معقولیت گزارههای عرفانی دینی
ممکن است پارهای از عرفا پس از کشف و شهود توسط ذهن و ذهنیات و پیش فرض های خود، به تفسیر یافتههای حضوری بپردازند و تفسیر خود را که نوعی مکاشفه شیطانی و از سنخ علم حصولی است، مکاشفه ربانی و الهی تلقی کند.
ویژگیهای علم حضوری عبارتند از: واقعیت در کشونده (معلوم عین واقعیت علم است؛ در حالی که در علم حصولی سه امر متحقق است: درک کننده، در کشونده و واسطه که همان مفهوم با صورت ذهنی است. در مورد علم حضوری، شک، تصور، تصدیق، خطا، حافظه، تفکر، تعقل واستدلال معنا ندارد و همه این امور مربوط به علمهای حصولی است که به عالم ذهن ارتباط دارد. خطا در علم حضوری، بی معناست در حالی که در علم حصولی احتمال خطا وجود دارد. علم حصولی ممکن است با واقع مطابق باشد و ممکن است مطابق نباشد. راز خطاناپذیری علم حضوری در این است که خود واقعیت عینی بدون واسطه، مورد شهود قرار می گیرد؛ ولی واقعیت در علم حصولی، از رهگذر مفاهیم و صورتهای ذهنی حاصل می آید، که احتمال خطا و عدم مطابقت با واقع مفروض است، و مکاشفات شیطانی در عرفا یا اشتهای کاذب در مریض نیز از سنخ علوم حصولی و تفسیر علوم حضوری اند که خطابردارند. وقتی کسی تحت هدایت و تربیت استاد کامل مکملی قرار دارد، می تواند صحت و بطلان کشف های خود را با انطباق بر کشف های او دریابد؛ زیرا استاد به شهودات و احوالات شاگرد خویش کامة وقوف دارد و می تواند با راهنماییهای مناسب او را هدایت کند. میزان سوم برای اعتبار یا عدم اعتبار کشفها و شهودهای عرفانی، عقل است.چه بسا، عارفی از طریق خیال متصل و ذهنی خود چیزی را درک نماید و گمان کند که از سنخ علم حضوری و کشف عرفانی است، غافل از این که خیال متصل از سنخ علم حصولی و خطابردار است. همچنین ذهن انسان، مانند دستگاه خودکار از یافتههای حضوری تصویربرداری می کند و صورتها یا مفاهیم خاصی را در خود فراهم می آورد و به تجزیه و تحلیل و تفسیر درباره آنها می پردازد.
بنابراین ممکن است پارهای از عرفا پس از کشف و شهود توسط ذهن و ذهنیات و پیش فرض های خود، به تفسیر یافتههای حضوری بپردازند و تفسیر خود را که نوعی مکاشفه شیطانی و از سنخ علم حصولی است، مکاشفه ربانی و الهی تلقی کند. به همین دلیل، عارفان اسلامی، بحثی با عنوان «میزان عرفان» گشوده اند تا درستی و نادرستی کشفیات عرفا را تمییز دهند. در عرفان اسلامی به سه میزان عام، خاص و عقل اشاره شده است. مقصود از میزان عام، شریعت است؛ یعنی عارف برای اعتماد به کشفیات خود باید آنها را بر مضامین شریعت، منطبق نماید و فقط در صورت توافق و انطباق، نسبت به کشفیات اعتماد کند. مقصود از شریعت، مجموعه معارف و دستورالعمل هایی است که از طریق وحی به انسان نازل شده است. میزان دانستن شریعت و دین برای کشفیات عرفا و تمییز کشفیات حضوری الهی از القائات حصولی شیطانی پس از اثبات معقولیت گزارهها و آموزههای دین، ثابت است؛ یعنی نخست با روش عقلی، معقولیت گزارههایی چون وجود و صفات ذاتیه و فعلیه خداوند سبحان، ضرورت نیاز بشر به دین و اعتبار دین اسلام اثبات می شود. علاوه بر شریعت، میزان خاصی نزد عرفا تحت عنوان استاد کامل مطرح است. وقتی کسی تحت هدایت و تربیت استاد کامل مکملی قرار دارد، می تواند صحت و بطلان کشف های خود را با انطباق بر کشف های او دریابد؛ زیرا استاد به شهودات و احوالات شاگرد خویش کامة وقوف دارد و می تواند با راهنماییهای مناسب او را هدایت کند.
میزان سوم برای اعتبار یا عدم اعتبار کشفها و شهودهای عرفانی، عقل است. تبیین معیار بودن عقل در بحث «معقولیت گزارههای دینی- عقلی» بیان گردید. حاصل سخن آن که، اثبات پذیری گزارههای دینی- عرفانی از طریق علم حضوری، میسر است و علم حضوری نیز خطابردار نیست.شرور طبیعی همچون شرور اخلاقی، زاییده اراده و افعال ارادی انسانها است و حکمت و قضای الهی اقتضا می کند که اراده انسانها در طول اراده الهی قرار گیرد و خداوند اراده کرده است که با اراده انسان ها، خیر و شر را تحقق بخشد. این حقیقت، توسط عقل، شهود، تجربه بشری، فلسفه، عرفان و علوم تربیتی به دست نمی آید. این حقیقت، توسط آموزههای دینی، قرآن و سنت پیشوایان دین کشف می گردد. برای این که نقش اساسی دین الهی این است که روابط پنهان میان اعمال آدمیان و پاداش و جزای دنیوی و اخروی را به انسانها نشان دهد.
منبع: کلام نوین اسلامی، عبدالحسین خسروپناه، انتشارات تعلیم و تربیت اسلامی، چاپ اول، قم 1390
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}