشان

در احادیث معتبره بسیار وارد شده است: کسی که تنها به سفر رود ملعون است.
در حدیث معتبر منقول است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم به حضرت امیر المؤمنین علیه‏السلام وصیت نمود: یا علی!هرگز تنها به سفر مرو، که شیطان با یک کس است و از دو تا دورتر است. یا علی!شخصی که تنها به سفر می‏رود گمراه است و دو کس که می‏روند دو گمراهند و سه کس مسافرانند.
در روایت دیگر منقول است که شخصی به خدمت‏حضرت صادق علیه‏السلام آمد. آن حضرت پرسیدند: در راه کی مصاحب تو بود؟گفت: تنها بودم. فرمود: اگر من پیشتر تو را می‏دیدم تو را نیکو تادیب می‏کردم که چگونه باید سفر رفت. پس فرمود: یک کس شیطان است و دو تا شیطانند و سه نفر مصاحبان‏اند و چهار نفر رفیقان‏اند.
به سند معتبر از حضرت موسی بن جعفر منقول است که هر که به سفری رود، بگوید: «ما شاء الله لا حول و لا قوة الا بالله اللهم انس وحشتی و اعنی علی وحدتی و اد غیبتی. »
در حدیث معتبر از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم منقول است که رفیق به هم رسان، پس به سفر برو. و فرمود: دو کس با هم رفیق نمی‏شوند مگر آن که محبوب‏ترین ایشان نزد خدا و آن که ثوابش بیشتر است، آن است که مدارا با رفیقش بیشتر می‏کند.
در حدیث دیگر فرمود: بهترین رفیقان و مصاحبان نزد خدا چهار نفرند و هیچ گروهی زیاده از هفت کس نمی‏شود مگر آن که صداهایشان بسیار می‏باشد. پس از این احادیث معلوم شد که اقل رفیقان سه نفرند و اکثر ایشان هفت، و آن که زیاده از هفت‏خوب نیست در رفیقان هم توشه و هم سفره.
از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم منقول است که سنت است که رفیقان هم توشه، اول خرجی‏های خود را به درآورند و بر روی یکدیگر بگذارند، که این بیشتر اعث‏خشنودی خاطر و نیکی اخلاق ایشان می‏شود.
از حضرت امیر المؤمنین علیه‏السلام منقول است که مصاحبت مکن در سفر با کسی که فضیلت تو را بر خود نداند، آن قدر که تو از فضیلت او بر خود می‏دانی.
از حضرت صادق علیه‏السلام منقول است که مصاحبت و رفاقت کن با کسی که تو به او زینت‏یابی و مصاحبت مکن با کسی که او به تو زینت‏یابد، یعنی تو کسب علم و کمالات از او توانی نمود.
در حدیث دیگر از شهاب منقول است که گفت: به خدمت‏حضرت صادق عرض کردم: شما می‏دانید حال و توانگری مرا و احسانی که با برادران خود می‏کنم. پس با جماعتی از ایشان رفیق می‏شوم در راه مکه و بر ایشان توسعه می‏کنم و بسیار خرج می‏کنم. فرمود: ای شهاب!چنین مکن. اگر تو دست‏به خرج کردن بگشایی و ایشان هم بگشایند، به ایشان ضرر می‏رسد و پریشان می‏شوند و اگر تو بکنی و ایشان نکنند، باعث مذلت ایشان است. پس رفاقت‏با جماعتی بکن که مثل تو باشند در توانگری و توانایی.
در روایت دیگر از حضرت امام محمد باقر علیه‏السلام منقول است که اگر مصاحبت کنی، با مثل و مانند خود مصاحبت و رفاقت‏بکن و با کسی رفیق مشو که خرج تو را کشد، که این موجب خواری مؤمن است.
از حضرت صادق علیه‏السلام منقول است که حق مسافر بر رفیقان، آن است که چون بیمار شود، سه روز برای او توقف کنند.
در حدیث دیگر منقول است که از حضرت امام محمد باقر پرسیدند: جماعتی که با یکدیگر رفیق می‏شوند و در میان ایشان مال دار و پریشان هست، آیا آن مالدار خرج آن‏ها را می‏تواند کشید؟فرمود: اگر آن‏ها به طیب (7) خاطر راضی باشند باکی نیست.
در روایت دیگر منقول است که از حضرت صادق علیه‏السلام پرسیدند: شخصی رفیق می‏شود با جماعتی مال دار و از آن‏ها مالش کمتر است و آن‏ها خرج خود را بیرون می‏آوردند و او مثل آن‏ها خرج نمی‏تواند کردن. فرمود: من دوست نمی‏دارم که خود را ذلیل کند. با کسی رفیق شود که مثل او باشد.
در احادیث معتبره منقول است که از ما نیست کسی که با مصاحبانش نیکو مصاحبت نکند و با رفیقانش نیکو رفاقت نکند و کسی که نمک خورد و حق نمک را رعایت نکند.

سایر آداب سفر

در حدیث معتبر منقول است از حضرت امام جعفر صادق علیه‏السلام که حضرت لقمان پسر خود را نصیحت فرمود: چون سفر کنی با گروهی، مشورت با ایشان بکن در کارهای خود و کارهای ایشان، و در روی ایشان تبسم بسیار بکن و در توشه خود صاحب کرم باش در میان ایشان و چون تو را به ضیافت‏بطلبند قبول کن و اگر از تو مدد طلبند یاری ایشان بکن و به سه چیز بر ایشان غلبه کن: به بسیاری خاموشی و بسیاری نماز و سخاوت و جوانمردی در هر چه با خودداری از چهار پا و مال و توشه و اگر گواهی از تو بطلبند یا بر امر حقی خواهند تو را گواه کنند و چون با تو مشورت کنند تا توانی سعی کن که رای نیکو از برای ایشان اختیار کنی و زود عزم مکن و رای خود را با ایشان مگو تا تامل کنی و فکر کنی و جواب ایشان مگو در مشورت ایشان تا آن که در آن فکر برخیزی و بنشینی و بخوابی و چیزی بخوری و نماز کنی و در اثنای این احوال فکر خود و حکمت‏خود را در مشورت ایشان به کار فرمایی، زیرا که هر که خیر خواهی خود را برای کسی که با او مشورت کند خالص نگرداند، حق تعالی رای و عقل او را سلب می‏کند و امانت را از او برمی‏دارد و هر گاه ببینی که رفیقان تو پیاده می‏روند، با ایشان پیاده برو و هر گاه ببینی رفیقان کاری می‏کنند با ایشان بکن و اگر تصدقی کنند یا قرضی دهند تو نیز با ایشان بده و بشنو سخن کسی را که از تو بزرگ‏تر باشد. و هر گاه رفیقان کاری به تو فرمایند یا چیزی از تو سؤال کنند، بگو: بلی، و نه مگو، که نه گفتن علامت عجز و موجب ملامت است.
و چون راه را گم کنید و حیران بمانید فرود آیید و اگر در راه مقصود شک کنید بایستید و با یکدیگر مشورت کنید و مصلحت‏ببینید. اگر یک کسی را ببینید خبر راه از او مپرسید و مصلحت از او نبینید که یک شخص در بیابان این کس را به شک می‏اندازد که شاید جاسوس دزدان باشد یا شیطان که خواهد شما را حیران کند. از دو شخص نیز حذر کنید مگر آن که چیزی چند از علامت‏ها و قرینه‏ها ببینید. ای فرزند چون وقت نماز درآید از برای امری آن را تاخیر مینداز و نماز را به جا آور که هر چند بیشتر ادا می‏کنی سبک بار می‏شوی. و نماز را با جماعت‏بکن، هر چند بر سر نیزه باشی. و بر روی چهار پا خواب مکن که این از کردار دانایان نیست مگر آن که در میان کجاوه باشی که ممکنت‏باشد که بخوابی برای سستی مفاصل و چون نزدیک شوی به منزل از چهارپای خود فرود آی که آن چهارپا یاور توست. و ابتدا کن به علف دادن پیش از آن که چیزی بخورد و چون خواهید که فرود آیید، پس اختیار کنید از بقعه‏های زمین مکانی را که خوش رنگ‏تر و خاکش نرم‏تر و پر گیاه‏تر باشد.
و چون فرود آیی، پیش از آن که بنشینی دو رکعت نماز بکن و چون به قضای حاجت‏بروی بسیار دور برو. پس چون خواهی که بار کنی دو رکعت نماز بکن. پس از آن زمین را وداع کن و سلام کن بر آن زمین و اهل آن زمین که هر بقعه‏ای از زمین را اهلی چند از ملائکه هست. و اگر توانی مخور هیچ طعامی را مگر آن که قدری از آن را تصدق کنی و بر تو باد به خواندن قرآن مادامی که سوار باشی و بر تو باد به تنزیه و یاد خدا کردن تا مشغول کار باشی و بر تو باد به دعا کردن در وقتی که تنها و بی کار باشی. و زینهار که در اول شب راه مرو، بلکه در اول شب فرودآی و در نصف آخر شب راه رو و زنهار که در راه رفتن صدا بلند مکن.
از حضرت امیر المؤمنین علیه‏السلام منقول است که مروت و مردی در حضر، خواندن قرآن است و همنشینی با علما کردن و تفکر در فقه و علوم کردن و محافظت‏بر نمازهای جماعت کردن و اما مروت سفر، پس توشه خود را صرف کردن، مخالفت رفیقان نکردن، و خدا را در هر بلندی و پستی و فرود آمدن و ایستادن و نشستن بسیار یاد کردن است.
در روایت دیگر از حضرت صادق علیه‏السلام منقول است که مروت سفر، توشه بسیار برداشتن و پاکیزه گردانیدن توشه است و عطا کردن به جمعی که رفیق تواند و آن که بعد از مفارقت از رفیقان رازهای ایشان را که بر آن‏ها مطلع شده‏ای بپوشانی و مزاح و خوش طبعی بسیار بکنی در چیزی که خدا را به خشم نیاورد.
در حدیث دیگر فرمود: از مروت نیست که نقل کند آدمی چیزی چند را که در سفر دیده است.
و از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم منقول است که توشه مسافر حدی (8) خواندن است و خواندن شعری چند که در آن حرامی و باطلی نباشد.
از حضرت صادق علیه‏السلام منقول است که چون با جماعتی رفیق شوی، مگو این جا فرود آیید یا این جا فرود میایید، که در میان ایشان کسی هست که این کار را بکند اگر تو به ایشان بگذاری.
در احادیث معتبر از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم منقول است که هر که اعانت کند مؤمن مسافری را، حق تعالی از او هفتاد و سه شدت از شدت‏های دنیا را بردارد و او را امان دهد از غم و اندوه و هفتاد غم و شدت در آخرت از او بردارد در وقتی که از شدت اهوال قیامت، نفس‏های مردم گرفته باشد.

دعاهایی که در راه و منازل باید خواند

در حدیث معتبر دیگر منقول است که دو کس آمدند به خدمت‏حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم[و]گفتند: ما می‏خواهیم برای تجارت به شام برویم. حرزی به ما تعلیم ده که در راه بخوانیم. فرمود: چون در منزلی فرود آیید و نماز خفتن بکنید، بعد از نماز، پهلو را به رختخواب بگذارید و تسبیح حضرت فاطمه علیها السلام بخوانید. پس آیة الکرسی بخوانید. چون چنین کنید، تا صبح محفوظ می‏مانید. چون ایشان روانه شدند، جمعی از دزدان از عقب ایشان رفتند. چون فرود آمدند و نماز خفتن کردند و خوابیدند و تسبیح حضرت فاطمه و آیة الکرسی را خواندند. پس دزدان غلام خود را فرستادند که ایشان را خبر بگیرد و چون به نزد ایشان آمد، دو دیوار دید که از ایشان اثری نیافت. چون به دزدان خبر داد، ایشان آمدند و همین حال را مشاهده کردند. چون صبح شد به نزد ایشان آمدند و پرسیدند که شما دیشب در کجا به سر بردید؟گفتند: در همین موضع. گفتند: ما آمدیم به تفحص شما و به غیر از دو دیوار چیزی ندیدیم. شما قصه خود را به ما نقل کنید. ایشان گفتند: ما در وقت‏خوابیدن به تعلیم حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم تسبیح حضرت فاطمه علیها السلام و آیة الکرسی خواندیم. دزدان گفتند: بروید که دزدی بر شما دست نخواهد یافت.

آداب مشایعت و استقبال مسافر و آداب برگشتن او

در حدیث معتبر منقول است که مسافر را سنت است که چون از سفر برگردد، برادران مؤمن خود را به ضیافت‏بطلبد.
در حدیث معتبر از حضرت امام محمد باقر علیه‏السلام منقول است که چون کسی از سفر آید، برای اهل خود تحفه بیاورد، اگر چه سنگی باشد.
از حضرت صادق علیه‏السلام منقول است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم می‏فرمود با کسی که از مکه می‏آمد:
«قبل الله منک و اخلف علیک نفقتک و غفر ذنبک. »
در حدیث دیگر منقول است که هر که دست در گردن حاجی بکند در وقتی که با گرد راه برسد، چنان است که حجر الاسود را بوسیده است.
در روایت دیگر منقول است که چون کسی از سفر برگردد سزاوار آن است که مشغول کاری نشود تا غسل کند و دو رکعت نماز بکند و به سجده رود و صد مرتبه شکر الهی بگوید. چون جعفر طیار از حبشه آمد، حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم او را به سینه خود چسبانید و میان دو چشمش را بوسید. اصحاب حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم چون به یکدیگر می‏رسیدند مصافحه (9) می‏کردند و چون یکی از ایشان از سفر می‏آمد دیگران دست در گردن او می‏کردند.

پی‏نوشت:

1. به ذهنم وارد می‏شد.
2. شومی، نامبارکی.
3. رو به مقصد کنند.
4. قیجی.
5. درهم‏ها، سکه‏ها.
6. کیسه پول.
7. رضایت.
8. آوازی که شتربانان به هنگام سفر می‏خوانند.
9. صورت به صورت گذاشتن به هنگام دیدار.
برگرفته از : گزیده حلیة المتقین، مجلسی، محمد باقر

منبع: سایت حوزه نت