این روزها مد، پدیده‌ای فراگیر و مُسری در تمام جوامع معاصر است و تقلید از آن تبدیل به چالش بزرگی برای جامعه‌شناسان و روان‌شناسان و تمام متولیان فرهنگی شده است.

در جامعه‌ی ما نیز پیروی از مد، پدیده‌ای کاملا قابل لمس است. کافی‌ است چند ساعتی را در خیابانهای کلان شهرها قدم بزنید و گسترش آن را به چشم ببینید.

مد واژه‌ای فرانسوی است و در زبان فرانسه به معنای طرز، اسلوب، عادت، شیوه، سلیقه، روش، رسم و باب روز آمده است. این واژه پس از جنگ جهانی اول به دنبال نفوذ تمدن غرب وارد زبان فارسی شد.[1]

در فرهنگ‌نامه تطبیقی علوم اجتماعی نیز مد اینگونه تعریف شده است: «مد عبارت است از شیوه‌های نسبتا زودگذر کنش، در آرایش شخصی یا طرز گفتار یا بسیاری دیگر از رفتارها.»[2]

معمولا هرگاه سخن از مد به میان می‌آید ناخودآگاه مفهوم غرب‌گرایی در ذهن تداعی می‌شود. این امر شاید بدین دلیل باشد که این روزها رشد صنعت و گسترش سبک زندگی مصرف گرایانه با سرعتی بسیار، تمام جوامع را تحت تاثیر خود قرار داده و تغییرات فراوانی را ایجاد کرده است. در این میان مد نیز که خود نوعی فرهنگ مصرف گرایی است همزمان با توسعه‌ی صنعت در میان جامعه رشد می‌کند و نه برای رفع نیازهای زیستی افراد جامعه بلکه تنها برای تامین اهداف اجتماعی به کار گرفته می‌شود و اگر به صورت معمولی و منطقی در پوشش و آرایش افراد جامعه ظهور و بروز پیدا نکند و با ارزش‌ها و هنجارهای آن جامعه مغایرت داشته باشد، به عنوان مساله‌ای حاد مورد بررسی قرار می‌گیرد.

نکته مهم در زمینه مد، تقلیدی و نمایشی بودن آن است که در نوع امروزی خود به صورت پرستیژ و غرور و افتخار در آمده است و پیروی از آن، جایگاه اجتماعی افراد را از یکدیگر متمایز می‌سازد. در حقیقت مد همزمان با ارضای میل به همرنگی با دیگران، میل به متمایز بودن از دیگران را نیز ارضا می‌کند.

تئوریسین‌های سبک زندگی معتقدند هنگامی در جامعه یک مد رایج می‌شود که افراد متعلق به طبقه بالای اجتماعی به استفاده بی‌رویه از کالاها و خدمات می‌پردازند و به این صورت خود را به صورت طبقه‌ای برتر نشان می‌دهند. سپس طبقات پایین جامعه برای دستیابی به این برتری سعی می‌کنند شیوه زندگی آنها را تقلید نمایند و منزلت اجتماعی خود را بالا ببرند.

پیروی از مد در جامعه پیامدهای بسیاری دارد. پیامدهایی مثل سقوط ارزشهای اجتماعی، تضاد میان والدین و فرزندان، شکاف بین نسلی و ضررهای فراوان مادی. اما شاید بتوان گفت یکی از مهترین پیامدهای آن تاثیری است که بر هویت افراد یک جامعه می‌گذارد.

هویت فرآیندی است که در تمام طول زندگی ادامه دارد و به عقیده‌ی جامعه‌شناسان، هویت انسان از لحظه‌ای شکل می‌گیرد که در زندگی اجتماعی و فرآیندهای جامعه‌پذیری نمایان شود.

نتایج تحقیقات نشان داده است که هویت اجتماعی، نقش موثری در سلامت روان و عزت نفس اجتماعی فرد دارد و اگر شخصیت فرد نوسانات ارزشی زیادی داشته باشد و ارزش‌های او مدام در حال تغییر و دگرگونی قرار بگیرند، هویت و تعاریف او از خودش هم در معرض تغییر قرار خواهد گرفت.

مد می‌تواند در شاخصه‌های هویتی فرد تاثیر بگذارد و وجوه خاصی از آن را جرح، تعدیل و یا مورد تاکید قرار دهد. مطالعه در این زمینه به ویژه در بعد لباس و پوشاک، نکات دقیقی را در خصوص نگرش و ارزشهای افراد جامعه بیان می‌کند. به این صورت که نوع نگرش هر فرد به مد، اعم از نوع پوشش، آرایش و وسایل زندگی، بخشی از هویت فرد را تشکیل می‌دهد و افراد با ظاهر خود، شخصیت و هویت و نگرش خود را معرفی‌ می‌نمایند.

پیروی از مد ناشایست، زمینه بی‌هویتی و مصرف گرایی را در فرد ایجاد می‌کند و سلامت روان او را به خطر می‌اندازد. در عصر مدرن، انسان به وسیله مد، هویت خود را تشکیل می‌دهد تا از این طریق به گروه‌های اجتماعی خاصی بپیوند.

در این میان وسایل ارتباط جمعی و رسانه‌های مجازی نیز ارتباط گسترده‌ای بین جوامع و فرهنگ‌های متفاوت ایجاد کرده‌اند که این امر گاهی سبب تضاد رفتارها با ارزش‌های یک جامعه و در پی آن بی‌هویتی اجتماعی افراد جامعه می‌شود

این در حالی است که متاسفانه بیشتر افرادی که به مد گرایش دارند در گروه سنی نوجوانان و جوانان قرار دارند و درست در این محدوده‌ی سنی است که فرد به دنبال شکل‌گیری شخصیت خود می‌باشد و هر عامل مثبت و یا منفی‌ای می‌تواند در کسب هویت در این دوران موثر باشد.

فرد در دوران نوجوانی کمی از والدینش فاصله می‌گیرد و برای همانند سازی به الگوهایی روی می‌آورد که بتواند خود را به شکل آنها در آورد. این الگوها و شخصیت‌ها می‌توانند بازیگران سینما، خوانندگان و به طورکلی سلبریتی‌هایی باشند که نوجوان در شیوه آرایش و پیرایش خود از آنها تقلید کرده و با آنها همانند سازی می‌کند.

در الگو پذیری نوجوان و جوان از مد، فرد بدون هیچ تامل و اندیشه‌ای رفتار دیگران را تقلید می‌کند این در حالی است که به راحتی الگوهای رفتاری دیگران را نمی‌پذیرد.

گرایش به مد در این طیف، همچون مکانیزم کاذبی عمل می‌کند که فرد قصد دارد به وسیله آن، هویت متزلزل خود را کامل نماید و چون مدام برای پیروی از مد و به قولی به روز بودن، انرژی روانی بسیاری را صرف می‌کند دیگر فرصت و توانی برای رشد شخصیت و جنبه‌های ارزشمند درونی خود مانند استعدادها، ابتکارات و خلاقیت‌ها پیدا نمی‌کند.

در ایران، مد امری وارداتی و تقلیدی است که از هویت اسلامی ایرانی ما دور شده و حتی در مواردی با ارزشهای دینی و سنتی جامعه در مغایرت است و با سرعت و عمق بسیاری فرهنگ ما را دگرگون و هویت جدیدی برای افراد ایجاد کرده است.

از آنجایی که کشور ما، کشوری اسلامی ایرانی است علاوه بر توجه به حفظ هویت ملی افراد باید هویت دینی آنان نیز مورد تاکید قرار بگیرد.

هویت ملی همان پایبندی به آداب و رسوم، سنت‌ها و ارزشهای گذشته و رایج و نوین جامعه است، به گونه‌ای که منجر به غرور ملی شود و در عین حال فرد از استقلال لازم برخوردار باشد و هویت دینی اتکای فرد به یک نظام یا پایگاه اعتقادی است که بر جهت‌گیری فرد در زمینه‌ها مختلف تاثیر می‌گذارد.[3]

با توجه به  تعاریف فوق می‌توان گفت که پیامدهای مد در جامعه‌ی ما می‌تواند آسیب‌های جبران‌ناپذیری را بر افراد بگذارد و علاوه بر شکاف بین نسلی و هدر رفتن سرمایه‌های ملی و تباه شدن فکر و خرد نوجوانان و جوانان در مسیر مصرف‌گرایی و الگو‌پذیری غلط، نسلهای آینده را نیز تحت تاثیر قرار دهد و در سالهای آتی دیگر چیزی به نام هویت اسلامی ایرانی باقی نماند.

شایسته است که خانواده‌ها و متولیان فرهنگی به این امر بیش از پیش توجه کرده تا نسلی کارآمد و خلاق، تحویل جامعه دهند.

___________________________________

پی‌نوشت:
[1]. آیین بهزیستی در اسلام، احمد صبورا دوباری
[2]. دایره المعارف تطبیقی علوم اجتماعی، علیرضا شایان مهر
[3]. تاثیر استفاده از شبکه اطلاعات جهانی بر هویت دینی ملی دانش آموزان، مهشید ایزدی و کبری قاسمی، کتابنامه علوم اجتماعی، ش38