ذکر و جایگاه آن در زندگی

ذکر جایگاه کلیدی در زندگی انسان دارد. از یاد بردن خدا سبب خودفراموشی و از خودبیگانگی می شود. ذکر را به دو دسته ذکر قلبی و ذکر لفظی تقسیم کرده اند.
شنبه، 25 اسفند 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: رضیه برجیان
موارد بیشتر برای شما
ذکر و جایگاه آن در زندگی
ذکر و جایگاه آن در زندگی
ذکر و جایگاه آن در زندگی
رضیه برجیان

تفکر ذاکرین

نقشه دلربا و شگفت انگیزى که، در گوشه و کنار این جهان و در پهنه هستى به چشم مى‏خورد آن چنان قلوب صاحبان خرد را به خود جذب مى‏کند، که در جمیع حالات خود، چه ایستاده و چه نشسته و یا در حالى که در بستر آرمیده ، و به پهلو خوابیده اند به یاد پدید آورنده این نظام و اسرار شگرف آن مى‏باشند:« الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ:خردمندان آنها هستند که خدا را در حال قیام و قعود و آنگاه که بر پهلو خوابیده‏اند یاد مى کنند و در اسرار آسمانها و زمین مى‏اندیشند.»[1]
ایشان خداى تعالى را در همه احوال یاد مى‏کنند و چرا که نظر کردن و اندیشیدن در آیات ‏آسمانها و زمین و اختلاف شب و روز، در نظر کننده و اندیشنده ذکر دائمى از خدا را پدید می‏‏آورد و در نتیجه صاحبان این نظر و اندیشه دیگر در هیچ حالى خدا را فراموش نمى‏کنند، و نیز باعث مى شود که در خلقت آسمانها و زمین تفکر کنند، و به این وسیله متوجه شوند که خداى تعالى به زودى آنان را مبعوث خواهد کرد، و به همین جهت از خداى تعالى درخواست رحمتش را نموده و از او مى خواهند وعده‏اى را که داده، در حق آنان تحقق بخشد.[2]
 

اهمیت ذکر

نکته بسیار جالبى که از تعبیرات قرآن کریم استفاده مى‏شود این است که انسان آنگاه خود را دارد و از دست نداده که خدا را داشته باشد. آنگاه خود را به یاد دارد و فراموش نکرده که از خدا غافل نباشد و خدا را فراموش نکند. خدا را فراموش کردن ملازم است با خود فراموشى: «وَ لا تَکُونُوا کَالَّذینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ».[3] چرا که باز یافتن خود یک شرط دارد، و آن شناختن و باز یافتن علت و خالق خود است.
خود را شهود کردن هرگز از شهود خالق جدا نیست و این است معنى جمله معروف رسول اکرم «صلی الله علیه و آله» که فرموده‏اند:«مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ»[4] به همان نسبت که وابستگى و غرق شدن در مادیات انسان را از خود جدا مى‏کند و با خود بیگانه مى‏سازد؛ عبادت انسان را به خویشتن باز مى‏گرداند، عبادت به هوش آورنده انسان و بیدار کننده انسان است، عبادت انسان غرق شده و محو شده در اشیاء را مانند نجات غریق، از اعماق دریاى غفلت‏ها بیرون مى‏کند. در عبادت و در پرتو یاد خداوند است که انسان خود را آنچنان که هست مى‏بیند، به نقصها و کسریهاى خود آگاه مى‏گردد، از بالا به هستى و حیات و زمان و مکان مى‏نگرد، و در عبادت است که انسان به حقارت و پستى آمال و آرزوهاى محدود مادى پى مى‏برد و مى‏خواهد خود را به قلب هستى برساند. یاد خدا مایه حیات قلب و روشنائى دل و آرامش روح است. و موجب صفا و رقت و خشوع و بهجت ضمیر آدمى و بیدارى و آگاهى و هوشیارى انسان می‏گردد.[5] و چه زیبا و عمیق امام على«علیه السلام» در نهج البلاغه این مطلب را توصیف می‏کنند:
« همانا خداى سبحان یاد خود را روشنى بخش دل‏ها کرد، تا از آن پس که ناشنوایند بدان یاد بشنوند، و از آن پس که نابینایند بینا بوند، و از آن پس که ستیزه جویند رام گردند، و همواره خدا را که بخششهاى او بى‏شمار است و نعمتهایش بسیار در پاره‏اى از روزگار پس از پاره‏اى دیگر، و در زمانى میان آمدن دو پیامبر، بندگانى است که از راه اندیشه با آنان در راز است، و از طریق خرد دمساز، و آنان چراغ هدایت را بر افروختند به نور بیدارى که درگوش‏ها و دیده‏ها و دل‏ها توختند. ایام خدا را فرایاد مردمان مى‏آرند، و آنان را از بزرگى و جلال او مى‏ترسانند. همانند نشانه‏هایند که در بیابان‏هاى بى‏نشان بر پایند. آن که راه میانه را پیش گیرد، بستایندش و به نجات مژده دهندش، و آنان که راه راست یا چپ را پیش گیرد، روش وى را زشت شمارند، و از تباهى‏اش بر حذر دارند، و این چنین، چراغ ظلمتها بوده‏اند و راهنما در شبهت‏ها. و همانا یاد خدا را مردمانى است که آن یاد آنان را جایگزین زندگى جهان فانى است. نه بازرگانى سرگرمشان ساخته، و نه خرید و فروخت یاد خدا را از دل آنان انداخته. روزهاى زندگانى را بدان مى‏گذرانند، و نهى و منع خدا را در آنچه حرام فرموده به گوش بی‏خبران مى‏خوانند. به داد فرمان مى‏دهند، و خود از روى داد کار مى‏کنند، و از کار زشت باز مى‏دارند، و خود از زشت‏کارى به کنارند. گویى دنیا را سپرى کرده و به آخرت درند.»[6]

قرآن مخصوصا این‏ها را به عنوان تذکر بیان مى‏کند و می‏فرماید: ما شما را به این مسائل متوجه مى‏کنیم، یعنى مسائلى است که اگر خودتان هم بیندیشید مى‏فهمید، ولى ما شما را متذکر و متوجه مى‏کنیم.[7]
ذکر برای فرار از غفلت‏هاست. غفلت‏هایی که به خاطر سرگرم شدن به دنیا حاصل می‏شود. شاید ابتدا به نظر بیاید که حقیقت ذکر ذکر قلبی است و گرنه جاری کردن الفاظ بر زبان مشکلی را حل نمی‏کند. اما تاکید فراوان بر اذکار لفظی در روایات نشان می‏دهد که بر ذکر لفظی نیز آثاری مترتب است.
انسان آنگاه خود را دارد و از دست نداده که خدا را داشته باشد

برخی از فواید ذکر لفظی

هر عضوی از اعضا ی بدن باید بهره ای از عبادت داشته باشد و بهره زبان از عبادت هم ذکر گفتن است.[8] ذکر لفظی مقدمه ذکر قلبی و دائمی ‏است و ذکر لفظی بهترین مسیر برای رسیدن به ذکر قلبی است.
 

ذکر قلبی و مراتب آن

اساس حرکت معنوی و تکاملی انسان همان توجه قلبی و حضور خدا در دل و روح ماست. اساس ذکر ذکر قلبی است؛ یکی از امتیازات ذکر قلبی نسبت به ذکر لفظی این است که ریا در آن راه ندارد.[9]

اولین مرتبه ذکرقلبی، ذکری است که ملازم با انجام واجبات و ترک محرمات است. در حدیثی وارد شده که منظور از این که همیشه به یاد خدا باشی این نیست که مرتب سبحان الله و الحمدلله بگویی بلکه منظور این است که واجبات و محرماتی را که خدا برایت تعیین کرده رعایت کنی.[10]

دومین مرتبه این است که انسان پیوسته متذکر این معنا باشد که در حضور خدای متعال است و خدا او را می‏بیند و شاهد و ناظر بر اعمال اوست.

مرتبه سوم ذکر قلبی این است که انسان چنان باشد که گویا او خدا را می‏بیند. این جا انسان هم می‏داند که خدا شاهد و ناظر است و هم می‏بیند که خدا حاضر است. این همان مرتبه است که امرمومنان  فرمودند: خدایی را که ندیده باشم عبادت نمی‏کنم البته واضح است که این دیدن با چشم سر نیست بلکه رویتی قلبی در اثر نور ایمان است.[11]

 

پی نوشت
[1] . قرآن کریم؛ سوره آل عمران، آیه191.
[2] . مکارم شیرازی ؛ همان .
[3] . قرآن کریم؛ سوره حشر، آیه 19.
[4] . مجلسى،محمد باقر؛ بحار الأنوار.(مؤسسة الوفاء، بیروت، 1403 ه. ق). ج2، ص 32 .  
[5] . مطهری؛ همان. ج16، ص560.
[6] . شهیدی،جعفر؛ نهج البلاغه. (انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1378) ص ‏256‏
[7] . مطهری، مرتضی؛ آشنایی با قرآن.( صدرا، قم، 1370 ). ج4، ص10.
[8] . مصباح، محمد تقی؛ آیین پرواز.(موسسه آموزشی و پرورشی امام خمینی، قم،1386) ج1، ص93.
[9] . مصباح؛ همان. ج1،ص94 .
[10] . کلینی رازی، محمد بن یعقوب بن اسحاق؛ اصول کافی. (دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365)‏. ج2،ص80.
[11] . مصباح؛ همان. ج1،ص97 .
منابع
قرآن
. مصباح، محمد تقی؛ آیین پرواز.(موسسه آموزشی و پرورشی امام خمینی، قم،1386)
کلینی رازی، محمد بن یعقوب بن اسحاق؛ اصول کافی. (دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365)‏.
مطهری، مرتضی؛ آشنایی با قرآن.( صدرا، قم، 1370 ).
مجلسى،محمد باقر؛ بحار الأنوار.(مؤسسة الوفاء، بیروت، 1403 ه. ق).
شهیدی،جعفر؛ نهج البلاغه. (انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1378).
مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه. (دارالکتب الاسلامیه،تهران،1374)



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط