29 آبان 1388 / 2 ذی الحجه 1430 / 20 نوامبر 2009
29 آبان 1388 / 2 ذی الحجه 1430 / 20 نوامبر 2009
29 آبان 1388 / 2 ذی الحجه 1430 / 20 نوامبر 2009 |
اولين قانون جامع ماليات بردرآمد ايران به تصويب رسيد. دراين قانون بطوركلي اصول مالياتهاي شخصي امروزي رعايت شده و مشمولين ماليات برطبق دوقانون مذكور به پنج طبقه تقسيم مي شدند و ماليات هر طبقه بر طبق نرخ جداگانه و متفاوتي وصول مي شد. درحقيقت قانون سال1312مجموعه اي ازمالياتهاي جداگانه براي هر يك از چندين نوع درآمد بود. |
|
|
سيدجمال الدين واعظ همداني معروف به سيدجمال اصفهاني در حدود سال 1242 ش (1279 ق) در همدان به دنيا آمد. در بيست سالگي براي تحصيل رهسپار اصفهان شد ولي پس از مدتي كه در خود علاقه به منبر و وعظ يافت به اين مسير گام نهاد و به سرعت ترقي نمود. سيد جمال سالياني در اصفهان حضور داشت و سپس ساكن تهران گرديد. وي در جريان نهضت مشروطه از اطرافيان سيدعبداللَّه بهبهاني و سيدمحمد طباطبايي به شمار ميرفت و در انتقاد از دستگاه جور و ستمورزيهاي حاكمان، داد سخن ميكرد. سيدجمال، يكي از رهبران مشروطه ايران محسوب ميشود كه نزديك به بيست سال، در شهرهاي اصفهان، مشهد، شيراز و تهران وعظ مينمود و در روشنگري مردم ميكوشيد. به اين دليل محمدعلي شاه دستور بازداشت او را صادر كرد. وي پس از به توپ بستن مجلس قصد عزيمت به عتبات عاليات داشت كه در راه شناسايي و دستگير شد و پس از چند ماه زندان رفتن، در بيست و نهم آبان 1287 ش برابر با 25 شوال 1326ق در 45 سالگي در زندان بروجرد به قتل رسيد. سيد در فن خطابه بسيار توانا و حاذق بود به طوري كه او را از نظر فصاحت و نفوذ كلام و قدرت بيان، يكي از بزرگترين خطباي مشروطه ايران دانستهاند. موعظه او، سياسي و ساده و همه فهم بود و از بيان مطالب خود ابايي نداشت. مقبره وي در كنار شهر بروجرد واقع است و مردم به زيارت آن ميروند. سيدمحمدعلي جمالزاده، نويسنده شهير معاصر ايراني مقيم اروپا، فرزند ارشد اوست. |
|
|
|
|
محمّد بن عَبدُ السُّكوربن حكيم شيرعلي معرو ف به رحمان علي از فضلا و اَطِباي نامدارهند متولد شد. او پزشكي حاذق بود و كتابي با عنوان نُخبَةُ البَحرين نوشت كه مشتمل برقواعد حفظ صحت و برگرفته شده ازاصول طب پزشكان يوناني است. ازاين حكيم پرآوازه آثارمتعددي باقي است كه هريك منبع باارزشي براي طالبان علم است. ازميان تأليفات رحمان علي به «اَبنيّةُ الاِسلام، فوايد جلاليه و تُحفه مقبول» ميتوان اشاره كرد. همچنين «رياضُ الأمراء درشرح احوال علماي هند» ازآثاررحمان علي بشمارميرود. |
طنطاوي جوهري ازعلما و حكماي قرن14 بدرود حيات گفت. او درعلوم متداول عصرخود دانش و مهارت بسيارداشت و ازپيشوايان علم لغت بشمارميرفت. طنطاوي جوهري كلام خدا قرآن مجيد را ازحفظ داشت و هرزمان كه فرصتي مناسب مييافت به تفسيرو تجزيه و تحليل آن ميپرداخت. شايان توجه است كه اين حكيم فرزانه به زبان انگليسي نيزآشنايي كامل داشت و همواره به تعليم و تدريس مشغول بود. كتب الاَرواح، ميزان الجَواهر، تفسيرقرآن و اَصلُ العالم ازجمله آثاراين دانشمند گرانقدربشمارميروند. |
|
استاد طنطاوي جوهري عالم و شاعر مسلمان مصريِ قرن چهاردهم هجري، در علوم متداول عصر، مهارت داشت و از استادان لغت به شمار ميرفت. طنطاوي حافظ قرآن بود وبه تفسير و تحليل آن نيز ميپرداخت. اين حكيم فرزانه به زبان انگليسي نيز تسلط كامل داشت و همواره به تعليم و تدريس علوم اسلامي مشغول بود. ميزان الجواهر، تفسيرقرآن و جمالُ العلمِ از جمله آثار اين دانشمندِ مسلمانِ مصري به شمار ميرود. |
|
آيتاللَّه نمازي مقدمات و سطوح را در زادگاه خويش، شاهرود، نزد والد بزرگوار خود حاج شيخ محمد - كه آيات عظام وي را "سلمان زمان" ميناميدند - و ديگر اساتيد، فرا گرفت. آنگاه به مشهد مقدس رفت و در آن جا با استعداد فوقالعادهاي كه داشت در كمترين مدت، مدارج عاليهي فقه و اصول را طي كرد و به درجهي اجتهاد رسيد، به گونهاي كه نگارش فقه استدلالي خود را از 22 سالگي آغاز كرد. ايشان سپس جهت بهرهگيري از اساتيدبزرگ به نجف اشرف مشرف شد. ولي علاقهي بيحد وحصر ايشان به انجام رسالت خويش در امر تبليغ، موجب شد كه به ايران بازگشته و در مشهد مقدس مقيم گردد. آيتاللَّه نمازي در علم رياضي، هندسه، تاريخ و خطاطي نيز به درجات عالي دست يافت و به زبان فرانسه مسلط بود. او از طب سنتي بهرهمند بود و در مناظره نيز قدرتي شگرف داشت. در شناخت حديث و رجال حديث تبحر داشته، از استادان تاريخ اسلام به شمار ميرفت. به تعبير آيتاللَّه العظمي مرعشي نجفي، علامه نمازي، مجلسيِ زمان بود. از اين شخصيت برجسته، آثار گرانبهايي به جاي مانده كه: مُستدرك سَفينةُالنّجاة (10 جلد)، الاحتجاجُ بالتّاج علي اَصحابِ الِّلجاج ، الاَعلام الهِاديَةِ في اِعتبارِ الكتُب الاربعه و ابواب رحمت و... از آن جملهاند. |
پس از مرگ بلاش چهارم معروف به اشك بيست و هفتم، دو پسر او به نامهاي بلاش پنجم و اردوان پنجم مدعي سلطنت شدند. اين دو برادر مدتها با يكديگر در جنگ و ستيز بودند تا اينكه اردوان پنجم در 20 نوامبر 216م با عنوان اشك بيست و نهم بر تخت سلطنت تكيه زد. در اين زمان امپراتور روم براي تسخير ايران به فكر حيلهاي افتاد و پس از ارسال هداياي بسيار به دربار اشك بيست و نهم، دختر شاه را خواستگاري كرد. اين امر سرانجام محقق شد و امپراتور براي بردن همسرش به همراه سپاهي گران عازم ايران گرديد. اما همين كه اردوان با سردارانش براي استقبال به اردوي او رفتند، روميان مسلحي كه در كمين بودند به اشاره امپراتور به ايرانيان حمله كردند و آنان را تار و مار نمودند. از آن پس روميان جنايات بيشماري در ايران مرتكب شدند و تمام آباديهاي مسير را غارت نمودند. با اين حال، اردوان پنجم از مهلكه جان سالم به در برد و امپراتور روم، خود به دست اطرافيانش به قتل رسيد. اردوان از اين فرصت استفاده كرد و پس از وارد آوردن شكستي سخت بر روميان، مبلغ گزافي به عنوان غرامت از آنان دريافت نمود. در اين سالها، علي رغم تلاش فراوان اردوان براي نجات سلسله اشكاني، بر اثر مشكلات عديدهاي كه بر كشور حاكم بود، روزنه اميدي براي بقاي امپراتوري اشكانيان نماند. همچنين بر اثر انحطاط و ضعفي كه در دولت مركزي اشكاني پديد آمده بود، اردشير بابكان، يكي از اميران دست نشانده پارس كه قدرتي به هم رسانيده بود، بر اردوان شوريد و حكومت 476 ساله اشكانيان را در سال 224م سرنگون كرد. |
|
با شروع جنگ جهاني اول، انگليس به بهانه جلوگيري از نفوذ آلمان در خاورميانه، با نيروي نظامي خود از دهانه اروند رود به عراق كه تحت حكومت امپراتوري عثماني بود، حمله كرد و تا پس از جنگ نيز در آن مناطق حضور داشت. با پايان جنگ جهاني اول و فروپاشي امپراتوري عثماني، دولتهاي استعمارگر فرانسه و بريتانيا، سرزمينهاي اين امپراتوري در خاورميانه را بين خود تقسيم كردند. بر اين اساس، بريتانيا نيز اداره امور كشور عراق را به دست گرفت و با تأييد جامعه ملل، قيموميت اين كشور را بر عهده گرفت. اين مسئله بر مخالفت مردم عليه حضور انگلستان افزود. در همين راستا، قيام مردم عراق در سال 1920م به رهبري روحانيان و عالمان بزرگ اسلامي آغاز شد و هدف آن بيرون راندنِ اشغالگران انگليسي و ايجاد حكومتي مستقل، با رعايت موازين اسلامي بود. در اين ميان، فتواي تاريخي و نيز پيام عالم و مرجع بزرگ زمان، ميرزا محمدتقي شيرازي، حاوي نكاتي اساسي بود: مطالبه حقوق مشروعه، برقراري حكومت اسلامي، استقلال عراق، نياز به اتحاد تمامي مسلمانان در اين حركت، پرهيز از اخلال در امنيت و مخالفت با يكديگر مسائلي بود كه مورد تأكيد رهبري انقلاب قرار گرفت. با اوجگيري انقلاب و گسترش تظاهرات و مخالفتهاي مردمي با حضور انگلستان، نماينده اين كشور كوشيد انقلابيون را به عنوان اشراري كه حقوق فقرا و ضعفا را پايمال ميكنند، قلمداد نمايد و وظيفه خود را سركوبي آنها بداند. اما ميرزاي شيرازي، جنبش مردم عراق را در راستاي مطالبه حقوق حياتي و مشروع ملت مسلمان تلقي نمود و حضور نيروهاي نظامي انگلستان را مغاير با عقل و اصول عدل و منطق دانست. به هر حال رهبران ديني و مردم مسلمان عراق، در اين قيام بزرگ، دلاوريهاي بسياري از خود نشان دادند، اما سرانجام نيروهاي انگليسي با سركوب شديد و كشتار شمار زيادي از مردم مسلمان عراق، قيام اسلامخواهي آنان را فرونشاندند. اين انقلاب اگرچه به علل مختلف از جمله محدوديت مالي انقلاب، كمبود سلاح و مهمات، رسيدن نيروهاي كمكي انگلستان، پايين بود آگاهي سياسي مردم و سرانجام فوت ميرزاي شيرازي در اواسط انقلاب به شكست انجاميد اما به دست آمدن استقلال عراق، شكسته شدن قدرت انگلستان، مشخص شدن اثرات حمايت از علماي دين و تأثيرپذيري مردم ايران در مخالفت با قرارداد انگليسي وثوقالدوله از نتايج مثبت انقلاب 1920 عراق بود. |
با فروكش كردن آتش جنگ جهاني دوم در دنيا، بزرگترين دادرسي مربوط به جنايتكاران جنگي از روز بيستم نوامبر سال 1945م در شهر نورِنْبِرْگْ آلمان آغاز به كار كرد. مقررات مربوط به تشكيل اين دادگاه، قبلاً از طرف سران سه كشور فاتح، شامل امريكا، انگليس و شوروي سابق تعيين گرديد و مقرر شده بود كه اعضاي هيأت قضات از مقامات عالي رتبه قضايى چهار كشور اشغال كننده آلمان يعني امريكا، انگليس، شوروي و فرانسه تعيين شوند. رسيدگي به جرايم 22 نفر از رهبران آلمان هيتلري كه بيشتر آنها به جنايت عليه بشريت و مشاركت در توطئه بر ضد صلح و جنايات جنگي متهم شده بودند، بيش از ده ماه به طول انجاميد. دادگاه سرانجام در روز اول اكتبر سال 1946م، دوازده تن از آنان را به اعدام و هفت نفر ديگر را به حبس ابد محكوم كرد. سه نفر باقيمانده را كه در اواخر حكومت هيتلر، مصدر كاري نبودند تبرئه نمود. البته در اين دادگاه، علاوه بر جنايتكاران نازي، متهماني از ديگر كشورها نيز محكوم شدند. تقاضاي تخفيف مجازات محكوميت از طرف شوراي عالي متفقين براي نظارت بر امور آلمان رد شد و احكام صادر و در نهايت، در روز 16 اكتبر 1946م به اجرا درآمد. |
با فروزان شدن آتش جنگ دو كره در 25 ژوئن 1950م، نيروهاي سازمان ملل متحد كه اكثر آنان را امريكاييان تشكيل ميدادند در كره جنوبي مستقر شدند. پس از چندي، جنگ به داخل كره شمالي نيز كشيده شد و نيروهاي ملل متحد، در مدت كمتر از يك ماه، قسمت اعظم خاك كره شمالي را به تصرف خود درآوردند. در اين مرحله از جنگ كه كره شمالي در شرف سقوط بود و امريكايىها مقدمات انضمام آن را به كره جنوبي فراهم ميساختند، در بيستم نوامبر 1950م، نيروهاي چين كمونيست به عنوان نيروهاي داوطلب وارد ميدان شدند. با ورود قريب به دويست هزار سرباز چيني به ميدان جنگ، نيروهاي امريكا و متحدين آنها ناچار به عقبنشيني گرديدند. نيروهاي چيني و كره شمالي تا اواخر ماه دسامبر سال 1950م، تقريباً تمام قسمت شمالي كره را به تصرف خود درآوردند و در 28 دسامبر از مرز بين دو كره گذشتند. در ژانويه سال 1951م، سئول پايتخت كره جنوبي به تصرف نيروهاي كمونيست درآمد ولي پيشرفت نيروهاي كمونيست در يكصد كيلومتري مرز دو كره متوقف شد. در اين زمان، عليرغم تصرف مجدد سئول توسط نيروهاي ملل متحد، حضور نيروهاي چين و كره در اين منطقه و نيز تندروي فرماندهان نظامي امريكا، باعث بروز درگيريهايي گرديد كه در برخي مواقع از نبردهاي جنگ جهاني دوم نيز وحشتناكتر بودند. اين جنگ در نهايت در بيست و هفتم ژوئيه 1953م پايان يافت. |
|
ژنرال فرانچسكو فرانْكو، ديكتاتور پيشين اسپانيا در چهارم دسامبر 1892م در اسپانيا به دنيا آمد. وي در جواني وارد ارتش شد و پس از چند سال، مدارج ترقي را پيمود تا اينكه در 42 سالگي به رياست ستاد ارتش اسپانيا دست يافت. فرانكو در سال 1936م در رأس نظاميان سلطنت طلب و شورشي عليه حكومت جديد جمهوري اسپانيا وارد جنگ شد و همين شورش، منجر به جنگ داخلي 2/5 ساله در اين كشور گرديد. وي در نهايت در طي اين درگيريها با كمك و حمايت آلمان و ايتاليا موفق به تثبيت قدرت خود شد و در سال 1939م، زمام امور اسپانيا را در دست گرفت. فرانكو به محض به قدرت رسيدن، فعاليت كليه احزاب به جز حزب فالانژ را ممنوع اعلام كرد. او عناوين رئيس مملكت، نخست وزير و فرمانده كل نيروهاي مسلح را برخود نهاد و اعلام نمود كه فقط در مقابل خدا و تاريخ مسئول است. فرانكو با وجود اينكه حكومت خود را مديون هيتلر و موسوليني بود، اما حاضر نشد تا در جنگ جهاني دوم شركت كند. وي با اينكه سياست بيطرفي در پيش گرفت با اين حال در تبليغات و موضعگيريهاي سياسي از هيتلر دفاع ميكرد. هنگامي كه در سال 1941م هيتلر به شوروي سابق حمله برد، فرانكو نيروي دريايى اسپانيا را در اختيار آلمان قرار داد تا از آن عليه شوروي استفاده شود. به همين دليل پس از پايان جنگ جهاني، اسپانيا مورد محاصره اقتصادي متفقين قرار گرفت و از عضويت در سازمان ملل و ناتو محروم گرديد. وي قانون جانشيني و موروثي حكومتي اسپانيا را بر اساس رژيم سلطنتي مقرر كرد و پس از يك همه پرسي در سال 1947م، قدرت بلامنازع اسپانيا شد. سياست فرانكو در سالهاي پس از جنگ جهاني دوم همواره بر پايه نزديكي به غرب و به ويژه امريكا از جهات سياسي و اقتصادي بوده است. او در سالهاي حكومت خود از يك سو بر بهبود وضع اقتصادي اسپانيا و از سوي ديگر بر سركوبي فعاليتهاي سياسي مخالفان متمركز بوده است. فرانكو در تمام طول دوران حكومت خود، در محافل جهان به عنوان ديكتاتور شهرت داشت، تا اينكه در بيستم نوامبر 1975م پس از نزديك به سي و هفت سال حكومت بر اسپانيا، در 83 سالگي درگذشت. علي رغم تلاش فرانكو براي موروثي كردن سلطنت، پس از مرگ او، حكومت به خاندان سلطنتي قبلي بازگشت. |
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}