آيا آثار مستشرقان قابل اعتماد است؟






موضوع استفاده از منابع و‌ آثار تحقيقي مستشرقان و مورخان خارجي همواره يكي از نكات قابل تأمل پژوهشگران و محققان در امر تاريخ‌نگاري بوده است. بعضي تاريخ‌نويسان معتقدند مستشرقان و تاريخ‌نگاران خارجي در بررسي رويدادهاي تاريخي بويژه تحولات مربوط به ايران و ديگر كشورهاي مسلمان ديدگاهها و جهت‌گيري‌هاي خاص خود را اعمال مي‌كنند و در نتيجه تاريخ را تحريف مي‌كنند. برخي ديگر در نقطه مقابل هستند و معتقدند دستاوردهاي بسياري از مورخان خارجي مبناي قضاوت درزمينه تحولات تاريخي است. در اين ميان دسته سومي هم هستند كه اعتقاد دارند هم منابع خارجي و هم منابع داخلي در تدوين بيطرفانه تاريخ مؤثر هستند و هر دو ممكن است دچار لغزش شوند. بنابراين نمي‌توان آثار تاريخ‌نويسان خارجي را به طور مطلق رد كرد و آنها را ناديده گرفت.
براي تبيين اين مقوله، ديدگاه تعدادي از صاحبنظران عرصه تاريخ‌نويسي را جويا شده ایم :
منابع خارجي را نبايد به طور مطلق مردود دانست
من معتقدم استفاده از منابع خارجي در امر تحقيق و نگارش تاريخ، خود بخود به معناي وابستگي نيست. بسياري از مورخان برجسته خارجي دستاوردهاي مفيدي دارند و نمي‌‌توان آنها را ناديده گرفت. ولي بايد دقت كرد كه در آثار مورخان خارجي تحريف مشاهده نشود. اين تحريف‌ها بايد شناسائي شوند و با واقعيت تطبيق داده شوند تا بتوان حقيقت را از لابلاي متون مورخان خارجي استخراج كرد. براي مثال من به آثار تاريخ‌نويسان خارجي راجع به كودتاي 28 مرداد بسيار مظنون هستم. آنها تحريفهاي فراواني دارند ولي بايد همه اين منابع را مطالعه كرد و ‌آنها را با واقعيتهاي آن حادثه تاريخي تطبيق داد. يك مورخ بايداز همه منابع خارجي استفاده كند ولي در نهايت تحليل و برداشت و تفسير خود را ارائه كند تا صرفاً بازگو كننده آثار ديگران در عرصه تاريخ نباشد. من روند تاريخ‌نگاري در كشور به ويژه آثار مبتني بر سند را در سالهاي پس از پيروزي انقلاب همين گونه مي‌بينم. البته بسياري از حقائق تاريخي وجود داشته كه هنوز گفته نشده ولي درآنچه كه توسط مورخين معاصر گفته شده، خلافي مشاهده نمي‌كنم. من معتقدم هنوز بسياري از اسناد وجود دارد كه بايد منتشر شود و تاريخ را به صورت مستند به جامعه ارائه كرد. توصيه من به دانشجويان و قشر جوان جوياي حقيقت آن است كه تاريخ معاصر ايران را به دقت مطالعه كنند. از صدر مشروطيت تا پيروزي انقلاب اسلامي اكثر نخست‌وزيران و نمايندگان مجلس برگزيدگان واقعي آراء مردم نبوده‌اند. اين امر ريشه بسياري از ضعفها و شكستها در كشور بوده و بايد نسل جوان و قشر كنجكاو كشور در اين رابطه به تحقيق و بررسي بپردازد و هر منبعي را در اين رابطه چه داخلي و خارجي مطالعه كند.

نبايد در تاريخ دچار افراط و تفريط شويم
ما در زمينه استفاده از منابع تاريخي قدري افراط و تفريط داريم. اعتقاد من اين است كه حتي نظريه ضد انقلاب را هم بايد مطالعه و درج كرد و از آن درتدوين تاريخ استفاده كرد. ما بايد همه چيز را در اختيار نسل جوان قرار دهيم و قضاوت را به عهده خوانندگان بگذاريم تاريخ چيزي نيست كه بتوان آن را مطابق ميل فردي گلچين كرد.
مورخان خارجي طبيعي است كه هيچگاه تاريخ واقع‌نگر و بيطرفانه را نمي‌نويسند يعني يا پول مي‌گيرند مطابق ميل ديگران خبر مي‌دهند و يا آن جوري كه خودشان مايلند مي‌نويسند. در هر حال بيان واقعيتها براي آنان «اصل» نيست ولي مطالعه ‌آثار آنان براي تكميل اطلاعات ما در زمينه تاريخ ضروري است. ما بايد همه نظرات را جمع‌آوري كنيم و نهايتاً نتيجه‌گيري خودمان را نيز داشته باشيم. «اطلب‌العلم ولو به سين» اعتقاد من اين است كه ما هنوز به اين مرحله نرسيده‌ايم. ما نبايد حقائق را حذف كنيم خواننده بايد خود عاقل باشد ـ ما بايد حقيقت را نشر دهيم ولي القا نكنيم القا كردن با اشاعه دادن فرق مي‌كند. ما شستشوي مغزي ندهيم ولي راه را نشان دهيم.
آثار نويسندگان خارجي را بايد پالايش كرد
ما نمي‌توانيم چشم‌ و گوش خود را به روي آثار منتشر شده از سوي مورخان و نويسندگان خارجي ببنديم. زيرا اين يك اشتباه محض است. آثاري كه مورخان خارجي ارائه مي‌دهند بعضاً جنبه تحقيقي دارد كه مفيدند ولي گاهي نيز جنبه اعمال نظر و يا سوء نظر دارد. اين وظيفه مورخ داخلي است كه منابع موجود خارجي را مطالعه كند و آنها را با استفاده از اسناد داخلي و شم پژوهشگري خود، اصلاح كند و به جامعه ارائه دهد. بدين ترتيب مي‌توان موارد انحراف و تحريف را از لابلاي متون خارجي شناسائي كرد.
مرحوم مطهري نقل مي‌كرد كه يكي از مستشرقان نوشته بود در ايران گروه ناشناخته‌اي به نام «اينيه» را كشف كرده است. اين مستشرق در ادامه توضيحات خود نوشته بود كه به تعدادي از امامزاده‌ها و مساجد ايران سركشي كرده و بر ديوارهاي اين اماكن عباراتي را از قبيل اين يادگاري فلاني است و اين يادگاري بهمان است را مشاهده كرد. وي سپس نتيجه‌گيري كرده كه اين عبارات بايد توسط يك گروه ناشناخته ولي متشكل برديوارها نوشته شده باشد. وي نام اين گروه را با اقتباس از كلمات اول جملاتشان «اينيه» نهاد. حال ممكن است اين كشف مضحك، يك جوان ايراني را به تأمل و تحقيق وادارد . مقصود من اين است كه بايد آثار نويسندگان خارجي را ديد و به پالايش آنها پرداخت نه آنكه آنها را طرد كرد.
در كار تحقيق بايد تعصب را كنار نهاد ولي متأسفانه در كشور ما در مقابل كساني كه از منابع خارجي بهره مي‌جويند دسته دومي نيز وجود دارند كه با تعصب خاصي به طرد منابع خارجي مي‌پردازند توصيه من به قشر كنجكاو و اهل تحقيق و تاريخ‌نويسي اين است كه اگر ظرفيت تحمل آثار گوناگون را ندارند، اين مسئوليت را رها كنند. اگر اهل كار نيستند به ميدان نيايند و اگر هستند شرائط كار در زمينه تحقيق تاريخي را درك كنند.
مورخ بايد جامع‌نگر باشد
يك مورخ در وهله اول بايد جامع‌نگر باشد. يعني تا جائي كه مي‌تواند اسناد مدارك مورد نياز خود را بدون هيچگونه سهل‌انگاري فراهم كند و با استفاده از آنها به تدوين تاريخ بپردازد. در اين ميان ما ناگزير به استفاده از آثار خارجي‌ها هستيم. زيرا آنها نيز اسنادي در اختيار دارند. و يك مورخ و پژوهشگر بايد اسناد را از پستوها بيرون بكشد و آن‌ها را مورد استفاده قرار دهد. هيچ سندي و هيچ منبعي در هيچ نقطه‌اي نبايد از نگاه يك مورخ جامع‌نگر به دور بماند.
در چنين شرائطي است كه مي‌توانيم نسل جستجو‌گر را از توجه به منابع يك سونگر خارجي به سمت آثار جامع داخلي سوق دهيم. توصيه من به قشر دانشجو و نسل جوان اين است كه اگر فكر مي‌كنند مي‌خواهند بر دانش خود در زمينه تاريخ معاصر بيفزايند بايد خود آستين بالا بزنند. جلو بيايند، قلم به دست بگيرند، بنويسند يا پژوهشگران را در تكميل تاريخ معاصر ياري رسانند. يك غواص تا به زير دريا نرود و خطرات را به جان نخرد نمي‌تواند مرواريد بيابد. محقق و تاريخ‌نويس نيز تا زماني كه پا پيش ننهد و وارد ميدان نشود كاري از پيش نمي‌برد.
در زمينه تاريخ از غربي‌ها عقب مانده‌ايم
ما در زمينه تاريخ‌نگاري و علم تاريخ، همانگونه كه در خيلي زمينه‌ها از غرب عقب‌تر هستيم، در اين زمينه نيز از غربيها عقب ‌مانده‌ايم. ميزان عقب‌ماندگي ما از غرب در زمينه علومي مانند شيمي، الكترونيك، كامپيوتر و صنايع برق به روشني قابل مشاهده است ولي در زمينه علوم انساني و از جمله تاريخ، اين عقب‌ماندگي را نمي‌توان به راحتي مشاهده كرد.
شما مشاهده كنيد ظرف 50 سال اخيراز مورخان و اساتيد رشته تاريخ در ايران، واقعاً چه تعداد مقاله در ژورنال‌ها و نشريات معتبر خارجي كه آخرين دستاوردهاي علوم مختلف را از صاحبان اين رشته‌ها در سراسر جهان به چاپ مي‌رسانند، به چاپ رسيده است. پاسخ، عددي نزديك به صفر است. اين عدم حضور در نشريات بين‌المللي به معني آن است كه چيزي براي گفتن نداريم. اين يك حجت است.
حجت دوم آن است كه بنده به عنوان كسي كه درس تحولات اجتماعي و سياسي تاريخ معاصر ايران را از دوره قاجار به اين طرف مي‌دهم، آثار و كتابهائي كه دانشجويان را در خلال درس به آن ارجاع مي‌دهم، همان كتاب‌ها و آثار 60 ـ 70 ـ 80 سال پيش است. يعني اينكه اگر مي‌‌خواهيد مشروطه و تحولاتش را بشناسيد و عصر مشروطه را بشناسيد چاره‌اي نداريد جز آنكه آثار مرحوم ناظم‌الاسلام كرماني، مرحوم شيخ يحيي دولت‌آبادي و مرحوم سيد‌احمد كسروي را بخوانيد. براي آنكه آثاري كه درباره مشروطيت و تحولات تاريخ معاصر ايران در دوره پهلوي و يا پس از انقلاب اسلامي منتشر شده، در مجموع «ايدئولوژيك زده» است و باعث سردرگمي و استيصال دانشجو مي‌شود. من معتقدم كه در تاريخ‌نويسي از غربيها عقب هستيم.
منبع: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی