شاید شما به خاطر این که کودکتان دارای عادت بدی است که فکر کردن به آن شما را دیوانه می کند، تصمیم به خواندن این مقاله گرفته اید. قبل از این که ناامید شوید، بگذارید به شما اطمینان دهم که عادتهای آزاردهنده دوران کودکی، امری کاملا عادی است. برای پی بردن به این موضوع که عادت های دوران کودکی تا چه حد عادی و متداول هستند، کافی است به گروه های بزرگ کودکان در مدرسه یا زمین بازی یا در همسایگی‌تان نگاه دقیقی بیندازید. با دقت به کارهایی نگاه کنید که بچه ها هنگام بازی کردن و زمانی که حواسشان پرت است از خود بروز می دهند.
 
بعضی‌ها موقع حرف زدن با دوستانشان، انگشت توی دماغشان می کنند؛ بعضی دیگر تا رسیدن نوبت شان در بازی، از بند انگشتهاشان صدا در می آورند؛ برخی در حالی که با شن بازی می کنند، انگشت شست شان را می مکند و مطمئنا علاوه بر اینها مواردی مثل ناخن جویدن، پیچاندن مو، ضرب گرفتن با پا و لمس کردن خود را نیز مشاهده کرده اید. زمانی که کودکان برای نخستین بار این اعمال را انجام میدهند، معمولا نسبت به آنچه انجام میدهند، خیلی آگاه نیستند. برای مهارت پیدا کردن در «شکستن» بند انگشتها و صدا در آوردن از آن تمرین لازم است. انگشت توی بینی کردن یک دلیل عملی دارد. مکیدن شست، پیچاندن مو و لمس کردن تن خود، احساس خوب و آرامش به دنبال دارد و ضرب گرفتن با پا تنش را تسکین میدهد. ولی حالا با مشاهده این رفتارها در کودکان خواهید دید که این رفتارها تقریبا غیرارادی و خودکار هستند؛ و به عبارت بهتر تبدیل به عادت شده اند.
 
عادت را می توان این طور تعریف کرد: یک رفتار آموخته شده که غالبا تکرار می شود و به صورت خودکار و دائمی در می آید. گرچه ما تنها به عادت های بد توجه داریم، ولی خود واژه «عادت» به خودی خود نه بر خوبی دلالت دارد نه بر بدی. یک عادت زمانی «خوب» است که کودکان مان را به انجام آن تشویق کنیم. عادت هایی نظیر بستن کمربند ایمنی، نگاه کردن به دو طرف خیابان - قبل از عبور از عرض آن گفتن عبارات «متشکرم» و «خواهش می کنم» و مسواک زدن بعد از غذا خوردن عاداتی هستند که تمایل داریم کودکان مان آنها را انجام دهند.
 
یک عادت زمانی «بی خطر» است که بتوانیم با اطمینان آن را ندیده بگیریم؛ چرا که به کسی آسیب نمی رساند. عادت هایی نظیر بازی کردن با دکمه کلاس یا حرکات دست - موقع صحبت کردن حرکات خود کاری هستند که قسمتی از شخصیت فرد بوده و یقینا نیازی به تقویت کردن یا از بین بردن شان نیست. عادت های دوران کودکی نظیر گه گاه تکان دادن پا و یا آرام زمزمه کردن، در این گروه قرار دارند و معمولا میتوان با اطمینان آنها را نادیده انگاشت. پس از اینها، عادتهای «بد» هستند که این کتاب توجه خود را بر آنها متمرکز کرده است. عادت های بد، آنهایی هستند که دائما سبب خجالت و سرافکندگی، اذیت و آزار و یا آسیب رساندن به خود کودک می شوند. این عادت ها را باید به منظور حفظ سلامت جسمی و عاطفی کودکان، از بین برد.
 

منشأ عادت‌ها

منشأ عادت‌ها چیست؟ اگر می توانستیم علت اصلی و دقیق عادتها را دریابیم، قادر بودیم با تمرکز روی آن، از شکل گیری چنین عادت هایی جلوگیری کنیم. متأسفانه برای اکثر عادتها منشأ روشنی مشاهده نمی شود. عادت ها می توانند نتیجه درهم آمیختگی چند عامل باشند که معمول ترین شان تقلید، نیاز به تسکین اضطراب یا تنش و یا تقویت مثبت هستند.
 

تقلید

همه میدانند که بچه ها مقلد هستند. اگر با دقت به آنان نگاه کنید احتمالا متوجه می شوید که آنان به همان صورتی که شما موقع فکر کردن با انگشتهایتان روی میز ضرب می گیرید، از شما تقلید می کنند. آنان فقط در صورتی کمربند ایمنی را می بندند، که بزرگترها این کار را انجام دهند. حتی ممکن است با لذت تمام، به تقلید از دوستانشان، مدام روی زمین آب دهان بیندازند. اینها رفتارهای آموخته شده ای هستند که کودکان عمدة تقلید می کنند؛ زیرا آنان تمایل دارند نگاه کرده و مانند دیگران عمل کنند.
 
سایر اشکال تقلید مستلزم دقت بیشتری است. احتمالا بچه های کوچکی را میشناسید که برخی از شیوه های خاص رفتار یا ژست های والدینشان، نظیر کج کردن لبها موقع خندیدن، بالا دادن ابرو یا نحوه ایستادن را از آنها فرا گرفته اند. این رفتارها توسط کودکان در حالتی نیمه آگاهانه تقلید میشوند ولی به هرحال آنان از طریق نگاه دقیق به والدینشان آنها را فرا می گیرند.
 
اعمال یا رفتارهایی که آگاهانه یا ناآگاهانه تقلید می شوند، می توانند عادت یک عمر شوند. برای مثال: تد که صدا درآوردن از بند انگشتهایش را به واسطه تقلید از برادر بزرگترش شروع کرده بود، بیست سال بعد در یک مصاحبه مهم شغلی متوجه شد که دارد به طور ناآگاهانه و با صدای بلند از انگشتهایش صدا در می آورد. مگ که یاد گرفته بود مانند مادرش موهایش را با دست بپیچاند، وقتی که با عنوان معلم در کلاس چهارم درس میداد، به سختی می توانست عادتش را کنترل کند. تد و مگ میدانند که غالبأ یک رفتار آموخته شده، که بوسیله تقلید شروع می شود، می تواند به عادت مداوم و مزاحمی منتهی شود.
 

تسکین تنش

بدن شما چگونه به تنش پاسخ میدهد؟ برخی از مردم، دچار سردرد می شوند؛ برخی دلشوره می گیرند و برخی حتی گرفتار تپش قلب می شوند؛ بعضی ها هم به عادت های قدیمی متوسل می شوند تا به کمک آنها بتوانند احساسات عصبی خود را با حرکات بدنی تخلیه کنند. در میان بعضی از افراد، ضرب گرفتن با پا و انگشتهای دست، ناخن جویدن، تیکهای صورت، مالیدن دست و صورت و صاف کردن گلو، راههای خیلی معمولی برای تسکین تنش و اضطراب می باشند. این افراد همیشه هنگامی که ورقه های امتحان پایان ترم را در کلاسهای دانشکده توزیع می کنم، دیده میشوند. در گرداگرد اتاق، دانشجویان در حال ضرب گرفتن با دست و پا، جنبیدن و وول خوردن، مالیدن دست و صورت، سرفه کردن و ناخن جویدن هستند. میدانم که این دانشجویان در امتحان بعدی و حتی پس از آن، وقتی وارد اجتماع نیز می شوند، به همین طریق عمل خواهند کرد.
 
ابتدا این رفتارها، تسکین دهنده به نظر می رسد و کودکان برای مقابله با تنشهای معمولی و روزمره، مکرر از آنها استفاده می کنند. با این وجود، این رفتارها خیلی زود به عادت های عصبی خودکاری تبدیل می شوند که به طور مداوم انجام می گیرند؛ حتی زمانی که دلیلی برای عصبانی شدن، وجود نداشته باشد. دانشجویان من رفتارهای عصبی شان را در فاصله ای که منتظر شروع کلاس بعدی هستند نیز نشان میدهند. منشأ این رفتارها در تسکین تنش است؛ ولی عادت، حتی زمانی که تنش از بین می رود نیز ادامه می یابد.
 
منبع: بچه‌های خوب، عادت‌های بد، دکتر چارلز شافر، ترزافوی دیگرونیمو، مترجم: میر محی‌الدین گلبار، صص 12-9، انتشارات همشهری، چاپ چهارم، 1391.