روانپريشي، ديوانگي و جنون آني
روانپريشي، ديوانگي و جنون آني
روانپريشي، ديوانگي و جنون آني
نويسنده:دکتر فربد فدايي
گاهي در دفاعيات مجرمان، در گفتار حقوقدانان و در حرفهاي عامه مردم به اصطلاح «جنون آني» برميخوريم. ممکن است انسان تحت تاثير عوامل موقعيتي، تعادل رواني و ارتباط خود را با واقعيت از دست بدهد و مرتکب جرم شود و گمان بر اين است که در اين وضعيت، مجرم مسووليت کيفري ندارد. اينکه چنين دفاعيهاي تا چه حد وجهه قانوني و عرفي دارد، به اين بحث مربوط نميشود. کوشش من بر اين است تا در اين نوشته روشن کنم که آيا اصولا چيزي به نام جنون آني از نظر پزشکي مقبوليت دارد يا نه؛ و تا چه حد مشمول معيارهاي طبقهبندي اختلالات رواني قرار ميگيرد...
جنون (در اصطلاح فقهي و قانوني) و ديوانگي (در اصطلاح عامه) با روانپريشي در روانپزشکي تا حدودي همپوشي دارد. به اين ترتيب که همه موارد روانپريشي که در طبقهبنديهاي روانپزشکي وجود دارد در چارچوب کلي جنون ميگنجد اما همه موارد جنون معادل با روانپريشي نيست. مفهوم روانپريشي دقيق، مشخص و داراي ضابطه است، در حالي که مفهوم ديوانگي يا جنون، گسترده و مبهم است و هر نوع عمل نابخردانه و ابلهانهاي را هم شامل ميشود که حکايت از فقدان عقل و منطق دارد. بيماران روانپريش به دلايل گوناگوني مرتکب جرم ميشوند اما عموما همان انگيزههايي که در افراد غيرروانپريش سبب ارتکاب جرم ميشود، در آنان هم انگيزه ارتکاب جرم قرار ميگيرد. گاهي نيز به دلايلي که ناشي از روانپريشي آنان است (از جمله هذيان، توهم و خودکاري) امکان دارد مرتکب جرم شوند. براي نمونه، يک بيمار چون توهم شنوايي و دستوري دارد که به او فرمان قتل کسي را ميدهند، ممکن است مرتکب قتل شود. بيمار ديگري چون هذيان گزند دارد و ميانديشد همسايه درصدد کشتن اوست، امکان دارد براي جلوگيري از کشته شدن اقدام به قتل همسايه نمايد. حتي ممکن است بيمار روانپريش بدون هيچ انگيزه آشکار يا پنهان عادي يا روانپريشانهاي، تنها در اثر رفتار خودکار مشتي به ديگري بزند و سبب مرگ او شود و هيچگونه دليلي هم نميتواند در اين باره بيان کند.
بعضي اوقات، بعضي از قاضيها تصور ميکنند که اگر ارتکاب جرم ناگهاني و بدون برنامهريزي قبلي بود و مجرم هم تمهيداتي براي فرار و گريختن از دستگيري و مجازات نينديشيده بود، اين امر حکايت از جنون ميکند و اگر با کاربرد عقل و منطق مرتکب جرم شد و به صورت هوشمندانهاي وانمود کرد که مرتکب جرم نشده است پس لابد مجنون نيست. اما بايد گفت که اگرچه گاهي بيمار روانپريش به صورت ناگهاني و بدون برنامهريزي و حتي بيدليل مرتکب جرم ميشود اما بسياري از موارد هم هرچند تحت تاثير انگيزه روانپريشانه (توهم يا هذيان) جرمي را انجام ميدهد ليکن با برنامهريزي قبلي و دقيق اين کار را ميکند و اين امر به ويژه در نوعي نابهساماني رواني تحت عنوان اختلالات هذياني مصداق مييابد.
بسياري اوقات هم فرد غيرروانپريش بدون برنامه و حتي بدون انگيزه قبلي مرتکب جرم ميشود و اقدامي هم در جهت از بين بردن آثار جرم يا اختفاي خويش به عمل نميآورد.
از نکات مهم که بايد در شمار آورد آن است که روانپريشي عموما به صورت ناگهاني ايجاد نميشود بلکه مبتني بر زمينه زيستشناختي است که گاهي فشارهاي رواني سبب آشکار شدن يا تشديد آن ميشود اما نميتوان انکار کرد گاهي يک رفتار مجرمانه ميتواند نخستين تظاهر يک روانپريشي باشد.
گاهي در نابهسامانيهاي رواني که جنبه غيرروانپريشي دارد، ممکن است با دورههاي کوتاهمدت و چند ساعته روانپريشي روبهرو شويم که به ويژه در نابهسامانيهاي شخصيتي اسکيزوتايپال و مرزي ديده ميشود.
به هر حال، ترديدي نيست که اصولا رفتار مجرمانه و به ويژه ديگرکشي نشانهاي از نابههنجاري و اختلال است و ميتواند به عنوان يک علامت نابهساماني رواني مورد ارزيابي قرار گيرد. اکثريت مجرمان (از جمله معتادان به مواد مخدر) نيز در طبقهبندي اختلال شخصيت ضداجتماعي قرار ميگيرند که قانونشکني و پرخاشگري و فريب و جعل و تهديد و تخريب، بيبرنامگي و رفتارهاي پيشبينيناپذير، بيتوجهي به امنيت خود و ديگران معيارهاي تشخيصي آن را تشکيل ميدهد اما اين تشخيص به معناي رفع مسووليت کيفري نيست. در واقع مطابق با قوانين، ديدگاههاي عرفي و موضوعات پزشکي فقط فرد روانپريش مسوول اعمال خود شناخته نميشود و در صورت ارتکاب جرم مسووليت کيفري ندارد. ذکر اين نکته هم لازم است که ضرورتي ندارد حتما جرم فرد روانپريش ناشي از توهم يا هذيان او باشد تا مجازات نشود بلکه امکان دارد فردي در عين روانپريشي با انگيزههاي سودجويانه يا انتقامجويانه مرتکب جرم شود ليکن باز هم به علت بيماري و نداشتن ارتباط کامل با واقعيت محاکمه نشود و توسط قاضي به بيمارستان رواني فرستاده شود زيرا مجازات براي انتقامجويي کورکورانه انجام نميشود بلکه براي تنبه فرد و حفظ جامعه از مخاطرات است و اگر مجرم به علت روانپريشي قابل تاديب نباشد، مجازات جنبه عقلاني و انساني ندارد.
منبع: http://salamatiran.com
/خ
جنون (در اصطلاح فقهي و قانوني) و ديوانگي (در اصطلاح عامه) با روانپريشي در روانپزشکي تا حدودي همپوشي دارد. به اين ترتيب که همه موارد روانپريشي که در طبقهبنديهاي روانپزشکي وجود دارد در چارچوب کلي جنون ميگنجد اما همه موارد جنون معادل با روانپريشي نيست. مفهوم روانپريشي دقيق، مشخص و داراي ضابطه است، در حالي که مفهوم ديوانگي يا جنون، گسترده و مبهم است و هر نوع عمل نابخردانه و ابلهانهاي را هم شامل ميشود که حکايت از فقدان عقل و منطق دارد. بيماران روانپريش به دلايل گوناگوني مرتکب جرم ميشوند اما عموما همان انگيزههايي که در افراد غيرروانپريش سبب ارتکاب جرم ميشود، در آنان هم انگيزه ارتکاب جرم قرار ميگيرد. گاهي نيز به دلايلي که ناشي از روانپريشي آنان است (از جمله هذيان، توهم و خودکاري) امکان دارد مرتکب جرم شوند. براي نمونه، يک بيمار چون توهم شنوايي و دستوري دارد که به او فرمان قتل کسي را ميدهند، ممکن است مرتکب قتل شود. بيمار ديگري چون هذيان گزند دارد و ميانديشد همسايه درصدد کشتن اوست، امکان دارد براي جلوگيري از کشته شدن اقدام به قتل همسايه نمايد. حتي ممکن است بيمار روانپريش بدون هيچ انگيزه آشکار يا پنهان عادي يا روانپريشانهاي، تنها در اثر رفتار خودکار مشتي به ديگري بزند و سبب مرگ او شود و هيچگونه دليلي هم نميتواند در اين باره بيان کند.
داوري درباره جنون آني
بعضي اوقات، بعضي از قاضيها تصور ميکنند که اگر ارتکاب جرم ناگهاني و بدون برنامهريزي قبلي بود و مجرم هم تمهيداتي براي فرار و گريختن از دستگيري و مجازات نينديشيده بود، اين امر حکايت از جنون ميکند و اگر با کاربرد عقل و منطق مرتکب جرم شد و به صورت هوشمندانهاي وانمود کرد که مرتکب جرم نشده است پس لابد مجنون نيست. اما بايد گفت که اگرچه گاهي بيمار روانپريش به صورت ناگهاني و بدون برنامهريزي و حتي بيدليل مرتکب جرم ميشود اما بسياري از موارد هم هرچند تحت تاثير انگيزه روانپريشانه (توهم يا هذيان) جرمي را انجام ميدهد ليکن با برنامهريزي قبلي و دقيق اين کار را ميکند و اين امر به ويژه در نوعي نابهساماني رواني تحت عنوان اختلالات هذياني مصداق مييابد.
بسياري اوقات هم فرد غيرروانپريش بدون برنامه و حتي بدون انگيزه قبلي مرتکب جرم ميشود و اقدامي هم در جهت از بين بردن آثار جرم يا اختفاي خويش به عمل نميآورد.
از نکات مهم که بايد در شمار آورد آن است که روانپريشي عموما به صورت ناگهاني ايجاد نميشود بلکه مبتني بر زمينه زيستشناختي است که گاهي فشارهاي رواني سبب آشکار شدن يا تشديد آن ميشود اما نميتوان انکار کرد گاهي يک رفتار مجرمانه ميتواند نخستين تظاهر يک روانپريشي باشد.
آنچه موضوع را پيچيدهتر ميکند
گاهي در نابهسامانيهاي رواني که جنبه غيرروانپريشي دارد، ممکن است با دورههاي کوتاهمدت و چند ساعته روانپريشي روبهرو شويم که به ويژه در نابهسامانيهاي شخصيتي اسکيزوتايپال و مرزي ديده ميشود.
به هر حال، ترديدي نيست که اصولا رفتار مجرمانه و به ويژه ديگرکشي نشانهاي از نابههنجاري و اختلال است و ميتواند به عنوان يک علامت نابهساماني رواني مورد ارزيابي قرار گيرد. اکثريت مجرمان (از جمله معتادان به مواد مخدر) نيز در طبقهبندي اختلال شخصيت ضداجتماعي قرار ميگيرند که قانونشکني و پرخاشگري و فريب و جعل و تهديد و تخريب، بيبرنامگي و رفتارهاي پيشبينيناپذير، بيتوجهي به امنيت خود و ديگران معيارهاي تشخيصي آن را تشکيل ميدهد اما اين تشخيص به معناي رفع مسووليت کيفري نيست. در واقع مطابق با قوانين، ديدگاههاي عرفي و موضوعات پزشکي فقط فرد روانپريش مسوول اعمال خود شناخته نميشود و در صورت ارتکاب جرم مسووليت کيفري ندارد. ذکر اين نکته هم لازم است که ضرورتي ندارد حتما جرم فرد روانپريش ناشي از توهم يا هذيان او باشد تا مجازات نشود بلکه امکان دارد فردي در عين روانپريشي با انگيزههاي سودجويانه يا انتقامجويانه مرتکب جرم شود ليکن باز هم به علت بيماري و نداشتن ارتباط کامل با واقعيت محاکمه نشود و توسط قاضي به بيمارستان رواني فرستاده شود زيرا مجازات براي انتقامجويي کورکورانه انجام نميشود بلکه براي تنبه فرد و حفظ جامعه از مخاطرات است و اگر مجرم به علت روانپريشي قابل تاديب نباشد، مجازات جنبه عقلاني و انساني ندارد.
حرف آخر
منبع: http://salamatiran.com
/خ
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}