والدین چگونه باید به کودکان مبتلا به ضعف در خزانه لغت بیانی یا دریافتی، کمک کنند؟

شما تا حد زیادی می توانید خزانه لغت فرزندتان را بهبود ببخشید. درمان فردی به تنهایی تأثیر بسیار کمی بر خزانۂ لغت بیانی یا دریافتی کودک شما خواهد داشت، مگر اینکه به طور مستمر و منظم در خانه تقویت شود. متأسفانه، هیچ روش اصلاحی قابل دستیابی، وجود ندارد. در کودکان پیش دبستانی باید برای گسترش خزانه لغت، نقش فعال تری داشته باشید. گفتاردرمان کودک شما می تواند پیشنهادهای زیادی را بدهد که بر آن اساس بتوانید در زندگی روزمره تان به بهترین شکل با فرزندتان کار کنید. هنگام ورود به مدرسه، کودکان هر روز فرصت دارند کلمات جدید را یاد بگیرند، اما کمک و تقویت مستمر از سوی شما، مهم خواهد بود. کودکانی با تأخیر در خزانه لغت بیانی یا دریافتی، لازم است تمرین و تکرار زیادی داشته باشند تا کلمات جدید به ذهنشان بنشیند. باید بدانید، همان طور که قبلا اشاره کرده ام، فرزند شما موقعی می تواند در مورد کلمات بهترین یادگیری را داشته باشد که روی آنها فکر و در بسیاری از فرصتها از آنها استفاده کند. اگر کودک شما با نقص در خزانه لغت بیانی یا دریافتی تشخیص داده شود، در اینجا چند پیشنهاد برای شما ارائه می گردد:
 
• انجام یک تیمپانو گرام و ارزیابی افتراقی اصوات به صورت خالص توسط متخصص شنوایی سنجی (برای گوش و حلق و بینی می توانید به فرد دیگری مراجعه کنید) و مراجعه به پزشک یا پرستار مدرسه تا از عدم تجمع طولانی مدت در گوش میانی یا نبود یک مشکل شنیداری اطمینان حاصل شود.
 
• به روشنی و با صبر درباره هر چیزی با کودکتان بحث و گفتگو کنید و به سؤالهایش پاسخ دهید.
 
• تلاش کنید هنگام ارتباط کلامی با فرزند خود، از زبان به صورت دقیق و صحیح استفاده کنید. و در بسیاری از زمینه های متفاوت، از کلمات جدید بیشتر استفاده کنید.
 
• اگر کودک شما توانایی خواندن دارد، اجازه بدهید کلمه جدید را به شیوه های مختلفی که ممکن است، بنویسد.
 
• با بریدن تصاویری از مجله ها و کاتالوگ ها، یک کتاب تصویری درست کنید و از کودک بخواهید درباره تصاویر و ارتباط آنها با یکدیگر، توضیح دهد.
 
• موقع کار برای تداعی زبان توصیفی، انتخابهای مختلف را پیشنهاد کنید. برای مثال، تیمی، طعم پرتقال شیرین است یا شور؟ و تلاش کنید کودک نام طبقه بندیهای مختلف و انواع مختلف مربوط به آنها را از قبیل اثاثیه، جواهر و میوه ها، را یاد بگیرد.
 
• زمانی که می خواهید چیزهایی را که می بینید به همان صورت توصیف کنید، تا آنجا که می توانید از کلمات زیادی از قبیل بلند، نرم، پشمالو و... استفاده کنید.
 
• حتما معلم کلاس از شرایط کودک شما مطلع باشد و با آسیب شناس گفتار و زبان همکاری کند.
 
• داستانها را با صدای بلند بخوانید و در مورد آنها با فرزندتان بحث کنید.
 
این مشکل اهمیت دارد که شما ببینید عوامل دیگری نیز در این نقص مشارکت دارد. نمره درسی کودکانی که به طور معناداری با یکی از همسالانشان در سطح پایین تری قرار دارند، ممکن است به مشکلات هوشی یا مشکلات گذرای شنیداری مربوط باشد. اصلاح نقص خزانه لغت به آسانی امکان پذیر نیست، مگر اینکه مشکل شنیداری از نظر طبی درمان شود. ممکن است عوامل دخیل دیگر شامل ضعف انگیزشی در آزمون زبان بیگانه بودن زبان مورد استفاده در خانه یا مشکلات حافظه شنیداری (اختلالهای شنیداری) باشد. کودکانی با عقب ماندگی ذهنی، میزان خزانه لغت بیانی و دریافتی شان نیز به همان صورت کاهش پیدا خواهد کرد و زبان نیز جزء آن تعداد مهارتهایی است که باید ارزیابی شود و این کار تعیین کننده خواهد بود. این قبیل تشخیصها توسط یک گروه از متخصصان انجام می گیرد.ارتباط خوب میان خانه و مدرسه می تواند به تسریع فرایند درمان کمک کند و موجب حل مشکلات و تعیین راهبردهایی می گردد که این امر نیز باعث موفقیت فرزندتان در مدرسه خواهد شد. آسیب شناس زبان و گفتار، در صورت نیاز کودک شما به آزمایشهای مورد لزوم دیگر، به شما خواهد گفت.
 

مطالعه موردی: آنجلیکا Angelique

آنجلیک که در کلاس سوم ابتدایی بود، توسط معلم کلاسش به من ارجاع داده شد. او در درسهای ریاضی، هنر، موسیقی، تربیت بدنی، خواندن، زبانهای هنری و نوشتن عملکرد خیلی خوبی داشت. مشکل او در درک خواندن، علوم و تعلیمات اجتماعی بود. همچنین، معلم آنجلیک به این نکته اشاره کرده بود که او در مباحث کلاسی اظهارنظرهای نامربوط به موضوعات مورد گفتگو را ابراز می کند. او گاهی اوقات به سبب استفاده از مفاهیم مبهم و کلمات غلط، باعث سردرگمی کلاس می شود. در موقع انجام تکالیف منزل، برای پاسخ به سؤالهایی که باید مشخص می شد و از مجموعه کلمات جدیدی استفاده می نمود، زمان خیلی طولانی را صرف می کرد.
 
حتى اغلب اوقات فهمیدن سؤالها برای آنجلیک دشوار بود. هرچند او با مطالعه سخت و طولانی قادر بود امتحانات را بگذراند، اما حتی با شنیدن صدای زنگ، جلسه امتحان را بسیار طول می داد. به غیر از درسهای علوم اجتماعی و خواندن، نمره هایش در درسهای دیگر بالا بود.
 
آنجلیک از گفتگوهای اجتماعی اجتناب نمی کرد و در حقیقت دختری پرهیاهو و برون ریز بود. آنجلیک در ابتدای کلاس دوم برای دریافت خدمات جبرانی در جهت کمک به خواندن و درک مطلب، ارجاع شده بود. در مدت زمان کوتاهی که آموزش دید، برایش بسیار سودمند بوده و خزانه لغاتش بهبودی پیدا کرده بود. متأسفانه، لغات جدید اضافه شده، شرکت در این جلسات نیم ساعته در طول هفته را با دشواری مواجه کرده بود. علاوه بر این، تعداد زیادی از لغات اضافه شده در این کلاسهای تکمیلی، علاوه بر لغاتی که در کلاس مطرح می شدند، آموزش داده می شد. بدون تکرار و تمرین، به ابهام لغات هرچه بیشتر افزوده می شد. بنابراین، وقتی آنجلیک به کلاس سوم رسید، بیشتر از همکلاسی های خود عقب مانده بود. لذا وی را برای بررسی به گروه مطالعه کودک ارجاع دادند. پس از بحثهای انجام شده در مورد آنجلیک در گروه، از متخصص ناتوانیهای یادگیر مدرسه خواسته شد با معلم مشورت کند و از او بخواهد آنجلیک را در کلاس مورد مشاهده قرار دهد. پس از گفتگوهای انجام شده با مادر آنجلیک، مشخص شد برای تکمیل تکالیف تعیین شده در منزل و مطالعه آزمونها، مدت زمان زیاد و غیر معقولی را صرف می کند. ارزیابی هایی نیز توسط روانشناس و مشاور ناتوانیهای یادگیری، به عمل آمد. در این ارزیابی ها، موارد ادراکی و هیجانی که بتواند مشکلات آنجلیک را تبیین و توجیه کند، مشاهده نشد. توانایی آنجلیک در تکالیف غیر کلامی در مقایسه با تکالیف کلامی، تا حدودی بالاتر بود، هرچند نمره هر دو به طور مشخص در سطح متوسط قرار داشت.
 
با وجود این، هر دو آزمونگر به این نکته اشاره داشتند که آنجلیک اغلب در مورد سؤالها توضیح می خواست، زیرا نمی دانست چه کاری را باید انجام بدهد. او تعدادی از تکالیف را اشتباه می فهمید، اما وقتی از طریق ارائه چند مثال به او کمک می شد، به طور رضایت آمیزی آن را انجام میداد. وقتی شروع به صحبت کرد، زبانش مبهم بود و روان شناس با ترغیب و تشویق زیاد توانست به او بفهماند که مدادش را در میان خودکارهایی که در پایین هست، بگذارد.
 
از آنجا که آخر سال تحصیلی بود، ارزیابی های زیادی را در طول چندین هفته پشت سر هم انجام دادم تا اینکه آنجلیک وارد کلاس چهارم شد. در این کلاس، مشاهده شد آنجلیک کاستیهای آشکاری در خزانه لغت بیانی و دریافتی و به همان صورت در مهارتهای معناشناسی دارد. پس از یک جلسه مشاوره، پیشنهاد کردم آنجلیک به گروه کوچک درمانی ارجاع شود و با او دو بار در هفته بر روی این مهارتها و دیگر زمینه های مؤثر کار شود. علاوه بر درمان، بر روی تغییراتی در کلاس که چندان بی اهمیت نبود، اقدامهایی صورت گرفت. این تغییرات توسط معلم آنجلیک از طریق کمک کردن و مشورتهای دوره ای با من ادامه پیدا کرد. با اولویت بندی و محدود کردن فهرست خزانسه لغات و تکالیف و دوباره سازی آزمونها برای آنجلیک، وی توانست با وجود نقاط ضعفی که داشت، با موفقیت کلاس چهارم را پشت سر بگذارد.
 
اگر توجه کنیم، می بینیم که ریشه مشکلات آنجلیک در عرض چندین ماه پیگیری مشخص گردید. این فرایند غیرمعمول نیست و در حقیقت نشانگر تصویری است که غالب اوقات برای یک کودک در نظام مدارس عمومی نه در ایده آل بلکه در واقعیت، اتفاق می افتد. تأخیر میان ارجاع اولیه و زمان درمان، تأسف بار است. تشریفات اداری و قوانین موجود، به این مشکل بیشتر دامن می زند. شما از این طریق می توانید به فرزندتان کمک کنید تا اجازه دهید معلم ببیند آیا فرزندتان تکالیفش را به طور کامل انجام می دهد یا اینکه فرزند شما مستمرا از انجام تکالیفش خودداری می کند، مگر اینکه کنارش بنشینید و برای هر سؤال به او کمک کنید. بیشتر اوقات به نظر می رسد کودکان خود را به خوبی در کلاس سازگار می کنند، اما عملکردشان در منزل افت می کند. ارتباط خوب میان خانه و مدرسه می تواند به تسریع فرایند درمان کمک کند و موجب حل مشکلات و تعیین راهبردهایی می گردد که این امر نیز باعث موفقیت فرزندتان در مدرسه خواهد شد.
 
منبع: مشکلات گفتاری، زبانی و شنیداری کودکان، پاتریسا هاماگوچی، نادر باقری،علی غنایی، چاپ اول، انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد 1390