بیشتر ورشکستگی‌ها و بدهکاری‌های اقتصادی به دلیل رعایت نکردن میانه روی در دخل و خرج است. تجمل پرستانی که دل در هوا و هوس دنیایی دارند، زمانی به خود می آیند که کار از کار گذشته و دیگر راهی برای بازگشت شان باقی نمانده است. کم نیستند کسانی که با دست دراز کردن به طرف دیگران، قرض از این و آن می کوشند زندگی ساده و معمولی خود را به پای زندگی اشراف و اعیان برسانند. به همین دلیل، ناچار می شوند همه سرمایه‌های خود را در این دنیا به بهای ناچیز، قربانی تجمل پرستی کنند. دلهای تشنه ای که در حسرت جرعه ای از سراب تجملات، به قناعت و میانه روی پشت کنند، روز به روز بدهکارتر می شوند و تا پایان عمر احساس بی نیازی نخواهند کرد. امام کاظم (علیه السلام) می فرماید: «کسی که میانه روی داشته باشد و قناعت کند، نعمت‌ها و اموال خود را از دست نخواهد داد. در مقابل، کسی که اسراف و تبذیر کند، نعمت‌ها را از دست میدهد و محتاج دیگران می شود». تجمل گرایی سبب می شود فرد بیشتر از آن چه تولید می کند، مصرف کند. بدین ترتیب، در سطح وسیع تر، جامعه‌ای که به کج راهه تجمل طلبی گام نهاده است، جامعه أی مصرف زده خواهد بود؛ یعنی با مصرف شدن بیشتر منابع و امکانات آن، دیگر در تولید و سرمایه گذاری قدرت کافی نخواهد داشت. باید دانست اسلام از گرایش فطری بشر به زیبایی آگاه است. به همین دلیل برآوردن این نیاز طبیعی و فطری را در محدوده شریعت و عقل مورد تأیید قرار می دهد، ولی فراتر از این محدوده را نهی کرده است؛ زیرا هدر دادن ثروت و اموال برای امور واهی مانند تجمل گرایی مجاز نیست. امام رضا(علیه السلام) در روایتی فرموده است: «ان الله یبغض القیل و القال و اضاعة المال و اکثرة السؤال» خداوند قیل و قال (گفتار بیهوده) و تباه سازی اموال و درخواست کردن فراوان را دوست نمی دارد. تباه کردن و تضییع اموال که در این روایت بدان تصریح شده است، مفهوم و گستردگی ویژه ی دارد. به همین دلیل، هر گونه تباهی، نابودی و فساد در اموال را دربر می گیرد.
 
 تباهی و تضییع ممکن است در اثر عوامل زیر پدید آید، اسراف کاری، مصرف بیش از اندازه، پرداختن به تجملات، ناآگاهی، نبود تخصص و مهارت در مدیریت مالی، بی توجهی به مسایل زندگی گرایش به صوفی منشی، سهل انگاری در به کارگیری اموال و امثال آن. چنین پدیده ای به تباهی سرمایه‌های زندگی، اختلال در انجام دادن مسؤولیت‌های خانوادگی و اجتماعی و تزلزل در حرکت معنوی انسان انجامد؛ زیرا سیر و عروج معنوی در این جهان با ابزار مادی و شرایط طبیعی صورت می گیرد. در حدیث مشهور نبوی آمده است: «... فلولا الخبز ما صلینا ولا صمنا..» اگر نان نباشد؛ نه می توانیم نماز بخوانیم و نه می توانیم روزه بگیریم». قرآن کریم نیز درباره حفظ اموال و تباه نکردن آن می فرماید: «ولا تؤتوا السفهاء أموالکم التی جعل الله لکم قیاما » اموال خود را که خدا آن را مایه پایداری و برپا بودن شما قرار داده است، به دست سفیهان نسپارید. خداوند در جمله « التی جعل الله لکم قیاما» می فرماید قوام زندگانی و اجتماعتان به سرمایه‌های شما است بدون آن نمی توانید کمر راست کنید. پس آن را به دست سفیهان نسپارید. از این تعبیر، اهمیتی که اسلام برای مال و حفظ آن قایل است، به خوبی روشن می شود. بسیاری از مخارج و مصارف، بر اساس میل ها و نیازهای واقعی صورت نمی گیرد. یکی از نتایج دوری از ساده زیستی و تجمل گرایی، ابتلا به اسراف و زیاده روی است و دلیلش عادات ناپسند، چشم و هم چشمی ها و تقلید کورکورانه از فرهنگ بیگانه و می باشد. و این همان چیزی است که اسلام آن را حرام کرده است. قرآن مجید می فرماید بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید که خدا اسراف کنندگان را دوست ندارد. (انعام آیه 141) در جای دیگر، اسراف کاران را از اصحاب آتش دانسته است. (غافر آیه ٤۳) بدیهی است که با ساده زیستی و قناعت می توان از اسراف و ریخت و پاش های بیهوده و خرج های اضافی جلوگیری کرد و نیازمندان را از فقر و نداری نجات داد. اسراف علاوه بر ضربه زدن به نظام اقتصادی جامعه، خسارت بزرگ معنوی محسوب می شود. رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) می فرماید : آن که بخورد و بپوشد و سوار شود از روی لذت و اشتهای نفسانی، خداوند بر او نظر نمی افکند تا جان دهد یا ترک نماید.
 
انسان در جهان مادی از آغاز آفرینش تا زمان مرگ، با طبیعت و بسیاری از عناصر مادی، ارتباط مستقیم دارد. از این رو، نسبت به جهان مادی، گونه ای انس و الفت پیدا می کند و در پرتو این ارتباط نزدیک، از لذتهای مادی و طبیعی این جهان بهره مند می شود تا جایی که به این حیات مادی و طبیعی، عشق و علاقه می ورزد. بسیاری از انسانها بر اثر شدت علاقه، هدف اصلی از آفرینش این جهان و خویشتن را به فراموشی می سپارند و به هیچ قیمتی حاضر نیستند ذره ای از این لذتهای مادی را از دست بدهند. تجمل گرایانی که فریفته و دلباخته تجمل شده از امور معنوی فاصله گرفته اند، نمونه این دسته از انسانها هستند. حال هر قدر افراد بیشتری در یک جامعه چنین بینشی داشته باشند، به همان نسبت، افول معنوی در سطح وسیعی از جامعه گسترش می یابد. این موضوع از نظر تاریخی نیز قابل بررسی است. پس از رحلت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) خلفا در خلافت و رهبری جامعه اسلامی از سیره و سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فاصله گرفتند. همین امر سبب شد معنویت در جامعه اسلامی رنگ ببازد و آثار سوء آن که دامن گیر جامعه اسلامی شده، تاکنون نیز جوامع اسلامی را رها نکرده است. خداوند درباره این تجمل پرستان و دوستداران زیبایی های دنیوی می فرماید: «کسانی که آفریفته زخارف و زینت های دنیوی شده اند و زندگی این دنیا را بر آخرت ترجیح میدهند و نفس خود را از پیروی سنت خدا و تدین به دین او باز می دارند و مردم را نیز از راه خدا منصرف می کنند و در پی آن هستند که برای سنت و دین خدا، کجی پیدا کنند تا دشمنی خود را موجه جلوه دهند و مردم را راضی کنند تا به هر سنتی از سنت های اجتماعی و بشری، هر قدر هم خرافی باشد، عمل کنند و به این وسیله  ضلالت برای آنان مسجل و حتمی می گردد».[ سوره ابراهیم، آیه ۳.] خداوند درباره این مرحله فرموده است: « أؤلئک فی ضلال بعید». وجود تشریفات زاید و رسوم و آداب گوناگون باعث شده است ازدواج که سنت پیامبر اعظم (سلام الله علیها) است و موجب آرامش خانواده و سلامت روح و روان افراد و عفت عمومی در جامعه می شود، به تأخیر افتد و جوانان عزیز در وقت مناسب نتوانند تشکیل خانواده دهند، در حالی که با حذف تشریفات و رو آوردن به ساده زیستی که اسلام به ویژه در امر مهم ازدواج، خواهان آن است، می توان اسباب ازدواج بسیاری از جوانان را فراهم کرد. نمونه ی دیگر از آثار تجمل گرایی، کم رنگ شدن روابط عاطفی و دید و بازدید و صله ی رحم و اکتفا به ارتباط از راه دور و روابط سرد و خاموش از طریق تلفن یا نامه یا اینترنت و.. می باشد. بدیهی است علاوه بر مشغله های روزمره، مهم ترین عامل این اثر را باید در تجمل گرایی و به تکلف افتادن خانواده ها جست وجو کرد.
 
منبع: اصول ومبانی مدیریت در اسلام، مهرداد حسن زاده و عبد العظیم عزیزخانی، انتشارات هنر آبی، چاپ اول، تهران، 1390