صداقت و تقواي علمي معين
صداقت و تقواي علمي معين
صداقت و تقواي علمي معين
دکتر محمد معین در خانوادهای متدین در رشت به دنیا آمد بر طبق دستخطی که درباره زندگی خود نوشته، تاریخ تولد وی سال ۱۲۹۳ است. او که نخستين فرزند خانواده بود، در شش سالگی مادرش را از دست داد و پنج روز بعد از فوت مادر، پدرش شيخ ابوالقاسم نیز درگذشت. جد پدری او شیخ محمدتقی معین العلما که از علمای روحانی بود، به تربیت وی همت گذاشت. محمد معین ترقیات علمی و معنوی خود را مدیون او میدانست. جد مادری او شیخ محمد سعیر نیز از علما و مدرسان علوم قدیمه بود.
محمد معین تحصیلات دبستانی را در دبستان اسلامی به پایان برد. در رشت دوره اول متوسطه را در دبیرستان نمره يك (که بعدها به نام دبیرستان دولتی شاهپور خوانده شد) و دوره دوم متوسطه را در رشته ادبی در دبیرستان دارالفنون تهران به پایان رساند. در اوان تحصیل در متوسطه، صرف و نحو عربی و بخشی از علوم قدیمه را نزد جد خویش و مرحوم سید مهدی رشت آبادی فرا گرفت. در سال ۱۳۱۰ در دانشسرای عالی در رشته ادبیات و فلسفه علوم تربیتی به تحصیل پرداخت. در سال ۱۳۱۳ با نوشتن پایاننامهای به زبان فرانسه در مورد شاعر فرانسوی «لوکنت دولیل» در رشته ادبیات و فلسفه به اخذ مدرک لیسانس نایل شد.
پس از طی دوره شش ماهه دانشکده افسری احتیاط، شش ماه اول سال ۱۳۱۴ را به خدمت افسری گذرانید و در مهر آن سال به دبیری دبیرستان شاهپور اهواز منصوب شد. پس از سه ماه، رئيس دانشسرای شبانه روزی اهواز شد و در عین حال عضویت تحقیق اوقاف و ریاست پیشاهنگی و تربیت بدنی استان ششم به عهده وی بود. در همین ایام به وسیله مکاتبه با آموزشگاه روانشناسی بروکسل، روانشناسی عملی و دیگر شعب آن از قبیل خط شناسی ، قیافه شناسی و مغزشناسی را فراگرفت.
در سال ۱۳۱۸ به تهران منتقل شد. در حین تصدی معاونت و سپس کفالت اداره دانشسراها در وزارت فرهنگ، برای دوره دکترا در ادبیات فارسی دردانشگاه تهران ثبت نام كرد. پس از چندی با حفظ سمت به دبیری دانشکده ادبیات منصوب شد. ۱۷شهریور سال۱۳۲۱ از پاياننامه دكترايش با عنوان «مزديسنا و تأثير آن در ادبيات پارسي» دفاع كرد و پایان نامه او با قید «بسیار خوب» پذيرفته و معين به عنوان نخستين دكتر ادبيات فارسي در ايران شناخته شد و از آن پس به سمت دانشيار و سپس به سمت استاد كرسي (تحقيق در متون ادبي)در دانشكده ادبيات برگزيده شد. در ۱۳۲۱ ازدواج کرد که نتیجه آن ۴ فرزند است. از آغاز سال ۱۳۲۵ شمسی که طبع لغت نامه علامه مرحوم علی اکبر دهخدا طبق قانون، در مجلس شورای ملی شروع شد،دکتر معین به همکاری وی برگزیده شد. در دی ۱۳۳۴ با موافقت علامه دهخدا، سازمان لغت نامه از منزل شخصی آن مرحوم به مجلس شورای ملی منتقل شد و طبق وصیتنامه دهخدا، دکتر معین به ریاست امور علمی آن سازمان منصوب گردید.در اسفند ۱۳۳۶ سازمان مذکور به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران انتقال یافت و طبق اساسنامه مصوب شورای دانشگاه، ریاست سازمان لغت نامه به عهده وی محول شد. وی این سمت را تا آخرین روزی که دچار سکته شد، به عهده داشت.
محمد معین در ۹ آذر ۱۳۴۵ پس از بازگشت از ترکیه، در دفتر گروه زبان و ادبیات فارسی دچار بیهوشی موقت شد. او را به بیمارستان آریا تهران منتقل كردند و در آنجا بستری شد. ظاهراً بر اثر اشتباه پزشک بیمارستان، به بیهوشی عمیق (اغما) چندساله فرو رفت. آشنایان، وی را به کانادا منتقل کردند، ولی چون بهبودی در وضعیت دکتر مشاهده نشد، او را به ایران بازگرداندند و در بیمارستان بستری کردند. ایشان در روز ۱۳ تیرماه ۱۳۵۰ پس از چند سال بيهوشي درگذشت.
در تابستان ۱۳۳۶ جزو هیأت اعزامی دولت و دانشگاه تهران به کنگره خاورشناسی که در مونیخ منعقد شد، به اروپا عزیمت کرد و مدتی در سوئیس و آلمان به تتبع پرداخت.در کنگره مزبور، به عضویت «کمیته مجموعه کتیبههای ایرانی» و کمیته تألیف «فرهنگ پهلوی» منصوب شد و خطابهای تحت عنوان «هورقلیا» به زبان فرانسه ایراد كرد که خلاصه آن در مجموعه سخنرانیهای کنگره مزبور درج شد. در همین کنگره دوره «برهان قاطع» که به تصحیح و تحشیه ایشان رسید از طرف استاد «هنینگ» و استاد «بنونیست» و دکتر محمد باقر (از پاکستان) مورد تقدیر قرار گرفت.
در آذر ۱۳۳۶ به دعوت دانشگاهها و آکادمی های مسکو و لنینگراد و باکو، برای مشاهده موسسات علمی و ایراد سخنرانیها در باب فرهنگ و ادب ایران و رفع بعض اشکالات متون ادبی و دستور زبان فارسی به کشور اتحاد جماهیر شوروی عزیمت كرد.
در ژانویه همان سال در «موتمر اسلامی» که در لاهور پاکستان منعقد شد، شرکت کرد و در باب «صلح در نظر جلال الدین مولوی» به انگلیسی سخنرانی کرد که در مجموعه موتمر به تبع رسید.
در فروردین۱۳۳۷ از طرف «انجمن تتبعات علمی پاریس» (C.N.R.S) برای مشاهده موسسات علمی فرانسه و ایراد سخنرانی در دانشگاه پاریس دعوت شد و تا آخر تابستان آن سال در فرانسه بود. در این مدت یک سلسله سخنرانی در مدرسه تتبعات عالیه در باب تصوف ایرانی و فِرَق آنها و شیخیه ایراد كرد که گزارش آن در سالنامه 59ـ1958 مدرسه مزبور مندرج است. علاوه بر این، درباره جلالالدین محمد بلخی هم در دانشکده ادبیات دانشگاه سوربن سخنراني ايراد كرد. در همین ایام به عضویت انجمن خاورشناسان (Societe Iasiatique) در پاریس و انجمن فلسفی ارنست رنان پاریس نایل آمد. ضمناً چندی در کتابخانهها و موزههای بلژیک و هلند به مطالعه پرداخت.در سال۱۳۴۲ به دعوت دانشگاه پرینستون آمریکا به آن کشور رفت. در آذر ۱۳۴۵ برای شرکت در کنفرانس فرهنگ منطقه ای، به مدت یک هفته به ترکیه عزیمت كرد.
در تابستان ۱۳۳۷ بنا به تصویب هیأت وزیران ایران، به عضویت فرهنگستان ایران انتخاب شد و این انتخاب در پاییز۱۳۴۰ مجدداً تایید شد. در مهر ۱۳۳۷ به عنوان «استاد ممتحن خارجی» دانشگاه پنجاب (پاکستان) برای مطالعه و اظهارنظر در رسالههای دکترا آن دانشگاه برگزیده شد. از سال۱۳۲۴ با پروفسور هانری کربن در تصحیح و نقد متون فلسفی و عرفانی فارسی و عربی همکاری داشت. در نتیجه این همکاری، یک سلسله کتب فارسی و عربی از طرف انیستیتوی ایران و فرانسه منتشر شده است.
در آذر ۱۳۳۸، از مرحوم نیما یوشیج، پیشوای شعر نو در ایران، وصیتنامهای بهدست آمد که در آن دکتر معین را بدون اینکه او را دیده باشد، به عنوان وصی تعیین کرده بود تا اشعار وی را بررسی کند و قسمت های لازم را انتشار دهد و انتخاب و چاپ اشعار آن مرحوم نیز تحت نظر وی باشد.
از ۹ تا ۱۵ شهریور ۱۳۴۵، ریاست کمیسیون ادبیات را در کنگره جهانی ایران شناسان عهده دار بود.
ـ فرهنگ فارسی معروف به «فرهنگ معین»؛ دوره کامل فرهنگ فارسی، شامل لغات فارسی، لغات و ترکیبات عربی متداول در فارسی، لغات اروپایی که به تدریج در فارسی وارد شده و اعلام اشخاص، اعلام جغرافیایی، در شش مجلد، انتشارات امیر کبیر.
ـ جلد اول «حافظ شیرین سخن»، ۱۳۱۹.
ـ یک قطعه شعر در پارسی باستان، ۱۳۲۲.
ـ یوشت فریان و مرزبان نامه. تهران: ۱۳۲۲.
ـ شاهان کیانی و هخامنشی در آثار الباقیه، ۱۳۲۴.
ـ ارداویرافنامه، ۱۳۲۵.
ـ روزشماری در ایران باستان و آثار آن در ادبیات پارسی، ۱۳۲۵.
ـ مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۲۶.
ـ شماره هفت و هفت پیکر نظامی، انتشارات مجله پشوتن، ۱۳۲۷.
ـ حکمت اشراق و فرهنگ ایران، ۱۳۲۹.
ـ مفرد و جمع، ۱۳۴۰.
ـ اسم مصدر ـ حاصل مصدر، امیر کبیر، ۱۳۳۱.
ـ امیر خسرو دهلوی، مجله مهر، ۱۳۳۱.
ـ هورقلیا، مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران.
ـ لغات فارسی ابن سینا. تهران: مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، ۱۳۳۳.
ـ نصيرالدین طوسی: زبان ادبیات پارسی، مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، ۱۳۲۵.
ـ ستاره ناهید یا داستان خرداد و امرداد (نثر و نظم)، ۱۳۱۶.
ـ «دانشنامه علائی» تألیف ابنسینا، انجمن آثار ملی، ۱۳۳۱.
ـ «چهار مقاله» تألیف نظامی عروضی سمرقندی، با شرح لغات و توضیح عبارات مشکل و نسخه بدلها، دانشگاه تهران، ۱۳۳۱.
ـ مجموعه اشعار دهخدا، با مقدمه مشروح در ترجمه احوال و آثار وي، ۱۳۳۴.
ـ. جامع الحکمتین، اثر ناصر خسرو، انیستیتوی ایران و فرانسه، ۱۳۳۲.
ـ شرح قصیده ابوالهیثم، انیستیتوی ایران و فرانسه، ۱۳۳۴.
ـ برهان قاطع، اثر محمدحسین بن خلف تبریزی، ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۵.
ـ جوامع الحکایات، اثر عوفی، دانشگاه تهران، ۱۳۳۵.
ـ عبهر العاشقین، روزبهان بقلی شیرازی، انیستیتو ایران و فرانسه، ۱۳۳۷.
ـ و.ب.هینگ. کتیبههای پهلوی، مجله یغما، ۱۳۲۹.
ـ «خسرو کواتان و ریدک وی»، ترجمه از پهلوی، مجله آموزش و پرورش، ۱۳۲۳.
ـ دکتر ر. گیرشمن، «ایران»، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتب، ۱۳۳۶.
الف – بخش لغات شامل مواد، املاء، تلفظ، اصل و ريشه، دستور، معاني و مفاهيم، شواهد و امثله، مترادف و متضاد، توضيح، لغات مصوب فرهنگستان است.
ب ـ بخش تركيبات خارجي شامل مواد املاء، تلفظ، اصل و ريشه، دستور، معاني و شرح اعلام، شواهد، توضيح، تواريخ، نامهاي مصوب فرهنگستان است. بهطور كلي با استفاده از فرهنگ معين ميتوان اطلاعاتي از لغات و اصطلاحات فارسي، ايراني، عربي، تركي، مغولي، هندي و لغات زبانهاي اروپايي مستعمل در فارسي اعم از فصيح و عاميانه پي برد و نيز از تلفظ، ريشه و وجه اشتقاق و تركيبات آشنا شد.
دكتر محمد معين معتقد بود كه هيچ فرهنگ لغت كاملي كار يك تن نبايد و نمي تواند باشد.
معين در اين فرهنگ از300 هزار فيش كه با همكاري گروهي از دوستان فاضل خود و بالغ بر 400 دانشجو در طي 20 سال فراهم كرده بود، استفاده كرد.
دكتر عبدالحسين فرزاد ميگويد: «صداقت و تقواي علمي، مشهورترين خصيصه دكتر معين بود و لذا علامه علياكبر دهخدا نويسنده و شاعر و متفكر بزرگ، دكتر معين را بهعنوان نزديكترين همكاران و مشاور خويش برگزيد و همين صداقت و درستي او بود كه شاعر بزرگ دوران معاصر ايران نيما يوشيج را بر آن داشت تا آن حركت جاودانه را در مورد دكتر معين انجام دهد.»
چه نيما يوشيج در وصيت نامه خود آورده بود: « بعد از من هيچكس حق دست زدن به آثار من را ندارد، به جز دكتر محمد معين، اگرچه او مخالف ذوق من باشد...
دكتر محمد معين كه مثل صحيح علم و دانش است كاغذهاي مرا باز كند...
دكتر محمد معين كه هنوز او را نديدهام مثل كسي است كه او را ديدهام. اگر شرعا ميتوانم قيم داشته باشم، دكتر محمد معين قيم من است ولو اينكه او شعر مرا دوست نداشته باشد...»
منبع:روزنامه اطلاعات /س
محمد معین تحصیلات دبستانی را در دبستان اسلامی به پایان برد. در رشت دوره اول متوسطه را در دبیرستان نمره يك (که بعدها به نام دبیرستان دولتی شاهپور خوانده شد) و دوره دوم متوسطه را در رشته ادبی در دبیرستان دارالفنون تهران به پایان رساند. در اوان تحصیل در متوسطه، صرف و نحو عربی و بخشی از علوم قدیمه را نزد جد خویش و مرحوم سید مهدی رشت آبادی فرا گرفت. در سال ۱۳۱۰ در دانشسرای عالی در رشته ادبیات و فلسفه علوم تربیتی به تحصیل پرداخت. در سال ۱۳۱۳ با نوشتن پایاننامهای به زبان فرانسه در مورد شاعر فرانسوی «لوکنت دولیل» در رشته ادبیات و فلسفه به اخذ مدرک لیسانس نایل شد.
پس از طی دوره شش ماهه دانشکده افسری احتیاط، شش ماه اول سال ۱۳۱۴ را به خدمت افسری گذرانید و در مهر آن سال به دبیری دبیرستان شاهپور اهواز منصوب شد. پس از سه ماه، رئيس دانشسرای شبانه روزی اهواز شد و در عین حال عضویت تحقیق اوقاف و ریاست پیشاهنگی و تربیت بدنی استان ششم به عهده وی بود. در همین ایام به وسیله مکاتبه با آموزشگاه روانشناسی بروکسل، روانشناسی عملی و دیگر شعب آن از قبیل خط شناسی ، قیافه شناسی و مغزشناسی را فراگرفت.
در سال ۱۳۱۸ به تهران منتقل شد. در حین تصدی معاونت و سپس کفالت اداره دانشسراها در وزارت فرهنگ، برای دوره دکترا در ادبیات فارسی دردانشگاه تهران ثبت نام كرد. پس از چندی با حفظ سمت به دبیری دانشکده ادبیات منصوب شد. ۱۷شهریور سال۱۳۲۱ از پاياننامه دكترايش با عنوان «مزديسنا و تأثير آن در ادبيات پارسي» دفاع كرد و پایان نامه او با قید «بسیار خوب» پذيرفته و معين به عنوان نخستين دكتر ادبيات فارسي در ايران شناخته شد و از آن پس به سمت دانشيار و سپس به سمت استاد كرسي (تحقيق در متون ادبي)در دانشكده ادبيات برگزيده شد. در ۱۳۲۱ ازدواج کرد که نتیجه آن ۴ فرزند است. از آغاز سال ۱۳۲۵ شمسی که طبع لغت نامه علامه مرحوم علی اکبر دهخدا طبق قانون، در مجلس شورای ملی شروع شد،دکتر معین به همکاری وی برگزیده شد. در دی ۱۳۳۴ با موافقت علامه دهخدا، سازمان لغت نامه از منزل شخصی آن مرحوم به مجلس شورای ملی منتقل شد و طبق وصیتنامه دهخدا، دکتر معین به ریاست امور علمی آن سازمان منصوب گردید.در اسفند ۱۳۳۶ سازمان مذکور به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران انتقال یافت و طبق اساسنامه مصوب شورای دانشگاه، ریاست سازمان لغت نامه به عهده وی محول شد. وی این سمت را تا آخرین روزی که دچار سکته شد، به عهده داشت.
محمد معین در ۹ آذر ۱۳۴۵ پس از بازگشت از ترکیه، در دفتر گروه زبان و ادبیات فارسی دچار بیهوشی موقت شد. او را به بیمارستان آریا تهران منتقل كردند و در آنجا بستری شد. ظاهراً بر اثر اشتباه پزشک بیمارستان، به بیهوشی عمیق (اغما) چندساله فرو رفت. آشنایان، وی را به کانادا منتقل کردند، ولی چون بهبودی در وضعیت دکتر مشاهده نشد، او را به ایران بازگرداندند و در بیمارستان بستری کردند. ایشان در روز ۱۳ تیرماه ۱۳۵۰ پس از چند سال بيهوشي درگذشت.
مسافرتها
در تابستان ۱۳۳۶ جزو هیأت اعزامی دولت و دانشگاه تهران به کنگره خاورشناسی که در مونیخ منعقد شد، به اروپا عزیمت کرد و مدتی در سوئیس و آلمان به تتبع پرداخت.در کنگره مزبور، به عضویت «کمیته مجموعه کتیبههای ایرانی» و کمیته تألیف «فرهنگ پهلوی» منصوب شد و خطابهای تحت عنوان «هورقلیا» به زبان فرانسه ایراد كرد که خلاصه آن در مجموعه سخنرانیهای کنگره مزبور درج شد. در همین کنگره دوره «برهان قاطع» که به تصحیح و تحشیه ایشان رسید از طرف استاد «هنینگ» و استاد «بنونیست» و دکتر محمد باقر (از پاکستان) مورد تقدیر قرار گرفت.
در آذر ۱۳۳۶ به دعوت دانشگاهها و آکادمی های مسکو و لنینگراد و باکو، برای مشاهده موسسات علمی و ایراد سخنرانیها در باب فرهنگ و ادب ایران و رفع بعض اشکالات متون ادبی و دستور زبان فارسی به کشور اتحاد جماهیر شوروی عزیمت كرد.
در ژانویه همان سال در «موتمر اسلامی» که در لاهور پاکستان منعقد شد، شرکت کرد و در باب «صلح در نظر جلال الدین مولوی» به انگلیسی سخنرانی کرد که در مجموعه موتمر به تبع رسید.
در فروردین۱۳۳۷ از طرف «انجمن تتبعات علمی پاریس» (C.N.R.S) برای مشاهده موسسات علمی فرانسه و ایراد سخنرانی در دانشگاه پاریس دعوت شد و تا آخر تابستان آن سال در فرانسه بود. در این مدت یک سلسله سخنرانی در مدرسه تتبعات عالیه در باب تصوف ایرانی و فِرَق آنها و شیخیه ایراد كرد که گزارش آن در سالنامه 59ـ1958 مدرسه مزبور مندرج است. علاوه بر این، درباره جلالالدین محمد بلخی هم در دانشکده ادبیات دانشگاه سوربن سخنراني ايراد كرد. در همین ایام به عضویت انجمن خاورشناسان (Societe Iasiatique) در پاریس و انجمن فلسفی ارنست رنان پاریس نایل آمد. ضمناً چندی در کتابخانهها و موزههای بلژیک و هلند به مطالعه پرداخت.در سال۱۳۴۲ به دعوت دانشگاه پرینستون آمریکا به آن کشور رفت. در آذر ۱۳۴۵ برای شرکت در کنفرانس فرهنگ منطقه ای، به مدت یک هفته به ترکیه عزیمت كرد.
امتیازات فرهنگی
در تابستان ۱۳۳۷ بنا به تصویب هیأت وزیران ایران، به عضویت فرهنگستان ایران انتخاب شد و این انتخاب در پاییز۱۳۴۰ مجدداً تایید شد. در مهر ۱۳۳۷ به عنوان «استاد ممتحن خارجی» دانشگاه پنجاب (پاکستان) برای مطالعه و اظهارنظر در رسالههای دکترا آن دانشگاه برگزیده شد. از سال۱۳۲۴ با پروفسور هانری کربن در تصحیح و نقد متون فلسفی و عرفانی فارسی و عربی همکاری داشت. در نتیجه این همکاری، یک سلسله کتب فارسی و عربی از طرف انیستیتوی ایران و فرانسه منتشر شده است.
در آذر ۱۳۳۸، از مرحوم نیما یوشیج، پیشوای شعر نو در ایران، وصیتنامهای بهدست آمد که در آن دکتر معین را بدون اینکه او را دیده باشد، به عنوان وصی تعیین کرده بود تا اشعار وی را بررسی کند و قسمت های لازم را انتشار دهد و انتخاب و چاپ اشعار آن مرحوم نیز تحت نظر وی باشد.
از ۹ تا ۱۵ شهریور ۱۳۴۵، ریاست کمیسیون ادبیات را در کنگره جهانی ایران شناسان عهده دار بود.
آثار
ـ فرهنگ فارسی معروف به «فرهنگ معین»؛ دوره کامل فرهنگ فارسی، شامل لغات فارسی، لغات و ترکیبات عربی متداول در فارسی، لغات اروپایی که به تدریج در فارسی وارد شده و اعلام اشخاص، اعلام جغرافیایی، در شش مجلد، انتشارات امیر کبیر.
ـ جلد اول «حافظ شیرین سخن»، ۱۳۱۹.
ـ یک قطعه شعر در پارسی باستان، ۱۳۲۲.
ـ یوشت فریان و مرزبان نامه. تهران: ۱۳۲۲.
ـ شاهان کیانی و هخامنشی در آثار الباقیه، ۱۳۲۴.
ـ ارداویرافنامه، ۱۳۲۵.
ـ روزشماری در ایران باستان و آثار آن در ادبیات پارسی، ۱۳۲۵.
ـ مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۲۶.
ـ شماره هفت و هفت پیکر نظامی، انتشارات مجله پشوتن، ۱۳۲۷.
ـ حکمت اشراق و فرهنگ ایران، ۱۳۲۹.
ـ مفرد و جمع، ۱۳۴۰.
ـ اسم مصدر ـ حاصل مصدر، امیر کبیر، ۱۳۳۱.
ـ امیر خسرو دهلوی، مجله مهر، ۱۳۳۱.
ـ هورقلیا، مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران.
ـ لغات فارسی ابن سینا. تهران: مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، ۱۳۳۳.
ـ نصيرالدین طوسی: زبان ادبیات پارسی، مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، ۱۳۲۵.
ـ ستاره ناهید یا داستان خرداد و امرداد (نثر و نظم)، ۱۳۱۶.
تصحیح نسخ خطي
ـ «دانشنامه علائی» تألیف ابنسینا، انجمن آثار ملی، ۱۳۳۱.
ـ «چهار مقاله» تألیف نظامی عروضی سمرقندی، با شرح لغات و توضیح عبارات مشکل و نسخه بدلها، دانشگاه تهران، ۱۳۳۱.
ـ مجموعه اشعار دهخدا، با مقدمه مشروح در ترجمه احوال و آثار وي، ۱۳۳۴.
ـ. جامع الحکمتین، اثر ناصر خسرو، انیستیتوی ایران و فرانسه، ۱۳۳۲.
ـ شرح قصیده ابوالهیثم، انیستیتوی ایران و فرانسه، ۱۳۳۴.
ـ برهان قاطع، اثر محمدحسین بن خلف تبریزی، ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۵.
ـ جوامع الحکایات، اثر عوفی، دانشگاه تهران، ۱۳۳۵.
ـ عبهر العاشقین، روزبهان بقلی شیرازی، انیستیتو ایران و فرانسه، ۱۳۳۷.
ترجمهها
ـ و.ب.هینگ. کتیبههای پهلوی، مجله یغما، ۱۳۲۹.
ـ «خسرو کواتان و ریدک وی»، ترجمه از پهلوی، مجله آموزش و پرورش، ۱۳۲۳.
ـ دکتر ر. گیرشمن، «ایران»، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتب، ۱۳۳۶.
مقالات
نشانها و افتخارات
ويژگيهاي فرهنگ معين
الف – بخش لغات شامل مواد، املاء، تلفظ، اصل و ريشه، دستور، معاني و مفاهيم، شواهد و امثله، مترادف و متضاد، توضيح، لغات مصوب فرهنگستان است.
ب ـ بخش تركيبات خارجي شامل مواد املاء، تلفظ، اصل و ريشه، دستور، معاني و شرح اعلام، شواهد، توضيح، تواريخ، نامهاي مصوب فرهنگستان است. بهطور كلي با استفاده از فرهنگ معين ميتوان اطلاعاتي از لغات و اصطلاحات فارسي، ايراني، عربي، تركي، مغولي، هندي و لغات زبانهاي اروپايي مستعمل در فارسي اعم از فصيح و عاميانه پي برد و نيز از تلفظ، ريشه و وجه اشتقاق و تركيبات آشنا شد.
دكتر محمد معين معتقد بود كه هيچ فرهنگ لغت كاملي كار يك تن نبايد و نمي تواند باشد.
معين در اين فرهنگ از300 هزار فيش كه با همكاري گروهي از دوستان فاضل خود و بالغ بر 400 دانشجو در طي 20 سال فراهم كرده بود، استفاده كرد.
دكتر عبدالحسين فرزاد ميگويد: «صداقت و تقواي علمي، مشهورترين خصيصه دكتر معين بود و لذا علامه علياكبر دهخدا نويسنده و شاعر و متفكر بزرگ، دكتر معين را بهعنوان نزديكترين همكاران و مشاور خويش برگزيد و همين صداقت و درستي او بود كه شاعر بزرگ دوران معاصر ايران نيما يوشيج را بر آن داشت تا آن حركت جاودانه را در مورد دكتر معين انجام دهد.»
چه نيما يوشيج در وصيت نامه خود آورده بود: « بعد از من هيچكس حق دست زدن به آثار من را ندارد، به جز دكتر محمد معين، اگرچه او مخالف ذوق من باشد...
دكتر محمد معين كه مثل صحيح علم و دانش است كاغذهاي مرا باز كند...
دكتر محمد معين كه هنوز او را نديدهام مثل كسي است كه او را ديدهام. اگر شرعا ميتوانم قيم داشته باشم، دكتر محمد معين قيم من است ولو اينكه او شعر مرا دوست نداشته باشد...»
منبع:روزنامه اطلاعات /س
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}