یکی از اهداف مدیر باید این باشد که اعتماد کارکنان بر پایه موفقیت‌هایشان ایجاد شود بنابراین وظایفی را باید به زیردستان خود محول نمایند که از عهده آن به خوبی برآیند و مجبور نشوند به دروغ متوسل شوند تا کار خود را خوب جلوه دهند. بویژه در مورد کارکنان جدید، باید به خاطر داشت که وظایفی به آنها واگذار شود که بتوانند آن را به خوبی و درستی انجام دهند و بدین ترتیب عادت موفق شدن در آنها به وجود آید. گاهی اوقات کارکنان وظیفه‌ای را درست انجام نمی دهند. نحوه برخورد با این نوع وضعیتها می تواند تاثیر بسزایی بر اعمال کارکنان داشته باشد. مدیران هرگز درصدد اصلاح آنها نزد سایرین برنیایند. حتی وقتی در خفا با زیر دستی در مورد اشتباهی صحبت می کنند هدف باید این باشد که به او آموزش داده تا ماهیت مشکل را بشناسد و دوباره مرتکب همان خطا نشود.
 
مدیر در این گونه موارد هرگز چیزی نگوید که کارمند احساس عجز و ناتوانی کند یا چیزی نگوید که او مایوس شود زیرا قصد شما ایجاد اعتماد است نه تخریب اعتماد. مدیران و سرپرستان باید به زیردستان خود یاد بدهند که درستی و صداقت مهمترین اصل سازمان است. فرد بداند پس از گفتن حقیقت تنبیه نخواهد شد بلکه اگر صادق نباشد تنبیه سختی خواهد شد. هرگز به کارکنان قول و وعده ای داده نشود که قادر به انجام آن نیست، چرا که به زودی مدیر به دروغگویی متهم خواهد شد. مدیران باید آمادگی شنیدن حقایق تلخ و شیرین را داشته باشند و به کارکنان اجازه دهند حرفهای خود را بدون ترس و واهمه ای بیان کنند. عکس العمل مدیران، زمینه فکری را در مورد سودمندبودن یا نبودن راستگویی شکل می دهد . مدیران هرگز کارکنان را سوال پیچ نکنند و از طرح سوالاتی که جنبه دام و تله دارد و ایشان را وادار به دروغ میکند بپرهیزند. قوانین و مقررات سختی را در سازمان ایجاد نکنند که کارکنان راههای فرار از آن را پیدا خواهند کرد.
 
مدیران باید برای ارتقا و رشد کارکنان فرصتهای مساوی ایجاد نمایند، توزیع عادلانه قدرت، اطلاعات و امکانات در محیط کار ضروری است. اطلاع رسانی، نمودی از مدیریت شفاف و صادق است. دسترسی به اطلاعات در حکم سنگ زیر بنای حاکمیت دموکراتیک در سازمان است. نداشتن امنیت شغلی و اضطراب ناشی از آن دلیل عمده تولید شایعات در سازمان است. در سازمان آندسته از کارگران و کارمندانی که احساس امنیت شغلی در آنان پایین است گرفتار اضطراب ناشی از بیکاری، تبعید، عزل از موقعیت مطلوب و محرومیت از سایر امتیازات و امکانات می باشند. در این سازمانها دائما تعارضاتی بین کارکنان با یکدیگر و نیز با مدیران وجود دارد که منجر به عدم توافق بین آنها شده و نهایتا حرمت و قداست افراد نسبت به مدیران از بین رفته و در نتیجه عدم اعتماد نسبت به یکدیگر را به دنبال دارد. در اینگونه سازمانها مدیران سعی بر آن دارند تا از میان کارکنان افرادی را به عنوان خبرچین در خدمت خود بگیرند. یکی از راههای مقابله با شایعاتی که در اثر تضادهای روانی بوجود می آید همکاری گروهی، گروههای مختلف ذینفع است . و سخن آخر اینکه، برای شناختن نیازهایی که افراد سازمان را به ناراستی وا می دارد باید شرایط افراد را بررسی و پس از شناسایی دلایل فردی و سازمانی اقدام به اصلاح نمود .
 
از خصلتهای بسیار زیبا و پسندیده در میان انسانها، امانتداری و بازگرداندن به موقع و همراه با سلامت امانت است. هر کسی در زندگی گاهی به انسان پاکدل و امینی نیازمند می شود تا مال و وسیله ی راز یا مطلب مهمی را نزد او به امانت بسپارد. حفظ امانت دیگران، احترام به احساسات پاک انسانی است. عموم ادیان مقدس الهی بخصوص اسلام بر تقویت این صفت نیک تأکید فراوان نموده اند.
 
در قرآن مجید در مقام تعریف انبیاء، آنان را با صفت رسول، ناصح و امین توصیف و معرفی می کند، مثلا درباره ی حضرت نوح (علیه السلام) می فرماید: هنگامی که برادرشان نوح بر آنها گفت: آیا تقوا پیشه نمی کنید؟ من برای شما رسول امینی هستم. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمود: خداوند هیچ پیامبری را برنیانگیخته جز بر راستگویی و ادای امانت به نیکوکار و بدکار. پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) قبل و بعد از بعثت به محمد امین معروف بود و مردم اشیاء گرانبهای خویش را نزد آن حضرت به امانت می سپردند. حتی در شب هجرت که رسول خدا مخفیانه از مکه خارج شد امانتهای مردم را که غالبا کفار بودند نزد ام ایمن نهاد و به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود تا در موقع مناسب به صاحبانش برگرداند. خداوند سبحان در قرآن رعایت امانت را یکی از صفات مؤمنین می داند و می فرماید: مؤمنان کسانی هستند که امانتها و پیمان خویش را رعایت می کنند. امیر المومنین علیه السلام فرمود: امانتداری روزی را زیاد می کند .ادای امانت از نظر اسلام چندان مهم است که اگر دشمن چیزی را به عنوان امانت به انسان بسپارد باید در حفظ آن کوشش کند. زیرا هدف اسلام ایجاد جامعه ای است که اعتماد عمومی بر آن حکم‌فرما باشد و اگر بنا باشد آنچه از دشمنان به امانت گرفته ایم به دلیل دشمن بودن به آنها پس ندهیم و یا به این بهانه که فلانی آدم خوبی نیست امانتش را باز نگردانیم هیچگاه آن جامعهی مورد اعتمادی که منظور اسلام است پدید نمی آید، از اینرو دین مقدس اسلام دستور می دهد که امانت را مطلقا به صاحبش برگردانید گر چه او دشمن و یا بد کردار باشد. امام علی (علیه السلام) در یکی از وصیت‌هایش می فرماید: امانتها را بپرداز، گر چه به قاتلین پیامبران باشد. بیت المال و دارایی‌ها و اطلاعات عمومی و نظامی وسیاسی همچنین ناموس و اموال و اسرار اشخاص همه امانتهایی نزد مدیران هستند.
 
منبع: اصول ومبانی مدیریت در اسلام، مهرداد حسن زاده و عبد العظیم عزیزخانی، انتشارات هنر آبی، چاپ اول، تهران، 1390