اشتیاق به کمال مطلق
در تمام فطرتها بی استثناء عشق به کمال مطلق است؛ عشق به خداست. عذاب برای این است که ما نمیفهمیم، ما جاهلیم، عوضی می گیریم مسائل را
پرسش ها و پاسخ هایی به این تقریر ارایه شده است. مقدمات این برهان به صورت زیر تنظیم می شود: ۱-انسانها به طور فطری، اشتیاق به خدا دارند. ۲- هر اشتیاق فطری در انسان، متعلق خاص خود را در خارج دارد. نتیجه: متعلق اشتیاق فطری انسان به خدا در خارج وجود دارد و این متعلق، همان خداوند است. بزرگانی همچون امام خمینی و آیت الله جوادی آملی، این تقریر را پذیرفته اند. (2)حضرت امام خمینی (رضی الله عنه) در این باره می فرماید:
«و این بشر یک خاصیت هایی دارد که در هیچ موجودی نیست. من جمله این است که در فطرت بشری طلب قدرت مطلق است، نه قدرت محدود. طلب کمال مطلق است، نه کمال محدود. علم مطلق را می خواهد؟ قدرت مطلقه را میخواهد. و چون قدرت مطلق در غیر حق تعالی تحقق ندارد، بشربه فطرت، حق را میخواهد، و خودش نمیفهمد. یکی از ادله محکم اثبات کمال مطلق همین عشق بشر به کمال مطلق است. عشق فعلی دارد به کمال مطلق. نه به توقم کمال مطلق؛ به حقیقت کمال مطلق. عاشق فعلی بدون معشوق فعلى محال است. در اینجا توهم و ساختن نفسی تأثیر ندارد، برای اینکه فطرت دنبال واقعیت کمال مطلق است؛ نه دنبال یک توهم کمال مطلق تاکسی بگوید بازی خورده است. فطرت بازی نمیخورد. در فطرت همه بشر این است که کمال مطلق را میخواهد. و برای خودش هم میخواهد. بشر انحصار طلب است. کمال مطلق را میخواهد که خودش داشته باشد. حال آنکه اگر تمام زمین را به یکی بدهند، می رود دنبال آنچه ندارد. قانع نمی شود به آنچه دارد. دنبال آن چیزی است که ندارد، برای اینکه عشق به کمال مطلق دارد، عشق به قدرت مطلقه دارد. اگر تمام عالم را، تمام این کهکشان ها و تمام این سیارات و ثوابت و هرچه هست در تحت سلطه یک نفر بیاید، باز قانع نمی شود، برای اینکه اینها کمال مطلق نیست. تا نرسد به آنجایی که اتصال به دریای کمال مطلق پیدا کند و فانی در آنجا بشود، برایش اطمینان حاصل نمی شود. ألا بذکر الله تطمئن القلوب...... در تمام فطرتها بی استثناء عشق به کمال مطلق است؛ عشق به خداست.
عذاب برای این است که ما نمیفهمیم، ما جاهلیم، عوضی می گیریم مسائل را. اگر روی همین فطرت ما پیش برویم به کمال مطلق میرسیم» (3)و «تمام احکام الهی به طریق کلی به دو مقصد منقسم شود که یکی، اصلی و استقلالی؛ و دیگر فرعی و تبعی است، و جمیع دستورات الهیه به این دو مقصد، یا بی واسطه یابا واسطه، رجوع کند. مقصد اول- که اصلی است و استقلالی- توجه دادن فطرت است به کمال مطلق، که حق جل وعلا- وشئون ذاته وصفاته و افعالتیه او است که مباحث مبدأ و معاد و مقاصد ربوبیات از ایمان بالله و کتب و رسل و ملائکه و یوم الآخره، و أهم و عمده مراتب سلوک نفسانی و بسیاری از فروع احکام از قبیل مهمات صلاه و حج، به این مقصد مربوط است، یا بی واسطه یا با واسطه، مقصد دوم- که عرضی و تبعی است- تنفر دادن فطرت است از شجره خبیثه دنیا و طبیعت که ام النقائص و ام الأمراض است. و بسیاری از مسائل ربوبیات، و عمده دعوت های قرآنی و مواعظ الهیه و نبویه و ولویه، و عمده ابواب ارتیاض و سلوک، و کثیری از فروع شرعیات از قبیل صوم و صدقات واجبه و مستحبه، و تقوا و ترک فواحش و معاصی به آن رجوع کند».(4)
گسترده ترین برهانی که فیلسوفان غربی و اسلامی و منابع دینی همچون قرآن و روایات با بیان نشانه های آفاقی و انفسی، برای اثبات وجود خداوند عالم و قادر به کار برده اند، برهان «غایت شناختی» یا «اتقان صنع» یا «برهان نظم» است. این برهان، که در میان توده مردم از نظر منطقی و عرفی، پایگاه مورد اعتمادی دارد، احتمال نبودن خدا را به صفر نزدیک می کند.
سابقه این برهان در آثار و متون فلسفی به رساله تیمائوس افلاطون باز می گردد و آخرین برهان از براهین پنج گانه توماس آکویناس است. این برهان در کتاب «الهیات طبیعی» یا «شواهد وجود و صفات الهی از پدیده های طبیعت»، ویلیام پیلی شرح شده است. فلاسفه و متکلمان اسلامی، متقدم از برهان نظم برای اثبات ذات واجب استفاده نکرده و آن را تنها در بیان وحدت و علم الهی به کار برده اند. این برهان نزد حکمای متأخر بر اثبات ذات باری تعالی دلالت دارد. (5)
پینوشتها:
1. مولی محمد مهدی نراقی، انیس الموحدین ، ص ۹۳ – ۹۲. ". جهت اطلاع بیشتر از اشکالها و جوابها به: علی شیروانی، سرشت انسان پژوهشی در خداشناسی فطری، ص ۱۸۶ – ۱۸۳.
2. امام خمینی، آداب الصلوه؛ تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۰، و همو، شرح چهل حدیث تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۵ و جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، قم: اسراء، ۱۳۸۰، ص ۲۸۹.
3.صحیفه امام، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، ۱۳۷۰، ج 14، ص۲۰۰-۲۰۸.
4. حدیث جنود عقل و جهل، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، چاپ اول: بهار ۱۳۷۷، ص ۸۰،
5. عبدالله جوادی آملی، همان، ص ۲۲۷ و جعفر سبحانی، مدخل مسائل جدید در علم کلام، ص ۷۹ – ۷۸.
منبع: کلام نوین اسلامی، عبدالحسین خسروپناه، انتشارات تعلیم و تربیت اسلامی، چاپ اول، قم 1390
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}