علل و عوامل بی ادبی
در این مقاله به مطالعه ریشه های بی ادبی و بی احترامی برخی از افراد جامعه می پردازیم.
1- تربیت خانوادگی
خانواده، نهاد پرورش انسان است و در شکل گیری شخصیت افراد و رشد اجتماعی فرزندان و ادب آموزی آنان نقش مهمی ایفا می کند. متأسفانه در دهه های اخیر، نقش ارزنده خانواده در تربیت و ادب فرزندان با ورود الگوهای غربی آسیب دیده است. اینک بسیاری از پدران و مادران با نام نویسی فرزندان خود در یک مدرسه، مسئولیت خویش را در رابطه با تربیت و ادب آموزی پایان یافته می پندارند. بدین ترتیب، برای آموزش ارزش های اخلاقی و آداب اجتماعی به فرزندان، زمان کافی اختصاص نمی دهند. همچنین گاهی پدر و مادر، هر دو شاغل هستند. ازاین رو، فرزندان خود را به مهد کودک می سپارند. بدین ترتیب هنگامی که به خانه برمی گردند، به دلیل خستگی ناشی از زندگی ماشینی، برای رسیدگی به فرزندان خود وقتی نمی یابند. طبیعی است کمبود عاطفه و گسستگی از تربیت پدر و مادر، آثار نامطلوبی در بزرگسالی خواهد داشت.
2- برخورد گزینشی
برخی از افراد جامعه ضعف شخصیتی دارند یا خودبزرگ بین هستند. اینان آگاهانه یا ناآگاهانه، فقط در برابر افراد عالی رتبه، ثروتمند یا هم شأن خود ادب را رعایت می کنند و از رعایت شرط ادب با افراد پایین تر و زیردست خویش خودداری می کنند.
3- بهانه وقت
گروهی، فکر می کنند اگر در کارهای روزانه، به مردم ادب و احترام کنند یا در مراجعه به نهادها، سازمان ها، مغازه ها، فروشگاه ها یا هر جای دیگر بخواهند به دیگران احترام بگذارند و سلام و «خسته نباشید» بگویند، وقتشان گرفته می شود و از کار اصلی خود عقب می مانند. این تصور اشتباه در حالی است که افراد با دیدن رفتار و گفتار مؤدبانه و آمیخته با احترام تمایل بیشتری جهت همکاری و همیاری از خود نشان می دهند و این خود موجب تسریع در کارها خواهد شد. علاوه بر این که با سلام و ارتباط مناسب، نشاط و توانمندی در کار افزایش می یابد.
4- بهانه حفظ شخصیت
برخی مدیران و بالادستی ها! رفتار متواضعانه را موجب شکسته شدن حریم ها و سوء استفاده پایین دستی ها! می دانند، در حالی که این اتفاق زمانی می افتد که مدیر بالادستی دارای نقطه ضعف باشد، اما اگر از جهت توانمندی مدیریتی و ویژگی های علمی و اخلاقی دارای امتیاز باشد اتفاقاً به هر مقدار که روابط با زیردستان بیشتر باشد، آنان به عظمت شخصیت او بیشتر پی می برند و در حقیقت مدیریت بر قلب ها اتفاق می افتد. چنان که رفتار پیامبران، امامان و اولیای الهی این چنین بوده است.
5- نقش رسانه ها
در برنامه های رادیو و تلویزیون و دیگر رسانه ها، گاه شاهد آن هستیم که در قالب فیلم ها و سریال های طنز، بازیگران در گفت وگوهایشان به هم بی احترامی می کنند. و یا در هنگام غذا خوردن بیشتر دعواها و شوخی ها و گفت وگوها و بحث ها پای سفره غذا انجام می گیرد و به بیننده این گونه القا می شود که زمان غذا خوردن یا سر سفره، محل مناسبی برای این گونه گفتارها و رفتارهاست. درحالی که در اسلام، غذا خوردن آداب خاص خود را دارد و سفره حرمتی دارد که باید رعایت شود.
6- ضعف نظام آموزشی کشور
با وجود منابع و مطالب غنی اسلام درباره آداب فردی و اجتماعی، این آداب ارزشمند کمتر جایگاهی در برنامه نظام آموزشی کشور دارد. حتی در متون و کتاب های درسی، در این علم آموزی مانند تحصیل، مطالعه، مباحثه، پرسش و پاسخ و احترام به معلم و شاگرد خالی است، درحالی است که بهترین جایگاه ادب آموزی در هر جامعه ای، مدرسه و دانشگاه است لذا ضعف در نظام آموزشی کاستی های آداب معاشرت را به دنبال خواهد داشت.
7- ضعف اخلاقی
خودبزرگ بینی، از آفات بزرگ اخلاق و از زشت ترین خصلت هاست که انسان از پی آمدهای ناگوار آن باید به خداوند متعال پناه ببرد؛ زیرا زمینه ساز خشم خدا و خلق او می شود. فرد متکبّر، نه فقط بر هم نوعان خود فخرفروشی می کند، بلکه حتی بر نزدیکان و خویشان خود نیز احساس خودبزرگ بینی و برتری دارد. این صفت زشت چنان است که امام علی (علیه السلام) در نکوهش آن می فرماید:«مَنْ لَبِسَ الکبِر وَ السَّرفَ خَلِعَ الفَضلَ وَ الشَّرَفَ»[1]؛
«کسی که جامه تکبر و اسراف بر تن کند، خلعت زیبای فضیلت و شرف را از تن بیرون کرده است».
انسان متکبر به دلیل این که دیگران را هم شأن خود نمی داند، تقریباً رفتارهایش بی ادبانه است.
محدث قمی در این باره می نویسد: «شخص خودپسند، خود را همیشه بزرگ می بیند و به دیگران به دیده حقارت می نگرد. در هیچ کاری میل ندارد با مردم برابر باشد. او می خواهد در راه، از همه جلوتر برود. در مجالس و محافل، بالاتر از همه بنشیند، انتظار دارد همه به او سلام کنند، اگر کسی به او نصیحتی کند، خشمگین می شود و اگر او کسی را نصیحتی کند، زجر می دهد. اگر حرفش را نپذیرند، غضبناک می شود. اگر درس بدهد، شاگردانش را تحقیر و توهین می کند و بر آنها منّت می گذارد و آنان را نوکران خود می پندارد».[2]
چنین افرادی باید بدانند انسان با بزرگ نمایی، بزرگ و عزیز نمی شود. اگر چنین بود، شیطان از همه بزرگ تر و عزیزتر بود. پس اگر طالب احترام و بزرگی هستند، راه آن، رعایت احترام و ادب با مردم است.[3]
پی نوشت ها:
[1] . تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 310.
[2] . تعالیم آسمانى اسلام، ص 188، به نقل از: سفینةالبحار، ج 2، ص 459.
[3] . بافکار، حسین، آداب اجتماعى اسلام «مبانى، روشها و کارکردها»، قم، مرکز پژوهشهاى اسلامى صدا و سیما، 1389، اول.
منبع: حوزه نت
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}