نام های فارسی با حرف « ع »

چکیده
در این بخش بیش از 3600 نام از ریشه های فارسی ، عربی ، ترکی و عبری وجود دارد که میتوانید بر اساس حرف اول به آنها دسترسی پیدا کنید.

تعداد کلمات: 1258/ تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه


 

نام معنی لاتین
عابد پرستنده، عبادت کننده abed
عابده مونث عابد abede
عابدین عبادت کنندگان abedin
عاتقه دختر نوحوان و نابالغ aetqe
عادل دادگر، راست، مستقیم adel
عادله مونث عادل adele
عارف دانا، آگاه، شناسنده خداوند aref
عارفه زن دانا و آگاه arefe
عاشور عاشورا، منسوب به عشر،‌روز دهم، از اعلام مردان asur
عاصم نگاه دارنده، حافظ، بازدارنده asem
عاضد یاری دهنده، پشتیبان azed
عاطف مهربان، نرمخو atef
عاطفه زن مهربان و خوش قلب atefe
عاقله زن خردمند، زن میانسال aqele
عاکف معتکف، گوشه گیر، عابد akef
عاکفه زن گوشه گیر، عابد akefe
عالم دانا، آگاه alem
عالم دنیا، جهان، از اعلام زنان alam
عالم افروز روشن کننده جهان alamafruz
عالمتاج تاج عالم، سرور جهان alamtaj
عابد پرستنده، عبادت کننده abed
عابده مونث عابد abede
عابدین عبادت کنندگان abedin
عاتقه دختر نوحوان و نابالغ aetqe
عادل دادگر، راست، مستقیم adel
عادله مونث عادل adele
عارف دانا، آگاه، شناسنده خداوند aref
عارفه زن دانا و آگاه arefe
عاشور عاشورا، منسوب به عشر،‌روز دهم، از اعلام مردان asur
عاصم نگاه دارنده، حافظ، بازدارنده asem
عاضد یاری دهنده، پشتیبان azed
عاطف مهربان، نرمخو atef
عاطفه زن مهربان و خوش قلب atefe
عاقله زن خردمند، زن میانسال aqele
عاکف معتکف، گوشه گیر، عابد akef
عاکفه زن گوشه گیر، عابد akefe
عالم دانا، آگاه alem
عالم دنیا، جهان، از اعلام زنان alam
عالم افروز روشن کننده جهان alamafruz
عالمتاج تاج عالم، سرور جهان alamtaj
عالمگیر جهانگیر alamgir
عالی بلند، رفیع، بزرگ، سرافراز ali
عالیه زن بلند مرتبه و سرافراز aliye
عامر آباد کننده، زیاد عمر کننده، آبادان amer
عامره مونث عامر amere
عایشه زن خوشحال، آسوده خاطر، نام همسر پیامبر اکرم ayese
عباد بندگان، جمع عبد ebad
عباد الله بندگان خداوند ebadollah
عباس بسیار ترشرو، عبوس و خشمگین abbas
عباسعلی ترکیبی از عباس+علی abbasali
عباسقلی بنده و غلام عباس abbasqoli
عباسه مونث عباس، نام خواهر هارون الرشید که پنهانی با جعفر برمکی ازدواج کرد abbase
عبد بنده، غلام abd
عبدالاحد بنده خداوند یگانه abdolahad
عبدالامین بنده امین و درستکار abdolamin
عبدالباسط بنده گستراننده و گسترش دهنده abdolbaset
عبدالباقی بنده خدای جاوید abdolbaqi
عبدالجبار بنده خدای قهار وبزرگ abdoljabbar
عبدالجلیل بنده خدای بزرگ abdoljalil
عبدالجواد بنده خدای بخشنده abdoljavad
عبدالحسن بنده امام حسن abdolhasan
عبدالحفیظ بنده خدای نگهبان abdlhafiz
عبدالحق بنده خداوند abdolhaq
عبدالحکیم بنده خدای دانا abdolhakim
عبدالحلیم بنده خدای بردبار abdolhalim
عبدالحمید بنده خدای ستوده abdolhamid
عبدالحی بنده خداوند زنده abdolhay
عبدالخالق بنده خدای آفریننده abdolxaleq
عبدالرافع بنده خدای بلند مرتبه abdorrafe
عبدالرحمان بنده خدای بخشنده abdorrahman
عبدالرحیم بنده خدای مهربان abdorrahim
عبدالرزاق بنده خدای روزی دهنده abdorrazzaq
عبدالرسول بنده پیامبر abdolrasul
عبدالرشید بنده خدای راهنما abdorrasid
عبدالرضا بنده امام رضا abdorreza
عبدالرفیع بنده خدای بزرگ abdorrafi
عبدالزهرا بنده زهرا abdolzahra
عبدالسادات بنده سادات abdossadat
عبدالستار بنده خداوند عیب پوش abdossatar
عبدالسلام بنده خداوند مبرا از عیب abdossalam
عبدالصمد بنده خدای بی نیاز abdossamad
عبدالطاهر بنده خدای پاک abdoltaher
عبدالطیف بنده خدای لطیف abdollatif
عبدالعباس بنده عباس abdolabas
عبدالعزیز بنده خدای گرامی abdolaziz
عبدالعظیم بنده خدای بزرگ abdolazim
عبدالغفار بنده خدای بخشنده و آمرزنده abdolqafar
عبدالغفور بنده خدای بخشنده abdolqafur
عبدالغنی بنده خدای بی نیاز abdolqani
عبدالفتاح بنده خداوندگشاینده روزی abdolfatah
عبدالقادر بنده خدای توانا abdolqader
عبدالقاسم بنده خدای قسمت کننده روزی abdolqasem
عبدالقاهر بنده خداوند پیروز abdolqaher
عبدالکاظم بنده خداوند فروبرنده خشم abdolkazem
عبدالکریم بنده خدای بخشنده abdolkarim
عبدالله بنده خدا abdollah
عبدالمجید بنده خدای بزرگوار abdolmajid
عبدالمحسن بنده خدای نیکوکار abdolmohsen
عبدالمطلب بنده طلب کننده و خواهنده abdolmottaleb
عبدالملک بنده پادشاه abdolmalek
عبدالمومن بنده مومن و باایمان abdolmomen
عبدالناصر بنده یاری کننده abdolnaser
عبدالنبی بنده پیامبر abdonnabi
عبدالهادی بنده خدای راهنما abdolhadi
عبدالواحد بنده خدای یگانه abdolvahed
عبدالوحید بنده یگانه و بی همتا abdolvahid
عبدالوهاب بنده خدای بسیار بخشنده abdolvahab
عبهر گل نرگس، دراز و نازک و خوش از هر چیزی، کنایه از چشم معشوق abhar
عبود بسیار بندگی کننده abud
عبید بندگان abid
عبیدالله بنده کوچک خدا obeydollah
عبیر نوعی ماده خوشبو از مشک و گلاب و صندل و زعفران abir
عتیق بهترین از هر چیزی، برگزیده، آزاد، شراب atiq
عثمان جوجه هوبره، بچه مار، از اعلام مردان osman
عجیبه زن عجیب و شگفت آور، کنایه از زن دلربا ajib
عدنان یکی از قبایل عرب، از اعلام مردان adnan
عدیل همتا، مثل ومانند، نظیر adil
عذار رخسار، چهره ezar
عرفان معرفت، شناخت حق، تصوف erfan
عروه دستاویز، مستمشک، آنچه به آن اعتماد دارند orve
عزت ارجمندی، بزرگی، شکوه، از اعلام زنان ezzat
عزت الله شکوه و عظمت خداوند ezzatollah
عزرا یاری، امداد ezra
عزیر یاری، کمک، اصل کلمه به عبری عزار است ozayr
عزیز گرامی،‌محبوب، ارجمند، کمیاب aziz
عزیزالله محبوب و عزیز خداوند azizollah
عزیزه زن گرامی و ارجمند و محبوب azize
عسکر معرب لشکر، سپاه askar
عسل نوش، شهد، انگبین asal
عشرت عیش، خوشگذرانی، معاشرت کردن esrat
عشیق عاشق، محبوب، دوست asiq
عصمت باز داشتن از گناه، پاکدامن esmat
عصمت الدین پاکدامن در دین esmataddin
عضدالدین بازو و پشتیبان دین azodaddin
عطا بخشش، انعام ata
عطاءالله بخشش و کرم خدا ataollah
عطیه بخشش، عطا، از اعلام زنان atiyye
عظیم بزرگ، والامقام، بسیار azim
عفت پرهیزگاری، پاکدامنی effat
عفت الزمان پاکدامن زمان effatozzaman
عفت السادات پاکدامن سادات effatossadat
عفراء شب سیزدهم ماه، زمی بی نشانی که کسی در آن پا ننهاده،‌کنایه از دوشیزه زیبا afra
عفیف پارسا، پاکدامن afif
عفیف الدین پاکدامن دین و آیین afifaddin
عفیفه زن پارسا و پاکدامن afife
عقاب پرنده بزرگ شکاری agab
عقیق سنگی زینتی با رنگی متفاوت aqiq
عقیل خردمند، عاقل، گرامی aqil
عقیله زن خردمند، کریم، هر چیز گرامی، سرور و مهتر قوم aqile
علاء بزرگوار شدن، بزرگی، شرف، رفعت ala
علاءالدوله بزرگوار در دولت alaodole
علاءالدین بزرگوار در دین و‌آیین alaaddin
علامه بسیار دانا alame
علامیر امیر بزرگ و شریف alamir
علوان بلندمرتبه، بزرگ، والامقام، از اعلام مردان elvan
علویه منسوب به علی، زنی که از اولاد علی است alaviyye
علی بلند، بزرگ، شریف، توانا، قوی ali
علی اصغر علی کوچکتر، نام فرزند خردسال حضرت حسین که در کربلا شهید شد aliasqar
علی اکبر علی بزرگتر، نام فرزند حضرت حسین که در فاجعه کربلا به شهادت رسید aliakbar
علی یار یار و مددکار علی aliyar
علی یار یار و مددکار علی aliyar
علیا بلندتر، مونث اعلی، کسیکه خدا او را مبتلا کند alya
علیرضا علی خشنود و راضی alireza
علیم دانا، دانشمند alim
علیمراد علی+مراد alimorad
علیمردان علی+مردان alimardan
علینقی علی+نقی، پاکیزه alinaqi
علیه علیا olye
عماد تکیه گاه، بنای مرتفع، ستون emad
عمادالدین ستون و پایه دین emadaddin
عمار مرد با ایمان، ثابت، استوار، حلیم، باوقار ammar
عماره مزد و اجرت آباد کردن، از اعلام مردان عرب omore
عمر آبادکننده، آباد، معدول کلمه عامر، نام خلیفه اول مسلمین omar
عمران نام سوره ای از قرآن، نام پدر حضرت موسی،‌نام پدر حضرت مریم emran
عمران آبادی و عمارت، نوسازی omran
عمید رئیس و سرور قوم، بسیار اندوهگین amid
عنایت الله مورد توجه خداوند enayatollah
عنبر ماده چرب و خوشبو که از ماهی عنبر گرفته می شود anbar
عندلیب بلبل، هزاردستان، سازی است قدیمی andalib
عنقاء زنی که گردن کشیده دارد، سیمرغ anqa
عهدیه منسوبه به عهدوزمان، مجازا زن هم پیمان و مقید به آداب و رسوم ahdiyye
عوضعلی احسان و پاداش علی avazali
عوید فایده دهنده، سودبخش ovveyd
عیار بسیار رفت و آمد کننده، حیله گر، جوانمرد ayyar
عیدان چوبها، از اعلام مردان idan
عیسو دارای گیسوی پرپشت، نام برادر یعقوب پیامبر isu
عیسی شعاع، پرتو آفتاب، اصل کلمه یشوع به معنی نجات دهنده isa
عیمانوئل خدا با ماست، امانوئل، مانوئل imanoel
عین الله چشم خدا eynollah
عیوق ستاره ای روشن و سرخرنگ ayyiq