ولی کامل (ائمه اطهار علیهم السلام) سابقون در معرفت حق و تسبیح و تهلیل ذات مقدس خداوندی هستند؛ زیرا ایشان دارای سبق وجودی هستند و این سبق، دهری و متناسب با مقام رفیع خداوندی است. سبقتی که انسان کامل را واسطه در خلق و فیض سایر موجودات می نماید.
 
بما ذکر من معنی «السبق»، ظهر کونهم وسائط فی خلق الملائکة بحسب الوجود، کما أنهم وسائط بحسب کمالات الوجود. بعد از این مقام است که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و ائمه علیهم السلام با وجود عنصری و حیات دنیوی بر مخلوقات تماما ولایت تکوینی و بر انسانها هم ولایت تکوینی و هم ولایت تشریعی دارند.
 
بعد از آن که فرمان «ادبر» صادر شد و ولی کامل و سایر مخلوقات قدم در سیر صعود گذاردند، در این میان ولی کامل با ولایت خویش واسطه در رجوع موجودات به سوی حق تعالی می باشد؛ یعنی سایر موجودات به توسط انسان کامل به سوی حق حرکت می کنند، و مرجع و معاد آنها به انسان کامل است؛ و این که در آیه شریفه حق می فرماید: (إن إلینا إیابهم * ثم إن علینا حسابهم) و در زیارت جامعه آمده است:
 
«إیاب الخلق إلیکم وحسابهم علیکم». بنابراین ولی کامل مرجع مخلوقات بوده و رحمت الهی در اول و آخر به ایشان ختم می گردد «بکم فتح الله وبکم یختم». و رجوع موجودات به انسان کامل در واقع رجوع به خداوند است؛ زیرا انسان کامل فانی مطلق و باقی به بقای حق تعالی است؛ او هر چه دارد از ذات حق دریافت کرده است و مقرب ترین موجودات به خداوند است. ولایت را در قوس صعود به معنی فانی شدن عبد در افعال و صفات و ذات تعریف کرده اند. ولی کامل علاوه بر این که خود فانی در حق شده است، با ولایت خویش راهبر سایر موجودات نیز می شود.
 
فتح باب ولایت در قوس صعود صورت می پذیرد. حضرت امام رحمه الله  در این باره می فرمایند که ابتدا باید فتح مبین روی دهد که این فتح بعد از فناء رسوم و صفات قلبی است که بعد از آن باب اسماء و صفات قلبی است که باب اسماء و صفات بر او گشوده شده و حدود و رسوم متقدمه نفسیه و متأخره قلبیه زایل می شود. بنابراین او تحت اسماء غفور و ستار قرار می گیرد. به نظر حضرت امام منظور از آیه فتح همین مطلب است.
 
(إنا فتحنا لک فتحا مبینا * لیغفر لک الله ما تقدم من ذنبک وما تأځر). ما فتح آشکارای عالم اسماء و صفات را بر تو نمودیم تا در تحت غفاریت اسماء الهیه ذنوب نفسیة متقدمه و قلبیة متأخره مغفور شود. و این فتح باب «ولایت» است. مقام قاب قوسین بعد از مقام تدلی است که ولی کامل طی می کند و به مقام او ادنی که خاص او است راه پیدا می نماید و این نهایت مقامی است که هیچ مخلوقی حتی جبرئیل امین اجازه ورود به آن مقام را ندارد. ولی کامل و نبی مکرم تا به این مقام احاطه کامل داشته، همان گونه که بر تمامی عوالم ونشات احاطه دارد، در این مقام نیز دارای ولایت تکوینی است. ایشان به ملائکه به حسب رتبه وجودی و استعدادشان اسمای الهی را تعلیم میدهند.
 
ولایت تکوینی ولی کامل در دریافت قرآن شریف نیز جاری است. آنگاه که قرآن در حضرت واحدیت است، هیچ کس با علوم رسمی و معرفت قلبی و مکاشفه و شهود نمی تواند، قرآن را از آن مکان دریافت کند. مگر برای ذات مبارک نبی اکرم ت و بعد از ایشان تنها على بن ابی طالب است که توان اخذ این حقیقت را دارد. ولی کامل با ولایت تکوینی خویش قرآن را با حفظ آن از هر گونه تحریف و تغییر به عالم خلق و طبیعت می رساند.
 
انسان کامل واسطه فیض در قوس صعود و نزول انسان کامل واسطه در ایجاد و عود و ختم موجودات است. او همان طور که مخلوقات را از حضرت غیب به عالم شهادت بیرون کشید، در حضرت شهادت نیز موجودات - که همانند اعضا و جوارح او هستند - به توسط نفس کلى الهی او به حقیقت خود بازگشت می نمایند. این از شئون ولی مطلق است که با ولایت خویش در تکوین عالم اثر گذاشته و هر یک را به سوی حقیقت رهنمون می سازد.
 
إن عود الموجودات إلى الله تعالی بتوسط الولى المطلق صاحب النفس الکلیة الإلهیة وواجد مرتبة العقل، وأن الموجودات بمنزلة القوى والآلات والمتفرعات من وجود الإنسان الکامل، فکما أن بدو إیجادها من الحضرة الغیب بتوسط رب الإنسان الکامل، وفی الحضرة الشهادة بتوسط نفس الإنسان الکامل، کذلک عودها وختمها. جلوه های ولایت در هر نشئه متفاوت است و متناسب با آن مقام اسم و رسم مخصوص به خود را دارد. در قوس نزول، در اولین مرتبه حضرت غیب مطلق، اسم اعظم و فیض اقدس هستند که واسطه در تفصیل اسماء می شوند و در تعین ثانی، عین ثابت اسم اعظم، واسطه در فیض رسانی بر سایر اعیان می شود. فیض مقدس اعیان علمیه را به اعیان خارجی و به حضرت شهادت که ماهیات و حدود قرار دارند، رهنمون می گردد. اما در قوس صعود، سلطنت الهی به وسیله انسان کامل و ولی مطلق تحقق می یابد و همه موجودات به سوی کمال رجوع می کنند.
 
ولله تعالى السلطنة المطلقة فی حضرة الغیب بالفیض الأقدس، على الأسماء والصفات الالهیة وصور الأسماء أی: الأعیان الثابتة؛ وفی حضرة الشهادة بالفیض المقدس، على الماهیات الکلیة والهویات الجزئیة، إلا أن بروز السلطنة التامة عند رجوع الکل إلیه بتوسط الإنسان الکامل والولی المطلق فی القیامة الکبرى.؟ ولی کامل در قوس نزول با ولایت خویش در مقام اسم اعظم به نحو احدیت جمع و بساطت حقیقی به همه مراتب اسماء از طریق ذات خویش علم دارد. حتی به چگونگی ظهور اسماء در حضرت علمی و وجود عینی آگاه است. انسان کامل با ولایت قیومی خویش و سیطره بر هستی در برپایی قیامت کبرای اعیان عینی و خارجی است و نور و هویت آنان در پرتو نور ولی کامل است که مقهور و محو می گردد. پس ولی کامل هم واسطه در وجود عینی اشیاء است و هم واسطه در وجود علمی آنان، علاوه بر این که واسطه در دوام این فیض نیز می باشد.
 
منبع: انسان کامل از دیدگاه ابن عربی و امام خمینی رحمة الله علیه، نرگس موحدی،صص178-173، چاپ و نشر عروج، چاپ اول، تهران، 1393