حضور زن در میراث تمدنی
در این مقاله ما تلاش می کنیم پیوندهایی بیابیم که پلهای ارتباطی میان رشته مطالعات زنان و میراث تمدنی و فرهنگی عربی اسلامی برقرار سازد و با وجود اینکه موضوع زن..
اولا سطح ظاهری قرار دارد که طبیعت اعمال را مد نظر قرار می دهد و اینجاست که مجال رایزنی و ارتباط بدون ورود به کشمکش و درگیری فراهم می شود؛ جایی که ما به عنوان صاحبان این میراث که روزگاری پیشتاز تصنیف، تألیف و طبقه بندی رشته های مختلف علمی بوده و میراث ما از این طریق در فرهنگ ها، دائرة المعارف ها، کتاب ها و زندگینامه ها درج شده، موقعیت خود را می شناسیم. بنابراین جای تعجب نیست اگر ما با میراثمان که در این زمینه ید طولایی دارد، از طریق تنظیم این فهرست ارتباط برقرار کنیم. ولی در عین حال ما مترصد لحظه ارتباط هستیم تا در سنتهایی که صاحبان آثار در این زمینه آنها را پذیرفته اند تحول و نوآوری به وجود آوریم. و در نتیجه نسبت به این فعالیت دیدگاهی جامع، تحلیل گر و انتقادی عرضه کنیم چه از جهت موضوع، چه مطلب علاوه بر پرداختن به امر خطیر طبقه بندی و تقسیم بندی.
اما سطح دوم به مسئله توجه برمی گردد. اگرچه ما از موضع دیدگاه معاصر و واقعیات موجود در تعامل با گفتمان روز با پیچیدگی ها و ابهامات مسئله زن برخورد می کنیم، اما متوجه این نکته هستیم که میراث تمدنی و فرهنگی ما به عناوین مختلف مسئله زن را مورد توجه قرار داده؛ از جمله درج زندگینامه زنان مشهور در دائرة المعارفها و زندگینامه ها که تقریبا در همه آنها زنانی که در زمان خود، در رشته های علمی، فرهنگی و عرصه سیاست سرشناس و صاحب نام بوده اند، معرفی شده اند. علاوه بر این یاد و نام زنان برجسته صدر اسلام مانند همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و زنانی که در زمره صحابه و تابعین بودند به عنوان الگو و مقتدا، زنده نگه داشته شده است.
صرف نظر از وضعیتی که زن مسلمان دچار آن شد و ضرورت بسیج امکانات برای اصلاح و راهنمایی، مسلم است که خودآگاهی براساس چنین دیدگاهی می بایست به هنگام پرداختن به پیچیدگی ها و ابهامات و مسائل زنان بر مبنایی متفاوت شکل گیرد چه در جهت تقویت و تثبیت رشته و چه در زمینه فراخوانی برای راهنمایی و اصلاح ما از این مبنا که ابعاد تمایز در تجربه فرهنگی را در برمی گیرد، به اصل مطلب می رسیم و آن عبارتست از این سؤال که ویژگی و امتیاز طرح ما در زمینه مطالعات زنان چیست؟ از آنجایی که طرح ما در تمامیت خود در سطح دیدگاه کلی یا دیدگاه هماهنگ با آن با میراث تمدنی و فرهنگی ما در ارتباط است؛ ضمن کوشش برای تقویت مطالعات زنان به عنوان یک رشته مستقل، این تلاش را از طریق دیدگاهی مبتنی بر مطالعه واقعیات معاصر زنان و دیدگاهی که ما در خلال تهیه منابع اصیل این میراث در ابعاد عقیدتی - معرفتی و ارزش آن استنباط می کنیم، انجام میدهد.
نتیجه این تعامل چیزی شد که ما آن را دیدگاه اجتماعی تمدنی نامیدیم و به اقتصار تحت عنوان دیدگاه تمدنی به آن اشاره کردیم. در این موقعیت، تجربه و پیشینه الگوی ابن خلدون برای ما تداعی میشود. کسی که برای نخستین بار کوشید چهارچوبی روشمند بیابد تا بتواند برای تدوین علم تاریخ در مطالعه و ارزیابی حوادث و اخبار بر آن تکیه کند. و در نهایت این علامه، صاحب کتاب العبر و دیوان المبتدأ والخبر در مقدمه خود توسعه تمدنی را به عنوان شرط تحقق مجموعة «مبتدا و خبر» مورد تأکید قرار میدهد. در اینجا مجالی برای مطالعه الگوی ابن خلدون و بررسی مباحث دیالکتیک او به منظور نظریه پردازی برای برخی با همه رشته های علمی وجود ندارد .
ولی ما پیشینه منحصر به فردی را در این خصوص در اختیار داریم که ریشه در عمق میراث فکری ما دارد که می توانیم برای کاری که در رابطه با تأسیس رشته مطالعات زنان در صدد انجام آن هستیم به آن استناد کنیم تا به جایی برسیم که او رسید. هرچند که موضوع، سرآغاز، مطالعات مقدماتی، نتایج، محورهای مورد تأکید، دیدگاهها، اهداف و روشها متفاوت است.
خلاصه کلام اینکه در خلال فرایند تأسیس و مطالعات مقدماتی در خصوص رشته مطالعات زن معاصر، مکتبها و روشهای آن تأمل و درنگ کردیم تا به این نتیجه رسیدیم که می بایست با مسائل مربوط به زنان و پیچیدگیها و ابهامات آن در چهارچوب جامعی برخورد کرد تا میان ابعاد توسعه ای به هم مرتبط، ارتباط ایجاد کند و از دیدگاهی که آن ابهامات را در چهارچوبهای تمدنی خود قرار دهد و آنها را از هم جدا نداند تا بتوان به درک جامع تری از این پیچیدگی ها دست یافت. به این ترتیب دوباره به بازشناسی دیدگاه تمدنی رسیدیم که طبیعتا دیدگاهی است کلی که بدون ورود به جزئیات و تقسیم بندی به بررسی پدیدهها می پردازد.
ما در این فرایند از دو زاویه به این دیدگاه رسیدیم: یکی که با برخی سنت های فکری و فلسفی که ریشه در میراث ما دارد پیوند خورده و در مکتب تاریخی در اندیشه ابن خلدون به آن شکل که گفتیم تجلی یافت. و دیگری، پالایش شده که از روشهای عصر جدید و تجربیات و دستاوردهای آن بهره می گیرد که با تواناییها و آگاهی هایی که داراست، شامل واقعیات ارتقاء سطح شناخت در علوم جدید نیز هست و به همین علت این واقعیات باید در آگاهی روشمندی منعکس شود که دیدگاه تمدنی امروز را به تفصیل بیان کند و آن را تثبیت نماید و ابعاد شناختی که در آگاهی ابن خلدون واضح نبود، به روشنی در آن منعکس و متجلی شود.
منبع: زن و جوامع عرب در طول یک قرن، منی ابوالفضل، مترجم دکتر هومن ناظمیان،صص20-18، مؤسسه انتشارات امیر کبیر، چاپ اول، تهران، 1394
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}