ذکر و جایگاه آن در زندگی
تفکر ذاکرین
ایشان خداى تعالى را در همه احوال یاد مىکنند و چرا که نظر کردن و اندیشیدن در آیات آسمانها و زمین و اختلاف شب و روز، در نظر کننده و اندیشنده ذکر دائمى از خدا را پدید میآورد و در نتیجه صاحبان این نظر و اندیشه دیگر در هیچ حالى خدا را فراموش نمىکنند، و نیز باعث مى شود که در خلقت آسمانها و زمین تفکر کنند، و به این وسیله متوجه شوند که خداى تعالى به زودى آنان را مبعوث خواهد کرد، و به همین جهت از خداى تعالى درخواست رحمتش را نموده و از او مى خواهند وعدهاى را که داده، در حق آنان تحقق بخشد.[2]
اهمیت ذکر
خود را شهود کردن هرگز از شهود خالق جدا نیست و این است معنى جمله معروف رسول اکرم «صلی الله علیه و آله» که فرمودهاند:«مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ»[4] به همان نسبت که وابستگى و غرق شدن در مادیات انسان را از خود جدا مىکند و با خود بیگانه مىسازد؛ عبادت انسان را به خویشتن باز مىگرداند، عبادت به هوش آورنده انسان و بیدار کننده انسان است، عبادت انسان غرق شده و محو شده در اشیاء را مانند نجات غریق، از اعماق دریاى غفلتها بیرون مىکند. در عبادت و در پرتو یاد خداوند است که انسان خود را آنچنان که هست مىبیند، به نقصها و کسریهاى خود آگاه مىگردد، از بالا به هستى و حیات و زمان و مکان مىنگرد، و در عبادت است که انسان به حقارت و پستى آمال و آرزوهاى محدود مادى پى مىبرد و مىخواهد خود را به قلب هستى برساند. یاد خدا مایه حیات قلب و روشنائى دل و آرامش روح است. و موجب صفا و رقت و خشوع و بهجت ضمیر آدمى و بیدارى و آگاهى و هوشیارى انسان میگردد.[5] و چه زیبا و عمیق امام على«علیه السلام» در نهج البلاغه این مطلب را توصیف میکنند:
« همانا خداى سبحان یاد خود را روشنى بخش دلها کرد، تا از آن پس که ناشنوایند بدان یاد بشنوند، و از آن پس که نابینایند بینا بوند، و از آن پس که ستیزه جویند رام گردند، و همواره خدا را که بخششهاى او بىشمار است و نعمتهایش بسیار در پارهاى از روزگار پس از پارهاى دیگر، و در زمانى میان آمدن دو پیامبر، بندگانى است که از راه اندیشه با آنان در راز است، و از طریق خرد دمساز، و آنان چراغ هدایت را بر افروختند به نور بیدارى که درگوشها و دیدهها و دلها توختند. ایام خدا را فرایاد مردمان مىآرند، و آنان را از بزرگى و جلال او مىترسانند. همانند نشانههایند که در بیابانهاى بىنشان بر پایند. آن که راه میانه را پیش گیرد، بستایندش و به نجات مژده دهندش، و آنان که راه راست یا چپ را پیش گیرد، روش وى را زشت شمارند، و از تباهىاش بر حذر دارند، و این چنین، چراغ ظلمتها بودهاند و راهنما در شبهتها. و همانا یاد خدا را مردمانى است که آن یاد آنان را جایگزین زندگى جهان فانى است. نه بازرگانى سرگرمشان ساخته، و نه خرید و فروخت یاد خدا را از دل آنان انداخته. روزهاى زندگانى را بدان مىگذرانند، و نهى و منع خدا را در آنچه حرام فرموده به گوش بیخبران مىخوانند. به داد فرمان مىدهند، و خود از روى داد کار مىکنند، و از کار زشت باز مىدارند، و خود از زشتکارى به کنارند. گویى دنیا را سپرى کرده و به آخرت درند.»[6]
قرآن مخصوصا اینها را به عنوان تذکر بیان مىکند و میفرماید: ما شما را به این مسائل متوجه مىکنیم، یعنى مسائلى است که اگر خودتان هم بیندیشید مىفهمید، ولى ما شما را متذکر و متوجه مىکنیم.[7]
ذکر برای فرار از غفلتهاست. غفلتهایی که به خاطر سرگرم شدن به دنیا حاصل میشود. شاید ابتدا به نظر بیاید که حقیقت ذکر ذکر قلبی است و گرنه جاری کردن الفاظ بر زبان مشکلی را حل نمیکند. اما تاکید فراوان بر اذکار لفظی در روایات نشان میدهد که بر ذکر لفظی نیز آثاری مترتب است.
انسان آنگاه خود را دارد و از دست نداده که خدا را داشته باشد
برخی از فواید ذکر لفظی
ذکر قلبی و مراتب آن
اولین مرتبه ذکرقلبی، ذکری است که ملازم با انجام واجبات و ترک محرمات است. در حدیثی وارد شده که منظور از این که همیشه به یاد خدا باشی این نیست که مرتب سبحان الله و الحمدلله بگویی بلکه منظور این است که واجبات و محرماتی را که خدا برایت تعیین کرده رعایت کنی.[10]
دومین مرتبه این است که انسان پیوسته متذکر این معنا باشد که در حضور خدای متعال است و خدا او را میبیند و شاهد و ناظر بر اعمال اوست.
مرتبه سوم ذکر قلبی این است که انسان چنان باشد که گویا او خدا را میبیند. این جا انسان هم میداند که خدا شاهد و ناظر است و هم میبیند که خدا حاضر است. این همان مرتبه است که امرمومنان فرمودند: خدایی را که ندیده باشم عبادت نمیکنم البته واضح است که این دیدن با چشم سر نیست بلکه رویتی قلبی در اثر نور ایمان است.[11]
پی نوشت
[1] . قرآن کریم؛ سوره آل عمران، آیه191.
[2] . مکارم شیرازی ؛ همان .
[3] . قرآن کریم؛ سوره حشر، آیه 19.
[4] . مجلسى،محمد باقر؛ بحار الأنوار.(مؤسسة الوفاء، بیروت، 1403 ه. ق). ج2، ص 32 .
[5] . مطهری؛ همان. ج16، ص560.
[6] . شهیدی،جعفر؛ نهج البلاغه. (انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1378) ص 256
[7] . مطهری، مرتضی؛ آشنایی با قرآن.( صدرا، قم، 1370 ). ج4، ص10.
[8] . مصباح، محمد تقی؛ آیین پرواز.(موسسه آموزشی و پرورشی امام خمینی، قم،1386) ج1، ص93.
[9] . مصباح؛ همان. ج1،ص94 .
[10] . کلینی رازی، محمد بن یعقوب بن اسحاق؛ اصول کافی. (دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365). ج2،ص80.
[11] . مصباح؛ همان. ج1،ص97 .
منابع
قرآن
. مصباح، محمد تقی؛ آیین پرواز.(موسسه آموزشی و پرورشی امام خمینی، قم،1386)
کلینی رازی، محمد بن یعقوب بن اسحاق؛ اصول کافی. (دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365).
مطهری، مرتضی؛ آشنایی با قرآن.( صدرا، قم، 1370 ).
مجلسى،محمد باقر؛ بحار الأنوار.(مؤسسة الوفاء، بیروت، 1403 ه. ق).
شهیدی،جعفر؛ نهج البلاغه. (انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1378).
مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه. (دارالکتب الاسلامیه،تهران،1374)
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}