هنگامی که این پیام را خواندم اولین نکته‌ای که با توجه به درک و تجربه‌ی دوران امام رحمه‌الله و انقلاب دریافتم این بود که بیانیه‌ی گام دوم انقلاب بسیار شبیه به پیام استقامت امام در سال ۶۷ است؛ البته با این تفاوت که این پیام صرفاً برای استقامت نیست بلکه حرکت را نیز شامل می‌شود. در حقیقت حرکت مکمل استقامت است. دیگر خبری از پذیرش قطعنامه‌های آن دوره نیست و این جریان بدین معنی است که ما به درخت تنومندی تبدیل شده‌ایم و رهبر انقلاب اسلامی این تنومندی را که ما از کجا به کجا آمده‌ایم را در پیام‌شان ترسیم کرده‌اند.

 نکته‌ی دوم و بسیار مهم این است‌ که روی این سخنان با جوانان است که بایستی جایگزین نسل امروز شده و آینده را پیش ببرند. در حقیقت مخاطبان اصلی این نامه جوانان هستند که گام دوم را بایستی برداشته و مبتنی بر آن حرکت کنند تا به قله‌‌ای که آرمان‌های انقلاب است، برسند.

 نکته‌ی سومی که در این بیانیه عیان است، صداقت رهبران انقلاب است. شاید از یک نظر بسیاری از هزینه‌هایی که پرداخت کرده‌ایم به خاطر همین صداقت و یک‌رنگی بوده است و هیچ‌گاه اهل سیاست‌بازی نبوده‌ایم. این مورد در کلام امام رحمه‌الله نیز تجلی یافته و ایشان در سال ۶۷  فرمودند: «تصور نکنید که ما راه سازش با جهانخواران را نمی‌دانیم ولی هیهات که خادمان اسلام به ملت خود خیانت کنند.» صداقت در آرمان‌ها در این پیام به صورت جدی برجسته است. ما در واقع افرادی نبودیم که از طریق انقلاب دکانی درست کرده و شعارهایی بدهیم تا از این شعارها به عنوان ابزاری برای تکیه زدن بر کرسی خود استفاده کنیم. اینها آرمان‌هایی بود که صادقانه بر آن پافشاری کرده و ایستادیم و توفیق یافتیم.

 نکته‌ی چهارم پیامی مهم برای نخبگان داخلی است. رهبر انقلاب فرمودند ما اصلاح‌گری را در نظام‌مان پذیرفته و نقد را گوش می‌کنیم و این سیره‌ی ما است اما این به معنی تجدیدنظر نیست. ما تجدیدنظرطلب نیستیم اما اشتباهاتی که در مسیر اصلی داشتیم را اصلاح می‌کنیم. در همین ریل انقلاب اسلامی خواهیم ماند و به ریلی که به جهت گفتمانی در مقابل جمهوری اسلامی است برنخواهیم گشت و این مورد تفسیری است از اصلاح‌طلبی در دهه‌‌های بعد از چهل‌سالگی انقلاب که اصلاح طلبی به معنای تجدیدنظر طلبی تلقی نمی‌شود.

 نکته‌ی پنجم تصویر مظلومیت ملت ایران در این پیام است که ما در سال‌های گذشته تنها از خود دفاع کردیم. امام نیز در پیامی مشابه فرمودند:" ما ملت مظلوم ایران تنها از خود دفاع کردیم."  در این چهل سال چه در مقابل صدام یا آمریکا و باقی قدرت‌ها فقط از خود دفاع کرده و ابتدا به ساکن هیچ‌گاه ما گلوله‌ای به سمت کسی شلیک نکردیم که این خود نشان‌دهنده‌ی منطق توام با اقتدار نظام است. با مظلومیت و شجاعت از خودمان دفاع کردیم و آغازگر جنگی نبودیم.

 نکته‌ی ششم افق تمدنی این پیام است. چشم‌اندازی که ترسیم می‌شود و دشمنانی که امروز و فردا برای نابودی ما طراحی می‌کنند، چشم شان کور می‌شود چراکه این افق تمدنی مبتنی بر شاخص‌های عقلانیِ مشخصی است و توام با صداقت، عقلانیت، معنویت و استدلال است. چشم‌اندازی که مبتنی بر یک معرفت بومی است و به سمت آن حرکت خواهیم کرد.

 نکته‌ی هفتم این است که ما از یک فضای بی‌تجربگی ابتدا به ساکن به این نقطه رسیده‌ایم. ترتیب نظام‌سازی ما مبتنی بر یک آورده‌ی بومی است ‌که از بی‌تجربگی استفاده کردیم. معنی دیگر این کلام این است که ما رهاورد غرب را در نظام‌سازی و مهندسی ساختار حقوقی جمهوری اسلامی به کار نگرفتیم. در حقیقت از نقطه‌ای شروع کردیم که هیچ تجربه‌ی پیشینی نداشتیم و با این که تجربه نداشتیم با جمهوریت و اسلامیت که در واقع شاه کلید این نظام‌سازی است، موفقیت‌ها را بدست آوردیم.

 نکته‌ی هشتم این مسئله است‌ که ما در پیشرفت نظام جمهوری اسلامی جامعیتی را قائلیم و در توسعه‌ی کشور مثل نظام طاغوت به صورت کاریکاتوری رشد نکرده‌ایم یا صرفا رشد را در یک حوزه‌ی عینی و مالی که البته آن هم بسیار لازم است، نمی‌بینیم. یعنی در کنار رشد مادی و شاخص‌های توسعه ابعاد دیگر توسعه را مثل معنویت، اخلاق، عدالت و ... پرورانده‌ایم. نقطه‌‌ی اساسی دستگاه معرفتی جمهوری اسلامی این است که ما انسان را موجودی تک‌بعدی نمی‌بینیم تا صرفا به مسائل اقتصادی توجه کنیم. در نظام دینی؛ اخلاق، معنویت، علم، کمال و رشد در کنار زندگی مادی دیده می‌شود. این در بیانیه‌ی گام دوم، بصورت بسیار برجسته‌ای آمده و عین اندیشه‌ی امام رحمه‌الله است.

 نکته‌ی نهم این است‌ که گذشته‌ای ترسیم شده است و بسیاری از نخبگان انقلاب این گذشته را دیده‌اند -این موضوع توسط نسل اول و دوم انقلاب که برخی در قید حیات هستند، نقل شده است- این گذشته در پیوند نسلی به راحتی با چراغی که از آینده توسط رهبر انقلاب روشن شده، قادر است تا جوانان را در این مسیر با همان مبانی معرفتی پیش ببرد. نسل دوم و سوم انقلاب می‌توانند با همین گذشته‌ای که ترسیم شده جوانان هم‌طراز انقلاب اسلامی را برای قرارگرفتن در گام دوم انقلاب تربیت کنند تا با همان هیبت و عظمت آینده را بسازند.

 اما تأکید ایشان بر مساله جوانان بسیار اساسی و جدی است. نسل دوم و سوم انقلاب وظیفه دارند گذشته‌ای که ترسیم شده است را به نسل جوان منتقل کنند. امام (ره) می‌فرمودند جوانان را برای پیمودن مرزهای علم و عزت آماده کنید. این آمادگی بدین معناست که ساختارهای پژوهشی و علمی را در اختیار جوانان قرار دهیم و از همه مهم‌تر در چرخه‌ی مدیریت کشور که از طریق مردم‌سالاری است بایستی مدیران ارشد کمی عقب نشینی کرده تا جوانان وارد چرخه‌ی مدیریتی کشور شوند و این سکان‌داری را به صورت مستقل ادامه دهند و در معرض انتخاب مردم باشند. لزومی ندارد که همان مدیران بیست و پنج سال گذشته بر مسند مدیریت باشند بلکه این منصب‌ها بایستی به جوانان سپرده شود و بحث مهم‌تر این است‌ که زمینه‌های رشد علمی با تغییر ساختار های علمی و تغییر در اولویت‌های علمی می‌تواند جوانان را به سمت قله‌ای که نهایتش تمدن اسلامی است سوق دهد.


یادداشتی از:
 آقای عبدالله گنجی استاد دانشگاه، کارشناس مسائل سیاسی و فعال رسانه‌ای 



 

مطالب مرتبط
"انقلابیگری" لازمه تحقق گام دوم انقلاب
مفاهیم اساسی در سیاست خارجی «نظام انقلابی»
نوزایی در چهل سالگی، از «حکومت» تا «نظام»