نقش فقه در تربیت
فقه در لغت به معنای «فهم» است و در آیات و روایات فراوانی به کار رفته است. این واژه در صدر اسلام معنای وسیعی داشت و با «دین شناسی» مترادف بود و افزون بر احکام، مسائل اعتقادی و اخلاقی را در بر می گرفت.
فقه در لغت به معنای «فهم» است و در آیات و روایات فراوانی به کار رفته است. این واژه در صدر اسلام معنای وسیعی داشت و با «دین شناسی» مترادف بود و افزون بر احکام، مسائل اعتقادی و اخلاقی را در بر می گرفت. اکنون این واژه عمدتا در دو معنا به کار می رود: نخست، معنای مشهور که به باور برخی نویسندگان، آن را دانشمندان علم اصول ارائه کرده اند و آن عبارت است از «علم به احکام فرعی شرعی از روی ادله آنها» و دیگری عبارت است از مجموعه احکام و دستورهایی که مجتهدان از منابع معتبر استنباط کرده اند و در کتاب های فقهی منعکس شده است». فقه در معنای اول بیشتر با دانش بودن آن تناسب دارد و در این تحقیق، فقه به هر دو معنا مراد است.
تربیت در معانی گوناگونی از جمله «نهاد یا نظام آموزش و پرورش»، «حاصل عملی معین»، «فرایند اثرگذاری و اثرپذیری» و «محتوا یا برنامه» استعمال شده است. نیز ممکن است از تربیت، علم تربیت اراده شود که در آن صورت، مراد رشته ای علمی است که واقعیت ها و موقعیت های تربیتی را مطالعه و بررسی می کند. از میان معانی ذکر شده، معنای سوم شایع تر و تا حدودی مورد اتفاق صاحب نظران تعلیم و تربیت است. تربیت به این معنا واقعیت بسیار عامی است که در همه سنین زندگانی و در همه اوضاع و احوال حیات انسانی به چشم می خورد. این معنا معادل «Education در زبان انگلیسی و مشتمل بر معنای آموزش و پرورش است و لازمه تحقق آن، وجود مربی، متربی و محتواست که در حقیقت سه رکن اصلی تربیت را تشکیل می دهند. تربیت در این معنا، مبتنی بر مبانی و دارای اهداف، اصول، روش ها و مراحلی است که برای تحقق آن ضروری می باشد. در این تحقیق، مراد از تربیت دو معنای اخیر است؛ به این بیان که در عمده مباحث مراد معنای سوم و در برخی، به ویژه در مبحث تأثیر تربیت در فقه، مراد معنای اخیر است.
پیش از بررسی امکان تعامل، بیان یک نکته ضروری است و آن اینکه در این پژوهش به بررسی تعامل و رابطه دوسویه فقه و تربیت در جامعه اسلامی می پردازیم. به عبارت دیگر، فقه یک حوزه معرفتی شرعی و اسلامی است که بخش عملی شریعت را تشکیل می دهد و تربیت با آنکه ماهیت اسلامی ندارد و مجموعه ای از آموزه ها و فعالیتهای عینی است، ولی ما در پی بررسی امکان تعامل این پدیده عینی در یک جامعه اسلامی هستیم. از این رو، اگر فقه تأثیراتی در تربیت داشته باشد، در حقیقت در پرتو این تأثیرات رنگ و بوی اسلامی و دینی به تربیت می بخشد. به بیان دیگر، تربیت را که سلسله ای از فعالیتهای عینی است و خود ماهیت دینی و اسلامی ندارد، دینی و اسلامی می کند.
از مهم ترین زمینه های تعامل فقه و تربیت، مشترک بودن موضوع این دو است. موضوع تربیت، انسان (متربی) است. به این بیان که عوامل تربیتی درصدد اثرگذاری بر متربی هستند و کانون این اثرپذیری، اندیشه ها، بینش ها، گرایش ها و به ویژه رفتارهای اوست. اما آنچه از تأثیرات تربیتی در متربی بیشتر تجلی می یابد، واکنش ها و رفتارهای بیرونی اوست. از این رو، کانون تأثیرات مربی در فرایند تربیت، بروز رفتارهای مطلوب در متربی است.
از سوی دیگر، موضوع فقه، انسان و شئون مختلف او، به ویژه رفتارهای اوست و همین، زمینه مشترک فقه و تربیت تعامل آن دو را امکان پذیر می سازد. البته اثرگذاری این دو در انسان متفاوت است؛ چه، آنکه نگاه فقه به انسان و رفتارهای او نگاهی شرعی است، اما تربیت درصدد ایجاد بینش، و اصلاح و تغییر رفتارهای اوست. با این حال، این ویژگی مشترک می تواند زمینه تعامل و تلاقی این دو را در زمینه های فراوانی فراهم سازد.
منبع: مجموعه مقالات تربیتی، عبد الرضا ضرابی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، قم، ۱۳۸۸
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}