رسانه ها، مد و حریم فردی-اجتماعی
نويسنده: مهدی محمدی
مد
بنابر تعریف، مد همان شیوهى تازه ای است که به وجود آمده و عده ای طبق آن رفتار می کنند. مد، شیوهى زندگی، حرف زدن، لباس پوشیدن، آرایش خانه و وسایل آن و امثال اینها را شامل می شود. مد به خودی خود، مذموم نخواهد بود و در صورتی می توانیم آن را ارزشگذاری کنیم که آثار مثبت و منفی آن را در جامعه ارزیابی کنیم. در این نوشتار، به جنبه ها و آثار منفی آن اشاره می شود و در صورتی مذموم و منفی تلّقی می گردد که به «مدپرستی» تبدیل شود و جامعه و خانواده ها را با مشکلات فراوان مواجه کند.
ارتباطات
جامعه
عدم اسراف، قناعت، احترام به والدین، رعایت حدود شرعی (بویژه در فضاهای عمومی)، ساده زیستی و ... به تدریج کم ارزش شدند. عواملی دست به دست هم دادند و این تغییرات را به وجود آوردند که به نظر می رسد در این زمینه، وسایل ارتباط جمعی نقش مهمی داشته اند.
این مقاله در تلاش است تا اندازه ای، نقش وسایل ارتباط جمعی را در راهیابی مد به حریم فردی و جامعه بیان کند.
وظایف رسانه ها
الف) وظایف خبری و آموزشی
پخش فیلم ها و برخی از برنامه ها در تلویزیون و سینما، علاوه بر این که نقش اطلاع رسانی دارند و به آگاهی های افراد می افزایند، در عواطف و عقاید آنان نیز تأثیرات زیادی می گذارند. این تأثیر گذاری به اتّخاذ شیوه های تازهى زندگی می انجامد، «مثلاً با دیدن فیلم های مربوط به زندگی جوانان امروز، عقیده شخصی به فرد، نسبت به اخلاق و شرایط زندگی جوانان دگرگون می شود و حتی ممکن است در خود، گرایش به زندگی آشفتهى جونان امروز را احساس کند». (4)
این مسئله هنگامی نمود پیدا می کند که گروهی از همسالان، طبق شیوه های ارائه شده رفتار کنند. کسی که عضوی از گروه های همسال است، برای این که از گروه، رانده و مورد تمسخر واقع نشود، رفتار، پوشش و چهرهى ظاهری خود را به شکل آنان در می آورد.
ب) وظایف راهنمایی و رهبری
تبلیغ فیلم و نمایشنامه ها در مجله ها و نمایش آنها در تلویزیون و سینما و تماشای بعضی از آنها از طریق ماهواره، جلوه های دیگری دارد. در کشور ما، بیشتر فیلم ها در خانه های بزرگ و شیک ساخته می شوند. وسایل خانه (اعم از مبلمان، سرویس های غذاخوری، آشپزخانه و وسایل آن، اتاق ها و ...) آخرین مدهایی هستند که به کار می روند.
درغالب فیلم های سینمایی و سریال های ایرانی، به هنرپیشه ها، تازه ترین لباس های مد شده را می پوشانند و در هر صحنه از فیلم، لباس ها و زیور آلات جدیدی جایگزین می شوند. دختران مجرد و متأهل به طور خیره کننده ای چهره پردازی می شوند (حتی اگر در فیلم، نقش فرد مذهبی ای بازی شود)، روابط بین زن و مرد و به طور کلی محرم و نامحرم، عادی جلوه داده و راه وروش های دوستیابی در میان جنس مخالف به نمایش گذاشته می شوند.
سازندگان فیلم با استفاده از هنر پیشه های معروف، سیستم نور و صدا و دیالوگ های گیرا و برگزیده، ارزش هایی را به تماشاگران القا می کنند که گمان می رود مورد نیاز است. از طرف دیگر، وسایل ارتباط جمعی بی هیچ محدودیتی در تمام مراحل زندگی با انسان ها همراه اند و محدودیت زمانی و مکانی ندارند و می توانند همه را زیر پوشش خود قرار دهند و بدین وسیله، هر چه بیشتر بر کوچک و بزرگ، مرد و زن، شهری و روستایی، و ... تأثیر بگذارند.
«تقلید های شگفت آور از انواع آرایش مو و لباس و حرکات هنر پیشگان فیلم های غربی، بلافاصله پس از نمایش آن فیلم ها در خیابان های تهران، آن چنان به چشم می خورند که می توان گفت یک شبه مانند قارچ، یا به عرصهى وجود نهند. دنباله روی تماشاگران از قهرمانان فیلم ها به قدری آشکار است که صاحبان مؤسسات و شرکت های تجاری در سال، صدها میلیون دلار به سازندگان فیلم ها و هنر پیشگان، جهت مد کردن و تبلیغ پاره ای از کالاهای خود، پرداخت می کنند، هر چند کالاهای بی ارزش و نامرغوبی باشند».(5)
بیشتر فیلم های ایرانی، خانواده های طبقهى بالا را به نمایش می گذارند که تقلید طبقهى متوسط و پایین را در پی دارد. به بیننده طوری القا می شود که هر کس ماشین، مبلمان، تلفن همراه، رایانه و ... نداشته باشد فقیر، بیچاره و بد بخت است؛ گویا این وسایل از ضرورتهای زندگی امروزی است و بدون آنها زندگی امروز امکان پذیر نیست. چنین برداشتی، انعکاسی از زندگی بوژوازی (سرمایه داری) است. اگر نمایش چنین فیلم ها و برنامه هایی، ایجاد تصور در مردمان دیگر کشورهاست که ایرانیان در چنین مکانهایی زندگی می کنند، پس پاسخگوی افزایش انتظارات، آثار بد، مشکلات و احساس محرومیت عده ای از جوانان هم باید بود.
گذشته از مطالب پیشین، انتخاب وسیله ارتباط جمعی و پخش برنامه ها از آن، در تغییر ارزشها و انتقال ایده ها بسیار مهم است. برای مثال، سینما دارای سالنی تاریک با افرادی است که در یک جا جمع شده اند و در مقابل، پرده ای بزرگ با نور ویژه را مشاهده می کنند. چنین فضایی آنان را مسحور می کند و توجه را به فیلم، جذب می نماید. تلویزیون، در هر خانه ای وجود دارد. افراد خانواده معمولاً در کنار هم با خیالی آسوده، مشغول تماشای تلویزیون هستند و هر کسی می تواند در اتاق خود، برنامهى مورد علاقه اش را ببیند. این ویژگی باعث می شود که محتوای پیام، زودتر به بیننده ها (از هر گروه سنّی) منتقل شده، تأثیر بگذارد.
تماشای تکراری برنامه های شبیه به هم، به تدریج، حساسیت را از بین می برد، بویژه آن که عده ای طبق آن برنامه ها عمل کنند؛ یعنی «تکرار». بینندگان را به رفتار کردن مشابه، تشویق می کند. هر قدر پخش برنامه های مشابه بیشتر تکرار شود، رفتار طبق آن برنامه نیز بیشتر می شود و افراد به انجام دادن چنان رفتارهایی عادت می کنند.
«وقتی بینندگان به یک محرّک ارزشی عادت کنند، دیگر آن را«بد» یا «منفی» نمی دانند. بسیاری از انسان ها معتقدند و می دانند که مواد مخدر (مثلاً تریاک)، چیز بدی است؛ زیرا توانایی جسمی و فکری و قدرت تصمیم گیری افراد را کاهش می دهد؛ اما اگر به همان انسان ها با روش های مختلف، بدون آن که آنها ادراک نمایند، به تدریج، مقادیر کمی تریاک خورانده شود و آنها به آن مقادیر، عادت کنند، آنها دیگر تریاک را یک چیز «بد» نمی دانند، به همین ترتیب نیز اعضای یک جامعه قبل از تغییر ارزش هایشان، ارزش هایی را که قرار است به آنها انتقال یابد، منفی ارزیابی می کنند؛ اما بعد از مدتی که ارزش های جدید با ظرافت و زیرکی، بدون وقوف خود آنها، به آنها انتقال داده شد، به آن، عادت می کنند و آن را چیز خوبی می دانند».(6)
ج) وظایف تفریحی و سرگرمی
پی نوشتها:
1. لغت نامه، دهخدا.
2. همان جا.
3. افکاری عمومی و ارتباطات،علمی اسدی، تهران: سروش، 1371، ص 101.
4. مقدمه ای بر جامعه شناسی و سایل ارتباط جمعی، فرهت قائم مقامی، ص 36.
5. همان، ص 109-110.
6. وسایل ارتباط جمعی و تغییر ارزش های اجتماعی، فرامرز رفیع پور، تهران: کتاب فرا، 1378، ص 13.