جواني و مدگرايي
جواني، خصوصيات خاص خود را دارد كه هيچ گريزي از آن نيست. يكي از اين ويژگيها كه با دوران جواني ارتباط مستقيم دارد، نياز به آراستگي است، به طوريكه تمام جامعهشناسان و روانشناسان معتقدند جوانان در سني مشخص، به پوشيدن انواع خاص از لباس با رنگهاي شاد و جذاب و آرايش مو نياز دارند تا نياز آنان را به خودنمايي تا حد زيادي برطرف سازد.
بسياري معتقدند كه معيارهاي زيبايي در قرن بيست و يكم تغيير كرده و معيارهاي گذشته به كلّي از ميان رفته است. براي مثال، آدمي كه در 70-80سال پيش زندگي ميكرد، به مغزش هم خطور نميكرد كه روزي معيارهاي زيبايي از افراد سياهپوست يا دورگه وام گرفته شود و داشتن لبان كلفت و بزرگ، پوست بسيار تيره كه امروزه به نام پوست «برنزه»معروف است، موهاي زبر و مواج و ابروان بسيار نازك، جزء معيارهاي زيبايي قرار گيرد.
هركدام از ما تمايل داريم ضمن تقليد از ديگران، ويژگيهاي خاص خود را نيز داشته باشيم و بر هميناساس است كه مدها مدّتي پذيرفته ميشوند و بعد از مدّتي، از اقبال عمومي محروم و به اصطلاح«دمده»ميشوند. اين اتفاق زماني رخ ميدهد كه يك مد بسيار فراگير شده باشد. يعني طرح يك لباس يا يك نوع آرايش مو و صورت، ابتدا به طبقات بالاي جامعه نفوذ كرده و سپس به سرعت بدلهاي آن به طبقات پايينتر ميآيد و آنگاه است كه طبقه بالا، براي حفظ برتري خود به يك مد جديد روي ميآورد.
اين مسئله زماني نگرانكننده و گاه بيماريگونه ميشود، كه از حالت عادي خود خارج گردد و تمام فكر و توجه فرد را به خود معطوف كند، به گونهاي كه حتي سبب بروز انواع ناهنجاريها ميشود. براي مثال، كسانيكه بيش از اندازه به زيبايي خود اهميت ميدهند، يا دچار اعتماد به نفس كاذب ميشوند يا اعتماد به نفس خود را به شكل كامل ازدست ميدهند كه هردوي اين حالات خطرناك است.
همچنين زيادهروي در توجه به اين مسئله و تبديل شدن آن به مهمترين فكر جوانان، آنان را از بسياري فعاليتهاي اجتماعي باز ميدارد يا باعث ميشود نتيجه تمام فعاليتهاي اقتصادي خود را صرف اين امر كنند.
-مد، يا همان الگوهاي رفتاري و گفتاري و انديشهاي، زماني بد و تخريبگر است كه برخلاف شئونات فرهنگي و اعتقادي جامعه باشد. پس نگذاريم مدها بياجازه وارد گستره اجتماعي ما شوند.
-هرگاه از پشتوانه قدرتمند علمي و فرهنگي و اعتقادي برخوردار باشيم، ما مد را ميآفرينيم، الگو ميدهيم، رنگها را انتخاب ميكنيم و در اين بازي، فقط بازيگر نخواهيم بود، ولي وقتي آن پايگاه ارزشي و اعتقادي و علمي را نداشته باشيم، ديگر پركاهي بيش نيستيم و رنگها و مدها هستند كه ما را انتخاب ميكنند، پس بازي داده ميشويم.
-بعضي مدها جز تخريب انديشه و سطحينگري به مسائل پيامدي ندارند.
-مدسازان و مدپردازان با استفاده از تنوع خواهي جوانان، سودهاي مادي كلاني بدست ميآورند و به مقاصدشان ميرسند. اين مقاصد گاه تغيير فرهنگ، تغيير طرز تفكر يا تغيير ارزشها و سنتهاست.
-مد، گاهي بار عاطفي، رواني، فكري و اعتقادي دارد، و مديست يا مدگرا، ممكن است افزون بر پذيرش يك مد، محتواي فرهنگي و شرايط اجتماعي آن را هم به
عنوان يك ايدهآل بپذيرد. فقط لباس مخصوص، آرايش ويژه و اصلاح عجيب و غريب موهاي سر، مد نيست، بلكه مد، الگوهاي رفتاري را هم در برميگيرد و هركدام از آنها با انبوهي از پيام و محتوا همراه است.
-بهترين راه پيشگيري از مدهاي غلط و نامناسب و مبارزه با آنها، احياي ارزشهاي ملّي و ذهبي است و يكي از پسنديدهترين شيوههاي احياي اين ارزشها، عرضه صورتهاي زيبا و الگوهاي مناسب از اين ارزشهاست.
-گرايش برخي جوانان به مدهاي غربي، به دليل ظاهربيني و غفلت از معاني برخي مدلهاي مو و پوشاك است و نشان ميدهد كه اين جوانان درباره فلسفه ظهور چنين مدهايي نميانديشند. درحاليكه بيشتر، سرمايهداران يهودي و آمريكايي از اين مدها حمايت ميكنند تا جوانان را در غفلت و سطحينگري نگه دارند.
-فرد مدگرا ممكن است علاوه بر قبول مد، محتواي فرهنگي و شرايط اجتماعي آن را هم به عنوان يك ايدهآل بپذيرد كه اين خطرناكترين حالت مدگرايي است و جامعه را از درون تهي ميكند. درواقع، جوانان و نوجوانان را از جامعه ميربايد و در اختيار غرب ميگذارد، هرچند كه به ظاهر در وطن خويش زندگي ميكنند.
ولي اين مد و مدگرايي، به نوع پوشش و سر و وضع آدما محدود نميشه و يه جورايي به همه بخشهاي زندگي مردم وارد شده. البته انتخابكننده نهايي خود افراد هستن و در انتخاب اينكه مطابق مد رفتار كنن يا به سليقه خودشون، مختارن. تاحالا دقت كرديد هرازگاهي ويترين مغازهها از وسايل لوكس و تزئيني يه شكل و يه مدل با يه مارك مخصوص پر ميشه و بعد از مدّتي، همون وسيله با همون شكل مدل با مارك ارزونتر عرضه ميشه تا علاوه بر قشر مرفه، قشر متوسط و پائينتر هم بتونن وارد جريان فراگير مد بشن و در حاشيه نمونن.
البته مدگرايي، پديدهاي خارج از فطرت آدما نيست و رابطه مستقيمي با حس تنوّعطلبي و نوگرايي انسان داره و گاهي اوقات احساس تازه شدن، ايجاد شادي، نشاط و خارج شدن زندگي از يكنواختي، از آثار مثبت تقليد از مد هست، ولي زيادهروي در تقليد از مد باعث هدر رفتن وقت و هزينههايي ميشه كه ميتونستيم براي فعاليتهاي مثبت و تعالي خودمون ازشون استفاده كنيم. بعضي آدما با تقليد افراطي از مد، خودشونو به نوسانات مدلهاي بازار ميسپرن، به جاياينكه به پايدار بودن فلسفه هستي فكر كنن.
منبع: نشريه گلبرگ- ش117 .
بسياري معتقدند كه معيارهاي زيبايي در قرن بيست و يكم تغيير كرده و معيارهاي گذشته به كلّي از ميان رفته است. براي مثال، آدمي كه در 70-80سال پيش زندگي ميكرد، به مغزش هم خطور نميكرد كه روزي معيارهاي زيبايي از افراد سياهپوست يا دورگه وام گرفته شود و داشتن لبان كلفت و بزرگ، پوست بسيار تيره كه امروزه به نام پوست «برنزه»معروف است، موهاي زبر و مواج و ابروان بسيار نازك، جزء معيارهاي زيبايي قرار گيرد.
هركدام از ما تمايل داريم ضمن تقليد از ديگران، ويژگيهاي خاص خود را نيز داشته باشيم و بر هميناساس است كه مدها مدّتي پذيرفته ميشوند و بعد از مدّتي، از اقبال عمومي محروم و به اصطلاح«دمده»ميشوند. اين اتفاق زماني رخ ميدهد كه يك مد بسيار فراگير شده باشد. يعني طرح يك لباس يا يك نوع آرايش مو و صورت، ابتدا به طبقات بالاي جامعه نفوذ كرده و سپس به سرعت بدلهاي آن به طبقات پايينتر ميآيد و آنگاه است كه طبقه بالا، براي حفظ برتري خود به يك مد جديد روي ميآورد.
اين مسئله زماني نگرانكننده و گاه بيماريگونه ميشود، كه از حالت عادي خود خارج گردد و تمام فكر و توجه فرد را به خود معطوف كند، به گونهاي كه حتي سبب بروز انواع ناهنجاريها ميشود. براي مثال، كسانيكه بيش از اندازه به زيبايي خود اهميت ميدهند، يا دچار اعتماد به نفس كاذب ميشوند يا اعتماد به نفس خود را به شكل كامل ازدست ميدهند كه هردوي اين حالات خطرناك است.
همچنين زيادهروي در توجه به اين مسئله و تبديل شدن آن به مهمترين فكر جوانان، آنان را از بسياري فعاليتهاي اجتماعي باز ميدارد يا باعث ميشود نتيجه تمام فعاليتهاي اقتصادي خود را صرف اين امر كنند.
مدگرايي آري يا خير؟!
-مد، يا همان الگوهاي رفتاري و گفتاري و انديشهاي، زماني بد و تخريبگر است كه برخلاف شئونات فرهنگي و اعتقادي جامعه باشد. پس نگذاريم مدها بياجازه وارد گستره اجتماعي ما شوند.
-هرگاه از پشتوانه قدرتمند علمي و فرهنگي و اعتقادي برخوردار باشيم، ما مد را ميآفرينيم، الگو ميدهيم، رنگها را انتخاب ميكنيم و در اين بازي، فقط بازيگر نخواهيم بود، ولي وقتي آن پايگاه ارزشي و اعتقادي و علمي را نداشته باشيم، ديگر پركاهي بيش نيستيم و رنگها و مدها هستند كه ما را انتخاب ميكنند، پس بازي داده ميشويم.
-بعضي مدها جز تخريب انديشه و سطحينگري به مسائل پيامدي ندارند.
-مدسازان و مدپردازان با استفاده از تنوع خواهي جوانان، سودهاي مادي كلاني بدست ميآورند و به مقاصدشان ميرسند. اين مقاصد گاه تغيير فرهنگ، تغيير طرز تفكر يا تغيير ارزشها و سنتهاست.
-مد، گاهي بار عاطفي، رواني، فكري و اعتقادي دارد، و مديست يا مدگرا، ممكن است افزون بر پذيرش يك مد، محتواي فرهنگي و شرايط اجتماعي آن را هم به
عنوان يك ايدهآل بپذيرد. فقط لباس مخصوص، آرايش ويژه و اصلاح عجيب و غريب موهاي سر، مد نيست، بلكه مد، الگوهاي رفتاري را هم در برميگيرد و هركدام از آنها با انبوهي از پيام و محتوا همراه است.
-بهترين راه پيشگيري از مدهاي غلط و نامناسب و مبارزه با آنها، احياي ارزشهاي ملّي و ذهبي است و يكي از پسنديدهترين شيوههاي احياي اين ارزشها، عرضه صورتهاي زيبا و الگوهاي مناسب از اين ارزشهاست.
-گرايش برخي جوانان به مدهاي غربي، به دليل ظاهربيني و غفلت از معاني برخي مدلهاي مو و پوشاك است و نشان ميدهد كه اين جوانان درباره فلسفه ظهور چنين مدهايي نميانديشند. درحاليكه بيشتر، سرمايهداران يهودي و آمريكايي از اين مدها حمايت ميكنند تا جوانان را در غفلت و سطحينگري نگه دارند.
-فرد مدگرا ممكن است علاوه بر قبول مد، محتواي فرهنگي و شرايط اجتماعي آن را هم به عنوان يك ايدهآل بپذيرد كه اين خطرناكترين حالت مدگرايي است و جامعه را از درون تهي ميكند. درواقع، جوانان و نوجوانان را از جامعه ميربايد و در اختيار غرب ميگذارد، هرچند كه به ظاهر در وطن خويش زندگي ميكنند.
اپيدمي مد
ولي اين مد و مدگرايي، به نوع پوشش و سر و وضع آدما محدود نميشه و يه جورايي به همه بخشهاي زندگي مردم وارد شده. البته انتخابكننده نهايي خود افراد هستن و در انتخاب اينكه مطابق مد رفتار كنن يا به سليقه خودشون، مختارن. تاحالا دقت كرديد هرازگاهي ويترين مغازهها از وسايل لوكس و تزئيني يه شكل و يه مدل با يه مارك مخصوص پر ميشه و بعد از مدّتي، همون وسيله با همون شكل مدل با مارك ارزونتر عرضه ميشه تا علاوه بر قشر مرفه، قشر متوسط و پائينتر هم بتونن وارد جريان فراگير مد بشن و در حاشيه نمونن.
البته مدگرايي، پديدهاي خارج از فطرت آدما نيست و رابطه مستقيمي با حس تنوّعطلبي و نوگرايي انسان داره و گاهي اوقات احساس تازه شدن، ايجاد شادي، نشاط و خارج شدن زندگي از يكنواختي، از آثار مثبت تقليد از مد هست، ولي زيادهروي در تقليد از مد باعث هدر رفتن وقت و هزينههايي ميشه كه ميتونستيم براي فعاليتهاي مثبت و تعالي خودمون ازشون استفاده كنيم. بعضي آدما با تقليد افراطي از مد، خودشونو به نوسانات مدلهاي بازار ميسپرن، به جاياينكه به پايدار بودن فلسفه هستي فكر كنن.
منبع: نشريه گلبرگ- ش117 .