از آنجا که انسان کامل نایب حق تعالی می باشد و در صفات و اسماء نیز همانند رب خویش است. او هم اول است هم آخر، هم ظاهر است و هم باطن و بر راست ترین و مستقیم ترین نقطه صراط قرار گرفته و هیچ اسمی او را از اسم دیگر غافل ننموده و هیچ شأنی او را از سایر شئون باز نمی دارد. انسان کامل از آن جهت که آخر است، محجوب ترین موجودات به حق می شود. حضرت امام نیز معنای آیه مبارکه( ثم ردناه أسفل سافلین) را اشاره به همین معنا دانسته اند. انسان کامل اولیت و آخریت را از مربی خویش یعنی اسم اعظم الله گرفته است.
 
چون «رب» انسان حضرت اسم الله اعظم است، که ظاهر و باطن و اول و آخر و رحمت و قهر و بالاخره اسمای متقابله نسبت به او على السواء أست، از برای خود انسان در منتهای سیر باید مقام برزخیت کبرا حاصل شود؛ و از این جهت، صراط او ادق از همه صراط‌هاست. این دقیق بودن صراط از آن جهت است که انسان کامل باید در اوج تعادل باشد و ذرهای انحراف به چپ و راست نداشته باشد.
 
بیان دیگری که برای اول بودن انسان کامل وجود دارد این است که اولین مخلوق عقل است «اول ما خلق الله العقل». و این عقل اول و نور اول همان انسان کامل است که منشأ صدور کثرت می شود. پس اولین مخلوقی که کثرت از آن حاصل می شود، انسان کامل است و همچنین در آخر و نهایت سیر تمامی کثرت به او باز می گردد و تمام می شوند و او آخر است.
 
سلسله وجود و قوس نزول و صعود تماما همان انسان کامل است. نقطه آغاز این دایره اوست و این دایره به او نیز ختم می شود و انسان کامل اول و آخر و ظاهر و باطن این دایره است. حضرت امام خمینی(رحمه الله) در بیانی شیوا معتقدند: انسان کامل کتابی است که هر سه اعتبار موجود در سلسله موجودات را یک جا داراست و اگر انسان کامل را یک کتاب لحاظ کنیم، در آن صورت عقل و نفس و خیال و طبع او، ابواب و سوره های این کتاب بوده و مراتب و درجات عقل و نفس و خیال و طبعش نیز آیات و کلمات الهیه است. اما اگر او را مجموعه ای از کتاب های متعدد اعتبار کنیم، عقل و نفس وخیال و طبع هر کدام به طور مستقل کتابی خواهد بود که مراتب هر کدام ابواب و فصول آن خواهد شد.
 
غایت خلقت وجود جمعی و قرآنی و وجود تفریقی و فرقانی انسان کامل برای غیب مطلق و ذات غیب الغیوبی خداوند است. چنانچه در روایت و آیات فراوانی به این مطالب اذعان شده است؛ در حدیث آمده است که «یا بن آدم خلقت الأشیاء لأجلک وخلقک لأجلی» و در قرآن کریم نیز خداوند به حضرت موسی خطاب می کند که واصطنعتک نفسی انسان مخلوق «لاجل الله» و ساخته شده برای ذات مقدس او است؛ و از میان موجودات اور مصطفی و مختار است؛ غایت سیرش وصول به باب الله و فنای فی ذات الله و عکوف به فناء الله است؛ و معاد او الى الله ومن الله وفی الله وبالله است؛ چنانچه در قرآن فرماید: «إن إلینا إیابهم». البته باید به این نکته توجه داشت که منظور از بنی آدم که در حدیث به آن اشاره شده است انسان کامل و نور انوار احمد محمدی است، نه بنی آدم و انسانهای ناقص و نارس، بلکه آن آدمی که سلامت مانده و مطلع الفجر شده است.
 
تعریف دیگری که می توان برای انسان کامل داشت، مرآت و مجلای الهی است. اگرچه وجود پرتو و جلوه حق است و هیچ موجودی نیست مگر این که به وسع وجودش حق را نمایان می سازد؛ اما آشکارترین و زیباترین مرآتی که خداوند جمال خود را در آن می بیند انسان کامل است.
 
عرفای شامخین در اصطلاح، مراتب وجود بعد از مرتبه غیب الغیوبی محض به اطلاق مقسمی را پنج مرتبه میدانند: اولین مرتبه، غیب مغیب است که غیب مطلق و تعین اول نامیده می شود. مرتبه دوم، غیب ثانی و مسمی به تعین ثانی است. مرتبه سوم، که مرتبه ارواح است، در حقایق کونیه مجرده بسیطه ظهور دارند. مرتبه چهارم، عالم مثال و وجود اشیاء لطیفه است. مرتبه پنجم، عالم اجسام و مادیات می باشد.
 
در این تقسیم تعین اول و ثانی هر کدام را یک مرتبه و حضرت جداگانه لحاظ شده است. اما در تقسیمات دیگر این دو تعین یک حضرت و به نام عالم اعیان ثابته اند. حضرت پنجم جامع چهار حضرت قبل بوده که همان عالم انسان کامل که جامع همه عوالم میباشد.

حضرت امام  رحمه الله نیز در بیان رابطه بین عوالم پنج گانه می فرمایند: بدان ای دوست که عوالم کلی پنج گانه سایۂ حضرات پنج گانه الهی هستند و چون خدای تعالی با اسم جامع خود بر حضرات تجلی کرد در آیینه انسان خودنمایی کرد که همانا خدا آدم را به صورت خود آفرید. تجلی خداوند بر حضرات پنج گانه در انسان کامل به صورت جامع جمع شده است و به عبارتی انسان کامل هر پنج عالم را دارا است. بنابر این انسان کامل اسم اعظم الهی، ظل الله و خلیفه او در عوالم پنج گانه است.
 
نظری کرد که بیند به جهان صورت خویش ... خیمه در آب و گل مزرعه آدم زد
 
منبع: انسان کامل از دیدگاه ابن عربی و امام خمینی رحمة الله علیه، نرگس موحدی،صص144-138، چاپ و نشر عروج، چاپ اول، تهران، 1393