جامعه اسلامی امروز، دچار معضلات فراوانی است؛ این معضلات اقسامی مختلفی دارند؛ یک نوع از معضلات، می تواند اخلاقی باشد؛ و یکی از معضلات اخلاقی بسیار حاد جامعه اسلامی امروز، فحاشی کردن و فحش دادن است.

چه بسیار اتفاق افتاده که عده ای با کمترین رخداد، زبانشان شروع به حرکت کرده، و سخنان ناشایست و دور از اخلاق را بر زبان جاری می کنند؛ این معضل نه تنها در میان بزرگسالان وجود دارد، که در میان کودکان و نوجوانان نیز رایج است.

اما این معضل چگونه اتفاق می افتد و چه آثار زیانباری بدنبال دارد، را در این مقاله مورد بررسی قرار می دهیم.


عوامل فحاشی:

عوامل فحاشی از جهات مختلف روان شناختی، سبک زندگی قابل بررسی است.

عوامل روان شناختی
۱. فقدان تربیت خانوادگی: یکی از عوامل مهم روان شناختی در فحاشی و پرخاشگری، می تواند عدم تربیت خانوادگی باشد؛ یکی از وظایف مهم پدر خانواده، آموختن تربیت به فرزندان است. در صورتی که پدر خانواده به این وظیفه اش، عمل ننماید، بدلیل عدم آگاهی از آداب معاشرت، فرزند دچار این معضل می گردد.
۲. عدم موفقیت: یکی از عوامل فحاشی، ناکامی و عدم موفقیت در کارهاست. گاهی انسان بخاطر آنکه به موفقیتی که در انتظارش بوده، دست نیافته است، دچار پرخاشگری و فحاشی می شود.
اما علاوه بر این عوامل روان شناختی، می توان به عوامل دیگری اشاره نمود، که از لحاظ سبک زندگی افراد، مورد توجه است.

عوامل سبک زندگی
از لحاظ سبک زندگی افراد، این عوامل می تواند در زندگی اثر گذار باشد؛ اگر نگرش انسان به زندگی، نگرش مادی صرف باشد و توجهی به بعد معنوی زندگی نداشته باشد، قطعاً بخشی از سبک زندگی اش، ناقص است؛ چرا که انسان تنها برای مادیات آفریده نشده، بلکه توجه و نیاز او به معنویات، جزء ضروریات زندگی وی محسوب می شود؛ از این رو باید به بعد معنوی و سبک زندگی دینی وی توجه بسیار زیادی اعمال شود، تا کاستی های زندگی وی جبران شود، در عین حال اگر سبک زندگی وی، در خانه و اجتماع، بعد دینی و معنوی را همراه نداشته باشد، این گونه معضلات در جامعه و خانواده رو به افزایش خواهد بود.

فحاشی در دیدگاه دین از صفات ناپسندی است که به هیچ عنوان جزء دین نیست؛

منابع دینی به ما می آموزند که حتی به بتهای بت پرستان، ناسزا ندهیم؛ چنانچه در قرآن کریم آمده است که: «وَلاتَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ فَیَسُبُّوا اللّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ»؛[1] ای مؤمنان دشنام ندهید کسانی را که غیر خدا را می خوانند تا آنها هم دشنام دهند خدا را از روی دشمنی و جهالت.

همچنین در سیره گفتاری نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آمده که ایشان، بگویی و بدزبانی را جزء دین مبین اسلام نمی دانند؛ چنانچه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در روایتی فرمودند: «إنّ الفحش و التّفحّش لیسا من الإسلام فی شی‏ء»[2] «بدگوئى و بدزبانى‏ از صفات اسلام نیست». معنای حدیث، آن است که انسان اگر مسلمان باشد، باید از این صفت ناپسند دوری نماید.

حال به عوامل و اسباب این معضل در دیدگاه دین می پردازیم.

عامل اول: همنشین بد
انسان موجودی تاثیر پذیر است و خواه ناخواه از دیگران تاثیرات مثبت یا منفی می گیرد و هم بر آنان تاثیر گذار است؛ در این میان این معضل نیز از طریق همنشینان بد، می تواند در انسان بوجود آید، که کم کم با نشست و برخاست ها، چه بصورت خود آگاه و چه ناخودآگاه به انسان منتقل می شود؛ و در موارد عصبانیت، از انسان سر می زند.

همنشین بد، چنان تاثیر گذار است که انسان باید از او به خدا پناه برد؛ چنانچه نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: «اللّهُمَّ إنّی أعوذُ بِکَ مِن صاحِبِ غَفلَةٍ، وقَرینِ سَوءٍ؛[3] خداوندا، پناه می‌برم به تو، از یار غافل، و همنشین بد».

عامل دوم: عدم تربیت از سوی پدر:
یکی از وظایف پدر در خانواده، تربیت دینی و صحیح به فرزندان است؛ در منابع دینی ما، اهمیت فراوانی برای تربیت صحیح فرزند بیان شده است؛ این وظیفه پدر است که فرزندش را از همان سنین کودکی تربیت صحیح نماید، و تلاش کند قبل از آنکه دل و روح فرزندش با تربیت ناصحیح انس گیرد، بتوان بذر تربیت درست و دینی را مطابق با معارف قرآن و اسلام، در دل و جان و روحش بپاشد؛ چنانچه امیرمومنان علی علیه السلام در نامه ۳۱ نهج البلاغه می فرمایند: «إِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ کَالْأَرْضِ الْخَالِیَةِ مَا أُلْقِیَ فِیهَا مِنْ شَیْ‏ءٍ قَبِلَتْه‏؛ قلب نوجوان چونان زمین کاشته نشده، آماده پذیرش هر بذرى است که در آن پاشیده شود. »

از این رو، اگر پدر تلاش کند، بذر تربیت صحیح را در دل و جان فرزندش بپاشد، این معضل و همچنین معضلات فراوان دیگری در آینده از او سر نخواهد زد.

عامل سوم: تکبر
یکی از عواملی که باعث فحاشی و ناسزاگویی می شود، وجود تکبر در جان آدمی است؛ اگر در انسان تصور خود بزرگ بینی وجود داشته باشد، چون هر کسی غیر از خودش را از خودش کوچکتر می بیند، بنابراین در کوچکترین برخورد غیر منتظره از کوره در می رود و شروع به فحاشی می کند؛ این مطلب در روایتی از امام علی علیه السلام نقل شده است که می فرماید: «ثَمَرَةُ التَّواضُعِ الَمحَبّةُ، ثَمَرَةُ الکِبرِ المَسَبَّةُ»[4] ثمره فروتنى دوستى است، ثمره تکبّر، ناسزا (شنیدن) است.

یعنی بواسطه تکبر است که انسان ناسزا می گوید.

بنابر این سه عامل تکبر، فقدان تربیت خانوادگی و همنشین بد، عوامل مهم ناسزاگویی در جامعه است.
 
 
پی نوشت: 
[1]  سوره انعام، آیه108
[2]  نهج الفصاحه: ص286.
[3]  زهد لابن المبارک، ص ۳۰۳، ح ۸۷۵.
[4]  عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، ص 209، ح 4192 و 4193