مطابقت تصور ذهن با امر خارجی
اقسام حقیقت
ایدآلیستها قضیه یا مفهومی را حقیقی تلقی می کنند که با دیگر قضا یا توافق داشته باشد. پراگماتیستها تا حدودی نظری جامع درباره حقیقت ابراز می دارند.
رئالیستها حقیقت را مطابقت تصور ذهن با امر خارجی تلقی می کنند. در مورد امور غیر محسوس مانند ریاضیات مطابقت بصورتی دیگر ظاهر می گردد. به عبارت دیگر قضایای ریاضی وقتی حقیقی هستند که با اصول، تعاریف و امور بدیهی مورد قبول در نظامی معین مطابقت داشته باشند.
چنانکه در پیش گفته شد، جریان ادراک حسی امری ذهنی است و در پیدایش آن علاوه بر امور خارجی خصوصیات روانی مثل کل دیدن، کامل دیدن، منظم دیدن و تجربیات قبلی فرد، تمایلات او و زمینه اجتماعی تأثیر دارند. از طرف دیگر ادراک و تجسم شیء خارجی در ذهن بدون مفاهیم ذهنی ممکن نیست و این مفاهیم نیز تحت تأثیر امور بالا قرار میگیرندایدآلیستها قضیه یا مفهومی را حقیقی تلقی می کنند که با دیگر قضا یا توافق داشته باشد. پراگماتیستها تا حدودی نظری جامع درباره حقیقت ابراز می دارند. به عقیده آنها حقیقت داشتن با امور خارجی و مفاهیم ذهنی و قضایای ثابت شده و کل موقعیت که امور خارجی و مفاهیم ذهنی عناصر آن را تشکیل میدهند ارتباط دارد.
اقسام حقیقت
حقیقت چنانچه در بالا گفته شد بصورت قضیه بیان میشود حال اگر قضایایی را که در مکالمات روزمره یا در رشته های مختلف علمی بیان می شوند مورد تحلیل قرار دهیم اقسام زیر مشخص میشوند:1- قضایای عقلانی یا حقایق صوری: در این نوع قضایا ما با روابط مفاهیم سرو کار داریم. از نظر «هیوم» قضایای ریاضی چه آنهایی که از طریق شهود یا درک مستقیم بدست آمده اند و چه قضایایی که از طریق برهان اثبات شده اند همه روابط مفاهیم را روشن می سازند. یک قضیه هندسی یا یک معادله جبری ارتباط میان مفاهیم را مجسم می سازد.
۲- قضایای خارجی یا آنچه با امور خارجی سروکار دارد. اینگونه قضایا از امور خارجی بحث می کنند قضیه حسن در سال ۱۳۰۹ متولد شد یا آب از اکسیژن و هیدروژن تشکیل شده است جزء اینگونه قضایا محسوب می گردند. نظر به اینکه امورخارجی مستقیما وارد ذهن نمی شوند و آنچه درباره آنها گفته میشود استنباط ما را از اینگونه امور بیان میدارد قضایای خارجی به عنوان قضایای احتمالی یا غیر۔ یقینی تلقی می شوند. اینگونه قضایا بر وقوع امری در زمان و مکان معین دلالت دارند. قضایای عقلانی چون ارتباط مفاهیم را طبق اصول و تعاریف قراردادی و معین در نظامی خاص بیان میدارند قطعی و یقینی تلقی می شوند وقتی گفته میشود در نظام عددی معین دو به علاوه سه پنج می شود، این قضیه یقینی و قطعی تلقی خواهد شد.
در مقابل این دو نوع قضیه گاهی قضایای متافیزیکی مثل «اساس جهان را تصورات تشکیل میدهند» یا «اساس جهان در تجربیات ما منعکس می گردد» یا « تجربه اساس جهان ما است» را نیز مطرح می سازند. پاره ای قضایای علمی را که دو جنبه بالا را در بردارند یعنی هم رابطه مفاهیم را نشان میدهند و هم درباره پدیده های خارجی بحث می کنند نوعی مستقل فرض می نمایند. از باب مثال قضیة انرژی معادل جرم ضربدر سرعت نور به توان دو می باشد. دو جنبه را در بردارد. بعضی قضایای اخلاقی را از دیگر قضایا جدا می سازند. از باب مثال «مبارزه با ظلم و کوشش در تأمین عدالت اجتماعی وظیفه هر روشنفکری است» یا «تملق نکوهیده است» را نوعی مستقل تلقی می کنند. یک بررسی دقیق از قضایای بالا این حقیقت را روشن می سازد که در تمام آنها مفاهیم مختلف با هم مربوط شدهاند و در هر یک با امور خارجی ارتباط پیدا می کند. به عبارت دیگر آنچه را که ما در قضیه ای بیان میداریم چه درباره امور خارجی باشد و چه ارتباط مفاهیم را روشن سازد همه با مفاهیم سرو کار دارند و تفکیک این دو جنبه بیشتر کار ذهن است.
به عبارت دیگر در عالم واقع مفاهیم و امور خارجی از هم جدا نیستند. گاهی ذهن ارتباط مفاهیم را صرفنظر از جنبه خارجی مورد توجه قرار میدهد و زمانی رابطه این مفاهیم را با امور خارجی در نظر میگیرد. ارتباط ریاضیات با علوم طبیعی و تشکیل رشته هایی مانند فیزیک ریاضی و بیان قضایای علمی به صورت معادلات ریاضی همه دلیل بر قابل تفکیک نبودن این دو جنبه یعنی مفاهیم ذهنی و امور خارجی از یکدیگر می باشند. درقضایای متافیزیکی نیز همین ارتباط بچشم میخورد . آنکه (اید آلیست) اساس واقعیت را تصورات ذهنی تلقی می نماید یا آنکه شیء خارجی را مستقل از ذهن (رئالیست) فرض می کند یا پراگماتیستها که واقعیت را به صورت تجربه مستمر و مداوم برای انسان مجسم میسازند همه در صدد توضیح امور خارجی و تشکیل مفاهیم ذهنی برمی آیند. قضایای اخلاقی نیز جدا از امور خارجی نیستند. وقتی گفته میشود «فرد روشنفکر باید در مقابل ناهنجاریهای جامعه حساس باشد و نقش خود را در رفع ناهنجاریها ایفا کند» یا «تملق سبب اضمحلال جامعه می شود و امری ناپسندیده می باشد بدون تردید بحث درباره واقعیتهای زندگی جمعی است و این واقعیتها در قالبها یا مفاهیم خاص قرار می گیرند.
ملاک تشخیص حقیقت
همانطور که فیلسوفان درباره مفهوم حقیقت اختلاف نظر دارند. درباره ملاک تشخیص حقیقت نیز هر دسته از یک اصل یا قاعده مخصوص پیروی می کنند اینکه به اختصار بلاکهای مختلف را مورد بررسی قرار میدهیم:تئوری مطابقت
بر طبق این تئوری، که از طرف رئالیستها ارائه شده است، میزان تشخیص حقیقت از خطا مطابقت امر ذهنی است با شیء خارجی، حال باید دید معنی مطابقت چیست و چگونه انجام این امر امکان دارد. اگر اشیاء چنانچه هستند در ذهن منعکس میشود وذهن میتوانست از خود خارج شده تصورات ذهنی را با امورخارجی مقایسه کند، در این صورت مطابقت امکان داشت. اما همانطور که در پیش گفته شد ذهن مانند جعبه عکاسی نیست و اشیاء به همان صورت که در خارج وجود دارند در ذهن منعکس نمی شوند. از طرف دیگر مطابقت میان امر خارجی و تصور ذهنی قابل درک نیست. امر خارجی فقط از طریق تصور ذهنی در اختیار ما قرار می گیرد. بنابراین چگونه می توان تصور ذهنی را با شیء خارجی تطبیق کرد. به عبارت دیگر مطابقت میان امور ذهنی صورت می گیرد نه میان امرذهنی و امرخارجی.چنانکه در پیش گفته شد، جریان ادراک حسی امری ذهنی است و در پیدایش آن علاوه بر امور خارجی خصوصیات روانی مثل کل دیدن، کامل دیدن، منظم دیدن و تجربیات قبلی فرد، تمایلات او و زمینه اجتماعی تأثیر دارند. از طرف دیگر ادراک و تجسم شیء خارجی در ذهن بدون مفاهیم ذهنی ممکن نیست و این مفاهیم نیز تحت تأثیر امور بالا قرار میگیرند.
«راسل» متوجه ابهام مفهوم مطابقت شده و در کتاب مسائل فلسفه در فصل دوازدهم میخواهد این مفهوم را از صورت ساده خارج نموده و به صورت منطقی تری درآورد ولی در این امر نیز توفیق پیدا نمی کند. به نظر او باید رابطه ذهن درک کننده را با امور خارجی که آنها نیز در زمینه ای با هم ارتباط دارند در نظر گرفت و آنگاه درباره مطابقت اظهارنظر نمود.
به عنوان مثال می گوید «اتللو، معتقد است که «دس دمانو»، «کاسیو» را دوست میدارد. حال اگر رابطه «اتللو» با ارتباط میان «دس دمانو» و «کاسیو» و عشق میان آنها را درنظر بگیریم وقتی می توانیم درباره عقیده «اتللو» اظهارنظر کنیم که آن عقیده با این روابط مطابقت کند. در این مثال چنانچه ملاحظه می شود باز همان مطابقت تصور ذهنی با امر خارجی مطرح است و این امر چنانکه در بالا گفته شد قابل توجیه نیست.
ایرادی که بر رئالیستها گرفته میشود توجه زیاد به امر خارجی و از نظر دور داشتن مفاهیم ذهنی و تأثیر آنها در ادرا ک امر خارجی است. علاوه بر این تفکیک این دو در تجربه آدمی، جز برای مشخص ساختن جنبه های مختلف تجربه، در واقع ممکن نیست.
از لحاظ تربیتی باید شاگردان را متوجه امور خارجی ساخت اما نقش مفاهیم ذهنی را درک آنها دور داشت وضمنا مفهوم حقیقی بودن قضایا را در زمینه وسیعتری بررسی نمود.
منبع: اصول و فلسفه تعلیم و تربیت، علی شریعتمداری، چاپ پنجاه و سوم، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، تهران 1391
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}