29 آبان 1388 / 2 ذی الحجه 1430 / 20 نوامبر 2009 |
1) 29آبان ماه سال1312هجري شمسي:
اولين قانون جامع ماليات بردرآمد ايران به تصويب رسيد. دراين قانون بطوركلي اصول مالياتهاي شخصي امروزي رعايت شده و مشمولين ماليات برطبق دوقانون مذكور به پنج طبقه تقسيم مي شدند و ماليات هر طبقه بر طبق نرخ جداگانه و متفاوتي وصول مي شد. درحقيقت قانون سال1312مجموعه اي ازمالياتهاي جداگانه براي هر يك از چندين نوع درآمد بود. |
2) 29آبان ماه سال1368هجري شمسي:
آثار حجاري شده اقوام گذشته با قدمت 5000ساله درحومه همدان كشف شد. بدنبال كشف اين آثار گروه تحقيق درپي كاووش و جمع آوري انواع كانيها به نمونه هائي از حجاري برروي سنگ برخورد كردند كه درنوع خود بي نظيرو براي اولين بار درايران كشف شده بود. |
3) 29 آبان ماه سال1366هجري شمسي:
«عمليات نصر8 » با رمز عملياتي يا محمد بن عبدالله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) درمنطقه عملياتي ماووت دراستان سليمانيه عراق آغازشد. هدف ازانجام اين عمليات تصرف و تأمين ارتفاعات گرده رش بود كه با موفقيت و رشادتهاي قواي ظفرمند اسلام به پايان رساند. |
4) قتل واعظ شهير "سيدجمال الدين واعظ اصفهاني" از رجال مشروطه (1287 ش):
سيدجمال الدين واعظ همداني معروف به سيدجمال اصفهاني در حدود سال 1242 ش (1279 ق) در همدان به دنيا آمد. در بيست سالگي براي تحصيل رهسپار اصفهان شد ولي پس از مدتي كه در خود علاقه به منبر و وعظ يافت به اين مسير گام نهاد و به سرعت ترقي نمود. سيد جمال سالياني در اصفهان حضور داشت و سپس ساكن تهران گرديد. وي در جريان نهضت مشروطه از اطرافيان سيدعبداللَّه بهبهاني و سيدمحمد طباطبايي به شمار ميرفت و در انتقاد از دستگاه جور و ستمورزيهاي حاكمان، داد سخن ميكرد. سيدجمال، يكي از رهبران مشروطه ايران محسوب ميشود كه نزديك به بيست سال، در شهرهاي اصفهان، مشهد، شيراز و تهران وعظ مينمود و در روشنگري مردم ميكوشيد. به اين دليل محمدعلي شاه دستور بازداشت او را صادر كرد. وي پس از به توپ بستن مجلس قصد عزيمت به عتبات عاليات داشت كه در راه شناسايي و دستگير شد و پس از چند ماه زندان رفتن، در بيست و نهم آبان 1287 ش برابر با 25 شوال 1326ق در 45 سالگي در زندان بروجرد به قتل رسيد. سيد در فن خطابه بسيار توانا و حاذق بود به طوري كه او را از نظر فصاحت و نفوذ كلام و قدرت بيان، يكي از بزرگترين خطباي مشروطه ايران دانستهاند. موعظه او، سياسي و ساده و همه فهم بود و از بيان مطالب خود ابايي نداشت. مقبره وي در كنار شهر بروجرد واقع است و مردم به زيارت آن ميروند. سيدمحمدعلي جمالزاده، نويسنده شهير معاصر ايراني مقيم اروپا، فرزند ارشد اوست. |
5) مرگ "حسن پيرنيا" معروف به "مشيرالدوله"نخست وزير قاجار و سياستمدار(1314 ش):
حسن پيرنيا در سال 1251 ش در تهران به دنيا آمد. وي پس از آنكه تحصيلات خود را در فرانسه و روسيه به اتمام رساند، در سفر اول مظفرالدين شاه به اروپا، مترجم روسي شاه بود. وي در سال 1281 ش به سمت وزير مختار ايران در روسيه منصوب شد و در هنگام مشروطيت، مامور تدوين نظامنامه مجلس گرديد. پيرنيا پس از قتل اتابك اعظم، در كابينه مشيرالسلطنه به وزارت عدليه رسيد و پس از مدتي لقب مشيرالدوله گرفت. پس از فتح تهران و تشكيل دولت جديد، وي به وزارت عدليه دست يافت و از آن به بعد در كابينههاي متوالي، وزارات متعدد گرفت. پيرنيا در 1293 به نخستوزيري رسيد و اتفاقاتي نظير قيام شيخ محمد خياباني و غائله آذربايجان، آغاز نهضت جنگل و آغاز گردنكشيهاي رضاخان پهلوي براي به دستگيري قدرت، از جمله رويدادهاي نوبتهاي ديگر نخستوزيري اوست. حسن پيرنيا علاوه بر اينكه در ادوار دوم،سوم، چهارم، پنجم وششم نماينده مردم تهران در مجلس شوراي ملي بود، همچنين چهار مرتبه نخست وزير و بيست و چهار بار وزير بوده است. وي در ده سال آخر عمر خود، غالباً به كارهاي فرهنگي و علمي اشتغال داشت و آثاري همچون ايران باستان، نگاشت. مشيرالدوله در زمينه امور قضايي كشور پس از مشروطه نقش مهمي داشت و بيشتر قوانيني كه پس از مشروطه ملاك كار قرار گرفت توسط او تهيه شد. همچنين وي سازمان دادگستري را پيريزي كرد و علاوه بر تشكيل ديوان كشور و دادسراها، قانون محاكمات حقوقي و جزايي را به تصويب رساند. مشيرالدوله سرانجام در 29 آبان 1314 در 63 سالگي درگذشت. |
6) الحاق ايران به پيمان استعماري بغداد موسوم به "سنتو" (1334 ش):
كنفرانس كشورهاي عضو پيمان بغداد با شركت نخستوزيران ايران، تركيه، عراق، پاكستان و انگلستان و با حضور وزير امورخارجه آمريكا در بغداد به رياست نوري سعيد، نخستوزير عراق برگزار شد. در اين كنفرانس، پيمان سنتو منعقد شد كه اين پيمان در اصل به منظور جلوگيري از نشر كمونيسم به كشورهاي مجاور شوروي بود. چند روز قبل از اين كه حسين علاء نخست وزير ايران براي شركت در نخستين اجلاس پيمان بغداد عازم عراق شود، مورد سوء قصد يكي از اعضاي سازمان فدائيان اسلام با نام مظفر ذوالقدر قرار گرفته و از ناحيه سر مجروح شده بود. اما به رغم اين سوء قصد، علاء مسافرت خود را انجام داد و در كنفرانس بغداد شركت نمود. اين سوء قصد، نارضايتي افكار عمومي ايران را از شركت در اين دسته بندي نظامي به نفع غرب، نشان ميداد. سرانجام پس از پيروزي انقلاب اسلامي، ايران از عضويت اين پيمان استعماري خارج شد و سنتو عملاً منحل گرديد. |
7) 29 آبان 1385 رحلت آیت الله میرزا جواد تبریزی |
8) آغاز هفته بسيج |
9) دوم ذيحجه سال1244هجري قمري:
محمّد بن عَبدُ السُّكوربن حكيم شيرعلي معرو ف به رحمان علي از فضلا و اَطِباي نامدارهند متولد شد. او پزشكي حاذق بود و كتابي با عنوان نُخبَةُ البَحرين نوشت كه مشتمل برقواعد حفظ صحت و برگرفته شده ازاصول طب پزشكان يوناني است. ازاين حكيم پرآوازه آثارمتعددي باقي است كه هريك منبع باارزشي براي طالبان علم است. ازميان تأليفات رحمان علي به «اَبنيّةُ الاِسلام، فوايد جلاليه و تُحفه مقبول» ميتوان اشاره كرد. همچنين «رياضُ الأمراء درشرح احوال علماي هند» ازآثاررحمان علي بشمارميرود. |
10) دوم ذيحجه سال1358هجري قمري:
طنطاوي جوهري ازعلما و حكماي قرن14 بدرود حيات گفت. او درعلوم متداول عصرخود دانش و مهارت بسيارداشت و ازپيشوايان علم لغت بشمارميرفت. طنطاوي جوهري كلام خدا قرآن مجيد را ازحفظ داشت و هرزمان كه فرصتي مناسب مييافت به تفسيرو تجزيه و تحليل آن ميپرداخت. شايان توجه است كه اين حكيم فرزانه به زبان انگليسي نيزآشنايي كامل داشت و همواره به تعليم و تدريس مشغول بود. كتب الاَرواح، ميزان الجَواهر، تفسيرقرآن و اَصلُ العالم ازجمله آثاراين دانشمند گرانقدربشمارميروند. |
11) تصرف مصر توسط خلفاي فاطمي و بناي شهر قاهره به عنوان مركز حكومت آنان(358 ق) |
12) ولادت عالم مجاهد و فقيه مبارز آيتاللَّه شهيد "شيخ فضلاللَّه نوري" (1259 ق):
حاج شيخ فضل اللَّه نوري از شاگردان برجستهي ميرزاي بزرگ شيرازي در عراق بود. وي در سال 1300 ق به تهران رفت و به شدت با جدايى دين از سياست مخالفت ورزيد. شيخ فضل اللَّه در اوايل مشروطيت، از پيشگامان و مجاهدان اين نهضت به شمار ميرفت و دوشادوش سيدعبداللَّه بهبهاني و سيدمحمدطباطبايى به مبارزه عليه استبداد مشغول بود. ولي پس از چندي پي برد كه دستهاي پليد و پنهاني به قصد پايمان كردن خونهاي ريخته شده در راه اين نهضت ميباشند و مشروطه را نه به معني حكومتي كه مشروط به رعايت حدود و اجراي قوانين الهي باشد، بلكه رژيمي كه مردم در مقابل آن، مشروط به سكوت باشند، ميخواهند. لذا شيخ فضل اللَّه مخالفت خويش را با مشروطهي غيرمشروعه اعلام كرده، به تمام ولايات تلگراف ميزند و مشروطه را تحريم مينمايد. از آن سو، جناحهاي مقابلِ شيخ، او را در يك دادگاه فرمايشي به مرگ محكوم كرده و آن مجتهد والامقام را در سيزدهم رجب سال 1327 ق به دار آويختند. |
13) درگذشت "طنطاوي جوهري" عالم و شاعر مصري(1358 ق):
استاد طنطاوي جوهري عالم و شاعر مسلمان مصريِ قرن چهاردهم هجري، در علوم متداول عصر، مهارت داشت و از استادان لغت به شمار ميرفت. طنطاوي حافظ قرآن بود وبه تفسير و تحليل آن نيز ميپرداخت. اين حكيم فرزانه به زبان انگليسي نيز تسلط كامل داشت و همواره به تعليم و تدريس علوم اسلامي مشغول بود. ميزان الجواهر، تفسيرقرآن و جمالُ العلمِ از جمله آثار اين دانشمندِ مسلمانِ مصري به شمار ميرود. |
14) رحلت آيتاللَّه "سيدمحمد محقق داماد" استاد بزرگ حوزهي علميهي قم(1388ق):
سيد محمد محقق داماد، فرزند سيدجعفر موسوي در سال 1325 قمري در احمدآباد اردكان يزد متولد گرديد. وي پدرش را پيش از تولد و مادرش را در 6 سالگي از دست داد. علي رغم چنين حادثهي غمانگيزي، آغاز به تحصيل نمود. آنگاه به يزد مهاجرت كرد و نزد اساتيد آن شهر به تكميل ادبيات و سطح پرداخت. سپس با توصيهي استاد گراميش شيخ غلامرضا يزدي، به قم مهاجرت كرد و در درس اساتيد بزرگ حوزه، بهرهها گرفت. آيتاللَّه شيخ عبدالكريم حائري يزدي ارادت خاصي به ايشان داشت و با وجود چنين شاگرداني، به آيندهي حوزه دلگرم بود. همين ارادت موجب شد كه او را به دامادي خود بپذيرد و به لقب "داماد" ملقب گردد. ايشان بسيار به تدريس اهميت ميداد. هنگامي كه در روزهاي آخر عمر در بستر بيماري قرار داشت ازاين كه نميتوانست در جلسهي درس شركت كند، ميگريست. اين بزرگوار پس از 75 روز بيماري، سرانجام بر اثر سكتهي قلبي در 63 سالگي دار فاني را وداع كرد و در صحن حرم حضرت معصومه(علیها السّلام) به خاك سپرده شد. |
15) وفات فقيه مجتهد آيتاللَّه "شيخ علي نمازي" (1405 ق):
آيتاللَّه نمازي مقدمات و سطوح را در زادگاه خويش، شاهرود، نزد والد بزرگوار خود حاج شيخ محمد - كه آيات عظام وي را "سلمان زمان" ميناميدند - و ديگر اساتيد، فرا گرفت. آنگاه به مشهد مقدس رفت و در آن جا با استعداد فوقالعادهاي كه داشت در كمترين مدت، مدارج عاليهي فقه و اصول را طي كرد و به درجهي اجتهاد رسيد، به گونهاي كه نگارش فقه استدلالي خود را از 22 سالگي آغاز كرد. ايشان سپس جهت بهرهگيري از اساتيدبزرگ به نجف اشرف مشرف شد. ولي علاقهي بيحد وحصر ايشان به انجام رسالت خويش در امر تبليغ، موجب شد كه به ايران بازگشته و در مشهد مقدس مقيم گردد. آيتاللَّه نمازي در علم رياضي، هندسه، تاريخ و خطاطي نيز به درجات عالي دست يافت و به زبان فرانسه مسلط بود. او از طب سنتي بهرهمند بود و در مناظره نيز قدرتي شگرف داشت. در شناخت حديث و رجال حديث تبحر داشته، از استادان تاريخ اسلام به شمار ميرفت. به تعبير آيتاللَّه العظمي مرعشي نجفي، علامه نمازي، مجلسيِ زمان بود. از اين شخصيت برجسته، آثار گرانبهايي به جاي مانده كه: مُستدرك سَفينةُالنّجاة (10 جلد)، الاحتجاجُ بالتّاج علي اَصحابِ الِّلجاج ، الاَعلام الهِاديَةِ في اِعتبارِ الكتُب الاربعه و ابواب رحمت و... از آن جملهاند. |
16) آغاز سلطنت "اردوان پنجم"، آخرين پادشاه سلسله اشكانيان (216م):
پس از مرگ بلاش چهارم معروف به اشك بيست و هفتم، دو پسر او به نامهاي بلاش پنجم و اردوان پنجم مدعي سلطنت شدند. اين دو برادر مدتها با يكديگر در جنگ و ستيز بودند تا اينكه اردوان پنجم در 20 نوامبر 216م با عنوان اشك بيست و نهم بر تخت سلطنت تكيه زد. در اين زمان امپراتور روم براي تسخير ايران به فكر حيلهاي افتاد و پس از ارسال هداياي بسيار به دربار اشك بيست و نهم، دختر شاه را خواستگاري كرد. اين امر سرانجام محقق شد و امپراتور براي بردن همسرش به همراه سپاهي گران عازم ايران گرديد. اما همين كه اردوان با سردارانش براي استقبال به اردوي او رفتند، روميان مسلحي كه در كمين بودند به اشاره امپراتور به ايرانيان حمله كردند و آنان را تار و مار نمودند. از آن پس روميان جنايات بيشماري در ايران مرتكب شدند و تمام آباديهاي مسير را غارت نمودند. با اين حال، اردوان پنجم از مهلكه جان سالم به در برد و امپراتور روم، خود به دست اطرافيانش به قتل رسيد. اردوان از اين فرصت استفاده كرد و پس از وارد آوردن شكستي سخت بر روميان، مبلغ گزافي به عنوان غرامت از آنان دريافت نمود. در اين سالها، علي رغم تلاش فراوان اردوان براي نجات سلسله اشكاني، بر اثر مشكلات عديدهاي كه بر كشور حاكم بود، روزنه اميدي براي بقاي امپراتوري اشكانيان نماند. همچنين بر اثر انحطاط و ضعفي كه در دولت مركزي اشكاني پديد آمده بود، اردشير بابكان، يكي از اميران دست نشانده پارس كه قدرتي به هم رسانيده بود، بر اردوان شوريد و حكومت 476 ساله اشكانيان را در سال 224م سرنگون كرد. |
17) مرگ "لئون تولْسْتوي" نويسنده بلندآوازه روسي (1910م):
لئون تولْسْتوي، نويسنده شهير روسي در نهم سپتامبر سال 1828 در روسيه به دنيا آمد. از نوجواني استعداد درخشان و هوش سرشارش، معلمان را به تعجب وا ميداشت. لئون در جواني وارد ارتش شد ولي پس از مدتي به نويسندگي روي آورد و به آموختن زبانهاي فرانسه و يوناني همت گماشت. تولستوي در ميانسالي، از زندگي احساس نارضايتي ميكرد و ترديد و زدگي در قلب او ريشه ميدوانيد. او مدام در جستجوي زندگي بود، در معناي مسيحيت سير ميكرد و سرانجام به اين نتيجه رسيد كه انجيل، خطاها و تحريفات بسيار دارد اما منكر معني اصلي مسيحيت، نشد. از اين رو بيست سال آخر عمر تولستوي براي حكومت روس دردسر به حساب ميآمد، او را تحت نظر قرار داده و بيشتر آثارش را ممنوع كردند. همچنين يك كليسا وي را در 72 سالگي تكفير كرد. وي در قحطي سال 1891م با دريافت كمكهاي انساني به ياري مردم شتافت و در اواخر عمر، چنان بلندآوازه شد كه تقريباً همه دنيا او را ميشناختند و به آثار و شخصيتش ارج فراوان مينهادند تا جايى كه مهاتما گاندي رهبر هند طي نامهاي به تولستوي، خود را خاكسار تولستوي خواند. تولستوي در سالهاي پاياني عمر خود، تزار دوم لقب گرفته بود، زيرا حكومت بيم داشت كه حتي كوچكترين تعرُّضي به او بكند. او در روسيه به استثناي تزار، يگانه كسي بود كه ميتوانست هر چه دلش ميخواهد بگويد و در امان باشد. او اين آزادي را با قدرت قلمش و با نمونهوار زيستنش به دست آورده بود. تولستوي عاليترين نمايشگر روح ملت روس به شمار ميرود. او همانند يك دانشمند الهيات و معتقد به اصول اخلاقي در جستجوي مرام دوستي پاك و بيآلايش بود كه در مسيحيت اوليه وجود داشت. تولستوي در ميان رفاه و ثروت و شهرت، شكاكيتي در دل داشت و تحولي را در دلش ايجاد كرد كه آيين تولستوي نتيجه آن بود. اين آيين مبتني بر عشق مسيحي و متضمن اصل عدم مقاومت در برابر شرّ است. تولستوي كه آميختهاي از خصوصيتهاي متناقض بود و نميتوانست زندگي را با انديشههاي خويش وفق دهد در مورد مذهب به تغيير عقيده رسيد و به ارتدوكس گرويد. وي در كتاب اعتراف، سرخوردگي پيايى خود را از زندگي آميخته به لذت، مذهب قراردادي و علم و فلسفه بيان ميكند. با اين حال تولستوي اعلام كرد كه ديگر براي پرستندگان، زمان آن فرا رسيده است كه دست از آداب ظاهري و قشري بردارند و به حقيقت و راستي بپردازند. وي خواهان خدمت متقابل، مساوات اجتماعي و كوشش مشترك براي از بين بردن ولخرجيها و زيادهروي توانگران و مسكنت و رنج بينوايان بود كه اين، مذهب واقعي اوست. شهرت و بقاي تولستوي به سبب داستانهايش بود. عظمت كتاب جنگ و صلح او، علاوه بر وسعت موضوع و كمال هنرمندي، در بيان نكتههاي فلسفي و اخلاقي موجود در آن نهفته است. تولستوي در اين اثر به شيوهاي بسيار كامل، حوادث اساسي زندگي از تولد، بلوغ و ازدواج تا كهولت، مرگ و نيز جنگ و صلح را مورد توجه قرار داده است و به همين دليل از طرف منتقدان به عنوان حماسهاي بزرگ مورد ستايش قرار گرفته است. اگر چه داستانها و كتابهاي تولستوي با ستايش و پيروزي همراه گشت، با اين حال وي معتقد بود هنر دروغي بيش نيست و من ديگر نميتوانم اين دروغ زيبا را دوست داشته باشم. تولستوي به سبب ترسيم دنياي معاصر و معرفتش درباره عالم محسوس و ملموس و توجّهش به مسائل انساني و هنر داستاننويسي، مرد بزرگ و رماننويس برجسته و ممتاز روسيه در قرن نوزدهم به شمار ميآيد. علاوه بر جنگ و صلح، از تولستوي آثار متعددي به يادگار مانده كه هنر چيست، حاجي مراد و تاريخ ديروز... از آن جمله است. لئون تولستوي سرانجام در بيستم نوامبر 1910 م در حالي كه خانه را ترك كرده بود، همانند بينواترين افراد، در بيخانماني و سرگرداني در 85 سالگي درگذشت. |
18) پايان نهضت اسلامي مردم عراق عليه استعمارگران انگليسي (1920م):
با شروع جنگ جهاني اول، انگليس به بهانه جلوگيري از نفوذ آلمان در خاورميانه، با نيروي نظامي خود از دهانه اروند رود به عراق كه تحت حكومت امپراتوري عثماني بود، حمله كرد و تا پس از جنگ نيز در آن مناطق حضور داشت. با پايان جنگ جهاني اول و فروپاشي امپراتوري عثماني، دولتهاي استعمارگر فرانسه و بريتانيا، سرزمينهاي اين امپراتوري در خاورميانه را بين خود تقسيم كردند. بر اين اساس، بريتانيا نيز اداره امور كشور عراق را به دست گرفت و با تأييد جامعه ملل، قيموميت اين كشور را بر عهده گرفت. اين مسئله بر مخالفت مردم عليه حضور انگلستان افزود. در همين راستا، قيام مردم عراق در سال 1920م به رهبري روحانيان و عالمان بزرگ اسلامي آغاز شد و هدف آن بيرون راندنِ اشغالگران انگليسي و ايجاد حكومتي مستقل، با رعايت موازين اسلامي بود. در اين ميان، فتواي تاريخي و نيز پيام عالم و مرجع بزرگ زمان، ميرزا محمدتقي شيرازي، حاوي نكاتي اساسي بود: مطالبه حقوق مشروعه، برقراري حكومت اسلامي، استقلال عراق، نياز به اتحاد تمامي مسلمانان در اين حركت، پرهيز از اخلال در امنيت و مخالفت با يكديگر مسائلي بود كه مورد تأكيد رهبري انقلاب قرار گرفت. با اوجگيري انقلاب و گسترش تظاهرات و مخالفتهاي مردمي با حضور انگلستان، نماينده اين كشور كوشيد انقلابيون را به عنوان اشراري كه حقوق فقرا و ضعفا را پايمال ميكنند، قلمداد نمايد و وظيفه خود را سركوبي آنها بداند. اما ميرزاي شيرازي، جنبش مردم عراق را در راستاي مطالبه حقوق حياتي و مشروع ملت مسلمان تلقي نمود و حضور نيروهاي نظامي انگلستان را مغاير با عقل و اصول عدل و منطق دانست. به هر حال رهبران ديني و مردم مسلمان عراق، در اين قيام بزرگ، دلاوريهاي بسياري از خود نشان دادند، اما سرانجام نيروهاي انگليسي با سركوب شديد و كشتار شمار زيادي از مردم مسلمان عراق، قيام اسلامخواهي آنان را فرونشاندند. اين انقلاب اگرچه به علل مختلف از جمله محدوديت مالي انقلاب، كمبود سلاح و مهمات، رسيدن نيروهاي كمكي انگلستان، پايين بود آگاهي سياسي مردم و سرانجام فوت ميرزاي شيرازي در اواسط انقلاب به شكست انجاميد اما به دست آمدن استقلال عراق، شكسته شدن قدرت انگلستان، مشخص شدن اثرات حمايت از علماي دين و تأثيرپذيري مردم ايران در مخالفت با قرارداد انگليسي وثوقالدوله از نتايج مثبت انقلاب 1920 عراق بود. |
19) آغاز محاكمه رهبران جنايتكار جنگ جهاني دوم در دادگاه "نورنبرگ" (1945م):
با فروكش كردن آتش جنگ جهاني دوم در دنيا، بزرگترين دادرسي مربوط به جنايتكاران جنگي از روز بيستم نوامبر سال 1945م در شهر نورِنْبِرْگْ آلمان آغاز به كار كرد. مقررات مربوط به تشكيل اين دادگاه، قبلاً از طرف سران سه كشور فاتح، شامل امريكا، انگليس و شوروي سابق تعيين گرديد و مقرر شده بود كه اعضاي هيأت قضات از مقامات عالي رتبه قضايى چهار كشور اشغال كننده آلمان يعني امريكا، انگليس، شوروي و فرانسه تعيين شوند. رسيدگي به جرايم 22 نفر از رهبران آلمان هيتلري كه بيشتر آنها به جنايت عليه بشريت و مشاركت در توطئه بر ضد صلح و جنايات جنگي متهم شده بودند، بيش از ده ماه به طول انجاميد. دادگاه سرانجام در روز اول اكتبر سال 1946م، دوازده تن از آنان را به اعدام و هفت نفر ديگر را به حبس ابد محكوم كرد. سه نفر باقيمانده را كه در اواخر حكومت هيتلر، مصدر كاري نبودند تبرئه نمود. البته در اين دادگاه، علاوه بر جنايتكاران نازي، متهماني از ديگر كشورها نيز محكوم شدند. تقاضاي تخفيف مجازات محكوميت از طرف شوراي عالي متفقين براي نظارت بر امور آلمان رد شد و احكام صادر و در نهايت، در روز 16 اكتبر 1946م به اجرا درآمد. |
20) ورود نيروهاي چيني به شبهجزيره كره در جريان جنگ دو كره (1950م):
با فروزان شدن آتش جنگ دو كره در 25 ژوئن 1950م، نيروهاي سازمان ملل متحد كه اكثر آنان را امريكاييان تشكيل ميدادند در كره جنوبي مستقر شدند. پس از چندي، جنگ به داخل كره شمالي نيز كشيده شد و نيروهاي ملل متحد، در مدت كمتر از يك ماه، قسمت اعظم خاك كره شمالي را به تصرف خود درآوردند. در اين مرحله از جنگ كه كره شمالي در شرف سقوط بود و امريكايىها مقدمات انضمام آن را به كره جنوبي فراهم ميساختند، در بيستم نوامبر 1950م، نيروهاي چين كمونيست به عنوان نيروهاي داوطلب وارد ميدان شدند. با ورود قريب به دويست هزار سرباز چيني به ميدان جنگ، نيروهاي امريكا و متحدين آنها ناچار به عقبنشيني گرديدند. نيروهاي چيني و كره شمالي تا اواخر ماه دسامبر سال 1950م، تقريباً تمام قسمت شمالي كره را به تصرف خود درآوردند و در 28 دسامبر از مرز بين دو كره گذشتند. در ژانويه سال 1951م، سئول پايتخت كره جنوبي به تصرف نيروهاي كمونيست درآمد ولي پيشرفت نيروهاي كمونيست در يكصد كيلومتري مرز دو كره متوقف شد. در اين زمان، عليرغم تصرف مجدد سئول توسط نيروهاي ملل متحد، حضور نيروهاي چين و كره در اين منطقه و نيز تندروي فرماندهان نظامي امريكا، باعث بروز درگيريهايي گرديد كه در برخي مواقع از نبردهاي جنگ جهاني دوم نيز وحشتناكتر بودند. اين جنگ در نهايت در بيست و هفتم ژوئيه 1953م پايان يافت. |
21) مرگ "بِنْدِتو كروچه" بزرگترين فيلسوف معاصر ايتاليا (1952م):
بِنْدِتو كُروچِه، بزرگترين فيلسوف معاصر ايتاليايى در 25 فوريه 1866م در ايتاليا به دنيا آمد. وي در نوجواني، خانوادهاش را در يك زلزله از دست داد و خود نيز دوازده ساعت زير آوار مدفون ماند. اثر اين مسئله، بعدها در شكل گيري انديشه او تاثيرنهاد و تا پايان عمر، مخالف هرگونه انقلاب بود. كروچه پس از آن به دانشگاه رم رفت ولي تحصيلات خود را بدون اخذ درجهاي رها كرد. او ضمن مطالعه كتابي درباره كارل ماركس، نظريهپرداز آلماني، با مقولات فلسفه آشنا شد اما به دنبال فلسفهاي بود كه نه براي تخريب كه به دنبال نجات بشريت باشد. به اين ترتيب كروچه تصميم گرفت كه خود به تدوين يك نظام فلسفي بپردازد كه مبتني بر جاهطلبيهاي مادي نباشد، بلكه بر پايه آرزوهاي معنوي آدمي، استوار باشد. كروچه معتقد بود كه اين بررسي را بايد شخصي به عمل آورد كه در جريان امور باشد. هيچ فيلسوف برج عاجنشيني كه از توفانهاي زندگي در امان و بركنار بوده است نميتواند غم كشتي شكستگي و دلافسردگي و نيز شجاعت آدمي را دريابد. كروچه مشتاق آن بود كه خويشتن را به وسط توفان بيفكند تا بتواند از نزديك و از روي مشاهده شخصي، كوشش و ستيز بشريت را مطالعه كند. كروچه به مدت دو سال وزارت فرهنگ ايتاليا را برعهده داشت و تلاش نمود تا تجديد حياتي در انديشه مردم پديد آورد و سلامت را به دنياي ناسالم باز گرداند. او در دوره ديكتاتوري موسوليني خانهنشين شد اما دست از احيا و نشر آزادي برنداشت. وي ارزشهاي حيات را بالاتر از ارزشهاي مادي ميدانست و نظريه عدالت را در قالب مفاهيم جديد اقتصادي بيان ميكرد. يكبار برضد فاشيستها اعلاميه چاپ كرد در نتيجه فاشيستها خانهاش را غارت كردند ولي كاري به فعاليتهاي مطبوعاتي او نداشتند. زيرا معتقدات او كم وبيش فاشيستي بود. فلسفه كروچه پر از تناقضات است. وي از يك طرف آزادي خواه است و از سوي ديگر فاشيست، از يك سو به خدا حمله ميكند و از ديگر سو، مسيحيت و نهضت مسيحي را بزرگترين انقلاب تاريخ بشريت ميداند چرا كه انسان را به راه جديد از زندگي سوق داده است. كروچه گرچه اعتقاد چنداني به اديان نداشت اما معتقد بود تا زماني كه ديني ديگر همشأن يا برتر از مسيحيت ظهور نمايد، بايد مسيحي باقي بماند. وي تا پايان عمر به تعليم اين فلسفه پرداخت كه بايد دشمنان را دوست گردانيد و با راهنمايي آنها از نفاق به صلح، به مجازات آنها پرداخت. مهمترين اثر كروچه، فلسفه روح نام دارد كه درچهار جلد تحت عناوين زيباييشناسي، منطق، فلسفه سلوك و تئوري تاريخ منتشر شد. بِنْدِتو كروچه سرانجام در بيستم نوامبر 1952م در هشتاد و شش سالگي درگذشت. |
22) مرگ "فرانچسكو فرانكو" ديكتاتور پيشين اسپانيا (1975م):
ژنرال فرانچسكو فرانْكو، ديكتاتور پيشين اسپانيا در چهارم دسامبر 1892م در اسپانيا به دنيا آمد. وي در جواني وارد ارتش شد و پس از چند سال، مدارج ترقي را پيمود تا اينكه در 42 سالگي به رياست ستاد ارتش اسپانيا دست يافت. فرانكو در سال 1936م در رأس نظاميان سلطنت طلب و شورشي عليه حكومت جديد جمهوري اسپانيا وارد جنگ شد و همين شورش، منجر به جنگ داخلي 2/5 ساله در اين كشور گرديد. وي در نهايت در طي اين درگيريها با كمك و حمايت آلمان و ايتاليا موفق به تثبيت قدرت خود شد و در سال 1939م، زمام امور اسپانيا را در دست گرفت. فرانكو به محض به قدرت رسيدن، فعاليت كليه احزاب به جز حزب فالانژ را ممنوع اعلام كرد. او عناوين رئيس مملكت، نخست وزير و فرمانده كل نيروهاي مسلح را برخود نهاد و اعلام نمود كه فقط در مقابل خدا و تاريخ مسئول است. فرانكو با وجود اينكه حكومت خود را مديون هيتلر و موسوليني بود، اما حاضر نشد تا در جنگ جهاني دوم شركت كند. وي با اينكه سياست بيطرفي در پيش گرفت با اين حال در تبليغات و موضعگيريهاي سياسي از هيتلر دفاع ميكرد. هنگامي كه در سال 1941م هيتلر به شوروي سابق حمله برد، فرانكو نيروي دريايى اسپانيا را در اختيار آلمان قرار داد تا از آن عليه شوروي استفاده شود. به همين دليل پس از پايان جنگ جهاني، اسپانيا مورد محاصره اقتصادي متفقين قرار گرفت و از عضويت در سازمان ملل و ناتو محروم گرديد. وي قانون جانشيني و موروثي حكومتي اسپانيا را بر اساس رژيم سلطنتي مقرر كرد و پس از يك همه پرسي در سال 1947م، قدرت بلامنازع اسپانيا شد. سياست فرانكو در سالهاي پس از جنگ جهاني دوم همواره بر پايه نزديكي به غرب و به ويژه امريكا از جهات سياسي و اقتصادي بوده است. او در سالهاي حكومت خود از يك سو بر بهبود وضع اقتصادي اسپانيا و از سوي ديگر بر سركوبي فعاليتهاي سياسي مخالفان متمركز بوده است. فرانكو در تمام طول دوران حكومت خود، در محافل جهان به عنوان ديكتاتور شهرت داشت، تا اينكه در بيستم نوامبر 1975م پس از نزديك به سي و هفت سال حكومت بر اسپانيا، در 83 سالگي درگذشت. علي رغم تلاش فرانكو براي موروثي كردن سلطنت، پس از مرگ او، حكومت به خاندان سلطنتي قبلي بازگشت. |
23) ساخت اولين هواپيما با نيروي محركه خورشيدي (1980م) |
24) روز تأسيس صنعت در افريقا (روز صنعتي شدن افريقا) |