تأملی در اغتشاشات بعد از انتخابات 22 خرداد

نويسنده: آيت الله عبدالله جوادي آملي




در طي اطوار تاريخ ، همواره نهاد » مرجعيت » به عنوان تأثير گذار ترين حوزه فرهنگي جامعه عهده دار حل مشكلات وچالش هاي فراواني بر اساس آموزه هاي ديني بوده است .
حماسه آفريني عالمان دين و وارثان انبياء در صحنه هائي چون نهضت مشروطه ، تحريم تنباكو ، ملي شدن صنعت نفت ، انقلاب شكوهمند اسلامي ايران و ... هرگز از حافظه تاريخ اين مرز و بوم محو نخواهد شد .
اينك همگان بار ديگر نفوذ معنوي و فكري « ولايت فقيه » و «مرجعيت » را در حل معضلات اخير كه پس از حماسه 22 خرداد امسال توسط عده اي از دشمنان داخل و خارج و اندكي انسان فريب خورده مي رفت تا جان و مال و نواميس مردم و كشور را بار ديگر به تاراج يغماگران بكشاند ، نظاره گرشدند.
آنچه در پي مي آيد سخنان حكيمانه مرجع عاليقدر و فقيه اخلاقي » حضرت آيت الله جوادي آملي (مدظلّه العالي) » در اوج بحران اغتشاشات اخير درديدار جمعي از دانشجويان مي باشد كه در راستاي رهبري فكري علماي رباني تأثير عميقي از خود بر جاي گذاشت .

اختلاف قبل از علم ، تفاوتي مقدّس و مورد ستايش

« اختلاف » 3 قسم است ؛ يك اختلاف قبل از علم است كه نظريه پردازها ، انظار علمي و آراء علمي خودشان را طرح مي كنند تا آنچه حق است روشن بشود . اين يك اختلاف محمود و ممدوحي است ؛ مثل اختلاف دو كفّه ترازو در برابر شاهين براي حفظ عدالت . اگر در يك كفّه اي وزن بگذارند ، در كفّه ديگر موزون بگذارند ؛ يعني يك طرف سنگ بگذارند ، يك طرف نان ؛ اينها هماهنگ نباشند ، هميشه اين دو كفّه با هم اختلاف دارند و يك اختلاف مقدّسي هم هست .
براي اينكه اگر وزن سنگين تر باشد ، مي گويد : من به همراه تو نمي آيم . و اگر موزون سنگين تر باشد ، به وزن مي گويد من همراه تو نمي آيم ! اگر هماهنگ بوديم ، همسان و همتا بوديم ؛ بالا مي رويم با هم ، پائين مي آئيم با هم . اين اختلاف دو كفّه ترازو يك اختلاف مقدّسي است براي بر قراري عدل ، مثل اختلاف يك نظريه پرداز با ناقد آن نظريه كه هر دو در صدد رسيدن به يك نظريه علمي اند ؛ اين قسم اوّل اختلاف .
قسم دوّم اختلاف در اثر اطلاع رساني ها يا برداشت هاي ناصواب هست ، يا مقدّمات و مؤخّرات و نتايج ناصواب هست كه اين با گفتگو و گفتمان و نزديك شدن و جلسه تشكيل دادن و تفاهم، كاملاً قابل حل است .

تجلّي عذاب الهي با بروز «اختلاف » در بين بد رفتاران

امّا قسم سوّم اختلاف به عنوان « عذاب الهي » است !! آن ديگر با تفاهم حل نمي شود . ذات أقدس له در سوره مباركه مائده ، دو بار دو تا مطلب را بيان كرد ؛ و در سوره مباركه انعام يك مطلب جامعي را . در سوره مباركه مائده فرمود : من در بين يهودي ها در اثر بد رفتاري ، عذاب اختلاف را ايجاد كردم: و القينا ب ينهم العداوه و البغضاء لي يوم القيامه(1)؛ اين يك . و مسيحي هائي كه طرفدار مسيحيّت ناب عيسوي نبودند ، من بين اينها عذاب و اختلاف ايجاد كردم ؛ و اغرينا ب ينهم العداوه و البغضاء لي يوم القيامه(2). درباره يك عدّه « اغرينا » است ، درباره يك عدّه ديگر « القينا » است ؛ هر دو در سوره مباركه مائده است . فرمود : اين ملّتي كه حق را نپذيرفت ، من اينها را به جان هم انداختم .
در سوره مباركه انعام به عنوان يك اصل جامع بيان كرد كه اختصاصي به يهودي و مسيحي و زرتشتي و اينها ندارد . فرمود : هو القاه ر فوق ع باده(3)، هو القاد ر علي ان يبعث عل يكم عذاباً م ن فوق كم او م ن تحت ارجل كم او يلب سكم ش يعاً فيذيق بعضكم فوق بعض (4). او قادر است در اثر بد رفتاري شما ، عذابي از بالا به عنوان ( صاعقه ) ، از پائين به عنوان ( زمين لرزه ) ، يا عذاب ( اختلاف ) بين شما القاء كند كه به جان هم بيفتيد.
بنابراين ما 3 تا اختلاف داريم ؛ يك اختلاف محمود و ممدوح و مقدّس كه اختلاف نظريه پردازها و ناقدان آن نظريه اند . يك كسي كتابي نوشته ، يا كارگرداني كرده ، يك عدّه اي اين نظريه را ارائه كرده ، يك عدّه نقد دارند ؛ اين يك كار خوبي است تا روشن بشود . يك سلسله اختلافات هم نظير اختلافات سياسي ، اجتماعي است كه با گ له شروع مي شود ، با قهر ختم مي شود ؛ اين با تفاهم و گفتگو كاملاً حل است . يك سلسله اختلاف ها هم در اثر بد رفتاري و عذاب الهي است.

راه حل اختلافات « علمي » «اجتماعي » و « تقديري »

آن اختلاف هاي علمي را از مجراي علمي بايد حل كرد . آن اختلاف هاي اجتماعي را از راه عاطفه بايد حل كرد ، اين اختلاف تقديري را با ناله و ضجّه و اصلاح بين خود و خدا ؛ كه كجا ما بد راهه رفتيم ، بيراهه رفتيم ، راه كسي را بستيم ، راه خودمان را نرفتيم ، يا بيراهه رفتيم ، يا راه كسي را بستيم ؛ خودمان را اصلاح كنيم . اين اصل اوّل كه 3 مطلب را به همراه داشت.

دخالت حتمي بيگانگان در حرف ها و اختلافات خودي ها

اصل دوّم آن است كه اين فرمايشات شما كه مربوط به رنج ديدن دانشجويان در خوابگاه است ، ما شنيديم و كاملاً منتقل كرديم . كاملاً منتقل كرديم و آنها هم متوجه شدند . ولي ما بايد بدانيم كه وقتي كسي حرفي دارد ؛ بيگانه در كار او دخالت نكند ، اين فقط در ( بهشت ) است ! در بهشت آدم يكسان و خالص است . هيچ مسلماني نه طرفدار اين آقا ، نه طرفدار آن آقا هرگز حاضر نيست كه خانه كسي را آسيب برساند ، كسي را بسوزاند ، مال كسي را بسوزاند ، ماشين كسي را بسوزاند ! اين حتماً « بيگانه » است . مااگر بخواهيم حرفي داشته باشيم كه اينها نباشند ، اين كار بسيار خوب است ؛ ولي اينها خواه و ناخواه ،خودشان را در اين جمع داخل مي كنند .
يك وقت است كه انقلاب است ، نظير رهبري امام ؛ اينها را شستشو مي كند . آن روزها ممكن بود چهارتا جوان حزب اللّهي سينما را آسيب برسانند ، امّا مال مردم و ماشين مردم را سعي مي كردند هرگز آسيب نرسانند . آنكه لا تبق ي و لا تذر(5) بود ، به همه آسيب مي رساند ، آن ديگر خط امام نبود ! امّا انقلاب امام همه را شستشو كرد ؛ و مشخص شد كه آنها كي اند ، ملّت كي اند . خواه و ناخواه ما اين دشواري و مشكل را در جامعه احساس مي كنيم ، اين هم يك مطلب .
نامه اي هم كه اين آقايان براي مسئول دستگاه قضائي نوشتند كه امروز من در بعضي از روزنامه ها خواندم ، آنها هم اقدام مي كنند . اين عزيزاني كه فعلاً در منزل هايشان نيستند ، ن شآء الله زودتر به منزل هايشان برگردند ؛ براي اينكه اينها نامه نوشتند براي مسئول دستگاه قضائي ، آنها هم ن شآء الله اقدام مي كنند . و همانطوري كه امروز باز من در بعضي از روزنامه ها ديدم كه جناب آقاي موسوي و همراهانشان از اغتشاشگرها كاملاً تبرّي كردند ، اين هم كه شده !

درايت هاي چند گانه مقام معظّم رهبري در خصوص حل مشكلات پس از انتخابات

مقام معظّم رهبري هم 4 ـ 3 تا كار كردند با واسطه يا بي واسطه . آن ديداري كه با اعضاي محترم ستادهاي اين 4 نامزد داشتند ، اين يك ديدار دوستانه و تفاهمي بود ، مهربانانه بود ؛ فرمايشات آن آقايان را گوش دادند ، خودشان هم فرمايشات فرمودند ؛ ولي اين مي تواند آن اختلاف دوّم را حل كند . اگر خداي ناكرده ما گرفتار اختلاف سوّم باشيم ، اين با ديدار رهبري حل نمي شود !! اين فقط سجده و ناله و دستگاه خدا مي خواهد و توبه وا نابه.
ولي اين بزرگوار كار خودش را كرده ؛ يعني شما كاملاً فرمايشات آن آقايان را شنيد ، اعضاي ستاد محترم آقاي موسوي ، آن آقايان بزرگوارهاي ديگر ، اين 4 نامزد محترم ؛ فرمايشات آنها را شنيد ، بعد سخنراني كردند . ديگر از اين دوستانه تر ، مهربانانه تر ؟! شما شخص اوّل مملكت ، مي بينيد تمام فرمايشات آن آقايان را شنيد .
( برادري ) ، معنايش همين است ! اين شنيده ، دستور اكيد هم به شوراي نگهبان داده كه شوراي نگهبان حرف هاي آنها را گوش بدهد .

عدم استفاده صاحبان علم غيب از ادراكات خود در صحنه اجتماع

ولي يك پرانتزي ما اينجا بايد باز بكنيم و آن اين است كه : نه ما علم غيب داريم ، نه خيلي ها ! اگر خود شما هم به جاي شوراي نگهبان بوديد ، چه كار مي كرديد ؟! شما مي فرمائيد كه : مثلاً فلان آقا در فلان صندوق ، اختلاف شده ؛ بسيار خوب شده ، مدركي داريد ؟ نه ! اين را عزيزان من ، خواهران من ، مادران من خوب گوش بدهيد ؛ آن كه علم غيب دارد و آن پيغمبر است، برابر علم غيب عمل نمي كند !! دنيا دار آزادي است . هر كسي ؛ اگر دنيا برابر با علم غيب عمل مي شد ، كسي به كمال نمي رسيد ! كمال در اين است كه اين شخص بتواند بيراهه برود و نرود .

قضاوت هاي پيامبر (صلی الله علیه وآله) بر اساس » قانون » و پرهيز آن حضرت از تكيه بر علم غيب خويش

در دو آيه قرآن بالصّراحه خدا به پيغمبر فرمود : مردم هر كاري كه مي كنند ؛ هم من مي دانم ، هم تو را آگاه مي كنم . قل اعملوا فسيري الله عملكم و رسوله (6). ما معتقديم پيغمبر و امام همه اعمال ما را مي بينند ، براي اينكه در قيامت بايد شهادت بدهد! امّا حضرت آمده ، صريحاً اعلام كرده كه: مردم ! بدانيد من فقط برابر » قانون » عمل مي كنم . من برابر علم غيب، مي دانم كه كي خلاف كرده ، امّا علم غيب منشأ فقه و حقوق نيست ! نّما اقض ي ب ينكم ب الأيمان و البيّنات ] اين ( نّما ) مفيد حصر است [(7). يعني هر كي شاهد آورد ، من حكم مي كنم ؛ هر كي قسم خورد ، من حكم مي كنم . امّا بنا بر اين نيست كه من براساس علم غيب عمل كنم .
لكن مردم ، خواهرها ، برادران بدانيد ! اين را ب الصّراحه فرمود كه : اگر كسي شاهد دروغ آورد ، يا قسم دروغ ايراد كرد ؛ آمد در محكمه ، من حكم كردم كه اين مال ، مال اوست ؛ مبادا بگويد : من رفتم محكمه پيغمبر ، از دست خود پيغمبر گرفتم ! اين ق طعأ م ن النّار(8) ؛ يك آتشي دارد خانه مي برد ، اين را هم بدانيد.

لزوم رعايت اخلاق سايه افكن بر قانون توسط همه اشخاص و گروهها

ما يك اخلاق داريم كه مكمل قانون است؛ يك اخلاق داريم ، ضامن اجراي قانون است ؛ يك اخلاق داريم ، پشتوانه قانون است . هر نقصي كه در قانون باشد ، اخلاق ترميم مي كند . بنابراين آنكه علم غيب دارد ، برابر علم غيب عمل
نمي كند . ايشان هم دستور دادند به شوراي نگهبان ، امروز هم سخنگوي شوراي نگهبان چند بار گفت ، امروز هم گفت كه از خود نامزدهاي محترم دعوت كرديم تشريف بياورند در جلسه رسمي شوراي نگهبان ؛ نه آنهائي كه مأمور انتخاباتند . چون شوراي نگهبان يك چند نفري را از اعضاي خودش براي انتخابات ، براي رعايت انتخابات ، انتخاب مي كند . همه اين آقايان كه مسئوليتي ندارند ! يك چند نفر انتخاب مي شوند براي كانديدا.
امّا الآن در جلسه رسمي ،اين نامزدهاي محترم را دعوت كردند كه تشريف بياورند ، فرمايشاتشان را بگويند . كجاي مملكت از اين شفاف تر ؟!! ممكن است خلاف بشود ، امّا وقتي كه ندانند كجا تقلّب شده ؛ نه شوراي نگهبان دستش باز است ، نه اينها هيچ مدركي قابل ارائه دارند . هر جائي كه مدرك هست ، هر جائي كه قانون هست ، ارائه مي كنند .

ضرورت فراهم نساختن بستر مناسب بهره برداري براي بيگانگان

خواهش من اين است : ما همانطوري كه خودمان چه در نماز جمعه ، چه در غير نماز جمعه حرف ها را مي گوئيم ، امّا مي گوئيم : برابر آنچه كه مال نظام است ، مال قانون است ؛ خواهش ما هم همين است كه همين جور عمل بشود . و گرنه بيگانه به دنبال همين صحنه راه مي افتد ؛ مثلاً آن جلسه اي كه همه اين آقايان نامزدها جمع شدند ، فرمودند : اغتشاش ها را ما محكوم مي كنيم ؛ اين كار بسيار خوبي است .

اجماع كشورهاي مختلف همسايه در هماهنگي با استكبار بر عليه ايران

الآن ما در كمربند گلوله ايم . كمربند گلوله يعني كمربند « مرگ » ! اين شرق ما افغانستان است كه آن طالبان بدتر از القاعده ، القاعده بدتر از طالبان گلوله هايش به طرف ايران است . غرب ما كه پشت سر هم ، وقتي حرم امام ما را بمب گذاري مي كنند ؛آيا به خود ما رحم مي كنند ؟ همين عسكريين را ! اينها هم گلوله هايشان به طرف ماست ، زير گوش مايند . هم سربازان انگليسي هستند ، هم سربازان آمريكائي . شيوخ بي عقل خليج فارس هم كه حيات خلوت آمريكا هستند . شما نگاه بكنيد در كويت ، در ابوظبي ، در بحرين ، در منامه ، در مسقط ؛ در همه جا اينها پايگاه نظامي دارند ، دستشان هم روي اين ماشه است ! اينها با كي دارند مي جنگند ؟! هيچ كسي در منطقه غير از ايران هست در برابر آمريكا و كشورهاي ديگر بايستد؟! براي يك وجب كويت ، اينها پايگاه نظامي درست كردند .
...يك دوستي مي گفت : مگركويت چه كاره است ؟ كويت را جك سياسي زدند . اين ماشين وقتي كه چرخش آسيب مي بيند ، جكي مي زنند كه بيايد بالا . گفت : كويت قابل ذكر نبود ! اين را جك سياسي زدند ، بالا آوردند كه در برابر ايران بايستد و عليه ايران مثلاً پايگاه درست كنند . اين شيوخ بي عقل خليج فارس قدم به قدم اينجا پايگاه دارند .
تركيه، پايگاه ا نجرليك خودش را در اختيار اين دو دشمن خون آشام ما قرار داد ! يعني آمريكا و اسرائيل . اين با او پيمان نظامي بسته ؛ اگر تركيه با آنها پيمان اقتصادي ، اجتماعي ، فرهنگي بسته بود ؛ ما مشكلي نداشتيم ! امّا پيمان نظامي بسته ، به بهانه ناتو . در همين پايگاه ا نجرليك تركيه ، هواپيماي شكاري مي تواند پرواز كند و مائيم و محصور به گلوله . در چنين فضائي بهترين راه براي ما « آرامش » است .

پذيرش نامزد حائز اكثريت آراء توسط همگان در متن آراء ملت

14 ميليون ، 14 ميليون است ؛ كم نيست ! اگر يك وقتي آنها يك رأي بيشتر دادند ، به رأي ما عمل كردند ؛ يعني به رأي ما 14 ميليوني عمل كردند . چرا ؟ براي اينكه ما كه 14 ميليونيم ، مثلاً به اين آقا رأي داديم ؛ ما دو تا رأي داديم . يك رأي به قانون اساسي داديم ، يك رأي به نماينده . آن رأيي كه ما به قانون اساسي داديم ، رأي همه است ، صد در صد است . يعني همه ما گفتيم : هر نامزدي كه رأي بيشتري آورد ، او نماينده ماست ؛ اين رأي ماست! يك رأي فرعي هم داديم .
مثلاً ما كه مي خواهيم اين خانه را بسازيم ، همه جمع شديم كه اين خانه چند تا اتاق داشته باشد . همه مان رأي داديم كه اين خانه مثلا ً يك اتاق مطالعه داشته باشد ، يك اتاق بزرگ باشد ، يك اتاق پذيرائي باشد ؛ 6 تا اتاق باشد . همه ما رأي داديم كه اينجا بايد 6 تا اتاق داشته باشد . بعد وقتي كه در جزئيات اختلاف كرديم ؛ بعضي ها مي گويند : آن اتاق مثلاً بزرگتر باشد ، آن اتاق كوچكتر باشد ؛ مي گوئيم : هر چي كه اكثريت گفتند ، برابر آن عمل مي كنيم . اگر اكثريت گفتند كه اين اتاق مثلاً 6 در 4 باشد ، يا فلان باشد ؛ ما چون قبلاً رأي داديم كه هر چه اكثريت گفت ، معتبر است ؛ آن رأي ماست ، آن رأي اصلي ماست . بنابراين بايد به رأي خودمان عمل بكنيم .
لزوم طي راههاي قانوني و پرهيز از به خيابان كشيدن طرفداران از سوي كانديداهاي معترض اگر خداي ناكرده تخلّفي شد ، مدركي داشتيم ؛ ارائه مي كنيم . الآن چند تا كار شده ؛ يكي نشست خود نامزدهاي محترم با شوراي محترم نگهبان ، يكي هم حتّي مقام رهبري فرمودند : اگر چنانچه احتياجي دارد به باز شماري بعضي از صندوق ها ، آن هم باز شماري مي كنند . اگر بخواهند به خيابان بكشند ، آن ديگر كنترلش از دست شما خواهرها و برادرها خارج مي شود ، آنوقت آن حادثه پيش مي آيد . نه معلوم است كي زد ، نه معلوم است كه ] چرا زدند [ ، نه معلوم است كه ] كه را زدند [ ! بنابراين اگر ما در آن اصل اوّل كه اختلافات سه گانه است خوب بررسي كنيم ، و اين جوانب را هم در نظر بگيريم ؛ و همه اين آقايان هم كه اين شورش را محكوم كردند ، امروز هم كه روزنامه ها نوشتند كه جناب آقاي موسوي يا آقايان ديگر شورش و اغتشاش را محكوم كرده اند ، همه علماء محكوم كرده اند ، مسئولين محكوم كرده اند ؛ يك كاري نكنيم كه اين حضور مردم يا اين نظام خداي ناكرده آسيب ببيند . اين دشمن اصلاً آماده است كه خداي ناكرده آشوبي بشود ، او استفاده بكند .

پي نوشت ها:

(1) مائده / 64
(2) مائده / 14
(3) انعام / 18 و 61
(4) انعام / 65
(5) مدّثر / 28
(6) توبه / 105
(7) الكافي / 7 / 414
(8) همان

منبع: kayhannews.ir