نقش فقه در تربیت

فقه در لغت به معنای «فهم» است و در آیات و روایات فراوانی به کار رفته است. این واژه در صدر اسلام معنای وسیعی داشت و با «دین شناسی» مترادف بود و افزون بر احکام، مسائل اعتقادی و اخلاقی را در بر می گرفت.
يکشنبه، 12 آبان 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نقش فقه در تربیت
فقه و تربیت در عرصه مهم و نقش برجسته در زندگی هر مسلمان اند. تربیت و پرورش همه جانبه انسان، از نیازهای اساسی اوست و آدمی در پرتو تربیت درست به کمال مطلوب خویش دست می یابد. از سوی دیگر، شریعت و بعد عملی آن، یعنی فقه، جایگاه ویژه ای در زندگی انسان دارد و مجموعه ای از بایدها و نبایدها زندگی او را فرا گرفته است. این دو عرصه با پیشرفت زندگی بشر و تحولات فرهنگی و اجتماعی، شکل جدیدی به خود گرفته و رسالتی نو یافته است؛ زیرا از سویی تعلیم و تربیت به یکی از نهادهای بنیادین در زندگی انسان تبدیل شده و زمینه ساز توفیق انسان در دیگر ابعاد گشته و از سوی دیگر، فقه از ایفای نقش در قلمرو زندگی فردی انسان فراتر رفته و رسالتی نو یافته و باید پاسخگوی نیازهای شرعی انسان در همه ابعاد فردی و اجتماعی باشد. آنچه در این میان مهم می نماید، بررسی زمینه های ارتباط و تعامل این دو عرصه مهم در زندگی فرد مسلمان در جامعه اسلامی است. دانش فقه که ماهیت دینی و اسلامی دارد، با تربیت که فرایندی اثرگذار و اثرپذیر است و می تواند اسلامی باشد، دارای تأثیر وتأثراتی هستند که آثار و نتایج آنها در جهت دهی به نظام تعلیم و تربیت جامعه اسلامی آشکار می شود؛ زیرا از سویی فقه می تواند به فرایند اسلامی سازی تربیت یاری رساند و بخشی از محتوای تربیت اسلامی را پوشش دهد و از سوی دیگر، تربیت با اصول و شیوه هایی که دارد ضمن ارائه موضوعات جدید در عرصه اجتهاد و فقاهت، می تواند به پایبند شدن افراد جامعه اسلامی به فقه و احکام فقهی، کمک شایان توجهی کند. به رغم نقش تعیین کننده فقه در زندگی فرد مسلمان و جایگاه ویژه ای که در نظام حکومتی ما دارد و نیز با وجود نقش عظیم فرایند تربیت در زندگی انسان مسلمان، هنوز توجه لازم به پژوهش در زمینه تعامل این دو صورت نگرفته و خلأ پژوهش هایی از این دست کاملا محسوس است. در این مقاله بر آنیم تا نگاهی به زمینه های تعامل این دو داشته باشیم. از این رو، ابتدا به اختصار به مفهوم شناسی فقه و تربیت می پردازیم، سپس به زمینه های تعامل این دو، و آنگاه به تأثیر و تأثر متقابل فقه و تربیت اشاره می کنیم.
 
فقه در لغت به معنای «فهم» است و در آیات و روایات فراوانی به کار رفته است. این واژه در صدر اسلام معنای وسیعی داشت و با «دین شناسی» مترادف بود و افزون بر احکام، مسائل اعتقادی و اخلاقی را در بر می گرفت. اکنون این واژه عمدتا در دو معنا به کار می رود: نخست، معنای مشهور که به باور برخی نویسندگان، آن را دانشمندان علم اصول ارائه کرده اند و آن عبارت است از «علم به احکام فرعی شرعی از روی ادله آنها» و دیگری عبارت است از مجموعه احکام و دستورهایی که مجتهدان از منابع معتبر استنباط کرده اند و در کتاب های فقهی منعکس شده است». فقه در معنای اول بیشتر با دانش بودن آن تناسب دارد و در این تحقیق، فقه به هر دو معنا مراد است.
 
تربیت در معانی گوناگونی از جمله «نهاد یا نظام آموزش و پرورش»، «حاصل عملی معین»، «فرایند اثرگذاری و اثرپذیری» و «محتوا یا برنامه» استعمال شده است. نیز ممکن است از تربیت، علم تربیت اراده شود که در آن صورت، مراد رشته ای علمی است که واقعیت ها و موقعیت های تربیتی را مطالعه و بررسی می کند. از میان معانی ذکر شده، معنای سوم شایع تر و تا حدودی مورد اتفاق صاحب نظران تعلیم و تربیت است. تربیت به این معنا واقعیت بسیار عامی است که در همه سنین زندگانی و در همه اوضاع و احوال حیات انسانی به چشم می خورد. این معنا معادل «Education در زبان انگلیسی و مشتمل بر معنای آموزش و پرورش است و لازمه تحقق آن، وجود مربی، متربی و محتواست که در حقیقت سه رکن اصلی تربیت را تشکیل می دهند. تربیت در این معنا، مبتنی بر مبانی و دارای اهداف، اصول، روش ها و مراحلی است که برای تحقق آن ضروری می باشد. در این تحقیق، مراد از تربیت دو معنای اخیر است؛ به این بیان که در عمده مباحث مراد معنای سوم و در برخی، به ویژه در مبحث تأثیر تربیت در فقه، مراد معنای اخیر است.
 
پیش از بررسی امکان تعامل، بیان یک نکته ضروری است و آن اینکه در این پژوهش به بررسی تعامل و رابطه دوسویه فقه و تربیت در جامعه اسلامی می پردازیم. به عبارت دیگر، فقه یک حوزه معرفتی شرعی و اسلامی است که بخش عملی شریعت را تشکیل می دهد و تربیت با آنکه ماهیت اسلامی ندارد و مجموعه ای از آموزه ها و فعالیتهای عینی است، ولی ما در پی بررسی امکان تعامل این پدیده عینی در یک جامعه اسلامی هستیم. از این رو، اگر فقه تأثیراتی در تربیت داشته باشد، در حقیقت در پرتو این تأثیرات رنگ و بوی اسلامی و دینی به تربیت می بخشد. به بیان دیگر، تربیت را که سلسله ای از فعالیتهای عینی است و خود ماهیت دینی و اسلامی ندارد، دینی و اسلامی می کند.
 
از مهم ترین زمینه های تعامل فقه و تربیت، مشترک بودن موضوع این دو است. موضوع تربیت، انسان (متربی) است. به این بیان که عوامل تربیتی درصدد اثرگذاری بر متربی هستند و کانون این اثرپذیری، اندیشه ها، بینش ها، گرایش ها و به ویژه رفتارهای اوست. اما آنچه از تأثیرات تربیتی در متربی بیشتر تجلی می یابد، واکنش ها و رفتارهای بیرونی اوست. از این رو، کانون تأثیرات مربی در فرایند تربیت، بروز رفتارهای مطلوب در متربی است.
 
از سوی دیگر، موضوع فقه، انسان و شئون مختلف او، به ویژه رفتارهای اوست و همین، زمینه مشترک فقه و تربیت تعامل آن دو را امکان پذیر می سازد. البته اثرگذاری این دو در انسان متفاوت است؛ چه، آنکه نگاه فقه به انسان و رفتارهای او نگاهی شرعی است، اما تربیت درصدد ایجاد بینش، و اصلاح و تغییر رفتارهای اوست. با این حال، این ویژگی مشترک می تواند زمینه تعامل و تلاقی این دو را در زمینه های فراوانی فراهم سازد.
 
منبع: مجموعه مقالات تربیتی، عبد الرضا ضرابی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، قم، ۱۳۸۸


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما