تابه‌حال برای تان پیش آمده که در وضعیت عجیبی قرار بگیرید؟ برای من که زیاد پیش آمده!! منظورم از وضعیت عجیب، موقعیتی است که دچار شک و دودلی بشوید و ندانید چه ‌کاری درست است و چه‌ کاری غلط. کدام را بهتر است انجام بدهید و کدام را انجام ندهید. این‌جور وقت‌ها آدم مثل ماهی قرمزی می‌شود که توی تُنگ کوچکی گیر افتاده و هِی از این‌طرف به آن‌طرف شنا می‌کند و هربار دوباره برمی‌گردد به سرجایش. اولین بار چند روز پیش این اتفاق برایم افتاد. در انتخاب رشته تحصیلی‌ام دچار شک و تردید شده بودم. نمی‌دانستم واقعاً چه چیز می‌خواهم و کدام را بهتر است انتخاب کنم. همه‌چیز به ذهنم هجوم آورده بود و نمی‌توانستم با توجه به همه‌ی موارد یک انتخاب داشته باشم. گاهی برای تصمیم‌گیری‌های دیگرم هم در این موقعیت گیر کرده بودم و آخرش هیچ‌وقت نفهمیدم کدام انتخابم صددرصد درست بوده و کدام نادرست. بعد به این نتیجه رسیدم شاید هیچ‌چیز در دنیا آن‌قدرها هم که باید کامل و صحیح نیست و همه‌اش به خود آدم بستگی دارد که به آن معنای کامل‌تری بدهد.

 نویسنده: عاطفه جوینی