اسامی فارسی

قابوس
معرب از فارسی کاووس، نام پسر وشمگیر از امرای آل زیار
 
قباد
محبوب، شاه محبوب، سرور گرامی؛ در شاهنامه پهلوان ایرانی
 
قلندر
هر یک از افراد قلندریه، فرقه‌ای از صوفی که به دنیا بی توجه و نسبت به آداب و رسوم بی قید بوده‌اند.
 
قهرمان
(معرب پهلوان)، آن که در کار دشوار و مهمی مثل ورزش یا جنگ تلاش زیادی کرده و به شهرت رسیده است. دلاور؛ نگهبان و محافظ.


اسامی عربی

قائد
آن که جمعی از مردم را رهبری می‌کند، رهبر، پیشرو، پیشوا؛ رئیس قافله، کاروان سالار
 
قائم
ایستاده، به حالت عمودی قرار گرفته؛ لقب امام دوازدهم شیعیان که غایب است (عج)
 
قادر
دارای قدرت، توانا؛ از نامها و صفات خداوند.
 
قاسم
بخش‌کننده، مقسم، فرزند امام حسن(ع)
 
قانع
آن که به دارایی خود یا آنچه در اختیار دارد، راضی است و بسنده می‌کند، قناعت کننده، راضی و خرسند از جواب یا از سخنی که شنیده است، مُجاب
 
قاهر
مقهور کننده، چیره، توانا
 
قدرت
توانایی، توان، سلطه و نفوذ
 
قدرت‌الله
قدرت خداوند
 
قدوس
پاک و منزه؛ از نام‌ها و صفات خداوند
 
قدیر
توانا، قادر؛ از نامها و صفات خداوند.
 
قطب الدین
محور آیین و کیش
 
قنبر
نام یکی از تابعان علی (ع)
 
قَوام
استواری، استحکام
 
قَوام الدین
موجب استواری و استحکام دین
 
قَهار
نیرومند، پر زور؛ سلطه گر و غالب و چیره؛ از نامها و صفات خداوند
 
قَیس
با خودنمائی و برازندگی راه رفتن، سختی، اندازه کردن، چیزی را به چیزی قیاس و اندازه نمودن
 
قیطون
از شخصیتهای شاهنامه، نام پادشاه مصر در زمان حکومت اسکندر مقدونی
 
قیوم
قائم به ذات، بسیار پایدار، از نامهای خداوند


اسامی عبری

قارون
معرب از عبری، نام مردی ثروتمند از بنی اسرائیل معاصر موسی (ع)


اسامی لاتین

قیصر
معرب از لاتین، لقب پادشاهان روم و بعضی از کشورهای اروپایی


منبع: سایت ستاره