در باب وجود ذهنی در یونان قدیم و نیز در دوره‌های اول فلسفه اسلامی بصورت خاص و مستقل و جامع الاطرف بحثی صورت نگرفته است، همان طور که در تاریخ فلسفه آورده اند این مسئله در دامن فلسفه اسلامی رشد یافته است چنانکه روشن است فلاسفه اروپا نیز به گونه ای دیگر و با دیدگاهی مخصوص بخودشان وارد بحث شده و واقع نمایی علم و اندیشه را مورد مطالعه قرار داده و در جستجوی ارزش معلومات برآمده اند، و به بعضی از آن سئوالات که ذکر آن رفت پاسخ داده اند ولی با همه. کنکاشها و جستجوهای فراوانی که در این زمینه کرده اند از نظر فلسفی  به اندازه فلاسفه اسلامی دقت و باریک بینی نکرده اند و غالبا بحثهای آنها به این نتیجه منتهی شده که علم ارزش واقع نمایی را نداشته و ندارد و بنوعی ایده آلیستی روی آورده اند. فلسفه اسلامی با تعمق وارد این بحث شده و با موشکافی عمیق از تمام زوایا مسئله را بررسی کرده و از آن پرده برداشته است.
 
شهید بزرگوار سید مصطفی خمینی یکی از آن فلاسفه که با تعمق کامل در اطراف قضیه و با توجه به تمامی زوایا، وارد شده و اظهار نظر کرده است، در عین اینکه مانند حکمای اسلامی حقیقت علم و آگاهی را نسبت به اشیا خارجی حصول و حضور ماهیت شیئ خارجی در ذهن می داند و علت اینکه پس از پیدایش صورت یک شیئ معین در ذهن آدمی، وی علم بخارج پیدا می کند و این صورت مانند آیینه خارج را بر وی مکشوف می سازد این است که صورت ذهنی ظهور ماهیت و ذات شیئ خارجی است و در واقع همان ماهیت در مرحله ذهن وجود دیگری پیدا کرده است و در واقع نفس که فاقد همه نوع کمالات و فعلیات است و در قوه صرف بسر می برد و بعلت همین فقدان عمومی و بالقوه بودن نمی تواند کمالاتی را که موجب فعلیت صور نفسانی می شود ایجاد کند. زیرا که موجودی است که کمال بالفعل ندارد، و بالقوه توان ایجاد امر بالفعل را ندارد. و نفس مادامیکه در مسیر صعود واشتداد قرار دارد و در قوس صعودی جایگاه گزیده است بجهت بالقوه بودن و فاقد کمالات بودن نمی تواند نه مظهر معقولات قضیلیه باشد و نه خلاق آنها. و اگر ایشان از صور جزئی نام نبرده است ولی چون از مظهریت و خلاقیت از هر دو نام برده است و خلاقیت درباره صور جزئی و مظهریت درباره صور کلی و معقولات است بنابراین طبق نظر ایشان: نفس در مرتبه قوس صعودی نه خلاق است و نه مظهر. بله پس از آنکه متسکمل شد و از مرحله قوس صعودی گذشت و با صور علمیه ایکه مانند غذا است بر نفوس بشری نوعی، متحد گشت و یکی شد در این صورت، که مرحله متاخر از قوس صعودی است و مرحله قوس نزولی شروع می شود، نفس می تواند هم برای صور جزئی مصدر و خلاق باشد و هم برای صور کلی و عقلانی، و معقولات تفصیلی مظهر و مجلی. پس علم و آگاهی پس از اتحاد نفس با صور علمیه در عالم خودشان صورت می گیرد و در این صورت نفس آن قدر اشتداد و تکامل پیدا کرده است که هم صلاحیت خلاقیت و هم صلاحیت مظهریت را یافته است. : و بعد ایشان اصرار می ورزند: آنانکه به آخوند ایراد گرفته اند و نظر وی را برای حل مسئله علم مخدوش معرفی کرده اند به مغز سخن وی نرسیده اند و بیراهه رفته اند.
 
اشکالات ایشان بر ادله تسلسل: از جمله مسائل بسیار مهم و اساسی که در فلسفه مطرح است مسئله علت و معلول و در واقع مسئله علیت و معلولیت می باشد. حتی بعضی فلسفه را همان بحث از علل اشیا و معلولات دانسته اند. و در بحث علل و معلولات مباحث زیادی مطرح است، و از جمله آن مباحث این است که آیا سلسله علل و معلولات که بصورت زنجیره ای و با ترتیب ویژه پشت سر هم چیده شده اند طوری که هر معلولی پس از علتی قرار دارد و مجموعه‌ای را تشکیل داده اند آیا همین طور میتواند بصورتی ادامه یابد که هر کدام از این زنجیره معلول زنجیره قبل از آن باشد و آنهم همین طور ادامه یابد و به صورت بی نهایت جریان ادامه پیدا کند و در میان آنها هیچگونه علت بالذات وجود نداشته باشد و بالاخره تسلسل بوجود آید ؟ اگر چنین تصویری لباس عمل بپوشد و این جریان علت و معلول بصورت تسلسل تحقق خارجی پیدا کند لازم می آید تسلسل بوجود آید، و جایز باشد. ولی اگر درست دقت شود معلوم می شود که ممکن نیست این زنجیره متسلسل همین طور بصورت بی پایان وجود پیدا کند و در میان آن سلسله یک علت با لذات وجود نداشته باشد. چون هرکدام از آن سلسله معلول علت قبلی و سلسله جلوتر است و در میان آنها - على الفرض - اگر علت بالذات موجود نباشد در این صورت لازم میاید هیچکدام از آن سلسله ها وجود پیدا نکرده و موجود نباشد. و چون فیلسوفان طبق این تحلیل تسلسل را جایز نشمرده و آن را امری ممتنع میدانند و معتقدند تسلسل امری محال است، برای امتناع تسلسل و عدم امکان آن استدلالهایی را اقامه کرده اند و روی آن استدلالها به موشکافیهای فلسفی پرداخته اند و در آن موشکافیها دقت نظر و باریک بینیهای بسیار از خود نشان داده اند.
 
منبع: امید اسلام، معاونت پژوهشی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ و نشر عروج، چاپ اول، تهران، 1390