بیماری فرصت توجه به خالق متعال

هر انسان در طول زندگی خود به انواع بیماری ها مبتلا می شود و این یکی راه های امتحان الهی است. انسان در حالت بیماری، نیازمندی خود نسبت به خداوند متعال را بهتر درک می کند، از تکبر و غرور او کاسته می شود، هنگام سلامتی که از خدا غافل بوده است در حال بیماری به اندازه شدت بیماری غفلت او کم می شود و آن وقت عمیق تر این مطلب را درمی یابد که "وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ"، "و هرگاه بیمار شوم، او مرا شفا مى‌بخشد".[1] زیرا وقتی می بیند که از اسباب و وسایل مختلف هیچ کاری برنمی آید، آن گاه عاجزانه و خالصانه به پیشگاه پروردگار عالم روی می آورد و فقط او را می خواند. "وَمَا بِکُم مِّن نِّعْمَةٍ فَمِنَ اللَّـهِ ثُمَّ إِذَا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فَإِلَیْهِ تَجْأَرُونَ"، "و هر نعمتى دارید، از خداوند است. و هرگاه ناراحتی به شما برسد، تنها به سوى او ناله مى‌کنید".[2] بنابراین بیماری فرصتی است برای درک عجز و ناتوانی خود و قدرت خداوند متعال.

توکل بر خداوند متعال
با وجود بهترین امکانات پزشکی و وسایل پیشرفته درمانی، پزشک باید بداند که او صرفاً وظیفه خود را انجام می دهد اما شفا و بهبودی فقط در دست خداست و بیمار نیز باید بداند که وظیفه او مراجعه به پزشک است و معتقد باشد که پزشک فقط وسیله درمان است اما شفا دهنده و درمان کننده واقعی پروردگار متعال است. لذا حضرت ابراهیم (علیه السلام) فرمود: "وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ"[3].

اگر خداوند متعال اراده کند بیمار شفا خواهد یافت اگرچه به وسیله داروی ساده ای که پزشک برای بیمار نوشته است، اما اگر خداوند سبحان اراده نکند بیمار بهبود نخواهد یافت هرچند مختصص ترین پزشکان جهان با مشورت یکدیگر به وسیله قوی ترین و بروزترین امکانات پزشکی مریضی را درمان کنند که دچار بیماری ساده ای شده است. معنای "ان شاء الله" همین است که "اگر خدا بخواهد..."، نه آنکه انسان با زبان "ان شاء الله" بگوید اما قلب او به غیر خدا امیدوار باشد.

وقتی انسان، مومن و خداشناس باشد آنگاه با حوادث متعدد، خداشناسانه برخورد می کند و فقط بر خدا توکل می کند. "قُل لَّن یُصِیبَنَا إِلَّا مَا کَتَبَ اللَّـهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا وَعَلَى اللَّـهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ"، "بگو: هرگز جز آنچه خداوند براى ما مقرّر کرده است، به ما نخواهد رسید. او مولاى ماست و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند".[4]
 

اثر توکل بر خدا هنگام درمان

۱. وقتی پزشک هنگام درمان توکل و امید بر خدا داشته باشد، با بکارگیری تمام توان خود و با جنب و جوش، مریض را درمان می کند و به کمک خداوند متعال امیدوار خواهد بود. زیرا اعتقاد او این است: "إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ"، "تنها از تو یاری می‌جوییم".[5]

۲. اگر بیمار از درمان و داروی پزشک بهبود نیابد، چون اعتمادش را از خدا قطع نکرده است، امید به خداوند متعال دارد که شفا دهنده اوست و اگر او بخواهد می تواند شفا دهد و چون او حکیم و داناست، آنچه را که برای من بهتر است، محقق می سازد. چون مریض به این سخن خداوند سبحان ایمان دارد: "عَسَىٰ أَن تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَىٰ أَن تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ وَاللَّـهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ"، "چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است. و چه بسا چیزی را دوست داشته باشید، حال آن که شرِّ شما در آن است. و خدا می‌داند، و شما نمی‌دانید".[6]
 

تاثیر خوش اخلاقی پزشک

رعایت اخلاق اسلامی امری است که در برخورد با افراد مختلف لازم و ضروری است از جمله برای پزشکان محترم. هنگامی که بیمار به پزشک مراجعه می کند و نزد پزشک می رسد، علیرغم بیماری خود احساس آرامش می کند، بخشی از این آرامش او به خاطر حضور یافتن او نزد پزشک است، اما بخش دیگری از آرامش او وابسته به اخلاق و روش برخورد پزشک با اوست. چون فقط دارو باعث بهبودی بیمار نمی شود، بلکه خوش اخلاقی پزشک تاثیر بسزایی بر روح و روان بیمار می گذارد.

مریض در حال بیماری چون در حالت اضطرار نسبی به سر می برد و در حد بیماری به عجز و ناتوانی خود پی برده است، لذا از پزشک توقع دارد که با وی با خوش اخلاقی رفتار کند، چون بیمار علاوه بر مداوای جسمانی به کمک روحی و روانی نیز نیازمند است، به همین خاطر وقتی پزشک با بیمار صحبت می کند و از او درباره بیماری او سوال می کند، بیمار آرامش بیشتری را احساس می کند.

پزشک باید به بیمار امید به سلامتی دهد، چون در حالت بیماری سخن پزشک برای مریض در بهبودی او بسیار موثر است. حضرت امام خمینی (رضوان الله علیه) می فرمایند: "یکى از امورى که کمک مىکند به خوب شدن مریض‌ها و اعاده صحت براى آنها، این است که پزشک آنها، پرستار آنها، به آنها تقویت روانى بدهد. اگر انسان اعتقادش شد که خوب مىشود از این مرض، این کمک مىکند به اعاده صحت و اگر نظرش اینطور شد که در این مرض دیگر خوب نمى‌شود، این او را رو به هلاکت زودتر مى‌برد. و این به عهده پزشکان است و پرستارهاست".[7]
 

دلسوزی پزشک از بیمار

وقتی یک فرد از فرد دیگری که دچار مشکلی شده است، واقعاً دلسوزی و حمایت می کند، تلاش او این است که هرچه در توان دارد، به آن شخص کمک و یاری کند و دلسوزی خود را عملاً تحقق بخشد.

اگر پدر، دلسوز فرزند خود باشد، او را خوب تربیت خواهد کرد. وقتی یک شخص ثروتمند، فرد نیازمندی را در حال احتیاج می بیند، اگر واقعاً دلسوز باشد به او کمک مالی کرده نیاز او را تامین خواهد کرد.

پزشک نیز اینگونه است که فقط نباید به فکر نوشتن نسخه برای بیمار باشد، بلکه آنچه مهم تر از نسخه است، دلسوز بودن پزشک برای بیمار است. وقتی بیمار دلسوزی پزشک را مشاهده می کند، آرامش خاصی می یابد.
 

درمان رایگان در مناطق محروم

همانگونه که اقشار مختلف جامعه باید به مناطق محروم و مردم نیازمند کمک کنند، یکی از آن اقشار می توانند پزشکان گرامی باشند که متناسب با این شغل خود به نیازمندان کمک کنند، به این صورت که برای بیمارانِ نیازمند را رایگان یا با تخفیف ویژه ویزیت کنند، مانند برخی از پزشکان دلسوز و مخلص که به مناطق محروم و مستضعف می روند و چند روز از هر ماه در آنجا بیماران را به صورت رایگان درمان می کنند.
 

حضور راس ساعت

برخی از بیماران به اقتضای بیماری خود نمی توانند زیاد منتظر پزشک بمانند، لذا پزشک نباید از ساعت کار خود تاخیر کند، زیرا خود این تاخیر برای بیمار باعث رنج مضاعف است. چه بسا تاخیر غیرموجه پزشک باعث تشدید بیماری یا از دست رفتن بیمار شود.

پی نوشت ها:
[1] شعراء، آیه ۸۰۔
[2] نحل، آیه ۵۳۔
[3] شعراء، آیه ۸۰۔
[4] توبه، آیه ۵۱۔
[5] حمد، آیه ۵۔
[6] بقره، آیه ۲۱۶۔
[7] صحیفه نور، خمینی، روح الله، ج۱۸، ص۱۷۲۔