واژه امام در قرآن

کلمه «امام» و جمع آن «ائمّه» مجموعاً دوازده بار در قرآن به کار رفته که هفت بار آن به صورت مفرد آمده و پنج بار به شکل جمع؛ بهر جهت این واژه در قرآن در معانی زیر به کار رفته است:

1. لوح محفوظ (1 بار)؛ «وَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ أَحْصَیْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ» (یس/ 12).
«و هر چیزی را در کارنامه‎ای روشن برشمردیم».

2. جاده و راه (1 بار)؛ «وَ إِنَّهُما لَبِإِمامٍ مُبِینٍ» (حجر/ 79).
«و آن دو (شهر، اکنون) بر سر راهی آشکار است».

3. تورات یا کتاب و پیشوا (2 بار)؛ «وَ مِنْ قَبْلِهِ کِتابُ مُوسى إِماماً وَ رَحْمَةً» (احقاف/ 12، هود/ 17).
«پیش از وی (نیز) کتاب موسی راهبر و مایه رحمت بوده است».

4. پیشوایان الهی و صالح (5 بار)؛ «قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً» (بقره/ 124).
«فرمود: من تو را پیشوای مردم قراردادم».

«وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا» (انبیاء/ 73، فرقان/ 74، قصص/ 50، سجده/ 24).
«و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما هدایت می‎کردند».

5. پیشوایان کفر و ضلالت (2 بار)؛ «فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ» (توبه/ 12 و قصص/ 41).
«پس با پیشوایان کفر بجنگید».

6. مفهوم جامعی که پیشوایان هدایت و ضلالت را هر دو شامل می‎شود (1 مورد)؛ «یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» (اسراء/ 71).
«یاد کن روزی را که هر گروهی را با پیشوایان فرا می‎خوانیم».


امام در لغت

واژه امام که از ماده «اَمّ» می‎باشد در اصل به معنای «قصد کردن» است. این کلمه در کتب لغت به معانی مختفی آمده، از جمله:

1. کسی که به او اقتدا می‎شود و در کارها پیشواست.

2. پیشوا؛ 3. معلِّم؛ 4. جاده و راه؛ و مانند آن.

ظاهراً ریشه همه آنها «قصد کردن همراه با توجّه خاص» است؛ لذا به مادر و اصل و اساس چیزی «اُمّ» گویند؛ چرا که مورد توجّه انسان است یا به مقتدا و پیشوا و رهبر «امام» گویند؛ چون مردم با توجه خاص به سراغ او می‎آیند.[1]


امام در اصطلاح

از مجموع آیاتی که ذکر شد ـ به کمک معانی لغوی ـ این برداشت را می‎توان کرد که: امام در اصطلاح اسلامی و مسلمین به «کسی یا چیزی می‎گویند که با فرمان الهی، راهنما و هدایتگران‎ ما به راه خداست خواه انسان باشد (مثل آیاتی که فرمود: «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا» و «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً») یا کتاب باشد (مثل آیه‎ای که می‎فرماید: «وَ مِنْ قَبْلِهِ کِتابُ مُوسى إِماماً وَ رَحْمَةً»).

همچنین این نکته بدست می‎آید که: امام در اسلام باید یک شرط داشته باشد و آن اینکه اگر امام «کتاب»‌باشد باید از جانب خدا بر رسول حق نازل شده باشد ( در جهت هدایتِ مردم). اگر «انسان» باشد، اولاً: باید از جانب خداوند معیّن شده باشد؛ چرا که تعبیر شده به «انّی جاعلک للناس اماماً» یا «و جعلنا هم ائمةً» و ثانیاً: معصوم باشد و به طور مطلق ستمگر نباشد (چه نسبت به خود، چه دیگران)؛ چرا که فرمود: «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» (بقره/ 124).

«پیمان من به بیدادگران نمی‎رسد».

خلاصه: امام در اصطلاح اسلامی (از دیدگاه قرآن) دو کاربرد دارد:

1. کتابی مُنْزَل از جانب خدا بر رسول الهی برای هدایت مردم؛

2. آن انسان تعیین شده از جانب خدا برای هدایت مردم که دارای مقام عصمت باشد.[2]


خصوصیات و ویژگیهای امام و مقام امامت

از بررسی آیات بدست می‎آید که هر کس دارای این منصب الهی است، باید دارای صفات و ویژگی‎های زیر ـ لا اقل ـ ‌باشد:

1. مقام عصمت: به دلیل آیه 124 سورة بقرة «لا ینال عهدی الظالمین»؛ یعنی، بدور از هر گونه ظلم (ظلم به خدا، خویشتن و دیگران) باشد.

2. مقام صبر: زمانی امام، این مقام را دارا خواهد بود که:‌دارای مقام صبر (آن هم صبر مطلق که شامل انواع امتحانات و آزمایش‎ها می‎شود) باشد؛ «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِ‏آیاتِنا یُوقِنُونَ» (سجده/ 24) «و چون شکیبایی کردند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت می‎کردند».

3. مقام یقین: امام، پیش از مقام صبر باید دارای مقام یقین باشد؛

«و کانوا بآیاتنا یوقنون» که به دنبال آیه قبل آمده.

یا درباره حضرت ابراهیم ـ پیش از رسیدن به مقام امامت ـ می‎خوانیم «وَ کَذلِکَ نُرِی إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ» (انعام/ 75) «و این گونه ملکوت آسمانها را به ابراهیم نمایاندیم تا از جملة‌یقین کنندگان باشد». از این آیات درمی‎یابیم که باطن و حقیقت جهان برای امام مکشوف است و از اعمال و دل‎های مردم باخبر می‎باشد.

4. منصب الهی (تعیین از جانب خدا)؛ به دلیل آیاتی چون:
«إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً» (بقره/ 124)، و «جعلناهم ائمه» (انبیاء/ 73)، «و نجعلهم ائمه» (قصص/ 5)، و مانند این آیات.

5. هدایت‎گری: امام برحق کارش هدایت و رهبری جامعه به سوی اهداف و آرمان‎های الهی و سعادت است که از «عالم امر» فرمان می‎گیرد. «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا» (انبیاء/ 73) « وَ جَعَلْنامنهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا» (سجده/ 24).

عالم امر، همان عالم ملکوت است که خداوند در جای دیگر می‎فرماید:
«إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ ـ فَسُبْحانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ» (یس / 82 و 83) «چون به چیزی اراده فرماید کارش این بس که می‎گوید: باش پس (بی‎درنگ) موجود می‎شود، پس پاک است آن کسی که ملکوت هر چیزی در دست اوست و به سوی اوست که بازگردانیده می‎شوید».
طبق این آیات، امام کسی است که جنبة ملکوتی موجودات را رهبری کند و جوامع بشری را نیز به مقصد نهایی خویش، یعنی آشنایی با خداو احیای ارزش‎های الهی برساند و سعادت آن‎ها را تضمین کند.

6. واسطه فیض خداوند: امام بر حق واسطة فیض الهی در اموری چون: انجام دادن نیکی‎ها، برپاداشتن نماز، پرداخت زکات و عبادت می‎باشند؛ «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِیتاءَ الزَّکاةِ وَ کانُوا لَنا عابِدِینَ» (انبیاء/ 73). «و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما هدایت می‎کردند و به ایشان انجام دادن کارهای نیک و برپاداشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندة ما بودند.


اصول مسائل امامت[3]

از بررسی آیة 124 سورة بقره و سایر آیات مربوط به امامت، می‎توان اصول ذیل را نتیجه گرفت:

1. امامت یک منصب مجعول و قرار دادی از سوی خداوند است؛

2. امام باید معصوم به عصمت الهی باشد؛

3. هر زمان که مردمی روی زمین زندگی می‎کنند باید امامی در میان آن‎ها باشد؛

4. امام باید از طرف خدا تأیید شود؛

5. اعمال مردم از امام پنهان نیست؛

6. امام باید کلیه اموری را که در دنیا وآخرت مورد احتیاج مردم است، بداند؛

7. محال است در میان مردم کسی پیدا شود که در فضایل نفسانی از امام برتر باشد.


نتیجه

مقام امام و امامتی که در قرآن مطرح است (امام به معنای پیشوای بر حق و عادل ره‎یافته)، مقامی بس والا و عالی است که فقط برخی از پیامبران به این منصب الهی دست می‎یابند (لذا در آیه 24 سورة سجده تعبیر به «منهم»؛ یعنی بعضی ازآنها شده «و جعلنا منهم ائمة یهدون بأمرنا»؛ همچنان که حضرت ابراهیم ـ علیه السّلام ـ با اینکه مقام نبوت را دارا بود پس از امتحانات و آزمایش‎هایی که سربلند از آنها بیرون آمده، به این مقام می‎رسد (قل انّی جاعلک للناس اماماً).

امام کسی است که دارای روحیة صبر بلند و یقین و کشف و شهودات است و عالم ملکوت را مشاهده می‎کند، باران و رحمت ونعمت‎های الهی به واسطة او نازل می‎شود، حجت زمین و زمان است.

این مقام آخرین مرحله سیر تکاملی انسان است و به تعبیر قرآن «عهد» خداست که به «جعل» و یقین الهی است ـ نه به رأی و شورا و انتخاب مردم ـ حتی رسول خدا ـ‌ صلّی الله علی و آله ـ هم مستقیماً نمی‎تواند امام را معرّفی کند؛ بلکه به دست خالق جهان است.

دیگر اینکه، امامت تنها رهبری ظاهری دینی و دنیوی نیست، بلکه جهان آفرینش و تکوین را زیر نظر دارد. مقام امامت در واقع تحقّق بخشیدن به برنامه‎ی الهی، اعم از حکومت و اجرای احکام الهی و تربیت و پرورش نفوس انسانی، در ظاهر و باطن است.[4]


پی نوشت:
[1] . کتب لغت مشهور، تفاسیر المیزان، نمونة ذیل آیة 124، سورة بقره و واژه امام و پیام قرآن، ناصر مکارم شیرازی، ج 9.
[2] . معالم المدرستین، عسکری، سید مرتضی، ج 1، صص 160 و 161.
[3] . المیزان، ترجمة ناصر مکارم شیرازی، ج 1، ص 379، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی، چ 2، 1364.
[4] . به تفاسیر المیزان، نمونه ذیل آیات امامت (که جلوتر آوردیم) و همچنین پیام قرآن، ناصر مکارم شیرازی و همکاران، ج 9 و امامت (مجموعه سخنرانی چاپ شده) مطهری، مرتضی مراجعه شود.

منبع: مرکز مطالعات شیعه