پرورش شخصیت نونهالان
مهمترین اصلی که باید در نظام آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت در نظر گرفته شود؛ ارتباط تنگاتنگ بین تحول روانی انسان در هر مرحله از رشد با محتوای تربیتی و آموزشی است.
باید علاوه بر وسایل و امکانات، زمینههای برخورد کریمانه با جذبههای ایمانی را فراهم کرد و شرایط مساعد و لازم را در دسترس آنان قرار داد تا در فضایی معنوی و صمیمی، آزادانه و آگاهانه در راه پیشرفت تحصیلی و تربیتی بکوشند و در کسب ارزشهای والای اخلاقی به طور طبیعی به گزینشی خلاق دست یابند.
بهترین روش شناخت و پیش بینی تحول رشد و هدایت دانش آموزان بر اساس مشاهدات آنان در کارها و رفتارها و روابط واقعی با همسالان و هم شاگردیها در قالب شکل گیری گروههای آموزشی و یا پرورشی فعال نهفته است. از این مهمتر رهبری جهت دار گروههاست. در تعلیم و تربیت شیوه ای معین و ثابت و همیشگی نمی توان یافت که آن را برای عموم افراد تجویز نماییم، بلکه معلم و مربی باید پس از شناخت نظریه بنیادی اسلام درباره انسان و اطلاع از مراحل تحول و رشد و همچنین آگاهی نسبت به ارزشهای اصیل مکتبی، با مجموعه ای از روشها و تکنیکهای تربیتی آشنایی پیدا کند تا در شرایط مختلف، با در نظر گرفتن تفاوتهای فردی و تواناییها و ظرفیتهای گوناگون، آنها را در موقعیتهای مناسب با رفتار فرد سازش دهد، به طوری که هر فردی در جهت استعدادها و خلاقیتهای ویژه خود پرورش یابد. برخورد یکسان با افراد مختلف در شرایط متفاوت موجب رکود روند رشد و عدم پویایی شخص دانش آموز می شود و فرایند تعلیم و تربیت را که باید در حرکتی مداوم و جهت دار برای فعال کردن همه دانش آموزان و آماده سازی همه استعدادها، استمرار داشته باشد. گند می کند و بیشتر آنان را از گردونه تلاش و حرکت و داشتن انگیزه باز می دارد. بنابراین باید به شیوه ها و روشهای محدود قدیمی که معلم تنها به عنوان متکلم وحده و حاکم بی چون و چرا و مسلط در کلاس مطرح بود. پایان داده شود.
با امید به حرکت نوین فرهنگی - که از نهضت و انقلاب اسلامی برخاسته و پایههای تحول نظام بر آن استوار است، و با الهام از قرآن که براساس فطرت، انسان را تا ژرفترین معرفتها و حکمتها و اعطای علم اسما و کرامت به وی و با نگاهی نو در گستره ای نوین و اطمینان بخش می توان راهی را در پیش گرفت که جهان در انتظار آن است. چرا که تعلیم و تربیت اسلامی هم اکنون در مقام و موقعیتی قرار دارد که موضع گیریهای نوینش در حکم بزرگترین الگوها و نمونه ها، برای مردم دنیا و نهضتهای آزادی بخش مطرح است و رسالت غنا بخشیدن به نظام معاصر تعلیم و تربیت جهانی را برعهده دارد؛ یعنی ساختن نظامی نو و انسانی نو در جامعه ای توحیدی در پرتو معیارها و ارزشهای الهی . بنابراین، رشد و تکامل انسان را در این نظام، تنها باید در سایه رعایت تقوا و تزکیه در یک تعامل و تعاهد اجتماعی در فضایی معنوی و سرشار از روح ایمان و اعتقاد به کرامت انسانی در جهت مبدأ کمال جست و جو کرد.
به همین جهت باید تجدید نظری کلی در شناختها و روشها و شیوه های تربیتی و شرایط حاکم بر فضای نظام آموزشی موجود بنماییم. ژرف اندیشیدن، درست عمل کردن، اخلاص داشتن، تزکیه نمودن، تدبیر داشتن، ابداع کردن، نو دیدن، وسعت دید، سعه صدر و بردباری داشتن و طرف مقابل را تحمل کردن و صفات خوب و خصلتهای با ارزش دیگران را دیدنی طالب خیر و حق بودن و زیباییها را دوست داشتن، همه از ویژگیهای بلند و ارزشمند تربیتی اسلام است اصولا این ویژگیها بالقوه در سرشت انسان هست و با شکفتن این خصلتها و استعدادها به کمال می رسد.
مهمترین اصلی که باید در نظام آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت در نظر گرفته شود؛ ارتباط تنگاتنگ بین تحول روانی انسان در هر مرحله از رشد با محتوای تربیتی و آموزشی است. متناسب کردن آموزش و پرورش با تحول روحی دانش آموز یک ضرورت است. باید محتوای هر تعلیم و تربیت و یا آموزش و پرورشی با نیازها و کاربردها و فایده آن در زندگی همراه گردد، تا قابل درک و فهم شود و دانش آموز به آن تمایل نشان دهد و برای وی جاذبه داشته باشد و به فهم و درک عمیق آن نایل گردد.
کتابها و محتوای برنامه ها و شیوه های آموزشی و تربیتی را باید از نو بازسازی کرد، طرح درسها را با عنایت به این اصل طراحی کرد. در عین حال، اگر معلمانی مؤمن، دلسوز، آشنا و کارآزموده و فعال و علاقه مند در اختیار نداشته باشیم، مهمترین اصلاحات آموزشی و تغییرات بنیادی کتابهای درسی راه به جایی نمی برد. بنابراین در طراحی آموزشی و تربیتی مسأله کارورزی و آموزش و آماده سازی معلمان و مربیان، مسأله ای اساسی و زیربنایی است.
معلم و مربی نباید با فشار، دانش آموز را به صورت موجودی تابع و حرف شنو و پذیرنده صرف، تربیت کند، زیرا دانش آموز به محض شنیدن سخنرانیهای معلم و مربی، چیزی یاد نمی گیرد، بلکه شناخت و یادگیری واقعی که منجر به عمل شود. زمانی اتفاق می افتد که تجربه عملی و درون سازی فعال ذهنی خود دانش آموز در تعامل و تقابلی فکری در گروه صورت پذیرد. بنابر این، لازم است آموزش و پرورش در برنامه ریزی خود تجدید نظر کند و به دانش آموز فرصت دهد تا در قالب فعالیتهای گروهی با تأمل و تفکر و انگیزه، فرایند یادگیری را دنبال کند و مدرسه زمینه چنین امری را مهیا نماید.
فراهم کردن فضایی که دانش آموز به صورت زنده و فعال در یک کنش متقابل، تجربه کند و یاد بگیرد و تجارب خود را در عمل به کار گیرد و سپس به تفکر و ارزیابی بپردازد، کار ساده ای نیست. معلم باید دانش آموز را به تجربه وادارد و به او فرصت اندیشیدن بدهد به طوری که دانش آموز در هر مسؤولیت و تکلیفی، در جریان کار و عمل، بتواند هدف و انگیزه و رفتار خود را تحلیل منطقی نماید و به راه درست اندیشه و تحلیل و در نهایت، انتخاب و گزینش معیارهای صحیح دست یابد.
دانش آموز باید فرصت داشته باشد تا بازشناسی و کشف روابط بین پدیده را در ذهن خویش سازمان دهد و به تلاش و فعالیتی خود انگیخته - که بارقه اولیه آن را معلم در فرآیند آموزش ایجاد کرده است - مجهز گردد. این روحیه علمی را نمی توان تنها از طریق آموزش مستقیم و یا حتی دادن آزمونهای دشوار در مدرسه تأمین کرد. نباید به جای سخنرانیهای کلاسی به نمایش تصویر با وسایل آزمایشگاهی توسل جست ؛ بلکه کلام، تصویر، وسایل آزمایشگاهی و کارگاهی در هر حال جزء امکانات و لوازم اولیه و مورد نیاز یک کلاس فعال است، آنچه در این جامهم و مورد نظر است، طراحی آموزشی و تهیه پیش نیازها و پیش فرضها و سؤالات و بالاخره شیوه های اجرا است، تا برای دانش آموزان فضایی ایجاد کند که مکانیزمهای تحلیل و استدلال و قدرت تفکر و یافتن انگیزه و روحیه پژوهش را در آنان زنده نماید.
منبع: والدین و مربیان مسؤول، رضا فرهادیان، چاپ پنجم، مؤسسه بوستان کتاب، قم 1392
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}