نویسنده : استاد حسین انصاریان

 
 

 

شرح کتاب مصباح الشریعة ومفتاح الحقیقة

[ فَإِنْ ذُقْتَ مِنْ حَلاوَةِ مُناجاتِهِ وَلَذیذِ مُخاطَباتِهِ وَشَرِبْتَ بِکَأْسِ رَحْمَتِهِ وَکَرامَتِهِ مِنْ حُسْنِ إِقْبالِهِ وَإِجابَتِهِ فَقَدْ صَلُحَتْ لِخِدْمَتِهِ فَادْخُلْ فَلَکَ الإِذْنُ وَالأَمانُ ]

ورود به مسجد بعد از کسب فضایل

امام صادق علیه‏السلام در دنباله روایت مى‏فرماید :
پس از آراستن وجودت به طهارت و صداقت و اعتراف به عجز و قصور و تقصیر و ارائه اسرار به حضرت دوست و توجه به این‏که آن جناب به ظاهر و باطن تمام هستى آگاه است و نظر به این‏که نامت از کدام دیوان بیرون خواهد آمد ؛ اکنون در جنب درب ورودى مسجد اگر در دل خویش شیرینى مناجات با او را درک مى‏کنى و از مخاطبات حضرت او به نحو حقیقى احساس لذت مى‏کنى و مى‏یابى که در حال چشیدن از شربت رحمت او هستى و صاحب بیت ـ با این همه کوچکى و ناتوانى و عیب تو ـ به جانب تو اقبال دارد و آماده پاسخ گفتن به خواسته تو است ، پس در تو صلاحیت خدمت به پیشگاه آن جناب هست ، اکنون داخل مسجد شو و پاى بر بساط قرب‏گذار که همه این ها علامت رخصت و اجازه ورود به محضر اوست و بدان که به هنگام دخول به مسجد پس از تحقق آن همه واقعیت از سخط او در دنیا و آخرت در امان خواهى بود.

لذّت مناجات

انسان اگر از مناجات با او ، در کام خود شیرینى حس نکند و از خطابات حضرت دوست لذت نبرد ، باید گفت که به وادى معرفت نرسیده و در نتیجه عاشق آن جناب نگشته که درک شیرینى و حلاوت مناجات و لذت مخاطبات مخصوص عاشقان است و بدون شک بدون اتصال به عشق ، چشیدن حلاوت مناجات و لذت بردن از مخاطبات امکان ندارد .
به قول مولوى :
لذتِ تخصیص تو وقتِ خطاب
آن کند که ناید از صد تن شراب
البته براى تحقق عشق معشوق حقیقى طى مراحل و قطع منازل و مقدماتى لازم است که اهم آن تزکیه نفس از رذایل و آراستن آن به حسنات است و براى این مسأله هیچ راهى جز رجوع به شرع مطهر نیست و شرع مطهر مجموعه آیات قرآن و روایات وارده از معصومین علیهم‏السلام است .
در رساله شریفه « لقاء اللّه » در مسأله تحلیه و صفات روحانى مى‏خوانیم [416] :
چون سالک در اثر مجاهدت و توفیق ربانى از قسمت اوّل که تنزیه و تطهیر باطن از صفات خبیثه و مکروهه بود ، فراغت پیدا کرد و توانست در این جهت تسلط و حکومت خود را بر جنود شیطانى و قواى او بدست آورد ، اتصاف به صفات روحانى شروع مى‏شود .
به طورى که معلوم گردید ، صفات رذیله خبیثه ، به مناسبت و به اقتضاى زندگى مادى محدود تاریک صورت مى‏گرفت و هرچه سالک از تعلق و وابستگى و محبت حیات دنیا منقطع گردید ، زمینه براى حیات آخرت روحانى ونورانى فراهم مى‏شود .
در اینجا سالک از مضیقه و محدودیت عالم مادى تخلص پیدا کرده و وارد مى‏شود به جهان وسیع روشن روحانى .
اینجا منزل منور و آزاد و دور از ابتلائات و قیود جهان مادى بوده و مسافر آن با کمال انبساط روحى و آزادى در عمل و روشنایى محیط و امن خاطر و دور از اضطراب و وحشت وناملایمات وابتلائات عالم ماده زندگى کرده و مهیاى آموزش و شناسایى معارف الهى و حقایق غیبى و جذبات روحانى خواهد شد .
پس به مقتضاى خصوصیات و صفاتى که براى عالم روحانى هست ، صفاتى در قلب انسان پدید و آشکار مى‏شود .
در اینجا مقام فتح و ظفر به جنود کفر و ابلیس ظاهر شده و آغاز مرتبه عین الیقین در ایمان خواهد بود .
تِلْکَ الدَّارُ الآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لاَ یُرِیدُونَ عُلُوّاً فِی الأَرْضِ وَلاَ فَسَاداً وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ [417] .
آن سراى [ پرارزش ] آخرت را براى کسانى قرار مى‏دهیم که در زمین هیچ برترى و تسلّط و هیچ فسادى را نمى‏خواهند و سرانجام [ نیک ] براى پرهیزکاران است .
یا قَوْمِ إِنَّمَا هذهِ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا مَتَاعٌ وَإِنَّ الآخِرَةَ هِیَ دَارُ الْقَرَارِ [418] .
اى قوم من ! این زندگى دنیا فقط کالایى بى‏ارزش و زودگذر است ، و بى‏تردید آخرت سراى همیشگى و پایدار است .
وَجَعَلْنَا فِی قُلُوبِ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً [419] .
و در قلب کسانى که از او پیروى مى‏کردند رأفت و رحمت قرار دادیم .
وَاللّهُ یَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ [420] .
و خدا به توفیق خود به سوى بهشت و آمرزش دعوت مى‏کند .
وَاللَّهُ یَدْعُوا إِلَى دَارِ السَّلاَمِ [421] .
و خدا [ مردم را ] به سراى سلامت و امنیت [ که بهشتِ عنبر سرشت است ] دعوت مى‏کند .
آرى ، در عالم آخرت اثرى از خودبینى و بزرگ‏منشى و تکبر نیست ، در آنجا سوء نیت و قصد فساد و خرابکارى نباشد ، آنجا جاى برقرار شدن و پاینده بودن و مقام گرفتن است ، در آنجا قلوب و دل ها با همدیگر با کمال مهربانى و عطوفت و محبت خالص رفتار کرده و اثرى از کدورت و اختلاف و نفاق نباشد ، در آنجا خطاها و لغزش‏هاى گذشته آمرزیده شده و از عصیان و تمرد و خلاف اثرى نیست ، آنجا محیط سلامتى و صفا بوده و هرگز کدورت و گرفتگى و ناراحتى دیده نخواهد شد .
پس به اقتضاى این چنین محیط روحانى ، قهرا صفات و حالات هر انسانى نیز لازم است با وضع آن محیط سازش داشته باشد .
مالکیت مطلق و حکومت و بزرگوارى تمام ذاتى پروردگار متعال در عالم آخرت ظاهر و هویدا مى‏شود و قهرا کسى به مقام خودبینى و خودنمایى و خودستایى و مباهات کردن و افتخار نمودن و خود را بالا گرفتن برنیامده و بالطبع صفات فروتنى و خضوع و خشوع و تعظیم و تجلیل پروردگار متعال و حقیقت و خوف و خشیت در وجود او ظاهر مى‏شود .
این همه نمونه‏اى بسیار اندک از اوضاع عالى روز قیامت است که در ارتباط با اهل بهشت است و در این دنیا به صورت صفات الهى در باطن انسان که آخرت وجود انسان است ظهور مى‏کند و در آن عالم به صورت جامع و کامل آشکار گشته و آدمى به خاطر آن در نعمت ابدى حق قرار مى‏گیرد .
چون آلودگى ها از نفس شسته شود و صفات الهى به جایش نقش بندد ، آدمى حلاوت مناجات را چشیده و لذت مخاطبات را درک مى‏کند و شربت رحمت و کرامت از دست دوست مى‏نوشد و حضرت یار به انسان اقبال کرده و آغوش قبول باز مى‏کند و انسان را در بساط خدمت پذیرفته و اذن و امان مى‏دهد .
این فقیر دل شکسته و مسکین دست و پا بسته در این زمینه از قول عاشقان حضرت دوست گفته‏ام :
شراب عشق او در کام کردم
خود و جان و دلم بى‏نام کردم
گرفتم جا در آغوش خوش یار
سراپا خویش را گمنام کردم
من از خم خانه عشق و ولایش
چه شیرین جرعه‏ها در کام کردم
دل وحشى‏تر از وحش بیابان
به عشق حضرتش در دام کردم
پیام وصل جانان چون شنیدم
دل گریان خود آرام کردم
زدم بر سینه نامحرمان دست
جدایى من زخاص و عام کردم
زغیر او بریدم دل به عالم
همین یک کار را اتمام کردم
چو مسکین در ره عشقش فتادم
پس آنگه ترک کام و نام کردم
[ وَإلاّ فَقِفْ وُقُوفَ مُضْطَرٍّ قَدِ انْقَطَعَ عَنْهُ الْحِیَلُ وَقَصُرَ عَنْهُ الأَمَلُ وَقُضِىَ الأَجَلُ ، فَإِذا عَلِمَ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ مِنْ قَلْبِکَ صِدْقَ الإِلْتِجاءِ إِلَیْهِ نَظَرَ إلَیْکَ بِعَیْنِ الرَّأْفَةِ وَالرَّحْمَةِ وَاللُّطْفِ وَوَفَّقَکَ لِما یُحِبُّ وَیَرْضى فَإِنَّهُ کَریمٌ یُحِبُّ الْکَرامَةَ لِعِبادِهِ الْمُضْطَرّینَ إِلَیْهِ الْمُحْدِقینَ عَلى بابِهِ لِطَلَبِ مَرْضاتِهِ قَالَ اللّهُ تَعالى أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ [422] ]

وارد نشدن به مسجد بدون فضایل

در پایان روایت ، امام صادق علیه‏السلام مى‏فرماید :
اگر شیرینى مناجات را نچشیدى و لذت مخاطبات را نیافتى و شربت رحمت و کرامت از دست حضرت محبوب ننوشیدى و حس کردى آن جناب به تو اقبال ندارد ، کنار در مسجد بایست که تو لایق دخول به آن محیط مقدس و مبارک نیستى ؛ در جنب در مانند انسانى متحیر و مضطر باش و همانند کسى که چاره کار نداند و امیدش از همه جا قطع شده باشد و مدت عمرش رو به اتمام است ، در این حالت اگر صاحب خانه بر دلت نظر کند و ببیند که تو از دل و جان و با کمال اخلاص و تضرع و زارى و توبه و انابه به او ملتجى شده‏اى از باب آقایى و بزرگواریش با چشم مهربانى و رحمت و لطف به تو نظر خواهد کرد و تو را به آنچه دوست دارى و راضى هستى ، موفق خواهد کرد ؛ چرا که حضرت حق کریم و بزرگوار است و کرامت نسبت به بیچارگان و آویختگان به بابش را دوست دارد در قرآن مجید فرموده : اجابت کننده خواسته مضطر و برطرف کننده سوء از بنده غم دیده ، کسى غیر او نیست .
خداوندا ! ما را از غوغاى مادیت نجات بخش و ما را از ظلمات وساوس و خیالات رهایى ده ، آلودگى‏ها را از جان ما بشوى و روان ما را به حسنات اخلاقى بیاراى که اگر لطف و کرامت تو نباشد در بساط ما چیزى نخواهد بود و چیزى نخواهد ماند . آمین یا ربّ العالمین .
... ادامه دارد.

پی نوشت :

[416] ـ رساله لقاء اللّه : 48 .
[417] ـ قصص 28 : 83 .
[418] ـ غافر 40 : 39 .
[419] ـ حدید 57 : 27 .
[420] ـ بقره 2 : 221 .
[421] ـ یونس 10 : 25 .
[422] ـ نمل 27 : 62 .

منبع:http://erfan.ir