عرفان اسلامی (91) مسجد

نویسنده : استاد حسین انصاریان




شرح كتاب مصباح الشريعة ومفتاح الحقيقة

باب 12 : در آداب وارد شدن به مسجد

قالَ الصَّادِقُ عليه‏السلام : إذا بَلَغْتَ بابَ الْمَسْجِدِ فَاعْلَمْ أَنَّكَ قَصَدْتَ بابَ بَيْتِ مَلِكٍ عَظيمٍ لا يَطَأُ بَساطَهُ إلاَّ الْمُطَهَّرُونَ وَلا يُؤذَنُ لِمُجالَسَتِهِ إلاَّ الصِّدِّيقُونَ .
وَهَبِ الْقُدُومَ إلى بَساطِ خِدْمَةِ الْمَلِكِ هَيْبَةَ المَلِكِ فَإِنَّكَ عَلى خَطَرٍ عَظيمٍ إِنْ غَفَلْتَ ، وَاعْلَمْ أَنَّهُ قَادِرٌ عَلى ما يَشاءُ مِنَ الْعَدْلِ وَالْفَضْلِ مَعَكَ وَبِكَ .
فَإِنْ عَطَفَ عَلَيْكَ بِرَحْمَتِهِ وَفَضْلِهِ قَبِلَ مِنْكَ يَسيرَ الطّاعَةِ وَأَجْزَلَ لَكَ عَلَيْها ثَوابا كَثيرا .
وَإِنْ طالَبَكَ بِاسْتِحْقاقِهِ الصِّدْقَ وَالإِخْلاصَ عَدْلاً بِكَ حَجَبَكَ وَرَدَّ طاعَتَكَ وَإِنْ كَثُرَتْ وَهُوَ فَعّالٌ لِما يُريدُ .
وَاعْتَرِفْ بِعَجْزِكَ وَقُصُورِكَ وَتَقْصيرِكَ وَفَقْرِكَ بَيْنَ يَدَيْهِ ، فَإِنَّكَ قَدْ تَوَجَّهْتَ لِلْعِبادَةِ لَهُ وَالْمُؤانَسَةِ بِهِ .
وَأَعْرِضْ أَسْرارَكَ عَلَيْهِ وَلْيَعْلَمْ أَنَّهُ لا يَخْفى عَلَيْهِ أَسْرارُ الْخَلائِقِ أَجْمَعينَ وَعَلانِيَتُهُمْ .
وَكُنْ كَأَفْقَرِ عِبادِهِ بَيْنَ يَدَيْهِ وَأَخِلْ قَلْبَكَ عَنْ كُلِّ شاغِلٍ يَحْجُبُكَ عَنْ رَبِّكَ فَإِنَّهُ لا يَقْبَلُ إِلاَّ الأَطْهَرَ وَالأَخْلَصَ .
وَانْظُرْ مِنْ أَيِّ ديوانٍ يَخْرُجُ إِسْمَكَ فَإِنْ ذُقْتَ مِنْ حَلاوَةِ مُناجاتِهِ وَلَذيذِ مُخاطَباتِهِ وَشَرِبْتَ بِكَأْسِ رَحْمَتِهِ وَكَرامَاتِهِ مِنْ حُسْنِ إِقْبالِهِ وَإِجابَتِهِ فَقَدْ صَلُحَتْ لِخِدْمَتِهِ فَادْخُلْ فَلَكَ الإِذْنُ وَالأَمانُ . وَإلاّ فَقِفْ وُقُوفَ مُضْطَرٍّ قَدِ انْقَطَعَ عَنْهُ الْحِيَلُ وَقَصُرَ عَنْهُ الأَمَلُ وَقُضِيَ الأَجَلُ ، فَإِذا عَلِمَ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ مِنْ قَلْبِكَ صِدْقَ الإِلْتِجاءِ إِلَيْهِ نَظَرَ إلَيْكَ بِعَيْنِ الرَّأْفَةِ وَالرَّحْمَةِ وَاللُّطْفِ وَوَفَّقَكَ لِما يُحِبُّ . ويرضى ؛ فإنَّهُ كريمٌ يُحِبُّ الْكَرامَةَ لِعِبادِه المُفْطَرّينَ اِلَيْه ، اَلْمُحْتَرِقين على بابِهِ بِطَلَبِ مَرْضاتِهِ قال اللّهُ تَعالى :
أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ [307] .
*****
[ قالَ الصَّادِقُ عليه‏السلام : إذا بَلَغْتَ بابَ الْمَسْجِدِ فَاعْلَمْ أَنَّكَ قَصَدْتَ بابَ بَيْتِ مَلِكٍ عَظيمٍ لا يَطَأُ بَساطَهُ إلاَّ الْمُطَهَّرُونَ وَلا يُؤذَنُ لِمُجالَسَتِهِ إلاَّ الصِّدِّيقُونَ ]

مسجد

مسجد خانه خدا و محل عبادت و برترين و شريف‏ترين مكان روى زمين است ؛ مسجد مركز اتّصال قلب و روح به محبوب حقيقى و جاى شنيدن دعوت حضرت دوست به سوى خير و كمال است .
مسجد ، آباد كننده دل ، تصفيه كننده جان و مركز تجلّى انوار ربوبى بر قلب مؤمنان است .
مسجد ، خانه هدايت و مركز تربيت و جايگاه اهل معرفت و محل سوز و گداز عاشقان الهى است .
مسجد جاى خردمندان ، خانه بركت براى مستمندان و جاى مناجات دردمندان و سرزمين برآورده شدن نياز حاجت‏مندان است .
مسجد خانه قرآن ، مدرسه عشق ، مكتب دانش ، مرز بينش و محل گرفتن فيوضات ربانى از عالم قدس است .
مسجد جايگاه نزول بركات ، مركز تدارك مافات و صحنه پيكار با عوامل شيطان و جاى نجات از دركات است .
مسجد، پلى به سوى بهشت و راهى به سوى فضيلت و طريقى به طرف هدايت و دليلى به سوى نقطه وصال براى فراق زدگان است .
مسجد ، جايى است كه عبادت و بندگى در آن ، افضل و برتر از ساير مكان‏ها است و آباد نگاه داشتن آن از اعظم عبادات و قربات است .
مسجد ، جايگاه بسيج عباد خدا براى عبادت و خدمت به خلق ، امر به معروف و نهى از منكر ، حلّ مشكلات مسلمانان و آمادگى جهت جهاد و مبارزه با دشمنان خدا و انسانيت است .
مسجد ، مركزى است كه امروز قدرش مجهول و فرداى قيامت براى آنان كه حقّش را ادا نكردند ، بزرگ‏ترين اندوه و حسرت و واسطه شرمسارى و خجالت در پيشگاه حضرت دوست است !

مسجد در قرآن

كتاب خدا براى مسجد فضيلتى بس بلند و مقامى بس ارجمند قائل است كه توجه به عمق آن آيات ، انسان را به معنويت و روحانيت و ارزش مسجد آگاه مى‏نمايد .
آنان كه با مسجد دشمنى ورزند و دست به خرابى ظاهر و باطن مسجد بيالايند و سعى در تعطيل بناى مسجد يا متوقّف شدن مسائل الهى در آن كنند ، بنا به فرموده قرآن از ستمكارترين مردم روى زمينند .
وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا أُولئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلاَّ خَائِفِينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الاْخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ[308] .
و چه كسانى ستمكارتر از كسانى مى‏باشند كه از بردن نام خدا در مساجد خدا جلوگيرى كردند ، و در خرابى آن‏ها كوشيدند ؟ آنان را شايسته نيست كه در آن [ مراكز عبادت ] درآيند ، جز در حال ترس [ از عدالت و انتقام خدا ] . براى آنان در دنيا خوارى و زبونى است و در آخرت عذابى بزرگ است .
تفسير « پرتوى از قرآن » با استفاده از آيات و روايات و مسائل تاريخى و طبيعى وغريزى ، در ذيل اين آيه چنين مى‏گويد[309] :
مگر جز اين است كه غرائز و قواى حيوانى در آدمى منشأ هر ستم و تجاوز است ؟ تنها محيطى كه اين غرائز را محدود و وجدان حق جويى و عدالت خواهى را بيدار و فعال مى‏گرداند ، همان محيط‏هايى است كه به نام خدا و حق و عدل بر پا گشته و به نام مسجد كه محل سجده براى خدا و اخضاع سركشى‏هاست ، ناميده شده است .
اگر خودبينى و امتيازجويى آدمى و صورت ها و انديشه‏هاى ناشى از آن در حريم مساجد راه يافت ، صورت و معناى خدايى مسجد را ويران مى‏كند و ظاهر آن را از رونق مى‏اندازد .
چون مساجد ويران گرديد ، بند و حدّى براى سركشى غرائز نمى‏ماند و جلو هر ستمى باز مى‏گردد ، پس آنان كه ديگران را از مساجد ممنوع و به خود محدود مى‏سازند و نور فطرت خدايى را خاموش و نام غير خدا را بلند مى‏كنند از هر ظالمى ظالم‏ترند !!
بعضى از مفسران ، اين آيه را نازل در پيش‏آمد حديبيه و منع مشركين عرب ، رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله و اصحابش را از ورود به مكه دانسته‏اند ، گرچه اوّل آيه با اين داستان تطبيق مى‏كند ، ولى آخر آيه وَسَعَى فِي خَرَابِهَا [310] با اين شأن نزول درست نمى‏آيد ، چون مشركين عرب هيچ گاه در خرابى كعبه نكوشيدند ، بلكه هميشه به پا نگهدارنده و آبادكننده آن بودند ، مگر آن‏كه مقصود ، تنها خرابى معنوى و از جهت ذكر خدا باشد .
به هرحال ظاهر آيه را نمى‏توان ناظر به واقعه مخصوصى دانست و هيچ قرينه‏اى براى چنين تطبيقى در ميان نيست ، اين آيه بيان حقيقى است كلى و شامل حوادث گذشته مانند خرابى‏هاى بيت المقدس و زمان نزول آيه مانند منع مشركين در واقعه حديبيه و آينده مانند خرابى هاى صليبى‏ها و قرامطه از مساجد و هم چنين بى‏رونق شدن معابد و مساجد امروز كه همه نتيجه و آثار شوم اختلاف و تضاد منتسبين به اديان است كه معابد و مساجد را سنگرى براى انشا و ابراز اختلافات و تأمين هواها و منافع خود ساخته‏اند .
شايسته مقام مساجد و پاسدارى پايه گذاران و طرفداران آن اين است كه با قلبى هراسناك از خوف خدا و مسؤوليت نسبت به مساجد در آن درآيند تا ديگران را به خشوع و سجده وادارند ؛ نه آن‏كه بر خدا و خلق سركشى نمايند و مساجد را به صورت پايگاه تحميل انديشه‏ها و سنگر جنگ آرا و عقايد شخصى خود گردانند . يا چون مساجد را از صورت اصلى خود خارج كردند و نسبت به آن خائن گشته و چون وظيفه پاسدارى آن‏ها را انجام ندادند ، در حقيقت از آن بيگانه و رانده شدند و جز در حال ترس و نگرانى نبايستى در آن وارد شوند .
يا آن ‏كه با اختلافات خود ، چون مانع باطنى براى مردم در مساجد پيش آوردند و به خرابى آن كوشيدند و آن را از وضع اولى منحرف ساختند ، يگانه پايگاه خود را سست و راه را براى غلبه ديگران باز كردند ، تا آنجا كه در مساجد كه محل امن و آرامش است ، خود جز با هراس و نگرانى نتوانند وارد شوند .
آن گروه‏هايى كه رابطه و اجتماعاتشان بر اساس دين و پايگاه قدرتشان مسجد است ، همين كه اساس و مركزيت پايگاهشان سست و بى‏پا گرديد ، قدرتشان به ضعف و عزتشان به ذلت بر مى‏گردد و بيش از زبونى در دنيا عذاب هاى بزرگ ترى در پيش دارند .
مسؤوليت مسلمانان نسبت به مسجد خيلى مهم و سنگين است ، مسلمان بايد در حفظ ظاهر و باطن مسجد بكوشد و وجودش كانون جاذبه مردم به سوى مساجد باشد .
ائمه مساجد لازم است كه آراسته به علم ، تقوا و بينش سياسى و اجتماعى و پيراسته از صفات مذموم و داراى حسنات اخلاقى باشند ، تا در سايه كمالات آنان مردم به مساجد هجوم برده بر غرائز و سركشى هاى آنان زمام و مهار الهى بزند .
قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَأَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ [311] .
بگو : پروردگارم به ميانه‏روى [ در همه امور و به اجتناب از افراط و تفريط ] فرمان داده ، و [ امر فرموده ] : در هر مسجدى [ به هنگام عبادت ] روى [ دل ] خود را [ آن گونه ]متوجه خدا كنيد [ كه از هر چيزى غير او مُنقطع شود ] ، و او را در حالى كه ايمان و عبادت را براى وى از هر گونه شركى خالص مى‏كنيد بخوانيد ؛ همان گونه كه شما را آفريد ، [ پس از مرگ به او ] بازمى‏گرديد .
إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللّهِ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلاَةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلاَّ اللّهَ فَعَسَى أُولئِكَ أَن يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِينَ [312] .
آباد كردن مساجد خدا فقط در صلاحيت كسانى است كه به خدا و روز قيامت ايمان آورده و نماز را بر پا داشته و زكات پرداخته و جز از خدا نترسيده‏اند ؛ پس اميد است كه اينان از راه يافتگان باشند .
لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِيهِ ، فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُوا وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ [313] .
قطعاً مسجدى كه از نخستين روز بر پايه تقوا بنا شده شايسته‏تر است كه در آن [ به نماز و عبادت ] بايستى ، در آن مردانى هستند كه خواهان پاكيزگى [ و طهارت جسم و جان ] هستند و خدا پاكيزگان را دوست دارد .
از آيات شريفه‏اى كه ذكر شد ، روشن مى‏شود كه خداوند بزرگ به مساجدى كه به دست مردم مؤمن بنيان‏گذارى شده و مسلمانان در آن مساجد خود را به تربيت و فضيلت مى‏آرايند و از اين مراكز به تزكيه نفس و محدود كردن غرائز و آبادى دنيا و آخرت اقدام مى‏كنند ، سخت علاقه‏مند است و در مرحله بعد استفاده مى‏شود كه اگر مساجد از نظر هدايت آباد شد و آبادى هدايت آن هم بستگى به عمل مردم و علما به شرايط مسجد دارد ، مسلمانان در تمام جبهه‏هاى حيات و زندگى بر دشمنان خود پيروز و داراى عزت دارين خواهند بود !!

مسجد در روايات

روايات و احاديث اسلامى درباره مسجد ، مسائل بسيار مهمى را طرح كرده‏اند كه بر تمام مسلمانان لازم است آن ها را رعايت كرده و از اين راه خشنودى حضرت حق و پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله و ائمه عليهم‏السلام را جلب كنند .
... سَمِعْتُ أَباعَبْدِاللّهِ عليه‏السلام يَقُولُ : شَكَتِ الْمَساجِدُ إِلَى اللّهِ تَعالى الَّذينَ لا يَشْهَدُونَها مِنْ جيرانِها ، فَأَوْحَى اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلَيْها :
وَعِزَّتي وَجَلالي لا قَبِلْتُ لَهُمْ صَلاةً واحِدَةً وَلا أَظْهَرْتُ لَهُمْ فِى النّاسِ عَدالَةً وَلا نالَتْهُمْ رَحْمَتي وَلا جاوَرُوني في جَنَّتي[314] .
راوى مى‏گويد : از حضرت صادق عليه‏السلام شنيدم كه مساجد به پروردگار عالم از همسايگانى كه در آن شركت نمى‏كنند ، شكايت بردند . خطاب رسيد كه : به عزت و جلالم سوگند ، در صورت استخفاف به مساجد يك نماز از آنان قبول نمى‏كنم و آنان را به عدالت در بين مردم آشكار نمى‏نمايم و به رحمتم نمى‏رسند و در بهشت مجاور من نخواهد بود .
قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله : كُونُوا فِى الدُّنْيا أَضْيافا ، وَاتَّخِذُوا الْمَساجِدَ بُيُوتا وَعُودُوا قُلُوبَكُمُ الرِّقَّةَ وَأَكْثِرُوا مِنَ التَّفَكُّرِ وَالْبُكاءِ مِنْ خَشْيَةِ اللّهِ ، وَاجْعَلُوا الْمَوْتَ نَصْبَ أَعْيُنِكُمْ وَما بَعْدَهُ مِنْ أَهْوالِ الْقِيامَةِ تَبْنُونَ ما لا تَسْكُنُونَ وَتَجْمَعُونَ ما لا تَأْكُلُونَ فَاتَّقُوا اللّهَ الَّذي إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ[315] .
پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود : در دنيا مهمان باشيد ، اين دلبستگى‏ها و آرزوها شايسته مهمان نيست ، مساجد را به عنوان خانه اصلى خود بگيريد ، دل ها را به رقّت عادت دهيد ، زياد انديشه كنيد و از خشيت حق گريه داشته باشيد ، موت و اهوال قيامت را نصب العين قرار دهيد ، اين چه زندگى غلطى است كه ساختمانى كرده‏ايد كه در آن سكنى نداريد و آن قدر جمع كرده‏ايد كه براى شما قدرت خوردن نيست ، از خدايى كه به سوى او باز مى‏گرديد ، پروا كنيد !
اميرالمؤمنين عليه ‏السلام فرمود :
رفت و آمد به مسجد يكى از اين منافع را دارد :
برادرى كه برادريش سود خدايى دارد .
تحصيل علم جديد و تازه .
دانستن آيه محكمه .
برخورد به رحمت منتظره .
ياد گرفتن كلمه هدايت كه انسان را از گمراهى برهاند .
شنيدن كلامى كه راهبر به سوى راه خداست .
ترك گناه از ترس حق يا حيا از حضرت بارى[316] .
قالَ عَلِىٌّ عليه‏السلام : لَيْسَ لِجارِ الْمَسْجِدِ صَلاةٌ إِذا لَمْ يَشْهَدِ الْمَكْتُوبَةَ فِى الْمَسْجِدِ إِذا كانَ فارِغا صَحيحا[317] .
على عليه ‏السلام فرمود : همسايه مسجد اگر از هر جهت فراغت و صحت داشته باشد ، بايد براى نماز واجب به مسجد بيايد كه با بودن فراغت و صحت ، حق نماز در جاى ديگر براى او نيست .
پيامبر صلى‏الله‏عليه ‏و‏آله فرمود :
هركس به مسجدى از مساجد خدا براى نماز جماعت برود ، براى هر قدمى كه برمى‏دارد هفتاد هزار حسنه منظور شود و به همان اندازه درجاتش بالا رود[318] .
عَنِ النَّبِيِّ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله قالَ : يَجى‏ءُ يَوْمَ الْقِيامَةِ ثَلاثَةٌ يَشْكُونَ : الْمُصْحَفُ ، وَالْمَسْجِدُ ، وَالْعِتْرَةُ ، يَقُولُ الْمُصْحَفُ : يا رَبِّ حَرَّفُوني[319] وَمَزَّقُوني وَيَقُولُ الْمَسْجِدُ : يا رَبِّ عَطَّلُوني وَضَيَّعُوني ، وَتَقُولُ الْعِتْرَةُ : يا رَبِّ قَتَلُونا وَطَرَدُونا وَشَرَّدُونا ، فَأَجْثُوا لِلرُّكْبَتَيْنِ فِى الْخُصُومَةِ فَيَقُولُ اللّهُ لي : أَنَا أَوْلى بِذلِكَ[320] .
رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود : در قيامت ، سه چيز به حضرت حق شكايت برند :
قرآن ، مسجد ، عترت .
قرآن مى‏گويد : پروردگارا ! مرا از نظر معنى تغيير داده و پاره كردند . مسجد مى‏گويد : پروردگارا ! مرا بيكار گذاردند و ضايع نمودند . عترت مى‏گويد :
الهى !
ما را كشتند و راندند و آواره كردند . پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مى‏فرمايد : من براى احقاق حق اين‏ها در پيشگاه حضرت حق زانو مى‏زنم . خداوند مى‏فرمايد : من به محاكمه خائنان به اين سه برنامه سزاوارترم .
در شرح اين حديث آمده :
مراد از مصداق كامل مسجد در اين روايت مسجد پيغمبر است كه در زمان آن حضرت مركز حكومت اسلامى بود و بايد از آنجا عدالت و احكام حقيقى قرآن به همه جاى جهان پراكنده شود .
و مصداق كامل طرف خصومت اين سه چيز غاصبين خلافت اسلام‏اند كه قرآن مجيد را به رأى خود تفسير كردند و احكام آن را كه متضمن نظام عدالت عمومى بود پاره پاره كردند و استفاده از مزاياى آن را به عرب و اشراف قريش و بنى اميه اختصاص دادند و ديگران را محروم كردند . با اين كه قرآن ، برابرى و برادرى را براى همه بشر آورده و همه نژادها و تيره‏ها در پيشگاه او برابر و فضيلت وابسته به تقوا است .
پاره پاره شدن احكام الهى قرآن در حقيقت پس از مرگ پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به دست غاصبين شروع شد و خليفه دوّم در طول خلافت خود جامعه اسلامى را طبقه طبقه كرد : عرب‏ها را طبقه اشراف قرار داد و بر سر مردم مسلط ساخت ، قانون هايى وضع كرد كه مسلمانان غير عرب را از حقوق اجتماعى اسلامى محروم كرد و به هم دستى همكاران و احزاب هم فكر خود نظامات عمومى اسلامى را تكه تكه كرد و در دوران بنى‏اميه كه با حكومت عثمان آغاز شد ، نظريات خليفه دوّم به اوج ترقى رسيد و بنى‏اميه در دوران صد ساله حكومت خود آن نظريات را قانون اساسى خود قرار دادند !!
بنى‏اميه در آن نظريات به اندازه‏اى پافشارى كردند كه قرآن و اسلام و مساجد و عترت به كلى تنهاى از جامعه ماندند و جز سلطنت غاصبانه و ديكتاتورى به وسيله نژاد بنى‏اميه و سپس بنى‏عباس براى مسلمانان چيزى نماند !! حتى ظاهر قرآن در زمان عثمان سوزانده شد و در زمان وليد ، قرآن مجيد تيرباران و تكه تكه گشت .
مسجد كه رمز حكومت اسلامى و اساس پخش تعليمات الهى بود ، در زمان بعد از پيامبر ، تعطيل و حكومت عادلانه تبديل به حكومت عربى ديكتاتورى گرديد و با تعطيلى مسجد پيامبر ، در حقيقت همه مساجد عالم از هويت اصلى و ذاتيش تعطيل شد و از مساجد جز يك سلسله برنامه‏هاى خشك و ظاهر چيزى نماند .
و اما عترت پيامبر ، آن‏چنان دچار سختى و فشار زندگى شدند كه عترت و اهل بيت هيچ پيامبرى و هيچ مسلمانى به اندازه آنان رنج و زحمت نديد ؛ داستان كربلا و واقعه طف و حره و ... نشانگر سختى‏هاى طاقت‏فرسايى است كه عترت نبىّ اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آلهاز دست مردم به ظاهر مسلمان كشيدند .
پيامبر اسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود :
در تورات نوشته شده : خانه‏هاى من در زمين مساجد است ، خوشا به حال بنده‏اى كه در خانه‏اش تطهير كند و در مسجد به زيارت من آيد ، بر من است كه كرامت نصيب زائرم كنم ، آنان را كه در تاريكى شب به مساجد مى‏آيند ، بشارت به نور درخشان در قيامت بده[321] .
پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود :
براى مساجد مردمى است كه از شدت علاقه و توجه به مسجد ، گويى مانند ميخ هاى كوبنده به مسجدند ، ملائكه همنشين آنانند ، چون غايب شوند ، از آنان جستجو كنند و به هنگام بيمارى از آنان عيادت نمايند و به وقت حاجت به آنان كمك دهند[322] .
امام صادق عليه‏السلام از پدرانش از حضرت على عليه‏السلام نقل مى‏كند :
همسايه مسجد را نماز نيست مگر در مسجد ، مگر اين‏كه براى او عذرى يا علتى باشد . عرض كردند : همسايه مسجد كيست يا اميرالمؤمنين ؟ فرمود : كسى كه اذان را مى‏شنود[323] .
پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود :
نشستن در مسجد به انتظار نماز ، عبادت است[324] .
پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود :
هرگاه خداوند اهل قريه‏اى را ببيند كه در گناه اسراف مى‏كنند ، ولى سه نفر مؤمن در آن‏هاست ، خطاب مى‏كند : اى اهل گناه ! اگر در ميان شما مؤمنان متحابين به جلالم نبودند كه به خاطر نماز آنان زمين و مساجدم آباد است و از ترس من در سحر در حال استغفارند ، همانا آينه عذابم را بر شما نازل كرده و باكى نداشتم[325] .
پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود :
نشستن در مسجد به انتظار نماز عبادت است ، اگر حدثى در آن نباشد . گفتند :
حدث چيست ؟ فرمود : غيبت[326] .
... ادامه دارد.

پي نوشت :

[307] ـ نمل 27 : 62 .
[308] ـ بقره 2 : 114 .
[309] ـ تفسير پرتويى از قرآن : 1/273 ، ذيل آيه 114 سوره بقره .
[310] ـ بقره 2 : 114 .
[311] ـ اعراف 7 : 29 .
[312] ـ توبه 9 : 18 .
[313] ـ توبه 9 : 108 .
[314] ـ الأمالى ، شيخ طوسى : 696 ، حديث 1485 ؛ بحار الأنوار : 80/348 ، باب 8 ، حديث 1.
[315] ـ اعلام الدين : 365 ، باب عدد اسماء اللّه تعالى ، حديث 33 ؛ بحار الأنوار : 80/351 ، باب 8 ، حديث 3 .
[316] ـ ميزان الحكمة : 5/2396 به نقل از الأمالي ، شيخ صدوق : 318 .
[317] ـ وسائل الشيعة : 5/195 ، باب 2 ، حديث 6314 ؛ بحار الأنوار : 80/354 ، باب 8 ، حديث 3 .
[318] ـ بحار الأنوار : 73/336 ، باب 67 ، حديث 1 در ضمن حديث .
[319] ـ در بعضى نسخه‏ها « حرقوني » آمده است .
[320] ـ بحار الأنوار : 80/368 ، باب 8 ، حديث 26 .
[321] ـ من لا يحضره الفقيه : 1/239 ، باب فضل المساجد ، حديث 720 ؛ بحار الأنوار : 80/373 ، باب 8 ، حديث 37 .
[322] ـ بحار الأنوار : 80/373 ، باب 8 ، حديث 38 .
[323] ـ بحار الأنوار : 80/379 ، باب 8 ، حديث 47 ؛ مستدرك الوسائل : 3/356 ، باب 2 ، حديث 3767 .
[324] ـ الكافى : 2/356 ، باب الغيبة والبهت ، حديث 1 ؛ بحار الأنوار : 80/380 ، باب 8 ، حديث 47 .
[325] ـ الأمالى ، صدوق : 199 ، المجلس السادس والثلاثون ، حديث 8 ؛ بحار الأنوار : 80/383 ، باب 8 ، حديث 57 .
[326] ـ بحار الأنوار : 80/384 ، حديث 60 .

منبع: http://erfan.ir