ضرورت و راهکار های تحقق علم دینی
مهمترین مولفه در احیا تمدن اسلامی، احیا علم دینی و معرفت اسلامی می باشد. که این پژوهش، درصدد بحث از این مولفه است که اولا ضرورت علم دینی برآمده از چه مولفه است؟ و همچنین روش در تولید علم به چه صورت می باشد؟
مقدمه
دوران طلایی تمدن اسلامی که نقطه ی اوج و شکوه تمدن اسلامی در عرصه بین المللی بود، در دوره صفویه با چنان اقبالی مواجه شده بود که شرق و غرب عالم را تحت الشعاع قرار داده بود. چنان که پژوهشگران و متفکران غربی نیز، عامل اصلی رشد و شکوفایی تمدن امروزین غرب را وابسطه به اندیشه و تمدن اسلامی می دانند؛ بدین صورت که انتقال دست آوردهای علمی و تمدنی اسلامی در حوزه های مختلف، منشاء اثر و تحول، در تمدن بدوی غربی بود. انتقال داروهای تولید شده توسط طبیبان سنتی به غرب، ترجمه ی آثار علمی مسلمانان به زبان های مختلف اروپایی و حتی حضور پزشکان مسلمان در کشورهای مختلف اروپایی، منشا بیداری و اثر در تمدن غرب بود.اما این تمدن بعد از سال ها به دلایل مختلف رو سستی نهاد و مانند گذشته پر رونق و پر اقبال نبود؛ در حالی که تمدن غرب، روز به روز گسترده تر می شد و اقبال عمومی را به خود جلب می کرد و مقایسه تمدن اسلامی با تمدن غربی، متفکران و اندیشمندان را بر آن داشت که در صدد احیاء مجدد تمدن اسلامی بر آیند. که احیاء هر تمدن و جامعه ای، نیاز به مولفه ها و ساختار های متعدد می باشد که یکی از مهمترین این ساختارها، گفتمان علمی و معرفتی می باشد؛ بنابراین مهمترین مولفه در احیا تمدن اسلامی، احیا علم دینی و معرفت اسلامی می باشد. که این پژوهش، درصدد بحث از این مولفه است که اولا ضرورت علم دینی برآمده از چه مولفه است؟ و همچنین روش در تولید علم به چه صورت می باشد؟ البته ناگفته نماند که در جهان غرب نیز بحث از علم دینی با گفتمان هایی مانند «الهی کردن علم» و یا «علم خداباورانه»[1] بحث هایی شده است.
ضرورت علم دینی
در ابتدا باید به این نکته مهم متذکر شد که هر تمدن و جامعه ای، مبتنی بر یک سری مباحث معرفت شناختی و هستی شناختی می باشد که این مباحث معرفت شناختی، نشان دهنده نوع نگاه متفاوت به مسائل می باشد؛ با این توضیح که هستی شناختی اومانیستی و انسان گرایی که تمام هم و غم خود را انسان و نیاز های او می بیند و انسان را محور تمام فعالیت ها، کنش ها و واکنش ها می داند، این نوع نگاه به دنیا، اصولا تمایز بنیادین با نگاه اسلام شناختی دارد که در این نگاه، خداوند است که منشا تمام کنش ها و واکنش ها می باشد و تمام امور عالم، تحت سیطره او می باشد.و با همین توضیح مختصر روشن می شود که تمدن اسلامی و تمدن غربی، تفاوت ها و تمایز های بنیادین با یکدیگر دارند که هر کدام، اقتضاآت خاص خود را دارند و قاطعانه می توان بیان کرد که انسان، در تمدن و گفتمان غربی، آن گونه که باید، نمیتواند مومنانه و مُسلمانه زندگی کند. بنابراین، نقطه آغاز در تحول هر تمدنی، تحول در اندیشه دینی و نوع نگاه به هستی می باشد که این مهم را می توان از رهگذر تحقق علم دینی محقق کرد؛ بنابر این نقطه آغاز احیا اندیشه دینی را باید در احیا علم ومعرفت دینی پی جویی کرد.
روش شناسی علم دینی
از جمله بحث های پر دامنه و پر حاشیه در مورد تولید علم دینی، بحث در مورد مباحث روش شناختی آن می باشد. با این توضیح که با چه اصول و مولفه هایی و همچنین با چه روشی می توان دست به تولید و تحقق علم دینی زد. در این بین، پاسخ ها و الگوهای مختلفی بیان شده است؛ از الگوی «نص محوری و نقل بسندگی» گرفته تا «رویکرد تجربه محوری و مبنا مندی» و همچنین روش «اجتهاد محوری»[2] در تحقق علم دینی می توان سخن گفت و همچنین به طور تفصیلی، یکی از رویکرد ها بدین گونه است که تلاش می کند نشان دهند که تمام یافته های مهم علم جدید در قرآن و سنت یافت می شود[3] که در این پژوهش درصدد تبیین الگوی اجتهاد محوری هستیم.در ابتدا باید بیان کرد که انسان در طول تاریخ برای کسب معرفت و شناخت، همواره از دو منبع بهره می برده است، یکی وحی و دیگری عقل که یکی حجت باطنی و دیگری حجت ظاهری می باشد[4]. الگوی اجتهاد محوری همان گونه از اسم و عنوانش مشخص می باشد، برای تحقق علم دینی، تاکید بر روش اجتهادی دارد. با این توضیح که تنها فردی که صلاحیت و توان استخراج و استنباط علم دینی را دارد، فردی است که مجتهد می باشد و دارای ملکه اجتهاد است. این فرد با داشتن توانایی اجتهاد، می تواند به استنباط و استخراج علم دینی از منابع اسلامی مبادرت بورزد؛ در توضیح روش اجتهادی نیز باید بیان کرد که در روش اجتهادی، فرد با تجزیه تحلیل منابع و ادله، مانند زمانی که درصدد کشف حکم شرعی می باشد، به تحلیل داده و منابع دست می زند و نتیجه ی آن، گزاره های توصیفی و هنجاری می باشد که مجموعه ی آن ها علم دینی را شکل می دهد.
احیاء هر تمدن و جامعه ای، نیاز به مولفه ها و ساختار های متعدد می باشد که یکی از مهمترین این ساختارها، گفتمان علمی و معرفتی می باشد؛ بنابراین مهمترین مولفه در احیا تمدن اسلامی، احیا علم دینی و معرفت اسلامی می باشد.نکته ی مهمی که در روش اجتهادی باید بر آن تاکید کرد این است که زمانی که بحث از روش اجتهادی می شود، قاعدتا منابع و متونی که باید تجزیه و تحلیل شود، منابع اسلامی است. با این توضیح که هر چند بحث از روش اجتهادی می باشد، ولی در این روش، منبع علم دینی نیز دست خوش تغییر می شود و باید منابعی که برای تولید علم دینی مورد تاکید قرار می گیرند، منابع سنت و اندیشه اسلامی باشند که مهمترین آن ها، قرآن و روایات است. بنابراین در روش اجتهادی، اولا روش و الگویی که برای تولید علم دینی مورد استفاده قرار می گیرد، روش اجتهادی می باشد، ثانیا منابعی که برای تحلیل مجتهد مورد تاکید می باشد، منابع سنت اسلامی است که منبع اصلی آن ها، قرآن و روایات است و در مرحله بعد، سنت اسلامی است که دست رنج متفکران و اندیشمندان مسلمان است. در پایان لازم به ذکر است که دغدغه علم دینی و کوشش برای فراهم آوردن آن، بدون دقت نظر انتقادی در مفهوم و ماهیت آن، راه به جایی نخواهد برد[5] لذا برای تحقق علم دینی، علاوه بر تلاش برای دستیابی به گزاره های هنجاری و توصیفی متعدد، باید رویکرد انتقادی نیز به آن ها داشت.
منابع:
[1] حسین بستان، محمد فتحعلی خانی، و ابوالفضل گائینی، گامی به سوی علم دینی ( ۱ ) : ساختار علم تجربی و امکان علم دینی، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه (قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۴)، ص1.
[2] رمضان علیتبار فیروزجایی، علم دینی: ماهیت و روششناسی، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی (تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۹۶)، ص49-139.
[3] سیدحمیدرضا حسنی، مهدی علیپور، و سیدمحمدتقی موحدابطحی، علم دینی: دیدگاهها و ملاحظات : گزارش، تبیین و سنجش دیدگاههای برخی از متفکران ایرانی در باب چیستی، امکان و ضرورت علم دینی، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ویراست 2 (قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ۱۳۹۲)، ص5.
[4] محسن عباسنژاد، مجموعه مقالات علم دینی، همایش ملی پژوهشهای قرآنی حوزه و دانشگاه، بنیاد پژوهشهای قرآنی حوزه و دانشگاه، و موسسه نشر شهر (تهران: سازمان فرهنگیهنری شهرداری تهران، موسسه نشر شهر، ۱۳۸۹)، ص7.
[5] خسرو باقری، هویت علم دینی : نگاهی معرفت شناختی به نسبت دین با علوم انسانی، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، ۱۳۸۲)، ص23.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}