عرفان اسلامی (96) رحمت الهی

نویسنده : استاد حسین انصاریان




شرح كتاب مصباح الشريعة ومفتاح الحقيقة

[ فَإِنْ عَطَفَ عَلَيْكَ بِرَحْمَتِهِ وَفَضْلِهِ قَبِلَ مِنْكَ يَسيرَ الطّاعَةِ وَأَجْزَلَ لَكَ عَلَيْها ثَوابا كَثيرا ، وَإِنْ طالَبَكَ بِاسْتِحْقاقِهِ الصِّدْقَ وَالإِخْلاصَ عَدْلاً بِكَ حَجَبَكَ وَرَدَّ طاعَتَكَ وَإِنْ كَثُرَتْ وَهُوَ فَعّالٌ لِما يُريدُ ]
امام صادق عليه ‏السلام مى‏فرمايد :
اگر خداوند با تو با رحمت و فضلش رفتار كند ، بدون شك طاعت كم و قليل را از تو قبول كرده و در مقابلش ثواب زياد به تو عنايت خواهد كرد .
و اگر خداوند عالم ، فراخور عظمت و بزرگى خودش از تو درستى افعال و اعمال و صدق بخواهد و در اين زمينه با تو با عدلش معامله كند ، به او راه پيدا نخواهى كرد و طاعت و عبادت تو مردود خواهد شد اگرچه بسيار زياد باشد كه آن حضرت هر چه بخواهد انجام خواهد داد .

رحمت و فضل الهى

از آيات كريمه قرآن و روايات استفاده مى‏شود كه اگر عبد از روى تسليم و اخلاص به اجراى فرمان حضرت دوست اقدام كند و از كباير اجتناب نمايد ، يا اگر به اغواى شيطان و اضلال هواى نفس مرتكب كباير شده ، به پيشگاه مقدس حضرت او توبه آورد و سر اقرار ظلم به نفس و ذلت و خضوع بر خاك آستان گذارد ، بدون هيچ ترديد و بدون هيچ شك و ريب و به‏طور قطع و يقين مورد رحمت و فضل حضرت جانان قرار مى‏گيرد و خداوند با اين‏كه فعال ما يشاء و فعال ما يريد است با عدل با او معامله نخواهد كرد ؛ زيرا اگر با بندگانش با عدل معامله كند براى احدى حتى مقربين چيزى نخواهد ماند كه عبادت كل موجودات را اگر روى هم بريزند و يك جا بخواهند تقديم محضر مقدس او كنند ، لايق و شايسته آن بزرگوار و خالق مهربان نيست . كه تمام عبادات ما با همه رنجى كه براى اقامه آن برده‏ايم ، در مقابل عنايات و الطاف او قابل سخن نيست .
تمام عبادات ما با همه مشقتى كه براى برپا داشتنش كشيديم در برابر عظمت بى‏نهايت در بى‏نهايت او پشيزى نيست و بلكه معصيت است .
كدام موجود ـ با هر قدرت و عظمتى كه داشته باشد ـ مى‏تواند حقّ عبادت آن جناب را به جاى آورد ؟!
و اصولا در برابر عظمت و بزرگى او كدام موجود را عظمت و بزرگى هست ؟ كه تمام عالم وجهان هستى و كليه موجودات خلقت در برابر او هم چون نقطه صفر در برابر وجودى بى‏نهايت در بى‏نهايت است .
تنها كارى كه ما بايد در پيشگاه مقدس او انجام دهيم ، اقرار به كوچكى و حقارت و عظمت و بزرگى اوست و به خصوص بر ما واجب است از خود و همه شؤون خود چشم پوشيده و فقط به عظمت و جلال آن جناب خيره شويم كه به قول عارف وارسته ، فيض بزرگوار :
خدايا مرا از من آزاد كن
ضميرم به عشق خود آباد كن
سرم را به ياد خودت زنده كن
روان مرا منبع ياد كن
به روى خودت باز كن ديده‏ام
دلم را به نظاره‏ات شاد كن
خرابم كن از مستى و بى خودى
وجودم به ويرانى آباد كن
به فردوس اعلاى راهى نما
به علم لدنيم ارشاد كن
درونم به اسرار معمور دار
برونم به طاعات آباد كن
ز شيطان و نفسم پناهى بده
زجور اعاديم آزاد كن
بس اندوه و غم بر سر هم نشست
گشادى بده سينه را شاد كن
بود فيض در بند خود تا به كى
خدايا دلى از من آزاد كن

شيوه كسب رحمت در آيات

قرآن كريم به صراحت و قطعيت دلالت دارد بر اين‏كه هركس در حد ظرفيت و امكان و استعدادش در خط پر بركت بندگى و مسير عبادت و دايره اطاعت قرار گيرد مشمول رحمت و فضل است :
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ أُولئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَةَ اللّهِ وَاللّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ [374] .
يقيناً كسانى كه ايمان آورده ، و آنان كه هجرت كرده و در راه خدا به جهاد برخاستند ، به رحمت خدا اميد دارند ، و خدا بسيار آمرزنده و مهربان است .
وَأَمَّا الَّذِينَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِي رَحْمَةِ اللّهِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ [375] .
و اما آنان كه چهره‏هايشان سپيد گشته همواره در رحمت خدايند ، و در آن جاودانه‏اند .
فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللّهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطاً مُسْتَقِيماً [376] .
اما كسانى كه به خدا ايمان آوردند و به او تمسّك جستند ، به زودى آنان را در رحمت و فضلى از سوى خود درآورد ، و به راهى راست به سوى خود راهنمايى مى‏كند .
فَلَوْلاَ فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَكُنْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِينَ [377] .
و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود ، قطعاً از زيانكاران بوديد .
قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ [378] .
بگو : [ اين موعظه ، دارو ، هدايت و رحمت ] به فضل و رحمت خداست ، پس بايد مؤمنان به آن شاد شوند كه آن از همه ثروتى كه جمع مى‏كنند ، بهتر است .
وَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَى مِنكُم مِن أَحَدٍ أَبَداً وَلكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَن يَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ [379] .
و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود ، هرگز احدى از شما [ از عقايد باطل و اعمال و اخلاق ناپسند ] پاك نمى‏شد ، ولى خدا هر كه را بخواهد پاك مى‏كند و خدا شنوا و داناست .
در باب رحمت و فضل حضرت حق روايات زياد و بسيار مهمى وارد شده كه در طول مباحث آينده كتاب به خصوص در باب توبه به آن‏ها اشاره خواهد شد و در اينجا از باب نمونه به يك روايت اكتفا مى‏شود :
عَنِ الصّادِقِ عليه‏السلام : إِذا كانَ يَوْمَ الْقِيامَةِ نَشَرَ اللّهُ تَبارَكَ وَتَعالى رَحْمَتَهُ حَتّى يَطْمَعَ إِبْليسُ في رَحْمَتِهِ[380] .
از امام صادق عليه‏السلام آمده : زمانى كه قيامت شود ، از جانب حضرت حق آن چنان نشر رحمت شود كه ابليس هم در رحمت آن جناب طمع كند !!

بخل در عبوديّت موجب دفع رحمت

در هر صورت بر انسان لازم است كه وسايل رسيدن خود را به رحمت و فضل جناب دوست آماده كند كه بخل در رحمت و عنايت و ارائه فضل در حضرت او نيست ، اين انسان است كه از عبوديت بخل مى‏ورزد و با پرده ظلمانى بخل خويش را از رحمت و فضل در حجاب سنگين فرو مى‏برد !
عارف روشن ضمير حاج شيخ حسن مصطفوى در رساله كم حجم و پر معناى « لقاء اللّه » مى‏نويسد[381] :
راه ديگر براى تحصيل رضا عبوديت است ، عبوديت عبارت است از اطاعت كردن كه توأم با خضوع و تذلل باشد ، عبوديت سالك به اختلاف مراحل فرق پيدا مى‏كند .
عبوديت در مرحله دوم :
در جهت اعمال و طاعات و عبادات است كه وظائف و فرائض را به نيت اطاعت امر پروردگار متعال و قرب او به جا آورد .
عبوديت در مرحله سوم :
گذشته از مرحله طاعات و عبادات ، از نظر باطن و قلب نيز از صفات برخلاف بندگى پرهيز كرده و هيچ گونه صفات ريا و خودستايى و تكبر و تعلق به دنيا و حب جاه و غفلت و افساد ، در دل او ديده نشود .
عبوديت در مرحله چهارم :
گذشته از مراحل عبادات و صفات ، نفس خود را نيز مغلوب و مقهور و فانى كرده و حتى عملى يا نيتى به عنوان نفس خود و انانيت انجام ندهد و برنامه او فقط و فقط براى مولا و به قصد اطاعت او بوده و از ظاهر و باطن و از صميم دل به جز مولاى خود چيزى نمى‏بيند .
و در اينجا سالك به حقيقت عبوديت نايل مى‏شود و هرگز كوچك ترين نظر و غرض و كمترين مقصود و هدفى به جز انجام وظائف بندگى ندارد و حتى توجه ندارد كه به مقامى برسد ، قربى پيدا كند ، مورد توجه و عنايت قرار بگيرد ، از فيوضات و الطاف مولا بهره‏مند گردد .
در اينجا قرب و بعد و وصل و هجران و درد و درمان فرقى از نظر او نداشته و آنچه پيش آيد خواه ملايم يا ناملايم باشد همه خوب و مرضى خواهد بود .
و اين مقام عبوديت آخرين درجه سالك است كه در قرآن مجيد از اين مرتبه به تعبيرات «عباد مخلصين » ، « عباد مصطفين » ، « عباد مؤمنان » ، « عباد مرسلين » و « عباد صالحين » ، تعبير آورده است .
چون عبد بر اساس قدرت و توان و وسع و حال خود اين راه باعظمت و بابركت ، يعنى راه عبوديت را طى كرد ، بدون شك و ريب مشمول رحمت و فضل حضرت جانان خواهد شد .

طاعت قليل و اجر جزيل

قبول طاعت كم و عطاى اجر بزرگ ، تنها مختص به حضرت حق است و اوست كه از باب لطف و كرم و عنايت و فضل ، عمل يسير را در برابر مزد جزيل و اجر بى‏نهايت قرار مى‏دهد !
در مدتى محدود ، انسان در دنيا عبادت مى‏كند و از معاصى و گناهان پرهيز مى‏نمايد و در آخرت از ثواب و اجر بى‏حساب بهره مى‏برد و اين نيست جز فضل و رحمت واسعه حضرت دوست .
امام عاشقان ، سيد ساجدان ! حضرت زين العابدين عليه‏السلام در دعاى سحر ماه رمضان بدين‏گونه از عنايات و كرم بى‏پايان حضرت بارى تعالى سخن مى‏گويد :
پروردگارا ! عمل مرا از من بپذير كه پذيرنده‏اى جز تو نيست و يادم را والا و بلند گردان كه كسى غير تو ياد آدمى را به اعلا مرتبه نمى‏رساند ، مرا درجه‏اى رفيع عنايت كن كه فضل و رحمت و محبت و لطفت ، علو درجه‏اى مرا اقتضا مى‏كند ، بار گناهم را فرو ريز كه با يك نظر مرحمت گناهانم بر باد رفته و پرونده‏ام پاك مى‏شود ، مرا با خطا و عصيانم ياد مكن و بهره نشستنم را در يادت و گفتارم را در مسائلت و دعايم را در هنگام حال نيازم خشنودى و بهشت خود قرار ده .
آنچه از پيشگاه لطف و كرمت درخواست دارم به من مرحمت فرما و از فضلت بر من فزونى بخش ؛ من بنده‏اى هستم كه به سوى تو رغبت و ميل شديد دارم ، اى صاحب تمام جهانيان !
پروردگارا ! در كتابت اعلام كرده‏اى از كسى كه به ما ستم كرده بگذريم ، به خود ستم كرده‏ايم و جز تو كسى ما را عفو نمى‏كند ، تنها تويى كه بايد از گناهان ما درگذرى پس ما را ببخش ، دستور داده‏اى نيازمند را از در خانه خود نرانيم و اكنون خود ما نيازمندانه به پيشگاهت آمده‏ايم ، ما را جز با روا شدن حاجت از در خانه لطفت برمگردان .
تو به ما امر كرده‏اى به زير دست احسان كنيم ، هم اكنون ما بردگان و زيردستان توايم ما را از آتش دوزخ رهايى ده .
اى پناهم به هنگام غمزدگى ! اى فرياد رسم به وقت سختى ! به تو پناه آورده‏ام و از تو فريادرسى مى‏طلبم ، در پناه تو شدم كه در پناه ديگرى نروم ، گشايش جز زتو نجويم ، پس به فريادم رس و مرا گشايش ده .
اى آزاد كننده اسير و عفو كننده از گناه زياد ! عمل اندك مرا بپذير و گناه بسيارم را عفو كن كه تو بخشنده و آمرزنده‏اى .
آرى ، اقتضاى كرم حضرت حق اين است كه در برابر عمل يسير اجر كبير و مزد بى‏نهايت عنايت كند ؛ شما در آيات قرآن مجيد و روايات و اخبار و معارف الهى دقت كنيد ، ببينيد صريحا اعلام شده كه در برابر عبادت محدود بندگان در دنيايى كه زمانش بسيار كم است ، بهشت جاودان و عيش ابدى قرار داده شده است !
راستى كمال شقاوت و بدبختى و بى‏حيايى است كه انسان چنين مولاى كريم و خداوند مهربانى را بگذارد و به دنبال هواى نفس يا اميال و غرايز و هواى ديگران برود !
انسان لازم است نسبت به همه امور راه تفكر و انديشه پيش گيرد و قدمى بدون تعقل و تفكر در عاقبت كار برندارد .
[ وَاعْتَرِفْ بِعَجْزِكَ وَقُصُورِكَ وَتَقْصيرِكَ وَفَقْرِكِ بَيْنَ يَدَيْهِ ، فَإِنَّكَ قَدْ تَوَجَّهْتَ لِلْعِبادَةِ لَهُ وَالْمُؤانَسَةِ بِهِ ]
چون به مسجد وارد شدى ، به ناتوانى قصور ، تقصير و فقرت در مقابل حضرت او اعتراف كن كه روى به عبادت و بندگى حضرت او آورده‏اى و مى‏خواهى در مقام انس با آن جناب قرار بگيرى و اين مقام با غنا و خودبينى و خودپسندى و تكبر هيچ گونه مناسبتى ندارد و با اين حالات شيطانى كه ناشى از خودخواهى است ، كسى را به پيشگاه مقدسش راه نيست !!

اظهار عجز هنگام ورود به مسجد

اين مطلب از طريق معارف الهى و مسائل علمى به اثبات رسيده كه انسان يكى از عاجزترين و ناتوان‏ترين موجودات روى زمين و بلكه عالم خلقت است .
روزگارى كه در رحم مادر قرار داشت ، قدرتى براى حفظ خود جز عنايت حضرت حق نداشت ؛ روزى كه مى‏خواست متولد شود از خود در برابر حوادث احتمالى قوت دفاع نداشت .
چند سالى كه در گهواره و دامن مادر و آغوش پدر و ايام صباوت بود ، ارزياب هيچ برنامه‏اى نبود و با مواظبت و محبت و لطف ديگران خود را به جوانى رساند .
در ايام جوانى در مقابل پيش‏آمدها چنان ناتوان بود كه اگر وسايل علمى و پزشكى و اجتماعى نبود جان سالم به در نمى‏برد !
و به وقت پيرى و ضعف و عجز و ناتوانى حكومتى كامل بر او برقرار مى‏كند و در يك لحظه ناگهان چراغ پر فروغ عمرش خاموش مى‏شود .
اين عاجز ناتوان ، اگر وسايل مادى در اختيارش نبود ، هيچ كارى از پيش نمى‏برد و تمام ادعاها و كبر و نخوت و خودبينى و خودخواهيش ، طبل توخالى و كيسه‏اى نازك پر از باد هوا است .
عجز واقعيتى است كه با آب و خاك انسان عجين است و در مقام مقايسه با موجودات زنده ، شايد بتوان گفت كه انسان از عاجزترين جنبندگان صحنه خاك است !
عجز جسمى ، عجز عقلى و عجز نفسى ، از همراهى انسان دست بردار نيست و راه جبران عجز پناه آوردن به مسائل مادى و برنامه‏هاى دنيايى نيست ، بلكه راه جبران عجز اتصال معنوى به قدرت لايزال است ، همان راهى كه تمام انبيا و امامان عليهم‏السلامو اوليا و عاشقان در آن سير كردند ، خلأ قدرت فقط با عنايت حضرت دوست قابل پر كردن است و بس كه تمام وسايل قدرت ظاهرى باد آورده و باد برنده است !!
براى رفع عجز و ناتوانى ، بايد به پيشگاه مقدس او به التماس و لابه و دعا و زارى نشست و عرضه داشت :
يا الهى دردمندان توييم
پاى بند بند و زندان توييم
ده خلاصى‏ام از اين زندان و بند
رحم كن بگشاى اين صيد از كمند
پادشاها حكم و فرمان آن توست
اين گدا يك لحظه‏اى مهمان توست
بخششى كن ميهمان خويش را
از كرم كن مر غنى درويش را
بخشش تو هست انعام همه
كوس سلطانيست بر بام همه
رحم كن بر حال من اى پادشاه
اين چنين سرگشته را بنماى راه [382]
انسان در قصور و تقصير و فقرش نيز موجود عجيبى است كه اگر براى جبران اين سه مرحله مانند مرحله عجز دست توسل به دامن عنايت او نزند و سر بندگى بر آستان با عظمت آن جناب نگذارد ، جبرانش با هيچ برنامه ديگر امكان ندارد !!
... ادامه دارد.

پي نوشت :

[374] ـ بقره 2 : 218 .
[375] ـ آل عمران 3 : 107 .
[376] ـ نساء 4 : 175 .
[377] ـ بقره 2 : 64 .
[378] ـ يونس 10 : 58 .
[379] ـ نور 24 : 21 .
[380] ـ الأمالى ، صدوق : 205 ، المجلس السابع والثلاثون ، حديث 2 ؛ روضة الواعظين :2/502 ، مجلس فى ذكر الرجاء ؛ بحار الأنوار : 7/287 ، باب 14 ، حديث 1 .
[381] ـ رساله لقاء اللّه : 73 .
[382] ـ لسان الغيب ، عطار نيشابورى مناجات .

منبع:http://erfan.ir