آینده نگری در تعالیم اسلام از جایگاه والایی برخوردار است. قرآن مجید به پیروان خود توصیه می کند که عاقبت اندیش باشند و فریفته منافع زود گذر دنیا نشوند، بلکه آخرت را در نظر داشته باشند، و به گونه ای عمل کنند که در آخرت سعادتمند گردند. حضرت علی (علیه السلام ) نیز در نهج البلاغه در موارد بسیاری از جمله در خطبه ۱۱۳ به این موضوع اشاره کرده است. آن حضرت در سخن دیگری آینده نگری را از ویژگی‌های افراد با ایمان معرفی کرده و می فرماید:
 
« المؤمنون هم الذین عرفوا ما أمامهم؛ مؤمنان کسانی هستند که آینده خویش را می شناسند. » وضعیت آینده هر انسان وابسته به کارهایی است که امروز انجام می دهد. از این رو لازم است در آغاز هر کاری نتیجه آن را بسنجد و میزان تأثیر آن را در سرنوشت خویش باز شناسد و اگر فایده ای به حالش ندارد انجام ندهد و هرگز بدون تأمل و دقت دست به کاری نزند. علی (علیه السلام) فرمود: « من تورط فی الأمور بغیر نظر فی العواقب فقد تعرض للنوائب؛ کسی که بدون تدبر و پایان اندیشی در کارها وارد شود، خود را در معرض بلاها و مصیبت ها افکنده است. » نظامی در این باره خوب سروده است :
 
در سر کاری که در آیی نخست   رخنه بیرون شدنش کن درست
تا نکنی جای قدم استوار    پای منه در طلب هیچ کار
 
حضرت على (علیه السلام ) ضمن وصیت به فرزندش محمد حنیفه می فرماید: کسی که از اندیشه دیگران [ با مشورت آنان ] استقبال کند، موارد خطا را می شناسد و کسی که بدون تدبر و پایان اندیشی در کارها وارد شود، خود را در معرض بلا و مصیبت های سخت قرار داده است و پایان اندیشی پیش از انجام کار تو را از پشیمانی مصون می دارد. همان طوری که آینده نگری در امور معنوی و اخلاقی برای انسان فایده دارد، در کارهای مربوط به دنیا نیز مفید است و بدون آن ممکن است آسیب های زیادی در زندگی دامن گیر انسان شود. امیر مؤمنان علی (علیه السلام) فرمود: «حسن التدبیر ینمی قلیل المال و سوء التدبیر یفنی کثیره ؛ تدبیر درست، مال کم را می افزاید و تدبیر نا درست، مال زیاد را کم می کند.»
 
و نیز فرمود: «آفه المعاش سوء التدبیر؛ عدم عاقبت اندیشی، آفت زندگی است.» و در سخنی دیگر فرمود: « سوء التدبیر مفتاح الفقر؛ تدبیر غلط در زندگی، کلید فقر است.» از این رو پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) تأکید فراوان داشت که پیروانش در آغاز هر کاری فرجام آن را بررسی کنند.
 
امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که مردی به حضور پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) شرفیاب شد و درخواست کرد که به او سفارشی کند. حضرت پرسید: آیا سفارش پذیر هستی که به تو سفارش کنم ؟ آن مرد جواب داد: آری. آن گاه پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) به او فرمود: «فانی أوصیک اذا أنت هممت بامر فتدبر عاقبته، فان یک رشدا فامضه وان غیة فانته عنه ؛ به تو سفارش می کنم هر وقت تصمیم بر کاری گرفتی، به پایان آن بیندیش؛ اگر آن را درست و مطابق مصلحت دیدی انجام بده و اگر نا درست و گمراه کننده بود از انجام دادن آن خودداری کن.»
 
واژه تدبیر که زیاد در روایات به آن تأکید شده است، به معنای این است که انسان ببیند پایان کار و حرکتش چه نتیجه ای دارد و به کجا منتهی می شود. به طور کلی آینده نگری و تدبیر، لازمه مدیریت انسان در امور فردی و اجتماعی است و بدون آن در زندگی کامیاب و موفق نخواهد شد، زیرا آدمی در طول زندگی به ویژه در جوانی همواره با مسائلی مواجه است که نیاز به اندیشه و تدبر و پایان نگری دارد ؛ مانند انتخاب دوست، انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب شغل، انتخاب همسر، انتخاب محل سکونت و ده ها مسائل دیگر که هر یک برای جوانان یک امر حیاتی و سرنوشت ساز است. از این رو هم خود جوانان باید به فکر آینده خویش باشند و هم مربیان لایق آنان را متوجه مسئولیت خطیرشان کرده و به آینده نگری تشویق کنند.
 
پیشوایان دینی ما نیز این روش را به کار می بستند و خطاب به نوجوانان آنان را به کسب دانش به منظور کسب کمال و موقعیت های آینده تشویق می کردند. علی (علیه السلام) در این باره می فرمود: «من لم یتعلم فی الصغر لم یتقدم فی الکبر؛ کسی که در کودکی دانش نیاموزد در بزرگی از دیگران تقدم و پیشی نخواهد گرفت.»
 
امام حسن مجتبی (علیه السلام) نیز به فرزندان خود و فرزندان برادرش می فرمود: «انکم صغار قوم و یوشک أن تکونوا کبار قوم آخرین فتعلموا العلم فمن لم یستطع منکم أن یحفظه فلیکتبه و لیضعه فی بیته ؛ شما کودکان اجتماع امروز، امید می رود از بزرگان جامعه فردا باشید. پس در فراگیری دانش بکوشید و هر کدام از شما هم قادر به حفظ آن نیستید، مطالب را بنویسید و در منزل نگه دارید.» البته نباید آینده نگری را با ترس از آینده اشتباه گرفت، زیرا ترس بی جا از آینده، مایه نگرانی و رکود است؛ اما آینده نگری پذیرفتن واقعیت ها و برنامه ریزی برای موفقیت است.
 
منبع: اصول ومبانی مدیریت در اسلام، مهرداد حسن زاده و عبد العظیم عزیزخانی، انتشارات هنر آبی، چاپ اول، تهران، 1390