نماز و تلقین های سازنده روانی
نماز و تلقین های سازنده روانی
تلقین و تعریف آن
تلقین به روش های مختلفی انجام می پذیرد، مثلا ممکن است از طرف شخصی به شخص یا اشخاص دیگر و یا حتی گاهی به صورت خود به خود انجام بپذیرد.
در هر صورت، در قاموس تلقین، کلمه "نه" وجود ندارد و به وسیله آن تقریبا هر کار غیر ممکنی، ممکن می نماید. گاه حتی بر اثر تلقین چنان آثار و نتایج شگفت انگیزی پدید می آید که سبب می شود برخی پدیده های مربوط به آن، به امور غیبی نسبت داده شود و این موضوع گه گاه مورد سوء استفاده عده ای سودجو و فرصت طلب قرار گرفته است تا به وسیله آن خود را اشخاصی مقدس و مرتبط با عالم غیب و ماوراء الطبیعه معرفی نمایند.
به عنوان مثال می توان به جلسات عجیب و غریب احضار روح اشاره نمود که با کمال تاسف در سطح کشور اسلامی ما و حتی در بین قشر روشنفکر و مسلمان، طرفداران بسیاری پیدا کرده است. حال آن مسائلی که طرفداران این عملیات مسخره(که به وسیله حرکت یک استکان یا نعلبکی بر حروف درج شده روی یک میز چوبی صورت می گیرد!؟) آن را جزو مسائل عجیب و خارق العاده مربوط به احضار روح! می دانند، از ساده ترین و پیش پا افتاده ترین مسائل قابل توجیه با پدیده تلقین است. هر یک از شرکت کنندگان در جلسه احضار روح به وسیله تلقین به خود و البته به صورت ناخودآگاه، اطلاعاتی را ضمن حرکت استکان بر حروف روشن می سازد که دیگران به کلی از آن بی اطلاع بوده اند، در نتیجه شخص با این که بر اثر تلقین نمودن به خودش، شخصا و ناخودآگاه اطلاعات خصوصی خویش را افشا کرده است، این اثر را به روح نسبت می دهد. در نتیجه این شخص به صحت موضوع احضار ارواح اعتقاد شدید پیدا می کند تا جایی که همه پیشگویی های روح به اصطلاح حاضر شده! را در مورد آینده نیز باور می کند و هیچ بعید نیست که مثلا اگر روح پیشگویی کند که: فردا پای تو خواهد شکست! شخص چنان به خود حتمی بودن وقوع پیشگوئی روح را تلقین نماید که در کمال تعجب اطرافیان، فردای آن روز پایش بشکند!؟ و در اثر این امر، باز هم بازار تبلیغ برای قضیه و تلقین صحت آن گرم تر شود.
علاوه بر این قبیل مثال ها، سودجویی از پدیده تلقین، طیف گسترده ای از فعالیت های بشری، از تلقین یک فرد و عقیده خاص گرفته تا تبلیغات مختلف مثل تبلیغات تجارتی(که در همه اشکال خود فقط بر قدرت تلقین تکیه دارند)(۲) را در بر می گیرد.
در این مورد، سوء استفاده از تلقین به خصوص در مورد مسائلی که ادعا می شود جنبه غیر مادی و ماورائی دارند، به کرات به چشم می خورد و گاهی هم به صورت بازاری برای خالی کردن جیب افراد ساده اندیش در می آید، مثلا یک جنبه مهم دیگر از تلقین، "هیپنوتیزم" است که گه گاه با تسخیر اراده افراد، سبب پرده دری های شوم و افشای رازهای شخصی افراد می شود و درست به همین دلیل است که اموری مثل هیپنوتیزم از سوی بسیاری از فقهای بزرگوار شیعه(جز در مواردی که ضروریات درمانی ایجاب می کند) حرام اعلام شده است.
اما تلقین همان قدر که می تواند مورد سوء استفاده قرار گیرد و سبب ضرر رساندن به مردم به دلیل تحریف اذهان آنها از حقیقت یا کشف اسرار آنها و .. گردد، می تواند در موارد بسیاری به عنوان یک پدیده مفید، مورد استفاده و بهره برداری قرار بگیرد و این امر با قدرت شگفت انگیز تلقین در ممکن نمودن غیر ممکن ها، تحقق می پذیرد.
تلقین هایی که در جهت شیرین کردن زندگی انسان و موفق نمودن او در کارهایش(مثلا در جهت اهدای سلامتی به او) به کار برده می شوند را می توان "تلقین های سازنده روانی" نامید.
به عنوان مثال چنانچه فرد دائما به خود تلقین کند که آدم بیمار یا بدبختی است، دیری نمی پاید که بدبختی و مرض زندگی او را پر می کند(تلقین مخرب روانی)، اما اگر شخصی دائما به خود بگوید که من فرد سالم و نیرومند و خوشبختی هستم، دیری نمی پاید که خود را خوشبخت ترین و سالم ترین فرد روی زمین احساس می کند.(۳) در این مورد گاهی حتی خود غربیان، پا را از دایره معقولات هم فراتر نهاده اند و ادعا کرده اند که آدمی که در هفت آسمان یک ستاره هم ندارد و حتی ته جیبش یک پول سیاه هم پیدا نمی شود! اگر چند روزی دائما به خود تلقین نماید که من پول دارترین و سرمایه ترین آدم روی زمین هستم، دیری نمی پاید که درب گنج های آسمان ها و زمین بر روی این آدم باز می شود و در مدت کوتاهی تبدیل به یک پولدار تمام عیار می شود!؟(۴)
توجیه علمی و پزشکی نیز در این قبیل موارد، بدین صورت بیان می شود که تلقین دائمی و توجه مداوم به سلامت و خوشبختی و یا حتی ثروتمند شدن در یک شخص باعث می شود که به زبان روان شناسی برخی استعدادهای نهفته او(که در ضمیر ناخود آگاهش پنهان هستند) و به زبان پزشکی برخی ناقل های عصبی(۵) خاص، که غیر فعال بوده اند، بر اثر توجه و تلقین(اثر قشر مغز و اراده) پیدا و فعال شوند و آن شخص را به سمت سلامتی و خوشبختی هدایت کنند یا شم اقتصادی او را شکوفا سازند و مسبب موفقیت او در جهت ثروتمند شدن گردند.
با این اوصاف بدیهی است که هر چه شخص از درجه تلقین پذیری بالاتری برخوردار باشد، انواع تلقین از جمله تلقین های سازنده روانی که منجر به موفقیت او می شوند، به نحو موثرتری عمل می کنند.
از طرفی، علم و تجربه ثابت کرده اند که انسان در برخی حالات خود، از درجه تلقین پذیری بالاتری برخوردار می شود، به عنوان مثال در اوج فلسفه هیپنوتیزمی(سومنامبولیزم) انسان در شرایطی قرار می گیرد که حتی اگر به او تلقین کنند که مثلا آتش سیگار دست تو را هرگز نخواهد سوزاند، شخص هرگز متوجه سوختن شدید پوست و عضلات دست خود نخواهد شد(البته باید توجه داشت که این مثال ربطی به تلقین های سازنده روانی ندارد).
اما باید دید که انسان در اوضاع معمولی در چه حالاتی می تواند خود را بیشتر در معرض تلقینات روانی قرار دهد و در چه شرایطی از درجه تلقین پذیری بالاتری برخوردار است. در قسمت بعدی در این باره توضیحاتی خواهیم داد...
با توجه نمودن به شرایط ویژه نمازگزار،مانند نظر تکرار نماز در زمان های خاص، شرایط ویژه جسمانی مثل طهارت جسم، پاک بودن لباس، غصبی نبودن محل ، خواندن الفاظ و اذکار در هر کدام از بخش های نماز، انجام حرکات خاص(مثل سجده)، قرارگرفتن همیشگی نمازگزار در مقابل قبله و در جریان میدان های الکترومغناطیسی زمین و ... و از طرف دیگر شناخت هایی که نمازگزار از خداوند و اصول مذهب و دستورات آن دارد، به خصوص آنچه که نمازگزار در مورد نماز تجربه کرده است(مثلا حاجت های متعددی که بر سر سجاده نماز از خداوند طلب کرده و نتیجه گرفته است) و عوامل متعدد دیگر، همگی سبب می شوند که فرد هنگام نماز در شرایط ویژه ای از تلقین پذیری قرار بگیرد و بر اثر آن به نماز خود توجه می کند و آن چه را که در حین نماز، در رابطه با آن به خود تلقین می نماید، برایش حاصل می شود.
چرا که تلقین ها و توجهات در این شرایط خاص، منجر به فعال شدن ناقل های عصبی می شود که فرد را در جهت گرفتن حاجت خود یاری می نمایند، یا به زبان ساده تر تلقین در این شرایط ویژه سبب می شود که فرد استعدادهای نهفته درونی خود را به کار اندازد و از آن در امور خود یاری بجوید.
به عنوان مثال آمده که هرگاه حکیم ابن سینا، در مسائل علمی خود با مشکلی مواجه می شد، دو رکعت نماز می خواند. توجیه معمولی و درست قضیه(صرف نظر از مسائل پزشکی) این است که ابن سینا برای حل مشکل فکری خود، از درگاه خدا استمداد می نموده است.
اما توجیه علمی آن با توجه به ناقل های عصبی و مسائل مربوط به آن(که تفکر را هم ناشی از برخی تغییرات در ناقل های عصبی می داند) این است که ابن سینا، به خاطر آن که اعتقاد داشته مشکل فکری اش با نماز حل می شود(محتویات مطلوب حافظه) و اراده نموده تا مشکلش را به این طریق حل کند(استفاده از قشر مغز و تلقین)، سرانجام موفق می شده است که ناقل های عصبی که منجر به حل مشکل فکری او می شوند یا همان استعدادهای نهفته ذهنی خویش را، در خود فعال نماید و از آن در حل مشکل فکری اش بهره ببرد.
به همین ترتیب عارفی که اراده می کند در نمازش، عشق الهی را تقویت نماید، ناقل های عصبی مربوط به عشق الهی را در نماز خود تقویت می کند و افزایش می دهد، یا دانش آموزی که اراده می کند، اعتماد به نفس خود را به وسیله نماز افزایش بدهد، به مرور اعتماد به نفس را به خود تلقین می کند و ناقل های عصبی مربوط به آن را فعال می سازد، یا کشاورزی که در نماز خود، طلب روزی حلال از درگاه الهی می کند، در واقع ناقل های عصبی حرکت دهنده در جهت کسب روزی حلال را در خود تقویت می نماید؛ مثلا راه هایی برای برداشت محصول بهتر و بیشتر، که تا آن روز به آن فکر نمی کرده یا متوجه آن نبوده است، به ذهنش می رسند.
اما لازم به توجه است که مسائل پزشکی و روان شناسی، جدای از قضا و قدر الهی است که مثلا کتاب "اغراض ما بعد الطبیعه" را برای حل مشکل فکری ابن سینا در مسیر او قرار می دهد، یا باران رحمت الهی را پس از مدت ها خشکسالی بر محصول آن کشاورز عامی فرو می آورد.
بدین ترتیب واضح است که هرکس با توجه به تصویری که در ذهن خود از خوشبختی ترسیم نموده است، می تواند با امداد از توجهات و تلقینات سازنده ای که در شرایط ویژه تلقین پذیری، در حین نماز انجام می دهد، ناقل های عصبی دستگاه مغز و اعصاب خویش را به سمت مطلوب خویش هدایت کند و اراده و اختیار خود را در آن جهت تقویت نماید و صد البته بالاترین و والاترین حد ممکن، جایی است که انسان هدف خود را رسیدن به آخرین درجه کمال که همانا قرب الهی در سایه تخلق به اخلاق الهی(که همان راه معصومین (ع) است) است، قرار دهد و به وسیله نماز، این امر را که همراه با خوشبختی دنیا و آخرت است، پیوسته تقویت نماید.
اما در مورد تلقینات و توجهات، این نکته هم قابل ذکر است که این مقولات، نه فقط در مواقع نمازهای یومیه، بلکه در تمامی لحظات زندگی یک فرد می توانند با او همراه باشند، اما بی شک در موقع نماز شرایط ویژه ای پدید می آید که موقعیت نمازگزار را ممتاز می کند و سبب می شود که تلقین های توأم با نماز در سایر لحظات زندگی و دیگر جلوه های آن نیز منشاء اثر باشند.
از نقطه نظر پزشکی این شرایط ویژه می تواند متاثر از سایر ویژگی های نماز، مانند زمان نماز، مکان نمازگزار، طهارت، اذکار و الفاظ نماز، وضعیت جسمی و روانی نمازگزار و ... باشند.
پي نوشت :
۱- روان پزشکی لینفورد ـ ریس، ترجمه زیر نظر مرحوم دکتر عظیم وهاب زاده، صفحه ۳۸۸
۲- همان منبع صفحه ۳۸۹
۳- در این مورد ظاهرا بودا گفته است: "خوشبختی چیزی نیست جز احساس خوشبختی، ضمنا برخی از امثال و حکم از جمله ضرب المثل مشهور ایرانی : "بخند تا دنیا به رویت بخندد" بر همین موضوع دلالت می کنند.
۴- برای مطالعه بیشتر درباره این موضوع رجوع کنید به کتاب های عجیب و بامزه خانم کاترین پاندر(کشیش آمریکایی) به خصوص در سرتاسر کتاب "قانون توانگری" ترجمه خانم گیتی خوشدل
۵- در ادامه این مجموعه مقالات بحث هایی پیرامون ناقل های عصبی و تعادل آنها که به بهترین شکل توسط نماز حاصل می شود، خواهیم داشت، ضمنا پیشنهاد می کنیم که برای فهم بهتر مقاله "تاثیر نماز بر تلقین های سازنده روانی" ، آن را یک بار دیگر پس از مطالعه نکته سی و هشتم از این مجموعه مقالات(تاثیر نماز بر تعادل ناقل های عصبی) مطالعه فرمائید.
/س
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}