دوران جوانی
جوان در این مرحله بسیار حساس و زودرنج است و در مقابل رفتار دیگران به سرعت عکس العمل نشان می دهد. گاهی به فکر فرو می رود و زمانی به سخنان اطرافیان می اندیشد. به شدت از همسالان خود الگو می پذیرد و از رفتار آنان پیروی می کند.
او بسیار حساس و زودرنج است و در مقابل رفتار دیگران به سرعت عکس العمل نشان می دهد. گاهی به فکر فرو می رود و زمانی به سخنان اطرافیان می اندیشد. به شدت از همسالان خود الگو می پذیرد و از رفتار آنان پیروی می کند. سازگاری اجتماعی او دچار آشفتگی گردیده است. نیروی متراکمی که در وجودش نهفته است می خواهد به صورتی خود را نمایان کند.
بنابراین در رفتارش اظهار منیت و علاقه به تملک شخصی، ابراز وجود واظهار تعلق به گروه نمایان است. غالبا می خواهد در جمع مطرح شود و نقش و مسؤولیتی به عهده بگیرد. حالات و شخصیتش ناپایدار است و در بعضی اوقات نسبت به دیگران بی اعتماد و در کارها بی حوصله است. با کمبودهای خود به مقابله بر می خیزد، دیگر دوره وابستگی به سر آمده است و می خواهد زندگی مستقل خود را پایه ریزی کند.
اطرافیان بخصوص والدین باید این موقعیت بحرانی و بسیار حساس جوان را درک کنند و دریابند که باید با وی با محبت و ملاطفت و ظرافتی خاص برخورد نمایند، چنان که پیامبر بزرگ اسلام صلى الله علیه وسلم فرموده است: به شما سفارش می کنم که نسبت به جوانان مهربان باشید، زیرا آنان در این هنگام نازک دل هستند، لذا در بعضی از اوقات باید خطاهای جوان را نادیده گرفت و از آن چشم پوشی کرد، باید همواره اورا به خود نزدیک ساخته و اوقاتی را با او باشند و به نیازهای روحی و عاطفی او برسند.
در نتیجه برخوردهای صحیح والدین است که کم کم ویژگیهای دوران کودکی از میان می رود و نشانه های بزرگی و رشد یافتگی را در جوان خود احساس خواهند کرد. جوان در این دوره رشد ذهنی بیشتری پیدا می کند و از لحاظ ابزار ذهنی به بلوغ عقلی خود می رسد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) موقعیت او را در این دوره با کلمه وزیر تعبیر نموده اند؛ یعنی، او مرحله اطاعت وکار آزمایی را پشت سر نهاده و نقش وزیر را در کشور خانواده به عهده می گیرد.جوان به علت این که سنش کم است و کمتر از بزرگسالان گرفتار ناملایمات زندگی شده، دارای ذهنی خام و عاری از تجربه است. او کمتر از بزرگترها سرد و گرم روزگار را چشیده و با مشکلات و دشواریهای کمتری در زندگی رو به رو گردیده است.کودک قبل از بلوغ در محیط خانه مسؤولیتی ندارد، اما وقتی بالغ می شود باید مسؤولیت بپذیرد و قسمتی از بار سنگین خانواده را به دوش بکشد. به عبارت دیگر مشاور و یار و یاور پدر و مادر باشد و در تدابیر امور زندگی با وی تبادل نظر شود، در تصمیم گیریها مورد توجه قرار گیرد و به شخصیتش احترام گذاشته شود، تا بدین وسیله نیاز به تشخص طلبی و استقلال جویی وی ارضا شود.
در این دوران احساسات و گرایش دینی بروز و ظهور پیدا می کند، لذا باید شرایط و محیطی برای وی فراهم کرد، تا به طور کامل از جهت عقاید دینی اقناع گردد . والدین در وهله اول در برابر خود مسؤولند؛ یعنی، باید قبل از رسیدگی به فرزند، خود را اصلاح کنند و نفس خویش را از رذایل پاک و تزکیه نمایند. اولیا و مربیان تنها با آگاهی و شناخت می توانند در ارتباط با جوانان خود رفتاری مناسب از خود نشان دهند.
جوان برای درک بهتر خود و نیز آشنایی با محیط پیرامون خویش، نیاز به راهنمایی و آگاهی دارد. او همواره در حال رشد و نمو است و رشد جسمی اش به طور طبیعی، همراه باحالتها و هیجانهای روحی و عاطفی است. جسم جوان به شکل غیر ارادی به رشد خود ادامه می دهد و رشد روحی و روانی وی در ارتباط مستقیم و متقابل با جسم اوست. هنگامی جریان رشد، حالت طبیعی به خود می گیرد، که او از نظر فکری و اعتقادی در جهت صحیح و در مسیر طبیعی برنامه های تکاملی نظام آفرینش قرار گیرد.
بنابراین، جوان برای رشد روانی و سازندگی خود، نیازمند هدایت و راهنمایی مربیان صالح و خیراندیش است. از طرفی او نیازمند تفکر درباره خود و رفتار و اعمال و عکس العملهای خویش در محیط زندگی است. او باید چگونه زیستن را بیاموزد، بخصوص زمانی که به «هویت» خود پی می برد و کم کم خودش را پیدا می کند که من کیستم و در کجا هستم و چگونه باید باشم.
او باید پاسخ این سؤالها را بیابد تا بتواند در مسیر زندگی خود سنجیده گام بردارد و به آینده ای مطمئن و سعادتمند دست یابد . یکی از روان پزشکان می گوید: «من در تحقیقات فراوانی که درباره علت ناراحتیهای اشخاص انجام داده ام، به این نتیجه رسیده ام که این افراد، در دوران کودکی و جوانی، چگونه زیستن را به خوبی فرا نگرفته اند و به اندازه کافی راهنمایی نشده اند. بسیاری از آنان در حال حاضر، خود، پدر یا مادر هستند و دارای فرزندانی نیز می باشند. آنها بدون این که خودشان بخواهند و یا بدانند، ناراحتیهای روحی و روانی خود را به فرزندان منتقل می کنند.
جوان به علت این که سنش کم است و کمتر از بزرگسالان گرفتار ناملایمات زندگی شده، دارای ذهنی خام و عاری از تجربه است. او کمتر از بزرگترها سرد و گرم روزگار را چشیده و با مشکلات و دشواریهای کمتری در زندگی رو به رو گردیده است. ذهن پاک و ساده اش چندان فرصت انحراف و آلودگی پیدا نکرده و از طرفی چون به دوران کودکی نزدیک است، بهتر از افراد مسن، می تواند خاطره ها و حوادث دوران کودکی خود را به یاد بیاورد و علت بعضی از احساسها و رفتار خود را بفهمد تا در نتیجه، هرگاه رفتار ناپسندی از خود مشاهده کرد، به آسانی آن را علت یابی کرده و اصلاح نماید. جوان، هنوز قسمت بیشتر عمر خود را در پیش رو دارد. او با شناخت بهتر خود، می تواند از بروز واکنشهای نابهنجار در برابر پیشامدهای زندگی در آینده ، جلوگیری نماید .
منبع: والدین و مربیان مسؤول، رضا فرهادیان، چاپ پنجم، مؤسسه بوستان کتاب، قم 1392
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}