مقدمه:
داستان شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها یکى از غم انگیزترین و پرغوغاترین وقایع اهل بیت علیهم السلام و تاریخ اسلام به طور گسترده و عام است، که آمیخته با نکات تأمل برنگیز است.در این میان آخرین سخنان حضرت زهرا سلام الله علیها در جمع زنان مهاجر و انصار و حوادث گوناگونى که در رابطه با آن در دوران هاى بعد واقع شد از دردناک ترین و غم انگیزترین و عبرت انگیزترین فرازهاى تاریخ صدر اسلام است که شایسته است شرح و تبیین آن بیش از پیش مورد اهتمام قرار گیرد.
خطبه حضرت فاطمه(س) در جمع زنان مدینه یا خطبه عیادت سخنان حضرت زهرا(س) دختر پیامبر(ص) در جمع زنان مدینه، در اعتراض به غصب خلافت است. این سخنان که در بستر بیماریِ منجر به شهادت حضرت فاطمه(س) ایراد شد، بهدلیل ترسیم وضعیت موجود پس از رحلت پیامبر(ص)، هشدار نسبت به آینده جامعه اسلامی و فصاحت و بلاغت دارای اهمیت دانسته شده است.
حضرت فاطمه(س) در خطبه عیادت ضمن اعلام برائت از پیمانشکنان و نکوهش مردم دنبالهرو، تصویری از بیوفایی آنان ترسیم میکند و در چند محور به تبیین شرایط موجود، پیشبینی آیندهای ناخوشایند برای مسلمانان، ویژگیهای حکومت علوی، ضعف فکری و اختلاف نظرات مردم مدینه، مسئولیت مردم در برابر فساد حکومت و ترسیم چهره سقیفه میپردازد.
خطبه حضرت زهرا(س) در جمع زنان مهاجر و انصار به طرق مختلف در کتابهای روایی شیعه و اهلسنت آمده است. این خطبه همچنین توسط پژوهشگران دینی در کتابهای مرتبط با زندگی حضرت فاطمه(س) و شرحهای خطبههای آن حضرت، شرح داده شده است.
در این مطلب فقط به چند فراز از خطبه عیادت که به دردها و رنج های حضرت زهرا(س) در شکایت از مردان مدینه به زنان آنها در روز عیادت بیان فرموده اند اشاره خواهیم کرد.
رنج نامه و ندای مظلومیت حضرت زهرا (س)
مقدمه خطبه حضرت زهرا (س)
در کتاب «احتجاج على أهل اللّجاج (طبرسی)» از سوید بن غفله روایت شده است: لَمَّا مَرِضَتْ فَاطِمَهُ (عَلَیهَا السَّلَامُ) الْمَرْضَهَ الَّتِی تُوُفِّیتْ فِیهَا، اجْتَمَعَ إِلَیهَا نِسَاءُ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ یعُدْنَهَا:چون فاطمه علیها السّلام بیمار شد به آن بیماری که موجب رحلت آن حضرت گردید به هنگام شدّت یافتن بیماریش گروهی از زنان مهاجر و انصار به عیادتش جمع شدند
فَقُلْنَ لَهَا: کیفَ أَصْبَحْتِ مِنْ عِلَّتِک یا ابْنَهَ رَسُولِ اللَّهِ! ؟ گفتند: ای دختر رسول خدا! وضع بیماریت چگونه است و با آن چه می کنی؟ فَحَمِدَتِ اللَّهَ وَ صَلَّتْ عَلَی أَبِیهَا (ص): آن حضرت ستایش خداوند سبحان کرده بر پدرش درود فرستاد،
رنج حضرت زهرا (س) از نامردی و بی وفایی مردان مدینه
ثُمَّ قَالَتْ أَصْبَحْتُ وَاللَّهِ عَائِفَهً لِدُنْیاکنَّ قَالِیهً لِرِجَالِکنَّ: سپس گفت حالم به گونه ای است که از دنیای شما بسی بیزار و مردانتان را دشمن می دارم!عاف الشئ" به معنای "کرهه" است، یعنی : نسبت به آن چیز کراهت دارد. همچنین "قالیة" به معنای "مبغضة" میباشد; در قرآن کریم هم آمده است: (ما ودعک ربک و ما قلی ) (1) [ای پیامبر] خدا تو را رها نکرده و نسبت به تو خشمگین نیست ." که "ما قلی" به معنای "ما أبغض" است .
در اینجا حضرت میفرمایند: "عائفة لدنیاکن": از دنیای شما بیزارم ; "قالیة لرجالکن": بغض مردان شما در دلم جای گرفته است .(لفظتهم بعد أن عجمتهم ): (از دهان به دور انداختم آنها را بعد از آن که آنان را آزمودم .)
"لفظ" به معنای "رمی من الفم" میباشد، یعنی : از دهان بیرون انداختن . نکته ای که قابل ذکر است این که کلمات بزرگان همیشه دارای استعاره و تشبیه میباشد; اگر در کلمات پیامبراکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع) نیز دقت شود، مشاهده میشود که آن بزرگواران به طور فراوان از استعارات و تشبیهات استفاده کرده اند.
در اینجا هم که حضرت زهرا(س) این سخن را میگویند، زمانی است که حضرت در بستر بیماری است، و در این زمان کوتاهی که بعد از پیامبراکرم (ص) زندگی کردند، گرچه زمان کوتاهی بود اما مردم را آزمایش کرده بودند، چه در زمانی که در مسجد خطبه خواندند و چه در مکانهای دیگر.
بالاخره دیدند که این مردان تا چه اندازه همت و شجاعت و مردانگی دارند! از این رو حضرت این نامردی و بی وفایی مردم را به میوه تلخی تشبیه میکنند که انسان وقتی بدون توجه در دهان میگذارد، از شدت تلخی مزه اش آن را بیرون میاندازد و از دهان خارج میکند. این مردم آن قدر بی وفا بوده اند که حضرت دیگر هیچ اعتمادی به آنها نداشته، بلکه از آنها منزجر و متنفر شده بودند.
استعاره و تشبیه میباشد; اگر در کلمات پیامبراکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع) نیز دقت شود، مشاهده میشود که آن بزرگواران به طور فراوان از استعارات و تشبیهات استفاده کرده اند.
در اینجا هم که حضرت زهرا(س) این سخن را میگویند، زمانی است که حضرت در بستر بیماری است، و در این زمان کوتاهی که بعد از پیامبراکرم (ص) زندگی کردند، گرچه زمان کوتاهی بود اما مردم را آزمایش کرده بودند، چه در زمانی که در مسجد خطبه خواندند و چه در مکانهای دیگر.
بالاخره دیدند که این مردان تا چه اندازه همت و شجاعت و مردانگی دارند! از این رو حضرت این نامردی و بی وفایی مردم را به میوه تلخی تشبیه میکنند که انسان وقتی بدون توجه در دهان میگذارد، از شدت تلخی مزه اش آن را بیرون میاندازد و از دهان خارج میکند. این مردم آن قدر بی وفا بوده اند که حضرت دیگر هیچ اعتمادی به آنها نداشته، بلکه از آنها منزجر و متنفر شده بودند.
رنج حضرت زهرا (س) از پشت کردن مردم به ولایت
از عجایب و شگفتى هاى این خطبه آن است که بانوى اسلام علیها السلام بعد از پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم و قبل از شهادت مورد ستم هاى زیادى واقع شد، ستم هایى که بیمارى جانکاه او از آن ریشه مى گرفت، .و با این که سؤال زنان مدینه به هنگام عیادت آن بانو مخصوصا از وضع حال و بیمارى او بود، و قاعدتا باید چیزى از دردهاى خود بگوید، بلکه هر چه مى گوید از آن بگوید، با این حال حتى یک کلمه از حال خودش سخن نگفت، و محور تمام سخنان او مسأله غصب خلافت و مظلومیت على علیه السلام و خطرات آینده این انحراف بزرگ براى امت اسلامى بود.
عجبا که او هیچ از درد خویش سخن نگفت، و هر چه گفت از درد همسرش على علیه السلام گفت، و از مشکلات جهان اسلام.
آرى روح بزرگ زهرا علیها السلام برتر از آن است که از خودش و دردهایش هر چند بزرگ بود سخن بگوید، و بلندپروازتر از آن است که حتى تا این حد صعود کند، او فقط از امام و همسر محبوبش على علیه السلام و دردهاى او سخن گفت.
آن حضرت همیشه و در واپسین لحظه عمر کوتاه و پر درد و رنجش بالخصوص همچون شمعى مى سوخت تا اطراف خود را روشن سازد و گمراهان را نجات دهد و مدافع حق و عدالت باشد.
در خطبه زنان مهاجر و انصار سخنان او فقط بر محور خلافت و امامت دور مى زند، با آن که بانوى اسلام مظالم زیادى بر او رفته بود و مناسب بود دادخواهى کند، ولى نه دادخواهى کرد و نه لب به شکایت گشود، هر چه گفت از على علیه السلام گفت، از خلافت و از مصالح مسلمین گفت.(2)
رنج حضرت زهرا(س) بعد از امتحان مردم مدینه
لَفَظْتُهُمْ بَعْدَ أَنْ عَجَمْتُهُمْ وَ شَنَأْتُهُمْ بَعْدَ أَنْ سَبَرْتُهُمْ :حال و قالشان را آزمودم و از آنچه کردند، بسی ناخشنودم و آنان را به کناری نهادم. یعنی و از آنها بدم آمد بعد از آن که امتحانشان کردم"سبر" به معنای امتحان ; و "شناء" نیز به معنای بغض و عداوت است . یعنی : بعد از آن که مردان شما را آزمایش کردم و فهمیدم که اهل وفا و مردانگی نیستند، بلکه به دنبال دنیا و رفاه طلبی هستند، از آنها بدم آمد و متنفر شدم .
فَقُبْحاً لِفُلُولِ الْحَدِّ : (پس چه زشت و ناپسند است کند شدن تیزی شمشیر.) خیلی زشت است چیزی که باید تند و تیز باشد کند شود; مثلا: شمشیر و کارد اگر کند شوند، باید آنها را دور انداخت .
از یک مرد شجاعت، مردانگی، همت، غیرت و دفاع از حق انتظار میرود; وقتی بنا شود مردی که شجاع بوده حالا ترسو و محافظه کار شود، خیلی قبیح خواهد بود. اینها اصحاب پیغمبر6 بوده اند، از مهاجر و انصار بوده اند، در جنگ ها فداکاری ها کردند، اما حالا همه آنها محافظه کار شده و همه میخواهند نان را به نرخ روز بخورند و با حکومت وقت بسازند.
به این جهت است که حضرت میفرماید: "فقبحا": خیلی زشت و ناپسند است "لفلول الحد": کند شدن تیزی شمشیر، و یا شکستگی های لبه شمشیر. "فلول" یا جمع "فل" است، یعنی : شکستگی ها و ترک ها; و یا به قول بعضی (3) مصدر است، که در این صورت معنای مصدری برای اینجا بهتر است چون با کلمات بعدی حضرت که مصدر است تناسب دارد. و "حد" هم به معنای تند و تیز بودن است .
رنج حضرت زهرا(س) از نفاق ترسوها و محافظه کارها
وَ اللَّعِبِ بَعْدَ الْجِدِّ : (و بازی [بازیگری ] بعد از جدیت و فداکاری .)کسی که جدی بوده، شجاعت داشته، در مقابل باطل میایستاده و فداکاری میکرده، حالا یک بازیگر سیاسی شود; این خیلی زشت و قبیح است . حضرت میخواهند بفرمایند: شما یک مدت اهل جدیت و فداکاری بودید، ولی حالا بازیگر شده اید و این قبیح است .
اگر کسی از اول ترسو بوده و اهل مبارزه نبوده، حالا هم انتظاری از او نیست ; اما آن که ابتدا انقلابی بوده و از حق دفاع میکرده، حالا خیلی زشت است که ترسو و محافظه کار شده و وارد معاملات و بازیگریهای سیاسی شود و همه ارزشها را به بازی و معامله بگیرد.
و چه زشت است به بازیچه گرفتن پس از جدیت و قاطعیت! (آنها قبلا برای پیشرفت دین از خود قاطعیت نشان می دادند و لی اکنون کار را به بازی گرفته و از جانشین حقیقی پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- جانبداری نکردند)
رنج حضرت زهرا(س) از لغزش های ناشی از هوا و هوس ها
وَ قَرْعِ الصَّفَاهِ: (و کوبیدن بر سنگ خارا و سخت !) یعنی سستی نیزه هایشان و تباهی رأیشان، چرا که چون تیغ زنگار خورده نابرّا است"صفاة" به سنگ سخت و محکم گفته میشود. "قرع" به معنای کوبیدن است . در زبان فارسی ضرب المثلی هست که میگویند: "مشت به سندان کوفتن"; این همان معنای "قرع الصفاة" میباشد. یعنی : این که انسان شمشیرش را روی سنگ صاف بزند، هیچ اثری نخواهد داشت و این در واقع یک کار بیهوده و عبث خواهد بود.
شاید منظور حضرت این باشد که شما با این کارهایی که انجام داده اید مثل این است که شمشیرتان را به روی سنگ سخت بزنید که هیچ اثری ندارد; آن جایی که باید شمشیر بزنید و کاری بکنید نمی کنید; و در جایی عمل میکنید که بی اثر است، و در واقع نیرویتان را هدر داده اید; و این قبیح و زشت است، برای این که انسان عاقل مشت به سندان نمی کوبد.
وَ صَدْعِ الْقَنَاهِ: و شکستگی سرنیزه ها ( چون نیزه از قد دو نیم شده،) نیزه کارش این است که در جنگ به درد بخورد و مفید واقع شود، اما اگر نیزه شکاف بردارد و شکسته شود دیگر بی خاصیت میشود. کنایه از این است که شما نیز مثل سرنیزه و شمشیر شکسته شده بی خاصیت و بی اثر شده اید.
وَ خَطَلِ الْآرَاءِ : و خطا و اشتباه بودن [فریب دادن ] آراء و اندیشه ها.) آراء و اندیشه های شما نیز آشفته و خطاست . "خطل" یعنی : خطا و اشتباه ; و اگر "ختل" باشد به معنای فریب دادن است ; یعنی چه زشت است فریب دادن آرای مردم و صاحبان اندیشه های تیره و نارسایند.
وَ زَلَلِ الْأَهْوَاءِ :لغزش های ناشی از هوا و هوس ها! و لغزش در خواسته ها.اینها همه عطف به "فقبحا لفلول الحد" هستند. یعنی حضرت میفرمایند: چه زشت و ناپسند است کندی آنچه که از آن تیزی مطلوب است ; "و اللعب بعد الجد": و بازیگری بعد از جدیت ; "و قرع الصفاة": و کوبیدن بر سنگ خارا; "و صدع القناة": و شکستگی سرنیزه ها; "و خطل الاراء": و خطا در اندیشه ها; "و زلل الاهواء": و لغزش در خواسته ها.
بِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَیهِمْ وَ فِی الْعَذابِ هُمْ خالِدُونَ) (4) (چه بد توشه ای برای خودشان پیش فرستاده اند که خداوند بر آنها خشم گرفته و در عذاب جاودانه خواهند بود.)
در حقیقت حضرت با خواندن این آیه از قرآن، انذار و هشدار میدهند: این کارهایی که مردان شما میکنند عاقبتش جهنم است . کسانی که از حق دفاع نکنند، از مظلوم دفاع نکنند، دختر پیغمبر(ص) را تنها بگذارند، امیرالمؤمنین (ع) را با آن سفارش هایی که پیامبر(ص) کرد نادیده بگیرند - برای این که میخواهند نان بخورند و زندگی بکنند - باعث خشم خداوند شده و به عذاب ابدی دچار خواهند شد.
امام باقر علیه السلام در توضیح این آیه فرمود: «این دسته کسانى بودند که: «یتولّون الملوک الجبّارین و یزیّنون لهم اهواءهم لیصیبوا من دنیاهم» جبّاران را دوست داشتند و اعمال هوسآلود آنان را در نظرشان زیبا جلوه مىدادند تا از دنیایشان بهره گیرند». (5)
نکات مهم استدالال حضرت زهرا به این آیه 80 سوره مائده
حضرت زهرا (س) در خطبه عیادت با استناد به آیه 80 سوره مائده، به انتقاد شدید از کسانی پرداختند که در برابر ظلم و ستم سکوت کرده و از حق دفاع نکردند. ایشان با بیان این آیه شریفه، به زنان مدینه فهماندند که کسانی که به خاطر ترس از دست دادن منافع دنیوی، از دفاع از حق و حقیقت دست برمیدارند، در واقع مرتکب گناهی بزرگ شدهاند و عاقبت بدی در انتظارشان خواهد بود.چند نکته مهم در این زمینه:
دفاع از حق: حضرت زهرا (س) با استناد به این آیه، بر اهمیت دفاع از حق و حقیقت تأکید کردند. ایشان به زنان مدینه نشان دادند که سکوت در برابر ظلم، نوعی همراهی با ظالمان است و عواقب وخیمی به دنبال خواهد داشت.
ترس از خدا: حضرت زهرا (س) با اشاره به عذاب الهی، ترس از خدا را در دل شنوندگان خود ایجاد کردند تا آنها را به انجام وظیفه الهی خود که همانا دفاع از مظلوم و مقابله با ظالم است، ترغیب کنند.
منافع دنیوی: حضرت زهرا (س) به صراحت بیان کردند که کسانی که به خاطر ترس از دست دادن منافع دنیوی، از حق دفاع نمیکنند، در واقع به دنبال خوشگذرانی دنیوی هستند و از آخرت غافل شدهاند.
مظلومیت اهل بیت: حضرت زهرا (س) با بیان این آیه، به مظلومیت خود و اهل بیت علیهم السلام اشاره کردند و از زنان مدینه خواستند تا از آنها حمایت کنند.
رنج حضرت زهرا(س) از سکوت در برابر ظلم و ستم
یکی از بزرگترین گناهان از دیدگاه قرآن کریم، دوستی و ولایتپذیری از کافران و مشرکان است. خداوند متعال در این آیه به صراحت میفرماید که کسانی که با کافران همپیمان میشوند، خشم الهی را بر خود میخرند و عذاب ابدی در انتظارشان است.ارتباط این آیات با خطبه حضرت زهرا (س):
حضرت زهرا (س) در خطبه عیادت خود، با استناد به همین مفاهیم قرآنی، به انتقاد از کسانی پرداختند که در برابر ظلم و ستم سکوت کرده و از حق دفاع نکردند. ایشان با بیان این آیه شریفه، به زنان مدینه فهماندند که کسانی که به خاطر ترس از دست دادن منافع دنیوی، از دفاع از حق و حقیقت دست برمیدارند، در واقع مرتکب گناهی بزرگ شدهاند و عاقبت بدی در انتظارشان خواهد بود.
ولایتپذیری از کافران: این مفهوم در آیات فوق به عنوان یک گناه بزرگ معرفی شده است و حضرت زهرا (س) نیز به همین موضوع اشاره کردند.
خشم الهی: خداوند متعال در قرآن کریم به صراحت میفرماید که کسانی که با کافران همپیمان شوند، خشم الهی را بر خود میخرند.
عواقب وخیم: ولایتپذیری از کافران، عواقب وخیمی مانند عذاب ابدی را به دنبال دارد.
دفاع از حق: حضرت زهرا (س) با استناد به این آیات، بر اهمیت دفاع از حق و حقیقت تأکید کردند و به مردم هشدار دادند که اگر از حق دفاع نکنند، عواقب وخیمی در انتظارشان خواهد بود.
چرا حضرت زهرا (س) از این آیه استفاده کردند؟
توجیه منطقی: حضرت زهرا (س) با استفاده از آیات قرآن، به سخنان خود یک توجیه منطقی و الهی بخشیدند.
بیداری وجدانها: ایشان با این کار، وجدانهای بیدار را به سمت حق و حقیقت فراخواندند.
هشدار به آینده: حضرت زهرا (س) با بیان این آیه، به مردم هشدار دادند که اگر از حق دفاع نکنند، عواقب وخیمی در انتظارشان خواهد بود.
پس استناد حضرت زهرا (س) به آیه 80 سوره مائده، نشان از عمق بصیرت و آگاهی ایشان به مسائل دینی و اجتماعی دارد. ایشان با این کار، به زنان مدینه نشان دادند که دفاع از حق و حقیقت، وظیفه هر مسلمانی است و نباید به خاطر ترس از دنیا، از این وظیفه الهی غافل شد.
رنج حضرت زهرا(س) از غاصبان فدک
لَا جَرَمَ لَقَدْ قَلَّدْتُهُمْ رِبْقَتَهَا وَ حَمَّلْتُهُمْ أَوْقَتَهَا : از سر ناچاری، ریسمان امور و وظایف را به گردن آنان انداخته سنگینی و مسئولیت کار را بدانها واگذاردم.(به ناچار ریسمان آن را به گردن آنها انداختم .) اگر برای خلافت یا فدک میآمدیم و به شما حرفی میزدیم و دادخواهی میکردیم، حالا از آن گذشتیم ; مسئولیت و عواقب آن را هم به گردن غصب کنندگان آن و یا به گردن مردان شما گذاشتیم .
چون همه مردم شریک حکومت وقت بودند و تابع جو حاکم شدند، همه آنها در گناه آن شریک هستند. همان طور که مولا علی (ع) در نهج البلاغه میفرماید: "و انما الناس مع الملوک و الدنیا الا من عصم الله"(6) یعنی : "مردم تابع پادشاهان و حاکمان خود بوده و دنیاگرا هستند، مگر کسانی که خدا آنها را حفظ کند."
همین حدیث خود دلیل بر این است که همیشه باید سعی کرد حکومت "صالح" باشد; برای این که اگر حکومت صالح باشد، نوع مردم در مسیر صلاح و نیکی قدم برخواهند داشت ; اما اگر حکومت فاسد باشد، طبیعی است که مردم به سوی فساد و تباهی کشیده خواهند شد، و در جو و محیط ناسالم کمتر کسی میتواند خود را اصلاح کند و اکثر مردم ایمانشان ضعیف است ;
پس اگر بخواهیم توده مردم به طرف صلاح و نیکی حرکت کنند، همیشه باید کوشش کرد که محیط را به محیط صالح و سالمی تبدیل کرد و در این جهت باید حرکت کرد که حکومت وقت حکومت صالحی باشد.
در غیر این صورت اگر حکومت و حاکمان فاسد و ناصالح باشند، مردم نیز در مسیر فساد قرار میگیرند، همان طور که مولا علی (ع) فرموده : "اغلب مردم با حاکمان و پادشاهان بوده و دنیاگرا هستند...".
خلاصه کمتر اتفاق میافتد که حکومت و حاکمان فاسد باشند ولی عموم مردم در مسیر صلاح و دینداری قرار داشته باشند و از حاکمان و پادشاهان خود اطاعت و تبعیت نکنند.
در زمان حضرت زهرا(س) نیز این طور بوده و عموم مردم تابع حکومت و شریک گناه حاکمان خود بودند; لذا حضرت میفرمایند: به ناچار چون مردان شما مردانی ترسو و ضعیف و محافظه کارند و با حکومت غاصب وقت سازش کرده اند، همانا ریسمان و طناب خلافت یا فدک را به گردن غصب کنندگان آن و یا مردان شما انداختم .
ضمیر در "ربقتها" یا اشاره به "فدک" است و یا به "خلافت" بازمی گردد. "ربقة" به فتح راء و هم به کسر آن، یعنی حلقه طناب، و این تشبیه است . در آن زمان وقتی میخواستند حیوانات را به یک طناب ببندند، گاهی اوقات وسط این طناب ها را چوب میگذاشتند و گاهی هم طناب ها را گره میزدند، به هر حلقه از این طنابها که به گردن یک حیوان میانداختند میگفتند: "ربقة"، و جمع آن "رباق" یا "ربق" میباشد.
خلاصه حضرت میفرمایند: من افسار و طناب این حکومت یا این فدک را به گردن غاصبان و مردان شما انداختم، تا روز قیامت آنها خود جواب خلافت که منحرف شده و فدک که غصب شده را بدهند. مسئولیت تمام حقوقی که از ما اهل بیت غصب شده و ظلم هایی که در این ارتباط به مردم شده، به عهده غاصبان و مردان شماست و باید در روز قیامت جوابگو باشند.
رنج حضرت زهرا(س) از انحراف مسیر خلافت
وَ شَنَنْتُ عَلَیهِمْ غَارَهَا :و ننگ عدالت کشی را بر آنها بار کردم.(و سنگینی بار آن را بر آنها تحمیل کردم .)"أوق" به معنای ثقل و سنگینی است، و "تاء" در "أوقة" "تاء وحدت"(7) یا "تاء جنس"(8) است .در اینجا اگر "شننت" باشد یعنی : پاشیدم، و اگر "سننت" باشد یعنی : ریختم، هر دو صحیح است . "شن الماء" معنایش این است که انسان کم کم آب را بپاشد، ولی "سن الماء" یعنی : آبها را بریزد.
در اینجا حضرت میفرمایند: غارتش را بر سر اینها پاشیدم، یا بر سر اینها ریختم . وقتی دشمن میآید از همه طرف غارت میکند و همه چیز را از بین میبرد، این کاری هم که مردم آن زمان کردند و مسیر خلافت را منحرف کردند، در حقیقت غارتی است که تالی فاسد دارد و موجب تسلط دشمن و قتل و غارت در آینده خواهد شد، و همه مفسده های آن به عهده خود اینهاست
.تاریخ نیز به خوبی گواهی میدهد که منحرف کردن خلافت و امامت از مسیر اصلی خود موجب چه مفسده ها و خونریزی هایی گردید، و در واقع تمام مصیبت ها و بیچارگی های مسلمانان از آن زمان تاکنون ریشه در این مسأله دارد.
در بعضی از نسخه ها مثل کتاب "معانی الاخبار" کلمه "عارها" آمده که معنای بهتری به جمله میدهد، یعنی : بار کردم و پاشیدم بر آنان ننگ عملشان را.
یعنی : بار سنگین مسئولیت آن را به عهده اینها گذاشتم و اینها باید در قیامت جواب بدهند; چون ما فعالیت خودمان را کردیم و تا آن اندازه که میتوانستیم تلاش کردیم که خلافت از مسیر اصلی خودش منحرف نشود;
اما حالا که شما خودتان نمی خواهید خلافت در مجرای صحیح آن بیفتد، عواقب و مسئولیت این کار بر عهده خود شماست، و هر چه اشکال داشته باشد - چه دنیایی و چه آخرتی - همه بر گردن خودتان است .
حضرت زهرا(س) اعلام میکنند که وظیفه خود را انجام دادهاند و اکنون مسئولیت هرگونه مشکل و انحرافی که در آینده رخ دهد، بر عهده کسانی است که از حق انصراف کردهاند.
اهمیت استفاده از کلمه "غارها":
تاکید بر سنگینی گناه: استفاده از کلمه غارها به معنای بار سنگین، نشان میدهد که انحراف از مسیر حق و حقیقت، گناهی بسیار بزرگ و سنگین است.
انتقال مسئولیت: با استفاده از این کلمه، حضرت زهرا(س) به طور صریح بار مسئولیت را بر دوش کسانی که در این امر دخیل بودند، انداختهاند.
تهدید به عواقب: این عبارت حاوی تهدیدی ضمنی است که اگر کسانی از مسیر حق منحرف شوند، باید عواقب آن را نیز بپذیرند.
رنج حضرت زهرا(س) از سست شدن پایههای محکم رسالت
فَجَدْعاً وَ عَقْراً وَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ : وای بر آنها! نفرین ابد بر این مکاران، دور باشند از رحمت حق این ستمکاران یعنی پس ذلت و هلاکت و دوری از رحمت خدا بر قوم ستمکار باد."جدع" در اصل به معنای بینی بریده است، و "جدعا لک" یعنی: خدا تو را معیوب کند، و در اینجا کنایه از خواری و ذلت است. "فجدعا" یعنی : بریده باد بینی آنها، خواری و ذلت باد بر آنها. "و عقرا" در اصل به معنای زخم زدن و پی کردن (قطع دست و پای) اسب و شتر است، و چون نتیجه قطعی آن هلاکت حیوان است به معنای کشتن هم آمده است، یعنی : هلاکت باد. "و بعدا للقوم الظالمین": و دوری از رحمت خدا برای گروه ستمکار و ظالم باد.
وَیحَهُمْ، أَنَّی زَعْزَعُوهَا (9) عَنْ رَوَاسِی الرِّسَالَهِ : چگونه خلافت را از جایگاه های استوار رسالت دور کردند؟ یعنی وای بر آنان! از چه رو تمرکز حق را در مرکز خود سبب نگشتند .
در کتاب احتجاج "زعزعوها" آمده ولی در بقیه منابع "زحزحوها" ذکر شده است و همین درست است ; در قرآن کریم هم آمده است : (فمن زحزح عن النار...) (10)
پایههای محکم رسالت
این عبارت کوتاه اما بسیار پر معنا از خطبه حضرت زهرا(س)، حاوی مفاهیم عمیق و مهمی است که نشان از دغدغههای عمیق ایشان نسبت به سرنوشت اسلام و امت اسلامی دارد.
تفسیر لغوی و معنایی عبارت:
ویحهم: واویلا و افسوس بر آنها. این واژه بیانگر اندوه و تأسف شدید حضرت زهرا(س) از عمل زشت و نادرست کسانی است که خلافت را از مسیر اصلی خود منحرف کردهاند.
زحزحوها: به معنای دور کردن و به کناری نهادن چیزی است. در اینجا به معنای دور کردن خلافت از جایگاه اصلی و استوار خود است.
رواسی الرسالة: به معنای پایهها و اساسهای محکم و استوار رسالت است. این عبارت به جایگاهی اشاره دارد که از نظر علمی، اخلاقی و ارتباط با وحی، بسیار محکم و پایدار است.
با توجه به این تفاسیر، معنای کلی عبارت این است که حضرت زهرا(س) از این که خلافت از پایههای محکم و استوار رسالت دور شده است، بسیار ناراحت و متأسف هستند.
دلایل انتخاب کلمه "ویحهم" به جای "ویلهم":
تعجب و دلسوزی: حضرت زهرا(س) با استفاده از کلمه "ویحهم" نشان میدهند که از عمل کسانی که خلافت را منحرف کردهاند، بسیار متعجب و ناراحت هستند. این واژه بیانگر نوعی دلسوزی و تأسف برای آنها است.
تفاوت با "ویلهم": کلمه "ویلهم" بیشتر برای بیان نفرین و خشم استفاده میشود، در حالی که "ویحهم" بیانگر اندوه و تأسف است.
اهمیت "رواسی الرسالة":
پایههای محکم رسالت: "رواسی الرسالة" به جایگاهی اشاره دارد که از نظر علمی، اخلاقی و ارتباط با وحی، بسیار محکم و پایدار است. این جایگاه، در واقع همان امامت است که باید در دست شایستهترین افراد قرار گیرد.
ضربه به رسالت: با دور کردن خلافت از این جایگاه، در واقع به رسالت پیامبر(ص) ضربه وارد شده و مبانی دین متزلزل شده است.
رنج حضرت زهرا(س) از پایه های نبوت و رهبری
(و قواعد النبوة و الدلالة )(و از پایه های نبوت و رهبری .)"قواعد" جمع "قاعدة" به معنای پایه میباشد. "دلالة" هم به معنای راهنمایی مردم است . یعنی : از آن پایه های نبوت و رهبری، خلافت را منحرف کردند.در حقیقت حضرت علی (ع) با آن سابقه ای که در پیروزی اسلام و تأسیس حکومت عدل اسلامی داشتند، همچون یک پایه و اساس محکم حکومت اسلامی بودند و تنها کسی که میتوانست مسیر نبوت را تداوم داده و ادامه دهنده سنت پیامبر(ص) باشد آن حضرت بودند، چرا که در علم و تقوا و فضایل و کمالات روحی تالی تلو پیامبر6 بودند، نه آنهایی که هیچ تشابه علمی و تقوایی با پیامبر نداشتند.
تفسیر لغوی و معنایی عبارت:
قواعد النبوة: به معنای پایهها و اساسهای نبوت است. این عبارت به اصول و مبانی که بر اساس آنها دین اسلام بنا شده است، اشاره دارد.
الدلالة: به معنای راهنمایی و هدایت است. این کلمه به نقش رهبری در هدایت مردم به سوی حق و حقیقت اشاره میکند.
با توجه به این تفاسیر، معنای کلی عبارت این است که کسانی که خلافت را از دست حضرت علی(ع) گرفتند، در واقع خلافت را از پایههای اصلی و اساسی دین اسلام دور کردند.
تحلیل عمیقتر عبارت:
حضرت علی(ع) به عنوان یک پایه اصلی: حضرت علی(ع) به عنوان اولین مؤمن، یار و یاور پیامبر(ص) و شخصیتی که در تمام مراحل مبارزات و پیروزیهای اسلام نقش اساسی داشته است، به عنوان یکی از پایههای اصلی دین اسلام محسوب میشد.
اهمیت امامت در ادامه راه نبوت: امامت، به عنوان ادامهدهنده راه نبوت، نقشی بسیار مهم در حفظ و گسترش اسلام دارد. امام باید کسی باشد که بتواند شریعت اسلامی را به درستی تفسیر و اجرا کند و جامعه اسلامی را به سمت کمال هدایت کند.
انحراف از مسیر اصلی: با کنار گذاشتن حضرت علی(ع) از خلافت، در واقع مسیر خلافت از مسیر اصلی خود منحرف شد و به دست کسانی افتاد که صلاحیت لازم برای رهبری جامعه اسلامی را نداشتند.
ضرورت وجود رهبری عادل و آگاه: این عبارت نشان میدهد که برای حفظ و بقای اسلام، وجود یک رهبر عادل، آگاه و با تقوا ضروری است.
پیام اصلی عبارت:
پیام اصلی این عبارت آن است که خلافت اسلامی باید در دست کسی باشد که به اصول و مبانی دین اسلام کاملاً آگاه و پایبند باشد و بتواند جامعه اسلامی را به سمت کمال هدایت کند. انحراف از این مسیر، به معنای ضربه زدن به دین اسلام و تضعیف آن است.
این عبارت، نشان از بصیرت و آگاهی عمیق حضرت زهرا(س) نسبت به مسائل دینی و اجتماعی دارد.یک سند تاریخی مهم است که نشان میدهد حضرت علی(ع) به عنوان یکی از پایههای اصلی دین اسلام محسوب میشد.برای همه مسلمانان، به ویژه شیعیان، یک الگوی مهم در شناخت و دفاع از حق و حقیقت است.
رنج حضرت زهرا(س) از بی احترامی به محل نزول وحی
وَ مَهْبِطِ الرُّوحِ الْأَمِینِ : (و از محل نزول جبرئیل امین.) و از سرایی که محل نزول جبرئیل بود، این عبارت کوتاه اما بسیار پر معنا از خطبه حضرت زهرا(س)، بر یکی دیگر از ابعاد ظلمی که به ایشان و اهل بیت وارد شده است، تأکید میکند. برای درک بهتر این عبارت، به تحلیل عمیقتر آن میپردازیم:تفسیر لغوی و معنایی عبارت:
مهبط الروح الامین: به معنای محل فرود آمدن روح الامین (جبرئیل) است. این عبارت به خانه حضرت رسول(ص) و به طور خاص به اتاقی که وحی در آن نازل میشد، اشاره دارد.
تحلیل عمیقتر عبارت:
بیاحترامی به خانه وحی: با این عبارت، حضرت زهرا(س) به صراحت به بیاحترامیهایی که به خانه پیامبر(ص) و به ویژه اتاقی که وحی در آن نازل میشد، شده است، اشاره میکنند. این بیاحترامیها شامل هجوم به خانه ایشان و ایجاد ناامنی برای اهل بیت بود.
ارتباط حضرت علی(ع) با محل نزول وحی: حضرت علی(ع) به عنوان نزدیکترین فرد به پیامبر(ص)، بیش از هر کس دیگری از برکات نزول وحی بهرهمند میشد. ایشان بدون واسطه به تعالیم و دستورات الهی دسترسی داشتند.
تاکید بر جایگاه والای اهل بیت: این عبارت، بر جایگاه والای اهل بیت و به ویژه حضرت علی(ع) تاکید میکند. ایشان به عنوان نزدیکترین افراد به پیامبر(ص) و محل نزول وحی، از احترام و تکریم خاصی برخوردار بودند.
پیام اصلی عبارت:
پیام اصلی این عبارت آن است که بیاحترامی به اهل بیت، در واقع بیاحترامی به دین اسلام و مقدسات آن است. خانه پیامبر(ص) و محل نزول وحی، مکانی مقدس و مورد احترام برای همه مسلمانان است و هرگونه بیاحترامی به این مکان، نشان از بیدینی و بیمعنویت است.
هرچند بر شخص حضرت علی (ع) وحی نازل نمی شد، ولی آن حضرت نزدیکترین فرد بودند به پیامبر(ص) که محل نزول وحی بودند، و بدون واسطه از تعالیم و دستورات نازل شده بر پیامبر(ص) بهره میبردند.
نتیجه:
حضرت زهرا(س) در خطبه خود، عمق رنج و اندوه خود را از بی وفایی و نامردمی مردمان مدینه بیان می کنند. ایشان با زبانی شیوا و رسا، از دنیای مادی و افرادی که به دنبال منافع دنیوی هستند، بیزاری می جویند.
حضرت زهرا(س) مردمان مدینه را به دلیل خیانت به امانت و پیمانشان محکوم کرده و از آنها به عنوان کسانی که دلهایشان از ایمان خالی شده یاد میکنند. ایشان با صراحت بیان میدارند که از دنیای فریبنده و مردمان بی وفای آن بیزار هستند.
حضرت زهرا(س) به اهمیت ولایت و امامت و لزوم تبعیت از ولی الله اشاره کرده و بر حقانیت حضرت علی (ع) به عنوان جانشین پیامبر(ص) تأکید مینمایند. ایشان با بیان اینکه خلافت به ناحق از ایشان گرفته شده است، به شدت از این عمل نادرست انتقاد میکنند و بر ضرورت بازگرداندن حق به حقدار تأکید میورزند.
حضرت زهرا(س) به رفتارهای دوگانه برخی از اصحاب پیامبر(ص) انتقاد میکنند که در گذشته از مدافعان اسلام بودند اما پس از رحلت پیامبر(ص) به مخالفان تبدیل شدند. ایشان با بیان اینکه این افراد به خاطر ترس از دست دادن منافع دنیوی، از حق و حقیقت روی گردان شدهاند، به آنها هشدار میدهند که عاقبت کارشان بد خواهد بود.
خطبه حضرت زهرا(س) صرفاً یک سند تاریخی نیست، بلکه حاوی پیامهای ارزشمندی برای همه انسانها در همه اعصار است. ایشان در این خطبه بر اهمیت بصیرت، آگاهی، وحدت، همدلی و دفاع از حق و حقیقت تأکید کرده است.
پی نوشت:
1. آیه 3 سوره ضحی
2. زهرا سلام الله علیها برترین بانوى جهان، ص107_ 214
3. کتاب العین، خلیل فراهیدی، ج 8، ص 316 .
4.سوره مائدة (5)، آیه 80 .
5. تفسیر نورالثقلین. به نقل از تفسیر نور(10جلدى)، ج2، ص: 354
7. "تاء وحدت" دلالت بر یکی بودن معنا دارد; و "تاء جنس" بر اصل معنا بدون توجه به مقدار آن دلالت دارد.
8."تاء وحدت" دلالت بر یکی بودن معنا دارد; و "تاء جنس" بر اصل معنا بدون توجه به مقدار آن دلالت دارد.
9. نهج البلاغة، خطبه 210 .
10.سوره آل عمران، آیه 185.
منابع:
رنج های زهرا علیهاالسلام ، مولف جعفرمرتضی العاملی، قم نشر ایام دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی 1378.
https://news.makarem.ir/fa/News/Details/416338#_ftnref11
https://wiki.ahlolbait.comخطبه حضرت زهرا (ع) در جمع زنان انصار
https://fa.wikishia.net/viewخطبه حضرت فاطمه در جمع زنان مدینه
https://wiki.ahlolbait.comآیه 80 سوره مائده
http://faghrofana.blogfa.com/post/260
https://iqna.ir/fa/news/3948217
https://www.mehrfatemi.ir