سپاهیان اسلام به وسیله نیروی دریایی خویش، از سیسیل تاب بزرگ روبروی آن (اروپا) در ساحل شمالی دریانوردی می کردند و با پادشاهان اروپا به نبرد سخت برمی خاستند. ملت‌های مسیحی نیروی دریایی خود را به سواحل فرنگ و اسلاوها و جزایر رومانی شاید یونان به جانب شمال شرقی دریای روم عقب بردند و آن نواحی را ترک کردند ولی نیروی دریایی مسلمانان چنان بر ایشان تاختند که گویی شیر بر شکار خود هجوم می برد و بیشتر سطح این دریا از گروههای نظامی و بسیج مسلمانان آکنده شد و آنها در راههای دریایی آنجا به منظور جنگ و یا سفرهای صلح آمیز رفت و آمد می کردند؛ چنانکه اثری از نیروی دریایی مسیحیان به جای نماند و حتی تخته پاره هایی هم از آن در روی آب شناور نبود.»(1)
 
فتح قسطنطنیه پایتخت امپراتوری بیزانس در سال ۸۵۸ هجری / ۱۴۵۳ میلادی توسط «سلطان محمد فاتح» و نقش بارز نیروی دریایی عثمانی در این پیروزی، حاکی از برتری قدرت دریایی مسلمانان بر دیگر قدرت جهانی آن عصر یعنی امپراتوری روم شرقی (بیزانس) است.
 
دوره اوج خلافت عثمانی مقارن با سلطنت «سلیمان قانونی» (با شکوه) بود که هرگز هلال عثمانی این همه خشکیها و دریاها را در فرورفتگی قوس خود جای نداده بود. هیچ کشور پهناور دیگری به جز «ایران هخامنشی» و «روم دوره آنتونینها»، چنین امتیازی از لحاظ وسعت نداشته است.(2)
 
در دوره سلیمان، فتوحات نمایان دریایی ترکان، سواحل جنوبی مدیترانه را تا اقصای مراکش، آسیا، آفریقا، سوریه، فلسطین و بین النهرین که اسلاف او گرفته بودند، افزوده بود. در طرابلس و الجزایر پاشایان ترک حکمرانی می کردند و تونس دست نشانده او بود. در اروپا هم سرحدات به آنسوی مجارستان رسیده بود. خان تاتارهای قدیم که متصرفاتش شامل تمام ساحل جنوبی دریای سیاه بود، برتری عثمانی را قبول داشت، به همین جهت دریای سیاه همچون دریای اژه یکی از دریاچه های عثمانی بود.
 
شرق دریای مدیترانه که دولت «ونیز» هنوز جزیره «قبرس» و «کرت» را داشت در تحت تسلط کشتیهای عثمانی بود، بخصوص آنکه متصرفات سواحل شمال آفریقا، مراکز و پناهگاه مطمئنی برای آنها بود تا بتوانند بر جزایر دست اندازی کنند. (3)
 
سلیمان، راهزنان دریایی تونس، الجزیره و طرابلس را به نیروی دریایی خویش ملحق کرد. «خیرالدین باربادوس» هم که بر الجزایر و نواحی ساحلی شمال آفریقا سلطه داشت، از موقعیت خود در سواحل آفریقا استفاده کرد و کشتیهایی را که مرکب از کشتیهای بسیار سبک و قابل جنگ و دریانوردی بود توسعه داد و منصب «قپودان پاشا» یعنی فرماندهی کل نیروی دریایی عثمانی را از سلطان دریافت کرد.(4)
 
بعد از این ناوگان عثمانی به فرماندهی نامدارترین دریاسالاران امپراتوری، آبهای مدیترانه، دریای سرخ و اقیانوس هند را پیمودند. یکی از این دریاسالاران به نام «پیری رئیس» اقیانوس هند را گشت و امپراتوری عثمانی را تا یمن، عدن و خلیج فارس گسترش داد و برای دریاها اطلسی تهیه کرد. (5)
 
بنابراین در زمان سلیمان، افرادی همچون خیرالدین باعث سرکوب و اختلال در امور قدرتهای اروپایی آن زمان می شدند و پس از سلیمان هم مجاهدان اسلامی به علت موقعیت برترشان در مدیترانه، تجارت و حرکات دریایی دشمنان اسلام مانند اسپانیا، فرانسه و ایتالیا را مختل می کردند. ضمن آنکه آنان در قلمرو عثمانی بودند و از پشتیبانی آنان برخوردار. راهزنان در واقع نیروهای غیررسمی بودند که سلطان در جهت منافع خود در زمانها و ماموریتهای گوناگون از آنان بهره می جست ویل دورانت مورخ شهیر غرب در اعتراف به عظمت مسلمانان در این دوره می گوید:
 
برای ما که در قالبهای مسیحیت محدود شده ایم، دشوار است که بتوانیم این حقیقت را بپذیریم که از قرن ۸ تا ۱۳ میلادی (۱ تا ۷ هجری) اسلام از جهات فرهنگی، سیاسی و نظامی از اروپا برتر بوده است. حتی در قرن ۱۶ م. ۱۰ هجری که انحطاط آن فرارسیده بود، قلمرو اسلام از آنسوی دهلی تا کازابلانکا، از آدریانوپل تا عدن و از تونس تا تمبوکتو را فرا گرفته بود.»
 
وی می افزاید: «در زمان سلیمان، سپاه او و فنون نظامی اش در دنیا نظیر نداشت و هیچ سپاه دیگری در بکار بردن توپخانه، تخریب دژها، مهندسی نظامی، انظباط، روحیه جنگی، دقت در تامین سلامتی لشکریان و بالاخره در روش آذوقه رساندن به افراد سپاهی در فواصل دور به پای سپاه عثمانی نمی رسید. (6)
 
پرواضح است که به تبع چنین تجارب و آمادگی، سپاه عثمانی هم با توجه به اشارات صفحات قبل دارای قدرت و شوکت بوده آنچنان که با قدرتهای بزرگ دریایی آن عصر یعنی فرانسه، اسپانیا و ایتالیا در ستیز و پیکار بوده و جلوه گری می کرده است.
 
ویژگی‌های نیروی دریایی اسلامی در عصر تسلط بر مدیترانه همانطور که گفته شد، دوره تسلط مسلمانان بر مدیترانه عصر طلایی قدرت دریایی آنان بود. نیروی دریایی اسلامی در این دوره ویژگی‌هایی داشت که بیان آنها تا حدودی زمینه های آن رشد و نیز افراد و تمدنهای دخیل در کسب عظمت دریایی مسلمانان را معلوم می دارد.
 
اعراب جاهلی در عین تهور و شجاعتی که داشتند، از فنون پیچیدۀ جنگی بی اطلاع  بودند، چرا که اقتضای جنگ قبیله‌ای کوتاه مدت و کم حجم چنین بود. اما در مقابل، ایرانیان و رومیان نسبت به فنون و نقشه‌های جنگی آشنا بودند. اعراب مسلمان بتدریج توانستند آن روح سلحشوری و جنگاوری را در قالب شیوه‌های نوین و کلاسیک نظامی ریخته و با تجربه حاصل از جنگ‌های مختلف با دشمنان اسلام، در فتوحات بعدی به صورت سپاهی منظم و آشنا با سلاح و تاکتیک آن روز ظاهر شوند.
 
از سوی دیگر ساکنان سواحل دریای مدیترانه، بیش از همه ملتهای دریانورد در امر کشتیرانی تمرین می کردند؛ چنانکه رومیان و فرنگیان و گتها در ساحل شمالی این دریا بودند و بیشتر جنگها و بازرگانیهای ایشان به وسیله کشتی انجام می شد و از این رو در کشتیرانی و جنگهای دریایی و راندن ناوهای جنگی در آن دریا مهارت داشتند. مسلمانان بخشی از تجارب دریایی خود را در برخورد با اهالی مناطق ساحل شمالی به دست آوردند. (7)
 
پی‌نوشت‌ها:
1. مقدمه ابن خلدون، ج ۱، ص ۲۵۴.
2. تاریخ تمدن، ویل دورانت، ج ۲۰، ص ۱۲۹، ۱۳۰.
3. تاریخ ترکیه، لاموش ص ۱۱۹، ۱۲۰.
4. همان، ص ۱۱۲-۱۱۳.
5. تاریخ امپراتوری عثمانی، ووسینیچ، ص ۱۸.
6. تاریخ تمدن، ج ۲۰، ص ۱۱۴.
7. مقدمه ابن خلدون، ج ۱، ص ۲۵۲.
 
منبع: تمدن اسلامی در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی رحمه الله، نمایندگی ولی فقیه در نیروی دریایی سپاه،صص156-153، چاپ و نشر عروج، چاپ سوم، تهران، 1393