گروه قانونگذاری مسائل زن بخش بزرگی از آثار این دوران را به خود اختصاص داده که از نظر حجم در مرتبه سوم قرار دارد (11.5 ٪)  از فعالیت زنان به خود اختصاص گرفت و علت آن به اهمیت جنبه قانونگذاری و حقوقی در مسئله زن باز می گردد خواه از نظر تعیین جایگاه زن و نقش اجتماعی آن و خواه افق حرکت آن .
 
- تعداد آثار منتشر شده در زمینه قانونگذاری نشان دهنده وجود نوعی معضل در ارتباط با جنبه قانونگذاری مسئله زن است. عرصه قانونگذاری اسلامی به دلیل اهمیتش در جامعه مصر و پیچیدگی های ناشی از میراث فقهی آن و کشمکش های آن با قوانین موضوعه، کانون طرح این دغدغه گردید. با این همه دغدغه هایی از نوع دیگر که شاید نگران کننده تر باشند اما کمتر ظاهر و بیان می شوند، در چهارچوب اندیشه مسیحی که با مشکلات بزرگی در ازدواج، طلاق، ارث و کشمکش هایش روبرو است، ظهور می کند.
 
- پیچیدگی‌های دغدغه قانونگذاری در مسئله زن در احکام خانواده که به احوال شخصی معروف هستند و بخش اعظم آثار را به خود اختصاص دادهاند متمرکز شده است. این امر به مسائلی باز می گردد که به شکل گیری خانواده مربوط می شوند (احکام ازدواج، عقد، مهریه، خواستگاری و...) افزون بر عوامل تداوم ساختار خانواده (حقوق زوجین و فرزندان و در نهایت مسئله از هم پاشیدگی پیوند زناشویی و نتایج آن (احکام طلاق، خلع، تطلیق، نفقه، حضانت و...).
 
- مسئله مقایسه میان شریعت اسلامی و قوانین موضوعی یکی از موضوعات مورد توجه در کتاب هایی که به جنبه قانونگذاری پرداخته اند به شمار میرود.( و از جدیدترین مطالعات ارزشمند در این زمینه که در زمرة تألیفاتی که برای این کار بررسی کردیم درج نشده، کاری است .که خانم دکتر ملکه یوسف زردار در دائرة المعارف مقایسه ازدواج و روابط زناشویی در اسلام و ادیان دیگر )(دارالفتح للإعلام العربی، قاهره، ۲۰۰۰ م) و علت این امر به دوگانگی میان فقه اسلامی - به عنوان منبعی اصیل - و قوانین موضوعه در ساختار حقوقی اکثر کشورهای عربی برمی گردد. و معضل این دوگانگی از سه عامل ناشی می شود: اول تأثیر مستقیم و فراوان آن بر واقعیات زندگی روزمره میلیونها زن و خانواده، دوم وجود میراث عظیم فقهی اسلامی در این عرصه که شامل بسیاری از متون قطعی می شود. و سوم مزمن شدن مشکل یا معضل واقعی ناشی از وجود شکاف میان نیازهای وضعیت متحول شده زن و خانواده از یک سو و از سوی دیگر روند تولید فقه اسلامی که از چند قرن پیش به دلیل بسته شدن باب اجتهاد دچار رکود شده است. تأثیر این معضل ناشی از عدم وجود فقه واقع گرا - همانطور که از فهرستهای کتاب شناسی پیداست - در ساختار علمی نقلی حاکم، در دفاع از موقعیتش در عدم متحول ساختن فقه از طریق تولید گفتمان دفاعی که تولید فقهی موجود را توجیه می کند و از آن دفاع مینماید مشخص می شود گویی آن فقه، معادل [خود] شریعت است نه (فقه شریعت) یا فهم بشری و تاریخی از آن
 
- همچنین در آثار این دوره شاهد تنش با قوانین و معاهدات بین المللی مربوط به زن و حقوق بشر هستیم. به گونه‌ای که آثار بسیاری نوشته می شوند که در زمینه قانونگذاری در مسائل مربوط به زن و خانواده، مبلغ مرجعیت معاهدات و کنوانسیون های بین المللی هستند و این به عنوان نقطه مقابل مرجعیت حاکم فقه اسلامی است.
 
با توجه به نقش نمادینی که گروه زندگینامه ها و سرگذشت زنان مشهور از نظر ترویج همان ارزش هایی که چهره‌های سرشناس تصویر کننده آن ارزش ها هستند در گفتمان ایفا می کند؛ این گروه همانند دو دوره گذشته گروه وسیعی را تشکیل میدهد. علی رغم این امر شاهد کاهش در فراوانی نسبی این گروه هستیم. زیرا در حالیکه این گروه نسبت (16.4% ) را در دوره نهضت و (٪۲۲ / ۵ ) در دوره میانه را نشان میدهد در دوره معاصر به (۹٪) تنزل کرد و از نظر حجم در میان گروههای این دوران در مرتبه چهارم قرار گرفت. می توان این امر را با کاهش نیاز به بیان نمادین در سایه شکل گیری فضای باز برای آشکار مطرح شدن گرایشهای مختلف در سایه کثرت گرایی ایدئولوژیک تفسیر کرد.
 
جالب اینجاست که شخصیت های مذهبی چه شخصیت های برجسته اسلامی و چه مسیحی اهمیت فراوان خود را در گروه زندگینامه ها حفظ کردند و در حالی که بانوان بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و بانوان صحابی در صدر توجه زندگینامه های اسلامی دوره های سه گانه قرار داشتند، در آثار مسیحی بانوان قدیس و شهید از همان اهمیت برخوردار بودند. (از تعداد آثار مندرج در گروه زندگینامه ها و سرگذشت مشاهیر که ۱۷۹ مورد است، شخصیت های برجسته دینی ۱۳۰ مورد یعنی 75.6 ٪ را به خود اختصاص می دهند). علی رغم ملاحظات قبلی می توانیم از تمایز بررسی در دو رویکرد یعنی رویکرد مذهبی از یک سو و رویکرد علوم انسانی معاصر از سوی دیگر سخن گفت که رویکرد آن در بررسی مسائل حتی در سطح فلسفه علم، بر اساس روش های گوناگونی است که با شیوه مذهبی ارتباطی ندارد.
 
منبع: زن و جوامع عرب در طول یک قرن، منی ابوالفضل، مترجم دکتر هومن ناظمیان،صص10-106، مؤسسه انتشارات امیر کبیر، چاپ اول، تهران، 1394