در این مقاله، الگوی «بیان خویشتن» و «عرضه خودانگاره» در فضاهای مجازی بررسی می شود. به دنبال آن ساز و کارهای نوظهور پیکربندی و نمایش هویت فردی در سپهر عمومی نوپای مجازی مورد تحلیل قرار می گیرد. آنگاه دورنمایی از آسیب شناسی هویت فردی و جمعی در چشم اندازی سیستمی ارائه می شود. پرسش مرکزی نوشتار آن است که ظهور قلمرو جدید و بی سابقه ای مانند شبکه‌های اجتماعی، چه تأثیری بر رمزگذاری خودانگاره (دریافت من از من) و انگاره (دریافت من از دیگری به جا می گذارد؟ پاسخ مقدماتی به این مسأله آن است که منها به کمک رمزگذاری افراطی هویت فردی شان، و ارائه تبلیغاتی آن در این حریم نوین خویشتن را بازسازی، بازنمایی، و فهم می کنند. هم چنین به پیروی از نوربرت الیاس این بحث طرح می شود که کاستی ها و ناهنجاریهای برخاسته از این رمز گذاری افراطی، از «تنظیم نبودن» نظام های انضباط فردی، با فن آوری نوظهور رایانه ها ناشی شده است.
 
در ادامه، بعد دو پرسش تکمیلی در این ارتباط مطرح می شود: ۱- این رمزگذاری افراطی در چه حوزه هایی تمرکز یافته و چه گرانیگاههای معنایی ای دارد؟ ۲- ارتباط انگاره و خودانگاره من در این زمینه نو چطور دستخوش تغییر می شود و چه فرصتها و تهدیدهایی را پدید می آورد؟
 
این دو پرسش با تکیه بر نظریه سیستم های پیچیده تحلیل می شوند و سه گزاره به عنوان پاسخ به آنها پیشنهاد میشود. نخست آن که با نوعی جبران روانشناختی محدودیت های جامعه شناختی در فضای مجازی روبرو هستیم. یعنی گرانیگاه معنایی پیکربندی و ارائه هویت فردی در شبکه‌های اجتماعی، بر اموری مانند جنسیت، باورهای سیاسی، و باورهای دینی تمرکز یافته و در بیشتر موارد هم مضمونی تابو و حرمت گذاری شده را رمزگذاری می کند. دوم آن که به دلیل نوپا بودن این قلمرو ارتباطی، با مخدوش شدن پیاپی مرز من و دیگری روبرو هستیم و به این ترتیب حریم خصوصی به شکلی فرساینده و پیوسته مورد دست اندازی دیگری قرار می گیرد. سوم آن که جریان روان و بی مانع اطلاعات، آزادی بی قید و شرط عقیده و بیان، و امکان اندر کنش من با دیگری در چند لایه متفاوت از خصوصیت / عمومیت، امکان آموزش کاربران و بازسازی رادیکال خودانگاره را به دست می دهد، و این مهم ترین فرصتی است که از این پدیده نوبنیاد برمی خیزد.
 
رسانه‌های جدید به ویژه اینترنت عرصه‌هایی تازه در مقابل انسان عصر حاضر گشوده است. تعاملی بودن اینترنت و قابلیت های آن، این امکان را فراهم آورده که انسانها بتوانند از طریق صفحه کلید و بدون محدودیت مکان و فضا با یکدیگر ارتباط پیدا کنند و در فضایی مجازی، انواع هویت‌های مجازی را جعل کنند و با این شیوه فضای اینترنت به فضای تعامل میان هویت‌های مجازی تبدیل گردد. در این راستا هدف از انجام این پژوهش که از حیث اهداف در زمره تحقیقات (توصیفی - همبستگی) می باشد، مطالعه، شناخت و بررسی ارتباط و همبستگی بین متغیرهای مستقل (سن، جنسیت، میزان تحصیلات، ناشناختگی و...) و متغیر وابسته (شکل گیری هویت مجازی در بین کاربران دانشجو بوده است. روش انجام این تحقیق، پیمایشی بوده و از ابزار پرسشنامه جهت جمع آوری داده ها و اطلاعات استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد شهرستان هرسین بوده است که با روش نمونه گیری طبقه ای، نمونه ای بالغ بر ۳۶۲ نفر انتخاب گردیده است. در پایان تجزیه و تحلیل داده ها و در راستای اثبات فرضیات مشخص گشت که متغیرهای  سن، مقطع تحصیلی، استفاده ناشناخته و معرفی خود به صورت ایده آل با متغیر وابسته ایجاد هویت مجازی رابطه معنی داری داشته است، ولی متغیر سن همبستگی معنی داری را با ایجاد هویت مجازی نشان نداده است.
 
یکی از پدیده‌های رایج اجتماعی معاصر مسأله مد و مدگرایی است. شاید کمتر خانواده ای باشد که با این پدیده در گیر نباشد. مد بازتاب و انعکاس لایه های زیرین فرهنگی جامعه است؛ و نمود این پدیده براساس آمارهای بدست آمده در میان زنان به مراتب بیشتر از مردان می باشد. اگر مدگرایی در فضای مجازی به عنوان وجهی از ابراز هویت در میان کاربران دیده شود، مطالعه صفحات کاربران ایرانی و ویژگی های قشری انها در شبکه‌های اجتماعی می تواند نشانگر ابعاد هویتی مختلف آنها باشد. حال سؤال اصلی این تحقیق این است که آیا پدیده فراگیری مد در فضای مجازی اقشار متنوع تری را به لحاظ شاخص های مختلف دربر می گیرد؟

برای پاسخ به این سؤال از روش پیماش برخط پرسشنامه ای برای درج مشخصات قشری کاربران در میان نمونه ای از جامعه آماری کاربران زن ایرانی فیس بوک استفاده میشود. همچنین نشانگان هویتی مورد استفاده در میان کاربران به روش تحلیل محتوا گرد آوری میشود. تا وجود یا عدم وجود تفاوت ها در قشر اجتماعی کاربر و کنش های مجازی اش مورد بررسی قرار گیرد. یافته‌های این پژوهش مبتنی بر آن است که نخست پدیده مد و مدگرایی در شبکه‌های اجتماعی مجازی از سرعت و دامنه فراگیری بیشتری نسبت به جامعه برخوردار است که گاهی اقشار با فاصله های اجتماعی معنادار را به یک گونه تحت تأثیر قرار می دهد، دوم این که در میان کنشگران فضای مجازی اقشار جوان نزدیک به طبقه متوسط و بالا پیشرو بوده اند که این اقشار جوان نزدیک به طبقه بالا بسان مرجعی برای دیگر اقشار با خاستگاه های دورتر به شمار می روند و سوم این که در سالهای اخیر حوزه نفوذ مد با توجه به ویژگی های ساختاری شبکه‌های مجازی، جوانان متعلق به اقشار سنتی تر در مراکز دورتر را نیز در بر گرفته است. که این می تواند به دلیل کمتر روبرو بودن با ملاحظات و معذوریت های اجتماعی باشد.
 
منبع: فضای مجازی و هویت، دکتر شقایق حیدری، انتشارات تمدن ایرانی، چاپ دوم، تهران، 1394