در قسمت قبل به برخی از مهم ترین کارکردها و وظایف روحانیت پرداخته شد؛ اما نکتۀ مهم این است که علی رغم تحمل سختی ها و مشکلات فراوان، هیچ گاه روحانیت بسان دوره کنونی، مورد حملات فیزیکی و رسانه ای قرار نداشته است. در نیم قرن گذشته صدها روحانی برجسته به شهادت رسیده و بسیاری نیز تحت شدید ترین فشارهای روانی ـ رسانه ای قرار گرفته اند. حال سوال این است که چه عاملی سبب این تهاجم همه جانبه شده است؟!
 

د. حضور سیاسی در جامعه

از دیگر کارکردها و وظایفی که می توان برای روحانیت بر شمرد، حضور پر رنگ در عرصه سیاست است؛ امری که در قرن حاضر – با همه فراز و نشیب های آن – امری محسوس و کاملا جدی تر از قرون گذشته است.  

یکی از آموزه های مهم دینی تاکید بر پیوند دین و دینا است. قرآن کریم اقامه قسط و عدالت را از جمله اهداف رسولان و انبیاء الهی دانسته و می فرماید: « لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَالمیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ؛[1] یعنی ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند.

امام خمینی (ره) در همین رابطه می فرمایند: «خدای تبارک و تعالی می‌فرماید که انبیا را ما فرستادیم، بینات به آنها دادیم، آیات به آنها دادیم، میزان برایشان دادیم و فرستادیم لِیَقوُمَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ؛ غایت این است که مردم قیام به قسط بکنند، عدالت اجتماعی در بین مردم باشد، ظلمها از بین برود، ستمگریها از بین برود، ضعفا به آنها رسیدگی بشود، قیام به قسط بشود. دنبالش هم می‌فرماید: وَ انْزَلْنَا الْحَدید. تناسبِ این چیست؟ تناسب این است که با حدید باید اینها انجام بگیرد؛ با بینات، با میزان و با حدید. فیهِ بَأسٌ شَدیدٌ؛ یعنی، اگر شخصی یا گروهی بخواهند یک جامعه را تباه کنند، یک حکومتی را که حکومت عدل است، تباه کنند، با بینات با آنها باید صحبت کرد. نشنیدند، با موازین، موازین عقلی صحبت کرد. نشنیدند با حدید.»[2]
 

روحانیت، پرچمدار نهضت های ضد استبدادی و ضد استعماری

آیات و روایات بسیاری دال بر ارتباط در هم تنیده دین و دین وجود دارد که نشان از اهتمام دین مبین اسلام به تامین سعادت دنیوی و اخروی امت است. روحانیت اصیل شیعی نیز با درکی عمیق از این آموزه مهم دینی، در طول تاریخ تلاش های فروانی را در اصلاح امور دنیای مردم و پیوند آن به امور اخروی انجام داده اند و در دهه های اخیر شاهد اوج  این تلاش ها هستیم. از جمله این حرکت های اصلاحی می توان به موارد ذیل که در صد ساله اخیر با پرچم داری روحانیت انجام شده است اشاره کرد:

     1. نهضت ضداستبدادی و ضداستعماری (در هر سه شکل استعمار سیاسی، اقتصادی و فرهنگی) به رهبری سید جمال‏الدین اسدآبادی؛
     2. جنبش ضداستعماری (استعمار اقتصادی) تنباکو، به رهبری میرزای شیرازی؛
     3. انقلاب ضداستعماری (استعمار سیاسی) عراق، به رهبری میرزا محمّدتقی شیرازی؛
     4. نهضت مشروطه به رهبری آخوند ملّامحمدکاظم خراسانی، آقا شیخ عبداللّه مازندرانی، سید عبداللّه بهبهانی و سیدمحمّد طباطبائی؛
     5. مبارزات سیاسی شیخ فضل‏اللّه نوری علیه لیبرالیسم و مشروطه بدون قید مشروعه؛
     6. نهضت جنگل به رهبری میرزا کوچک‏خان؛
     7. مبارزات سیاسی و ضداستبدادی مدرّس، علیه رضاخان؛
     8. مبارزات ضداستعمار (استعمار اقتصادی) آیه‏اللّه کاشانی علیه سلطه استعماری انگلیس در ماجرای ملّی شدن صنعت نفت؛
     9. مبارزه مسلّحانه فداییان اسلام به رهبری نوّاب صفوی؛
     10. انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی قدس‏سره.
 
آخرین مورد از موارد پیش گفته، یعنی انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره) عمیق ترین و گسترده ترین حرکت اصلاح گرایانه، در جهت تامین مصالح هر دو جهانی مسلمانان به شمار می رود. امام خیمینی (ره) با قیام و انقلاب تاریخی خود، دست زورگویان خارجی را قطع کرده و ایادی داخلی آنها را به زباله دان تاریخ فرستادند. به عبارت دیگر امام (ره) در امتداد حرکت های ضد استعماری پیش از خود و با اعتقاد به پیوند دین و دنیا، حرکت بزرگ و فراگیر را برای تشکیل حکومت اسلامی و زمینه سازی برای تامین صلاح امت آغاز کردند که با گذشت چهار دهه از پیروز انقلاب، شاهد به ثمر نشستن تلاش های مردم، روحانیت و بخصوص رهبر کبیر و فقید انقلاب، در عرصه های مختلف اعم از علمی، نظامی و ... هستیم.
 

«سَبیلی» برای دوستان و «سیبلی» برای تیرهای زهرآگین دشمنان

نهضت امام خمینی (ره) بازتاب های فروانی در داخل و خارج کشور به دنبال داشت. از یک سو مردم ستمدیده جهان، با مشاهده «راه و سَبیلی» که امام (ره) درمقابل آنها گشوده بود، سرتا پا امید و امید وار بودند و هستند که این قیام مقدمه ساز قیام جهانی حضرت مهدی موعود (عج) باشد چرا که قرآن کریم صریحا وعده داده است که: «َ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ».[3] از همین رو توده های مردم، حتی در میان بسیاری از دیگر ملت های مستضعف جهان، حرکت اصلاحی و قیام نورانی روحانیت در ایران به رهبری امام خمینی (ره) را امید بخش دانسته و با همه وجود با این انقلاب اسلامی، همراهی کرده و می کنند و به رهبران انقلاب عشق می ورزند.
همین حضور برای کینه ورزی و حقد و دشمنی مستکبران عالم و ایادی داخلی و خارجی آنها کافی بود تا با بکارگیری تمام توان امنیتی و رسانه ای خود، کمر به قلع و قمع روحانیت مجاهد و حاضر در صحنه، بسته و از ترورِ فیزیکی و شخصیتی گرفته و انواع و اقسام جنگ های روانی را در این مسیر به کار گیرداز سوی دیگر، مستکبران عالم و زورگویانی که انقلاب اسلامی را آغاز پایان خود می دیدند تمام عزم خود را برای ضربه زدن به این نهضت آسمانی بکار گرفتند و از هیچ تلاشی در دشمنی با انقلاب کوتاهی نکردند. این در حالی است که روحانیت انقلابی و بصیر دوشادوش رهبر کبیر انقلاب، در رأس انقلاب و انقلابیون قرار داشته و دارند و همین حضور برای کینه ورزی و حقد و دشمنی مستکبران عالم و ایادی داخلی و خارجی آنها کافی بود تا با بکارگیری تمام توان امنیتی و رسانه ای خود، کمر به قلع و قمع روحانیت مجاهد و حاضر در صحنه، بسته و از ترورِ فیزیکی و شخصیتی گرفته و انواع و اقسام جنگ های روانی را در این مسیر به کار گیرد. در حقیقت، روحانیت، برای انجام وظایف در تبیین اسلام ناب محمدی و دفاع از مکتب اهل بیت خود را «سیبلِ» دشمنان دین قرار داد و در این راه فداکاری و جانفشانی های زیادی را در معرض نمایش همگان و تاریخ قرار داد. امام خمینی (ره) با اشاره به روز های آغاز نهضت، در این رابطه می فرمایند: «علما و روحانیت متعهد سینه را برای مقابله با هر تیر زهرآگینی که به طرف اسلام شلیک می ‏شد آماده نمودند و به مسلخ عشق آمدند. اولین و مهمترین فصل خونین مبارزه در عاشورای 15 خرداد رقم خورد. در 15 خرداد 42 مقابله با گلوله تفنگ و مسلسل شاه نبود که اگر تنها این بود مقابله را آسان می‏ نمود. بلکه علاوه بر آن از داخل جبهه خودی گلوله حیله و مقدس مآبی و تحجر بود؛ گلوله زخم زبان و نفاق و دورویی بود که هزار بار بیشتر از باروت و سرب، جگر و جان را می‏ سوخت و می‏ درید. در آن زمان روزی نبود که حادثه‏ ای نباشد، ایادی پنهان و آشکار امریکا و شاه به شایعات و تهمتها متوسل شدند حتی نسبت تارک الصلوة و کمونیست و عامل انگلیس به افرادی که هدایت مبارزه را به عهده داشتند می‏ دادند. واقعاً روحانیت اصیل در تنهایی و اسارت خون می‏ گریست که چگونه امریکا و نوکرش پهلوی می‏ خواهند ریشه دیانت و اسلام را برکنند و عده‏ای روحانی مقدس نمای ناآگاه یا بازی خورده و عده‏ای وابسته که چهره‏ شان بعد از پیروزی روشن گشت، مسیر این خیانت بزرگ را هموار می ‏نمودند.»[4]
 

شهدای روحانیت، سندی برای حضور همیشه در صحنه ایشان

شهدای شاخص نهضت و انقلاب نظیر حضرات آیات و حجج اسلام سعیدی، غفاری، آیت الله مدنی، اشرفی اصفهانی ، صدوقی، مطهری، بهشتی، مفتح، محلاتی، ربانی، میثمی، ردانی پور و صدها و هزاران شهید گلگون کفن جامعه روحانیت دوران انقلاب، جنگ تحمیلی، دفاع از حرم اهل بیت (ع) گواه حضور همیشه در صحنه روحانیت و کینه دشمنان اسلام حقیقی از این قشر بصیر و وظیفه شناس است.

البته حضور روحانیت در صحنه دفاع از مظلومان و مقابله با مستکبران و تبیین اسلام و دفاع از آموزه های تعالی بخش و حیات آفرین آن منحصر به مرزها ایران نبوده و در حال حاضر از نیجریه گرفته تا لبنان و سوریه و عراق و عربستان و بحرین و افغانستان و پاکستان و ... همه و همه شاهد حماسه آفرینی روحانیت و تقابل ایشان با کفرو استکبار جهانی است. ترور رهبران حزب الله در لبنان، ترور فرزندان شیخ ابراهیم زکزاکی و اسارت وی در نیجریه، قتل شیخ نمر در عربستان، ترور آیت الله حکیم در عراق، ترور آیت الله عارف حسینی در پاکستان، تبعید و دستگیری شیخ عیسی قاسم و شیخ علی سلمان در بحرین، ترور عبدالعلی مزاری در افغانستان و ... تنها گوشه ای در جنایات مستکبران عالم در حق روحانیت اصیل و انقلابی است.
 
در حال حاضر نیز روحانیت بصیرو انقلابی، با حضور در تمام صحنه های مورد نیاز انقلاب اسلامی از دفاع از حرم حسینی و زینبی گرفته تا ورود پر شوردر کمک رسانی به هموطنان سیل زدۀ گلستان و لرستان و خوزستان، ثابت کرده اند که جنایات مختلف و جنگ روانی دشمن برای کند کردن انگیزه روحانیت در دفاع از اسلام ناب و دستگیری مظلومان و مستضعفان، نه تنها موفقیت نبوده بلکه این قشر خدوم و فداکار را برای حضرو در صحنه، مصمم تر نیز کرده است همانگونه حضرت امام خمینی (ره)؛ برجسته ترین روحانی انقلابی معاصر با قاطعیت و صراحت و صلابت اعلام نمودند: «تا شرک و کفر هست، مبارزه هست. و تا مبارزه هست، ما هستیم‏.»[5]



منابع:
[1] . سوره حدید / آیه 25
[2] . صحیفه امام خمینی، ج 15، ص 213
[3] . سوره قصص / آیه 5
[4] . صحیفه امام؛ ج 21، صص 279-280
[5] . همان، ج‏21، ص 88