روند دموکراسی سازی در جهان به طور عمده فرصت بازیگران مذهبی برای رقابت آزادانه جهت اعمال نفوذ سیاسی را افزایش داد. حداقل، برخی از رهبران کاریزماتیک جهان سوم، از جمله ناصر، بورقیبه، نکرومه و آتاتورک کارگزاران موفق سکولاریزاسیون تلقی می شدند زیرا قانون گذاران ژان ژاک روسویی دوره اخیر بودند: آنها در راس نظام های اقتدارگرا یا تا اندازه ای دموکراتیک قرار داشتند و دستورات سکولار خود را تحت عنوان "اراده عمومی" بدون برخورداری از هرگونه قیمومیت واقعی برخاسته از مردم در انتخابات رقابتی، تحمیل کردند. با افزایش تعداد کشورهای "آزاد" یا "تا اندازه ای آزاد از ۹۳ کشور در سال ۱۹۷۵ به ۱۴۷ کشور در سال ۲۰۰۵ گروه ها و سازمان های مذهبی در سراسر جهان از فرصت بیشتری برای تاثیر بر روند سیاسی از طریق تشکیل لابی ها، معرفی نامزدها، سازمان دهی احزاب سیاسی و دعوت سیاستمداران از همه جناح ها برای کسب حمایت برخوردار شدند. در کشورهایی که نوسازی با دموکراسی همراه نمی شود، سازمان های مذهبی و غیر مذهبی پویایی های ناهمگونی را تجربه می کنند. آنها شاید از ظرفیت زیادی برای تنظیم دستورالعمل ها و بسیج منابع برخوردار باشند، اما فرصت کمی برای ارتقا آن برنامه ها در روند سیاسی رسمی دارند، مجموعه ای از شرایط که در صورت ترکیب شدن با الهیات سیاسی تمامیت خواه، احتمال دارد مبارزه طلبی خشونت آمیزی را به وجود آورد. بنابراین، جای تعجب نیست که در مناطقی از جهان مانند خاورمیانه عربی و شمال افریقا که میزانی از نوسازی را بدون استقرار اصول دموکراسی به همراه نوعی الهیات سیاسی ستیزه گر تجربه کرده اند، جنبش های مذهبی تندرو از جمله القاعده و حزب الله ظهور کنند.
 
جهانی شدن با افزایش ظرفیت بازیگران سیاسی برای تاثیرگذاری، بسیج منابع و جذب هواداران در سراسر مرزهای ملی، جایگاه سیاسی بازیگران مذهبی را در مقابل دولت ملت ها تا اندازه زیادی ارتقا بخشیده است. اغلب چنین فرض می شد که جهانی شدن، دهکده جهانی واحدی را ایجاد می کند که تفاوت های مذهبی، فرهنگی و قومی را از بین می برد یا حداقل کمرنگ می کند. گرچه افراد به واسطه جهانی شدن، بیشتر به هویت مشترک خود پی برده اند، اما جهانی شدن این روند را نیز به همراه داشته است که برخی افراد بر ویژگی های مذهبی شان تاکید بیشتری داشته باشند. این واقعیت که مذهب آنها با مذهب افرادی که در تلویزیون یا شبکه های اینترنتی مشاهده می کنند، چه تفاوتی دارد.تصویر کلی ارائه شده از ظهور و افول سکولاریسم سیاسی، به طور اجتناب ناپذیری حوادث و روندهای مهم را حذف و یا تحریف می کند. دوره ای که ما به عنوان روند پیشرفت درازمدت سکولاریسم سیاسی به علاوه، از بین رفتن فاصله ها به لحاظ زمانی و مکانی به گروه های هم کیش این امکان را داده است تا نه تنها خارج از مرزهای ملی نسبت به یکدیگر احساس همبستگی و همدردی داشته باشند، بلکه به عنوان کارگزاران سیاسی بهم پیوسته ای عمل کنند و سازماندهی شوند.
 
برای مثال، میلیون‌ها مسیحی در سراسر جهان، مجلاتی را از طریق ایمیل و اینترنت منتشر می کنند و در این مجلات می نویسند که چگونه مردم هم کیش آنها در مناطق بسیار دور افتاده و گمنام مانند اوریسا در شرق هند، کادونا در نیجریه و سولاوزی در اندونزی مورد آزار و اذیت قرار می گیرند. آنها بسیار هماهنگ عمل می کنند، شبکه ها و ائتلاف های فراملی تشکیل می دهند تا حکومتها و سازمان های بین المللی را برای احترام به باورهایشان تحت فشار قرار دهند. در سال ۲۰۰۵، مسلمانان در سراسر جهان از طریق تلویزیون کابلی و اینترنت پی بردند که در فیلم های کارتونی ساخته شده در هلند، مقدساتشان مورد اهانت قرار گرفته است و به زودی حکومتهای اسلامی، سازمان همکاری اسلامی و دهها هزار مسلمان اعتراضات و اقدامات سازماندهی شده ای را در نهادهای بین المللی برای تقبیح "اهانت" مذهبی به راه انداختند. گسترش و افزایش مهاجرت، ارتباطات و حمل و نقل جهانی این امر را برای بیشتر اجتماعات مذهبی ممکن ساخته است که شبکه ها و سازمان های فراملی موثری را تاسیس کنند. به طور خلاصه، نه تنها بازیگران مذهبی، جهانی فکر می کنند بلکه جهانی نیز عمل می کنند و با توجه به روندهای فزاینده جهانی شدن، آنها می توانند به طور روزافزونی منابع را جمع آوری کنند، حوزه های انتخاباتی را بسیج کنند و بر حکومتها و سازمان های بین المللی فشار بیاورند، به گونه ای که بازیگران غیردولتی دیگر و حتی برخی دولت ها تنها می توانند رویای چنین نفوذی را داشته باشند.
 
تصویر کلی ارائه شده از ظهور و افول سکولاریسم سیاسی، به طور اجتناب ناپذیری حوادث و روندهای مهم را حذف و یا تحریف می کند. دوره ای که ما به عنوان روند پیشرفت درازمدت سکولاریسم سیاسی، از سال ۱۷۸۹ تا ۱۹۶۷ توصیف کردیم، همچنین شاهد ظهور برخی جنبش های مذهبی مهم به لحاظ سیاسی مانند دموکرات مسیحی در اروپای غربی و جنبش حقوق مدنی در امریکا بود که تا اندازه ای به لحاظ مقاومت در برابر جریان کلی موفق بودند. از طرف دیگر، دوره ای که ما به عنوان روند افول سکولاریسم سیاسی از سال ۱۹۶۷ تا امروز توصیف کردیم شاهد این بوده که برخی اشکال سکولاریسم سیاسی از جمله لائیسیسم فرانسوی یا ترکیب قدرتمند حکومت چین از کمونیسم، سرمایه داری و ملی گرایی سلسله هان، کاملا انعطاف پذیر باقی مانده اند. همچنین باید تمام روایت ما درباره امریکا که مذهبی باقی مانده است، به گونه ای متفاوت نوشته شود، گرچه حتی در آنجا هم انقلاب سکولار فراگیری در فرهنگ و سیاست نخبگان در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم رخ داد. رویهم رفته، مطمئن هستیم که در سیاست بین الملل تغییر اساسی رخ داده است: سکولاریسم سیاسی که در دوره بین سالهای ۱۷۸۹ و ۱۹۶۷ بازیگران و ایدئولوژی های مذهبی را در بیشتر مناطق جهان در وضعیتی دفاعی قرار داده بود؛ در دوره بعدی از سال ۱۹۶۷ تا امروز، وضعیت آن برعکس شده است، به صورتی که بازیگران مذهبی در مناطق مختلف جهان به لحاظ سیاسی فعال شده اند و رژیم ها و ایدئولوژیهای سکولار را مخصوصا پس از حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در حالت تدافعی قرار داده اند.
 
منبع: دین و نظریه روابط بین الملل، جک اسنایدر، ترجمه سیدعبدالعلی قوام، رحمت حاجی مینه، چاپ اول، نشر علم تهران ۱۳۹۳