کارایی عاطفه مثبت
ما باید از مردم در وضعیت عاطفه مثبت انتظار داشته باشیم که درباره اطلاعات جزئی تر، گسترده تر، انعطاف پذیرتر، پاسخگوتر و با شیوه ای مثبت که برای منفی یا ناقص نبودن اطلاعات فراهم شده است فکر کنند.
در این مقاله، مردمی که در وضعیت عاطفه مثبت رو در رو به مجادله می پرداختند، به طور معناداری احتمال قطع مذاکره شان در مقایسه با آزمودنیهای وضعیت کنترل، ضعیف تر و احتمال رسیدنشان به توافق بیشتر بود، و توافق مطلوب ممکن را در آن وضعیت (عاطفه مثبت) به دست آوردند. همچنین احتمال اینکه آنان در حین مذاکره روش های پیشرفته ای به کار ببرند و احساس مسرت بیشتری از جلسه را گزارش کنند، کم بود ( کارنوال و ایزن، ۱۹۸۹). آنها بهتر از آزمودنیهای تحت کنترل قادر بودند جدول دستمزدی را برای افراد تنظیم کنند ( میزان سود هر جزء از توافق ) که برای دو مذاکره کننده تفاوت داشت. نتایج تحقیق، این نظریه را تأیید می کند که عاطفه مثبت رویکرد حل مسئله را آسان می سازد و توانایی افراد را برای گردآوری اندیشه ها بهبود می بخشد و به جنبه های گوناگون وضعیتها در مقایسه با یکدیگر می نگرد، تا به راه حل خوبی برای مسئله دست یابد. این نتایج همچنین گرایش یا توانایی بیشتر بخشی از مردم را در حالتی از عاطفه مثبت نشان می دهد که اشیا را از منظر دیگر افراد می بینند؛ توانایی ای که می تواند به «فرضیه دوپامین» مربوط باشد. Dopamine hypothesis اخیرا نظریه روانشناسی عصبی در زمینه تأثیر عاطفه مثبت بر پردازش شناختی مطرح شده است. این نظریه بر نقش دوپامین (یکی از کاتکول آمینها که به عنوان ناقل عصبی عمل میکند)، انتقال دهنده عصبی، تأکید می کند و اظهار می دارد که بسیاری از آثار مشهود عاطفه مثبت بر شناخت ممکن است ناشی از افزایش سطوح دوپامین در بعضی نواحی مغز باشد. شواهدی قوی وجود دارند مبنی بر اینکه سطوح دوپامین مغز می توانند به خوبی بسیاری از آثار شناختی عاطفه مثبت را - که مشاهده شده است . طرح ریزی کنند.
بنابراین، کوتاه آنکه، عاطفه مثبت ظاهرة بر شیوههایی اثر می گذارد که در آنها اطلاعات شناختی ساماندهی شدهاند؛ و اندیشه ها در ذهن با یکدیگر مرتبط اند. به ویژه مشخص شده است که عاطفه مثبت در بهترین وضعیت موجود جزئیات بیشتری در پاسخ به اطلاعات محرک مثبت ( اما نه منفی ) یا خنثاست و سبب زمینهای پربارتر می گردد و آنگاه انعطاف پذیری در تفکر را به وجود می آورد. این بدان معناست که در یک وظیفه محوله ( که به جذب اطلاعات از خنثا تا مثبت می پردازد ) مادام که شخصی احساس خوشحالی می کند، باید انتظار اندیشه ها و پاسخهای نو، مستدل و منطقی داشته باشد. اشتباه است که فرض کنیم مردم در عاطفه مثبتی که ایجاد شده است، درباره اطلاعات تجربی، صرفا به آن دسته از بحثها و اندیشه هایی فکر خواهند کرد که از طریق تجربه فراهم شده اند. بر اساس تحقیقی که در اینجا ملاحظه شد، ما باید از مردم در وضعیت عاطفه مثبت انتظار داشته باشیم که درباره اطلاعات جزئی تر، گسترده تر، انعطاف پذیرتر، پاسخگوتر و با شیوه ای مثبت که برای منفی یا ناقص نبودن اطلاعات فراهم شده است فکر کنند.
در مورد اطلاعات منفی، پیش گویی رفتار مردم در حالتی از عاطفه مثبت، مشکل تر است. اگر دلیل روشنی وجود نداشته باشد که بر اطلاعات منفی تأکید کند، نمی توانیم از مردم انتظار داشته باشیم در یک وضعیت عاطفه مثبت، اطلاعات منفی را بیش از کنترلها ( آزمودنی های تحت کنترل ) جزئی کنند. در برخی امور ( سازماندهی، تداعی لغت )، این امر سبب پاسخهایی از طرف آنها خواهد شد که با پاسخ های مربوط به آزمودنیهای کنترل تفاوت ندارند (ایزن و همکاران، ۱۹۸۵ و ۱۹۹۲). در دیگر کارهای انتظار داریم فعالانه از دخالت های عاطفه مثبت در اطلاعات اجتناب کنند یا در صورت امکان، در این وضعیت احتیاط شود. این امر ممکن است بدان معنا باشد که آنها ظاهرة به توانایی اجرای کار لطمه زده، با اجرای کار را در مقایسه با کنترل ها کندتر می کنند. به هر حال، در شرایطی که فرد نیاز دارد به مطلب منفی بپردازد، یا در وضعیتی قرار دارد که با اجرای کار در آن وضعیت منفعت دراز مدتی عاید او می گردد، تحقیقات حاکی از آن است که مردم با عاطفه مثبت بیشتر می کوشند و سازگاری را حتی با اوضاع و یا موضوعات بحث انگیز افزایش داده اند ( آسپانیولی و تیلور، ۱۹۹۷؛ ایزن و گوا، ۱۹۸۷؛ تروپ و پومرانتز، ۱۹۹۸ ). موضوعات مربوط به این تفاوت ها در دو بخش بعد محور بحث قرار می گیرند.
منبع: مجموعه مقالات تربیتی، عبد الرضا ضرابی،صص376-374، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، قم، ۱۳۸۸
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}